کد مطلب: ۶۱۷۴
تعداد بازدید: ۲۳۴
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۶
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۱
آن‌ها به سراغ ديگران رفته‌اند و درِ خانه‌ی علی و اولاد علی(ع) را گم كرده‌اند. درِ خانه‌ی ابوحنيفه و مالک انس و احمدحنبل و شافعی رفته‌اند. آن‌ها حرف‌هايی زده‌اند و بيچاره‌ها را از حقايق آسمانی قرآن محروم كرده‌اند. ولی ما می‌گوییم: قرآن كتاب شريعت ماست و حَمَله‌ی آن كسانی هستند كه فرستنده و آورنده‌ی آن آن‌ها را مشخّص و معیّن کرده است و و هر كسی نمی‌تواند بگويد من قرآن را می‌دانم و احكامی را كه در آن هست می‌شناسم...

وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللهِ، وَ حَمَلَةِ کِتابِ اللهِ
«نگهبانان راز خدا و حاملان كتاب خدا»


اهل بيت(ع) حاملان علمی و عملی حقايق و احكام قرآن


اهل بيت(ع) حامل قرآنند؛ يعنی، هم حامل علم به حقايق آسمانی قرآنند، هم حامل عمل به احكام آن. ممكن است كسی حامل علم باشد، امّا حامل عمل نباشد؛ يعنی، عالم بی‌عمل باشد. در سوره‌ی جمعه می‌خوانیم:
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراة ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً...؛[1]
«مَثَل كسانی كه بار كتاب آسمانی تورات بر دوش آن‌ها نهاده شد [و عالم به احكام آن شدند، ولی تن زير بار عمل به آن احكام ندادند] مَثَل چارپايی است كه بار كتاب بر دوش خود می‌برد، امّا از حقايق علمی آن كتب بهره‌ای نمی‌برد».
در اين آيه، حمل، هم اثبات هم نفی شده است.
...حُمِّلُوا التَّوْراة ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها...؛
...آن‌ها در عين حال كه حامل بودند، حامل نبودند...؛ يعنی، از آن جهت كه عالم بودند، حامل بودند و از آن جهت كه عامل نبودند، حامل نبودند. حمل علمی داشتند و حمل عملی نداشتند.
امّا اهل بيت(ع) هم حاملان علمی قرآن هستند هم حاملان عملی آن. در اين معنا، بنا بر اين است كه مراد از كتاب الله قرآن باشد، چنان‌كه ظاهر نيز همين است و اگر بتوانيم علاوه بر قرآن كه كتاب تشريع است، كتاب تكوين را نيز (كه سراسر عالم خلقت است) داخل در مراد بدانيم، باز صحيح است كه بگوييم اهل بيت رسالت(ع) هم علم به حقايق و اسرار عالم هستی دارند و شاهد خلقتند، هم عملاً تدبير و اداره‌ی عالم امكان به اذن خدا بر دوش آن‌ها نهاده شده است و مدير و مدبّر عالم خلقند؛ هم حامل علم به كتاب الله هستند، هم حامل عمل و تدبير و تنظيم كتاب الله و اگر مقصود از كتاب الله صرفاً قرآن هم باشد، باز مقصود از قرآن تنها همين مرتبه‌ی آن نيست كه در دست ماست و متشكّل از حروف و نقوش نوشته بر صفحات و الواح است و در حدّ خود دارای قداست و احترام است و نمی‌توان بدون طهارت، تماسّ با آن نقوش و حروف گرفت.


مراتب چهارگانه‌ی قرآن کریم


آری، قرآن مكتوب، با تمام اين احترام و قداست، در مرتبه‌ای بسيار نازل‌تر از حقيقت قرآن قرار گرفته است. مراتب عالی اين حقيقت در قالب حروف و نقوش و الفاظ نمی‌گنجد، بلكه به فرموده‌ی خودش:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛[2]
«حقيقت آن كه، اين قرآن كتابی بزرگوار و گرامی است. در لوح محفوظ سرّ حقّ مستور است. جز پاک‌شدگان به تطهير خدا توانايی تماسّ با آن را ندارند».
او جمال اعلايی دارد كه روز قيامت چشم انبياء و مرسلين را خيره می‌كند. اين لطف خدا بر عالميان است كه آن جمال اعلا را تنزّل داده و در اين عالم به‌صورت اين خطوط و نقوش روی صفحات كاغذ به دست ما داده است. در حديثی از امام صادق(ع) منقول است:
کِتابُ اللهِ عَزَّوَجلَّ عَلَی اَرْبَعَة اَشْیاءٍ عَلَی الْعِبارَة وَ الْاِشارَة و اللَّطائِفِ وَ الْحَقایِقِ؛
«کتاب خداوند، عزَّوجلّ،‌ دارای چهار مرتبه است: عبارات و اشارات و لطایف و حقایق».
وَ الْعِبارَة لِلْعَوامِّ وَ الاِشارَة لِلْخَواصِّ وَ اللَّطائِفُ لِلْاَولِیاءِ وَ الْحَقایِقُ لِلاَنْبِیاءِ؛[3]
«عبارات آن نصيب عوّام مردم است [كه می‌توانند با الفاظ و خطوط و نقوش قرآن در تماسّ باشند، الفاظ آن را تلفّظ كنند و به خاطر بسپارند و نقوش آن را روی صفحاتی ببينند و قرائت كنند] اشاراتی [كه به حقايق عقلانی دارد] در خور خواصّ [از انديشمندان] است. مطالب عالی‌تری که [درک آن] نياز به لطافت روحی خاصّی دارد از آن اولياء است و حقايق آن [که مرتبه‌ی عمیق‌تر است] برای انبیاء(ع) است».
علاوه بر اين چهار مرتبه باز فرموده‌اند:
لَهُ تُخُومٌ وَ عَلَی تُخُومِهِ تُخومٌ لا تُحْصَی عَجائِبُهُ وَ لا تُبْلَی غَرائِبُهُ؛[4]
«قرآن دارای مراتبی و آن مراتب نيز دارای مراتبی است كه نه عجايب آن به شماره در می‌آید نه غرایب آن کُهنگی می‌پذیرد».
در صحیفه‌ی شریفه‌ی سجّادیّه این جمله آمده است:
اللَّهُمَّ إنَّکَ أنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ(ص) مُجْمَلاً؛
«خدایا، تو قرآن را به صورت مُجمل* بر رسولت نازل کردی [همانند صندوق در بسته‌ای که کلید آن در دست همه کس نیست]».
وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلاً؛
علم به عجايب و شگفتی‌های آن را به طور كامل به او الهام كردی [و در رتبه‌ی اوّل، رسول کرّمت عالم به عجايب اين كتاب است]».
وَ وَرَّثْتَنا عِلْمَهُ مُفَسَّراً؛
«و [پس از او] ما [اهل بيت] را وارث علم او قرار دادی [و بیان و تفسیر آن را به ما واگذاشتی]».
وَ فَضَّلْتَنَا عَلَی مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ؛
«و ما را بر كسانی كه عالم به تفسير آن نيستند برتری دادی».
وَ قَوَّیْتَنا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ؛[5]
«و نیروی آگاهی از آن را به ما دادی تا ما را بر كسانی كه توانايی آن را ندارند ترجيح دهی».


چه کسانی حَمَله‌ی قرآنند؟


البتّه می‌دانیم كه همه‌ی مسلمان‌ها قايل به حقّانیّت قرآن هستند؛ هفتاد و سه فرقه‌ی اسلامی كه اصول فرق هستند و هر فرقه‌ای هم انشعاباتی دارد. همه‌ی فِرَق اسلامی به قرآن معتقدند و آن را كتاب آسمانی و كتاب شريعت می‌دانند. امّا حرف، سر حَمَله‌ی این قرآن است. اختلاف در اينجاست كه حَمَله‌ی قرآن كيانند. جمعیّت کثیری از امّت اسلامی، که چند برابر ما هستند، در تشخيص حَمَله‌ی قرآن اشتباه كرده‌اند و ندانسته‌اند كه چه كسانی حاملان اسرار اين كتابند؛ نفهميده‌اند چه كسانی می‌توانند اين صندوق در بسته را باز كنند و احكام خدا را، كه محتوای اين صندوق آسمانی است، به دست مردم برسانند. اختلاف در همين جاست. آن‌ها به سراغ ديگران رفته‌اند و درِ خانه‌ی علی و اولاد علی(ع) را گم كرده‌اند. درِ خانه‌ی ابوحنيفه و مالک انس و احمدحنبل و شافعی رفته‌اند. آن‌ها حرف‌هايی زده‌اند و بيچاره‌ها را از حقايق آسمانی قرآن محروم كرده‌اند. ولی ما می‌گوییم: قرآن كتاب شريعت ماست و حَمَله‌ی آن كسانی هستند كه فرستنده و آورنده‌ی آن آن‌ها را مشخّص و معیّن کرده است و و هر كسی نمی‌تواند بگويد من قرآن را می‌دانم و احكامی را كه در آن هست می‌شناسم؛ مگر این‌که از اهل بيت رسول(ص) گرفته باشد. در این‌که قرآن دارای مبهمات و مجملاتی است شکّی نیست؛ امّا اين كه چه كسانی می‌توانند رافع اين ابهام و اجمال باشند مورد اختلاف است. از باب مثل، فواتح بعضی سُوَر؛ بيست و نه سوره داريم كه با حروف مقطّعه آغاز می‌شوند (الم ـ الر ـ کهیعص ـ حمعسق...)؛ چه کسی جدّاً می‌تواند بگويد مراد از اين حروف چيست؟ محال است كه كسی از پيش خود بتواند بفهمد مراد خدا از اين حروف مقطّعه چیست. راهی جز اين ندارد كه از خود آورنده‌ی قرآن يا از كسانی كه او آن‌ها را مفسّر و مبیّن قرآن معرّفی کرده است سؤال كند. ما می‌گوییم: ای مالک، ای ابوحنیفه،‌ ای احمد حنبل، ای شافعی، شما از كجا می‌گوييد مثلاً (کهیعص) يعنی چه؟ مگر وحی بر شما نازل شده است؟ يا مگر شما را پيامبراكرم(ص) وصیّ خود و مفسّر و مبیّن قرآن معرّفی کرده است؟


خودآزمایی


1- اهل بيت(ع) حامل قرآنند؛ يعنی چه‌؟
    2- مراتب چهارگانه‌ی قرآن کریم را نام ببرید.
3- اختلاف همه‌ی فِرَق اسلامی را توضیح دهید.

 

پی نوشت ها


[1]ـ سوره‌ی جمعه، آیه‌ی 5.
[2]ـ سوره‌ی واقعه، آیات 77 تا 79.
[3]ـ بحارالانوار، جلد 92، صفحه‌ی 103، حدیث 81.
[4]ـ المحجّة‌البیضاء، جلد 2، صفحه‌ی 212.
* مجمل: مختصر و کوتاه.
[5]ـ دعای چهل و دوّم از صحیفه‌ی سجّادیّه.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: