قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۹
در میان امّت اسلام، افرادی بدون اینكه مأذون از جانب خدا باشند، ادّعای دعوت الیالله کردند و مسند داعیان واقعی را اشغال كردند؛ در نتیجه، علاوه بر اینكه خودشان هیچ بهرهای از كار خود نبردند، سبب ضلالت جمع كثیری از امّت نیز شدند.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۸
اگر انسان موفّق بشود تمام اعمالی را كه انجام میدهد، به قصد «قربالیالله و خالِصاً لِوَجْهِالله» انجام دهد، توحید عملی را هم به دست آورده و در کنار سفرهی «الْمُخْلِصینَ فی تَوْحیدِ اللهِ» نشسته است...
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۷
این عالمانند كه در روایات ما دارای آن همه فضیلت و جلالت هستند و ما در زمان غیبت ولیّ و امام عزیزمان(عج) چه قدر به این چراغهای روشنیبخش احتیاج داریم تا در پرتو نور علمشان راه مستقیم را بیابیم و به بیراهه نیفتیم و هلاک نشویم...
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۶
دین و مذهب منحرف از ولایت علی باطل است و ضلال. آیا به راستی شما معتقدید كه دین حقّ دو شعبه دارد، یک شعبهاش علی(ع) است و شعبهی دیگرش ابوبكر و عمر؟ احكام شریعت دو مرجع دارد، یک مرجعش اهل بیت پیامبر است و مرجع دیگرش ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمدحنبل؟
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۵
آیا روایتی كه همهی فقها در كتابهایشان نقل میكنند و در آن خداوند آدم رباخوار را جنگنده با خود معرّفی کرده است برای اثبات بزرگی این گناه بس نیست؟ و حال آنكه دربارهی هیچ گناهی اینگونه تعبیر تندی نکرده و مثلاً نفرموده است شرابخوار یا زناكار طرف جنگ با خدا هستند.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۴
خداوند رازها و اسراری دارد كه كسی جز رسول و اهل بیتش(ع) محرم آن رازها نیست و آنها نیز بر حسب طبع راز نگهداری، آن رازها را پیش كسی فاش نمیكنند؛ چرا كه اگر قابل فاش كردن بود، دیگر رازی نمیبود و آن بزرگواران نیز (حَفَظَة سِرِّاللهِ) و رازداران خدا نمیشدند.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۳
چون آن مرد صاحبدل و مرد خدا پول نداشت سوارش نكردند. من از فراق او گریان شدم. او كه گریهی مرا دید، خندید و گفت: متأثّر نباش؛ آن كس كه با كشتی تو را میبرد، میتواند مرا هم بیكشتی ببرد.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۲
این خطاب به رسول اکرم(ص) است كه وقتی تو قرائت قرآن كنی، ما بین تو و مردم پردهای میافكنیم و آنها تو را نمیبینند و نمیتوانند به تو لطمهای بزنند. با اینكه چشمانشان باز است و فضا روشن است و پردهای هم به حسب ظاهر در بین نیست، تو مستور از آنها میشوی.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۱
آبادیهایی هست و بین آنها آبادیهای دیگری هست که مردم میتوانند با امنیّت در آن آبادیها سیر کنند و هیچ خطری نبینند. آیا آن قریهها و آبادیهایی که خدا امنیّت داده تا مردم با کمال امنیّت در آن سیر كنند و هیچ خطر و خوفی هم نداشته باشند كجاست؟
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۴۰
وقتی این چهار نوشته از آن چهار عالم به حجّاج رسید، به عمق و وسعت آن جملات نورانی نگاه كرد و گفت: این جوابها را از چشمهی صاف علم گرفتهاند. دشمن نیز اقرار كرد كه علی(ع) چشمهی صاف علم است. آری آنانند كه معادن حكمت خدایند.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۹
برای اینكه مردم بر خدا حجّت نداشته باشند و عذر نداشتن رهبر معصوم نیاورند، او حاضر و آماده است. شما از خود صلاحیّت و اهلیّت نشان دهید تا میان شما بیاید و وقتی آمد، دنبالش حركت كنید و به سعادت ابدی برسید؛ ولی شما دارای چنین آمادگی نیستید...
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۸
«پیامبران از خود درهم و دیناری به میراث نگذاشتهاند، بلكه میراث پیامبران علم است؛ هر كس از علم آنها سهم بیشتری بگیرد، حظّ و نصیب وافری برده است».
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۷
آن اسلامی که بعد از همهی مراحل، حتّی پس از مرحلهی نبوّت، تحقّق مییابد، تسلیمبودن در مقابل خداست و آن با اسلام قبل از ایمان فرق دارد. منافق هم اسلام قبل از ایمان را دارد؛ ولی اسلامی كه در مراحل آخر ایمان حاصل میشود، انبیاء(ع) هم در صدد تحصیل آن هستند
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۶
اگر ما به مزرعه و كشتزاری نگاه كنیم، گیاه و سبزهای میبینیم و چیزی نمیفهمیم؛ امّا یک دانشمند گیاهشناس یا یک كشاورز پخته و با تجربه، تا نگاه كند، هم بذرش را میشناسد هم محصولش را.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۵
حقیقت تقوا همان نیرو و قوّت و صلابت روحی است كه از آن تعبیر به ملكهی رادعهی[۱] نفسانیّه میشود و آدمی را از نفوذ وسوسههای ابلیسی به حومهی وجودش در امان نگه میدارد.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۴
اگر كسی خانهی شما را غاصبانه تصرّف کند و شما را از خانهی خودتان بیرون كند، آنگاه به تعمیر و آباد ساختن آن خانه بپردازد و اتاقهای متعدّد و سالنهایی احداث كند و نقّاشیهای جالب به عمل بیاورد، آیا او با این كارها به شما خدمت كرده یا خیانت كرده است؟
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۳
ما خدای خود را بسیار شاكریم كه ما را در مسیر حبّ و ولای علی(ع) قرار داده است. حال، اگر خود را آلوده و مقهور شهوات نفس خود میبینیم و زمین خوردهی نفس امّارهایم، از این جهت خوشحالیم كه در راهی كه به سوی علی(ع) میرود زمین خوردهایم و امیدواریم كه از بركات حبّ او برخیزیم و مجدّداً به راه بیفتیم.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۲
آنچه در زندگی هدف است و اصالت دارد، ساختن اتاقهای مجلّل و زیبا و سپس گستردن سفرههای رنگین و خوردن غذاهای لذیذ و آرمیدن در بسترهای نرم و گردش كردن در باغها و بوستانها و نشستن در مجالس دوستان و ... است.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۱
اگر در اینجا توانستیم معرفتشان را در قلب خودمان بنشانیم، آنجا میتوانیم جمالشان را ببینیم؛ وگرنه آنجا هم در تاریكی خواهیم بود و جمالشان را از پشت حجابها خواهیم دید. چون در این دنیا از پشت حجاب آنها را میشناسیم، معرفتمان دربارهی آنها جدّاً ناقص است.
قصهها و نکتهها پیرامون امامت| ۳۰
آن مادر پاكدل برخاست و قرآنی برداشت و بالای پشت بام رفت، رو به كربلای امام حسین(ع) ایستاد و گفت: یا اباعبدالله، یک دست من به قرآن و دست دیگرم به دامن تو. من این یگانه فرزندم را از تو میخواهم و تا ندهی برنمیگردم.