کد مطلب: ۱۱۸۶
تعداد بازدید: ۳۲۱۲
تاریخ انتشار : ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۱
آموزه‌های اخلاقی و رفتاری امامان شیعه(ع)/۲
امانت‎داری در اسلام به قدری مهم و جدّی است که هیچ‎گونه عذری برای ترک آن وجود ندارد، و امانت در هر موقعیت و شرایطی، باید به صاحبش بازگردد.

امانت‌داری

معنای امانتداری

امانت در فرهنگ اسلامی، معنای وسیع و گستردهای دارد و منحصر به پول، لباس و فرش نیست. قرآن امانت الهی است. پیامبر و امامان امانتهای الهی هستند. پست و مقام امانت است. بیتالمال در اختیار کارمندان امانت است. شاگردان و برگههای امتحانی آنان امانتی نزد معلّمان هستند.

این معنای وسیع برای امانت، در آیات قرآن و گفتار پیامبر(ص) و امامان(ع) به وضوح دیده می‎شود[1]. در قرآن میخوانیم:

(إِنّا عَرَضْنَا اْلاَمَانَۀَ عَلَی السَّمواتِ وَ اْلأرْضِ وَ الْجِبالِ فَأبَیْنَ أنْ یَحْمِلْنَها وَ أشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا اْلإنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً)؛[2]

ما امانت را برای آسمان‎ها و زمین و کوه‎ها عرضه داشتیم؛ آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند امّا انسان آن را بر دوش کشید. او بسیار ظالم و جاهل بود.

امانت در این آیه به معنای ولایت کلیّه‌ی الهی و تکلیف و مسئولیت است. اگر در برخی روایات، امانت در این آیه به ولایت و امامت امامان(ع) تفسیر شده، از این روست که آن نیز شعبهای از ولایت کلّی الهی و مسئولیت است.

از حضرت علی بن موسی الرضا(ع) سؤال شد: منظور از امانت در این آیه چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:

اَلْاَمانَۀُ ؛ اَلْوِلایَۀُ، مَنْ اِدَّعاها بِغَیْرِ حَقِّ کَفَرَ ؛[3]

امانت همان ولایت است که هر کس آن را به ناحق ادّعا کند، به راه کفر رفته است.

نیز در قرآن می‎خوانیم:

(یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللهَ وَ الرَّسولَ وَ تَخُونُوا اَماناتِکُمْ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُون )؛[4]

ای کسانی که ایمان آورده‎اید! به خدا و پیامبرش خیانت نکنید و در امانت‎های خود خیانت ننمایید در حالی که می‎دانید.

خیانت به امانت در این آیه، بر اساس شأن نزول آن که در مورد ابولُبابه نازل شده،[5] به معنای فاش کردن اسرار نظامی در نزد دشمن است. او رازی را که در مورد اعدام یهودیان بنی قریظه بود، نزد یهودیان فاش ساخت.[6]

در نهج‎البلاغه نیز در موارد بسیاری سخن از امانت آمده است که غالباً مصداق آن پست‎ها و مقام‎های سیاسی است؛ مثلاً در نامه چهلم نهج‎البلاغه، حضرت علی(ع) خطاب به یکی از فرمانداران حکومتش می‎نویسد:

فَقَدْ بَلَغَنِی عَنْکَ أمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أسْخَطْتَ رَبَّکَ، وَ عَصَیْتَ إمامَکَ، و أخْزَیْتَ أمانَتَکَ؛

درباره تو خبری به من رسیده است که اگر آن را انجام داده باشی پروردگارت را به خشم آورده‎ای و از امام خود نافرمانی کرده و امانت (فرمانداری) خود را به رسوایی کشانده‎ای.

در این سخن، امانت به معنای مقام و مسئولیت فرمانداری آمده است.

در نامه 42 نهجالبلاغه، حضرت علی(ع) به فرماندارش در بحرین، عمر بن ابی سلمه می‎نویسد:

فَلَقَدْ أحْسَنْتَ الْوِلایَۀَ وَ أدَّیْتَ الأمانَۀَ ؛

زمامداری را به نیکی انجام دادی و حق امانت را ادا کردی.

در نامه 41، آن حضرت به یکی از فرماندارانش چنین مینویسد:

فَإنِّی کُنْتُ قَدْ أشْرَکْتُکَ فِی أمانَتِی ؛

من تو را شریک در امانت (حکومت و زمامداری) خود قرار دادم.

و در وصف پیامبر(ص) میفرماید: أمِینُ وَحْیِهِ؛[7] پیامبر(ص) امانت‎دار وحی خداست.

و در مورد فرشتگان می‎فرماید: أهْلُ الأمانَۀِ عَلی وَحْیِهِ؛[8] فرشتگان امانت‎داران وحی خدا هستند.

و در نامه 5 ، به فرماندارش اشعث بن قیس، چنین می‎نویسد:

وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَۀٍ ، وَلکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أمانَۀٌ؛

«همانا کار تو (در فرمانداری) برای تو وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتی است در گردنت.»

و در مورد دیگر به یکی از یارانش به نام رفاعه میفرماید:

اِعْلَمْ یا رُفاعَۀُ، إنَّ اْلأمارَۀَ أمانَۀٌ، فَمَنْ جَعَلَها خِیانَۀً فَعَلَیْهِ لَعْنَۀُ اللهِ إلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ ؛[9]

«بدان ای رفاعه! همانا مقام زمامداری (و پست‎های آن) امانت است؛ پس کسی که آن را وسیله خیانت قرار داد، لعنت خدا تا قیامت بر او است.»

این روایات بیانگر آن است که این امور، حقّ شخصی نیست تا انسان هرگونه که خواست با آن رفتار نماید؛ بلکه امانتی در دست او است و باید در رفتار خود نسبت به آن، همه موازین شرعی آن را رعایت نماید و گرنه خود را به خیانت آلوده کرده است.

و در گفتار امامان دیگر نیز امانت در معنای وسیع به کار رفته است. امیر مؤمنان علی(ع) هنگامی که وقت نماز فرا می‎رسید، می‎فرمود:

جاءَ وَقْتُ الصَّلاۀِ؛ وَقْتُ أمانَۀٍ عَرَضَهُ اللهُ ؛[10]

هنگام نماز، یعنی هنگام امانتی که خداوند عرضه داشت فرا رسید.

رسول اکرم(ص) فرمود:

اَلْمَجالِسُ بِاْلأمانَۀِ و إِفْشاءُ سِرِّ أخِیکَ خِیانَۀٌ ؛[11]

مطالب خصوصی و محرمانه در مجالس، امانت است، و فاش ساختن راز برادرت، خیانت میباشد.

اهمیّت امانتداری

در اسلام به حفظ امانت تأکید فراوان شده است. قرآن یکی از اوصاف مؤمنان را چنین بیان می‎کند:

وَ الَّذِینَ هُمْ لِأماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ) ؛[12]

و آنها امانت‎ها و عهدهای خود را رعایت می‎کنند.

نیز می‎فرماید:

(إِنَّ اللهَ یَأمُرُکُمْ اَنْ تُؤَدُّوا اْلأَماناتِ إِلی أَهْلِها) ؛[13]

همانا خداوند به شما فرمان می‎دهد که امانت‎ها را به صاحبانشان برگردانید.

امام صادق(ع) فرمود:

إنَّ اللهَ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً إِلّا بِصِدْقِ الْحَدِیثِ، و أداءِ اْلأمانَۀِ إلَی الْبُرِّ وَ الْفاجِرِ؛[14]

همانا خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر این که دو صفت راست‎گویی و حفظ امانت، خواه صاحب امانت نیکوکار باشد یا بدکار، جزء برنامه‌ی شریعتش بود.

نیز فرمود:

فَإِنَّ عَلِیّاً إِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ(ص) بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أداءِ الأمانَۀِ؛[15]

همانا علی(ع) نزد رسول خدا(ص) به سبب راست‎گویی و امانتداری به آن مقام ارجمند رسید.

نیز فرمود:

لا تَنْطُرُوا إِلی طولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ و سُجُودِهِ، فَإِنَّ ذلِکَ شَیْءٌ اِعْتادَهُ، فَلَوْ تَرَکَهُ اِسْتَوْحَشَ، وَلکِنْ اُنْظُرُوا إِلَی صِدْقِ حَدِیثِهِ و أداءِ أمانَتِهِ ؛[16]

به طول رکوع و سجود شخص ننگرید؛ زیرا به آن عادت کرده است، به طوری که اگر ترک کند وحشت سراپای او را می‎گیرد، بلکه به راستی گفتار و امانتش بنگرید.

و نیز فرمود:

مَنْ اُؤْتُمِنَ عَلَی أمانَۀٍ فَأدّاهَا فَقَدْ حَلَّ ألْفَ عُقْدَۀٍ مِنْ عُنُقِهِ مِنْ عُقَدِ النَّارُ...؛[17]

هر کسی که او را مسئول امانتی کرده‎اند و او آن را به صاحبش برگرداند، هزار گره از گرههای آتش (دوزخ) را، از گردنش باز کرده است. به ادای امانت پیشی گیرید؛ زیرا هر کسی که در امانتی امین گردد، شیطان صد نفر از شیاطین اغواکننده را بر او میگمارد تا او را وسوسه و گمراه کنند.

از این روایت فهمیده می‎شود که امانت‎داری کار بسیار دشواری است و انسان در این رابطه هر لحظه در خطر فریب و وسوسه‌ی شیطان است؛ پس باید به طور جدّی و مداوم مراقب باشد تا به امانت آسیب نرسد.

نیز فرمود:

لا تَنْظُرُوا إِلی کَثْرَۀِ صَلاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ کَثْرَۀِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ و طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّیْلِ، وَلکِنْ اُنْظُرُوا إِلی صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أداءِ الأمانَۀِ ؛[18]

به نماز خواندن زیاد و روزه گرفتن بسیار و حج و کارهای نیک و مناجات پر سر و صدای شبانه آنان ننگرید، بلکه به راستگویی و امانت‎داری آنان نظر بیفکنید.

گستره‌ی امانتداری

امانتداری در اسلام به قدری مهم و جدّی است که هیچ‎گونه عذری برای ترک آن وجود ندارد، و امانت در هر موقعیت و شرایطی، باید به صاحبش بازگردد. برای روشن شدن این مطلب کافی است به سه روایت زیر توجه کنید:

1ـ امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:

أدُّوا اْلأمانَۀَ وَ لَوْ إِلی قَتَلَۀِ أوْلادِ اْلأنْبِیاءِ ؛[19]

امانت را به صاحبانش بدهید، اگرچه آنان قاتلان فرزندان پیامبران باشند.

2ـ امام سجّاد(ع) فرمود:

عَلَیْکُمْ بِأداءِ اْلأمانَۀِ ، ـ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً ـ لَوْ أنَّ قاتِلَ أبِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلامُ اِئْتَمَنَنِی عَلَی السَّیْفِ الَّذِی قَتَلَهُ بِهِ لَأدَّیْتُهُ إلَیْهِ؛[20]

بر شما باد به دادن امانت به صاحبش؛ سوگند به خداوندی که محمّد(ص) را به حق به پیامبری برانگیخت! هرگاه قاتل پدرم حسین بن علی(ع)، همان شمشیر را که پدرم را با آن کشت به من امانت دهد، آن را به او برمی‎گردانم.

3ـ عبدالله بن سنان میگوید: امام صادق(ع) را در مسجد دیدم که بعد از نماز رو به قبله نشسته بود، عرض کردم: بعضی از سلاطین و طاغوتیان نزد ما امانتی میگذارند. خمس مال خود را نیز به شما نمیپردازند، آیا امانتشان را به آنان برگردانیم؟

امام صادق(ع) در پاسخ او، سه بار سوگند یاد کرد و فرمود:

لَوْ أنَّ ابْنَ مُلْجَمَ قاتِلَ أبِی ـ فَإنِّی أطْلُبُهُ یَتَسَتَّرُ؛ لِأنَّهُ قَتَلَ أبی ـ اِئْتَمَنَنِی عَلَی اْلأمانَۀِ لَأدَّیْتُها إِلَیْهِ ؛[21]

اگر ابن ملجم، قاتل پدرم ـ که من در جست‎وجوی او هستم، چون پدرم را کشته و خود را مخفی کرده است ـ امانتی به من بسپارد، آن را حتماً به او رد خواهم کرد.

حفظ اعتماد و اطمینان در جامعه

راز و فلسفه اهمیت دادن اسلام به امانت‎داری، آن است که اعتماد و اطمینان عمومی در جامعه حفظ گردد؛ زیرا جامعه‎ای که در آن اعتماد نیست، شیرازه‌ی آن از هم می‎پاشد، و اقتصاد آن فلج می‎شود و به دنبال آن ده‎ها حادثه‌ی تلخ و مفاسد ویران‎گر به سراغ انسان‎ها خواهد آمد و به طور کلّی، عرصه‌ی زندگی تلخ و تنگ خواهد شد ولی اگر اعتماد و اطمینان در جامعه باشد، نقش به سزایی در سالمسازی محیط، زندگی شیرین و روابط حسنه و اقتصاد خوب خواهد داشت. از این رو، امامان(ع) دستور دادهاند که امانت را به صاحبش برگردانید، خواه صاحبش نیک باشد و یا بد. امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:

لاتَخُنْ مَنْ اِئْتَمَنَکَ و إِنْ خانَکَ ؛

به امانت کسی که تو را امین دانسته است، خیانت نکن؛ اگرچه او به تو خیانت کند.

پیامبر(ص) و امامان(ع)، در وصیّتهای خود نیز فرزندانشان را، به امانتداری سفارش میکردند و مردم را به امانتداری دعوت مینمودند. حضرت علی(ع) میفرماید: سوگند به خدا! از رسول خدا(ص) در آستانه‌ی رحلتش شنیدم که سه بار فرمود:

یا أبَا الْحَسَنِ! أدِّ اْلأمانَۀَ إِلِی الْبُرِّ وَ الْفاجِرِ، فِیمَا قَلَّ وَ جَلَّ، حَتَّی فِی الْخَیْطِ وَ الْمِخْیَطِ ؛[22]

ای ابوالحسن! امانت را به صاحبش برگردان؛ خواه صاحب امانت نیک باشد یا بد و آن امانت کم باشد یا زیاد، حتّی اگر نخ و سوزن باشد.

امین؛ شریک مال مردم است

عبدالرحمن بن سَیّابه و پدرش (سیّابه) از اهالی کوفه و دوستان امام صادق(ع) بودند. سیّابه از دنیا رفت و چیزی برای پسرش، عبدالرحمن به ارث نگذاشت. یکی از دوستان سیّابه نزد عبدالرحمن آمد و پس از احوالپرسی و ابراز تسلیت، هزار درهم به او قرض داد تا با آن کاسبی و تجارت کند. عبدالرحمن آن پول را پذیرفت و کاسبی کرد و کارش رونق گرفت، به طوری که مستطیع شد و تصمیم گرفت برای انجام مراسم حج به مکّه برود. نزد مادرش رفت و تصمیم خود را با او در میان نهاد. مادرش به او گفت: پولی را که از دوست پدرت قرض گرفتهای، پرداخت کن.

عبدالرحمن نزد دوست پدرش رفت و قرض خود را ادا نموده، سپس عازم مکّه شد. پس از انجام مراسم حج، به مدینه رفت و به محضر امام صادق(ع) رسید.

امام صادق(ع): «حال پدرت چطور است؟!»

عبدالرحمن: پدرم از دنیا رفت.

امام صادق(ع) در حالی که اظهار تأثّر میکرد. فرمود: «خدا او را رحمت کند.» آنگاه فرمود: «آیا برای تو، مالی به ارث گذاشت؟» (که مستطیع شدهای و در حجّ شرکت نمودهای؟)

عبدالرحمن: نه، چیزی به ارث نگذاشت.

امام صادق(ع): «پس با چه مالی با انجام حج توفیق یافتی؟!»

عبدالرحمن به شرح ماجرای قرض دادن دوست پدرش و تجارت و رونق کارش پرداخت. هنوز سخنش تمام نشده بود که امام صادق(ع) به او فرمود: «فَما فَعَلْتَ اْلألْفَ؛ آن هزار درهم قرض را چه کردی؟ آیا به صاحبش برگرداندی؟»

عبدالرحمن: آری، آن را قبل از حج به صاحبش دادم.

امام صادق: «احسنت! که کار خوبی کردی. آیا میخواهی توصیه و پندی به تو یاد بدهم؟»

عبدالرحمن: آری، جانم به فدایت!

امام صادق(ع): عَلَیْکَ بِصِدْقِ الْحَدِیثِ، و أداءِ اْلأمانَۀِ! تُشْرِکِ النّاسَ بِأمْوالِهِمْ هَکَذا؛[23]

بر تو باد به راست گویی و امانت‎داری! که در این صورت با اموال مردم این چنین شریک هستی.

امام صادق(ع) هنگام گفتن «هَکَذا» (این چنین) انگشتان دو دستش را میان هم جمع کرد. یعنی این‎گونه شریک مال مردم هستی.

عبدالرحمن می‎گوید: من سخن امام صادق(ع) را پذیرفتم و رعایت کردم و در نتیجه، از کار و کاسبی خود برکت بسیار بردم؛ به طوری که زکات اموالم به سیصد هزار درهم رسید.

اگر در جامعه‌ی ما امانت‎داری رعایت می شد و دستور مقدّس قرض‎الحسنه نیز در سطح وسیعی رونق می‎گرفت، بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی، سامان می‎یافت.

پی‌نوشت‌ها:

[1] - برای درک معنای وسیع امانت از نظر روایات، به کتاب المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، ج 3. ص 1631 مراجعه شود.

[2] - احزاب (33) آیه 72.

[3] - تفسیر برهان، ج 3، ص 341.

[4] - انفال (8) آیه 27.

[5] - مجمع‎البیان، ج 5، ص 67.

[6] - داستان ابولبابه، در کتاب فرازهای برجسته از سیره امامان، ج 2، ص 288 آمده است.

[7] - نهجالبلاغه، خطبه 173.

[8] - همان، خطبه 91.

[9] - دعائم الاسلام، ج 2، ص 531.

[10] - نورالثقلین، ج 4، ص 313.

[11] - بحارالأنوار، ج 77، ص 79.

[12] - مؤمنون (23) آیه 8 .

[13] - نساء (4) آیه 58.

[14] - اصول کافی، ج 2، ص 104.

[15] - اصول کافی، ج 2، ص 104.

[16] - همان، ص 105.

[17] - مشکاۀ الأنوار (ترجمه شده)، ص 142.

[18] - بحارالأنوار، ج 75، ص 114.

[19] - همان، ص 115؛ خصال صدوق، ج 2، ص 157.

[20] - مشکاۀ الأنوار (ترجمه شده)، ص 142.

[21] - همان، ص 140 .

[22] - بحارالأنوار، ج 77، ص 273.

[23] - فروع کافی، ج 5، ص 134 و بحارالأنوار، ج 47، ص 385.


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: