275) حضرت رضا(ع) فرمود: حضرت رسولخدا(ص) در روز اول محرم دو رکعت نماز میخواند.
276) یزید بن خلیفه گوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: عمر بن حنظله درباره وقت نمازها از شما برای ما مطالبی نقل کرده. حضرت فرمود: او بر ما دروغ نمی بندد... عرض کردم: عمر بن حنظله گوید: وقت نماز مغرب هنگامی است که قرص آفتاب پنهان شود ولی حضرت رسولخدا(ص) در مسافرت گاهی که با شتاب راه میپیمود نماز مغرب را تأخیر میانداخت و آن را با نماز عشا میخواند. حضرت امام فرمود:
عمر بن حنظله درست گفته است.
277) امام باقر(ع) فرمود: رسولخدا(ص) در شبهای بارانی نماز مغرب را تأخیر میانداخت و در خواندن نماز عشاء عجله میفرمود و آن دو را با هم یک جا میخواند و میفرمود: هر که به دیگران رحم نکند به او رحم نخواهد شد.
278) امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا(ص) وقتی که در سفر بود و یا کار فوری داشت، نماز ظهر و عصر را با هم میخواند و همچنین بین نماز مغرب و عشاء فاصله نمیانداخت.
279) امام صادق(ع) فرمود: در روزهای بسیار گرم چون مؤذن برای گفتن اذان نماز ظهر اجازه میخواست رسولخدا(ص) میفرمود: اَبْرِد، اَبْرِد «بگذار هوا خنک شود، بگذار هوا خنک شود».
مؤلف: شیخ صدوق گوید: «اَبْرِد، اَبْرِد» یعنی شتاب کن، شتاب کن. و آن را از کلمه «برید» یعنی نامه رسان گرفته است که به سرعت راه میپوید. ولی ظاهراً مراد از آن تأخیر انداختن اذان است تا هوا خنک شود و شدّت گرما بکاهد، چنان که روایتی که در کتاب علاء از محمّد بن مسلم نقل شده این معنی را تأیید میکند. محمّد بن مسلم گوید: حضرت امام باقر(ع) در مسجد حضرت رسولخدا(ص) در حالی که من داشتم نماز میخواندم مرا دید. بعداً روزی به من فرمود هیچ وقت نماز واجب را در آن وقت نخوان. آیا نماز را در آن شدّت گرما میخوانی؟ عرض کردم: نماز نافله بود.
280) رسولخدا(ص) هرگاه در نماز، کسی به خدمتش میآمد و در کنارش مینشست، به خاطر او نماز را کوتاه میکرد و متوجّه او میشد و میفرمود: آیا حاجتی داری؟ پس از آنکه حاجات او را برمیآورد، مجدداً به نماز میپرداخت.
281) رسولخدا(ص) چون به نماز میایستاد، از ترس خدا رنگش میپرید و صدایی سوزناک مانند صدای جوشش دیگ از سینه یا درونش به گوش میرسید.
282) رسولخدا(ص) وقتی به نماز میپرداخت مانند جامهای بود که روی زمین افتاده باشد.
283) عایشه گوید: رسولخدا(ص) با ما سخن میگفت و ما با او سخن میگفتیم، همین که وقت نماز میرسید او را حالتی دست میداد که گویی نه او ما را میشناسد و نه ما او را میشناسیم.
284) رسولخدا(ص) در نماز، گاهی[اندکی] به طرف راست و چپ خود نظر میافکند ولی به عقب گردن نمیکشید و روی خود را برنمیگرداند.
285) علی(ع) چون محمّد بن أبی بکر را والی مصر قرار داد، ضمن دستورالعملی که برای او نوشت، فرمود: سپس مواظب رکوع و سجودت باش، زیرا حضرت رسولخدا(ص) از همه مردم نمازش کاملتر و در عین حال از همه سبکتر بود.
286) امام صادق(ع) ضمن حدیثی فرمود: وقتی رسولخدا(ص) گوشت میل میکرد، بدون آنکه دستهای خود را بشوید به نماز مشغول میشد ولی چون شیر میل میفرمود، پیش از آن که دست خود را بشوید و آب در دهان بگرداند نماز نمیخواند.
287) ابن سنان گوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: ما مؤذّنی داریم که صبح نشده اذان میگوید. فرمود: اگر چه صبح نشده اذان گفتن به نفع همسایگان است، زیرا برای نماز شب(یا آمادگی برای نماز صبح) بیدار میشوند و لیکن سنّت این است که هنگام طلوع فجر اذان گفته شود و میان اذان و اقامه، تنها همان دو رکعت نافله فجر فاصله شود.
288) امام صادق(ع) ضمن حدیثی فرمود: چون وقت نماز داخل میشد، رسولخدا(ص) به بلال میفرمود: بالای دیوار برو و با صدای بلند اذان بگو.
289) امام باقر(ع) فرمود: رسولخدا(ص) روزی برای نماز از خانه بیرون آمد در حالی که حسین(ع) را به دوش خود گرفته و به مسجد آورد و در کنار خود ایستاند و مردم نیز پشت سر آن حضرت برای نماز جماعت صف کشیدند - و حسین(ع) دیر به سخن آمده بود به طوری که میترسیدند زبان باز نکند - چون رسولخدا(ص) تکبیر نماز گفت حسین(ع) با آن حضرت تکبیر گفت. رسولخدا(ص) وقتی تکبیر فرزندش را شنید دوباره تکبیر گفت. حسین(ع) نیز تکبیر گفت، تا آن که رسولخدا(ص) هفت بار تکبیر گفت و حسین(ع) نیز تکبیر گفت. به این سبب هفت بار تکبیر گفتن در آغاز نماز سنّت گردید[1].
290) علی(ع) فرمود: رسولخدا(ص) موقع گفتن تکبیرة الاحرام و همچنین هنگام گفتن تکبیر برای رکوع و نیز هنگامی که سر از رکوع برمیداشت، دست ها را تا برابر گوشها بلند میکرد.
291) امام باقر(ع) فرمود: رسولخدا(ص) در نماز «بِسم الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ» را آشکار میکرد و صدایش را به آن بلند مینمود.
292) امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا(ص) وقتی با مردم نماز میخواند «بِسم الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ» را آشکار میکرد.
293) علی(ع) فرمود: هرگاه به رسولخدا(ص) در نماز حالت «خمیازه» دست میداد، دست راستش را جلو دهان میگرفت.
294) علی(ع) فرمود: رسولخدا(ص) گاهی در حال نماز دست خود را به محاسن شریف میکشید؛ به آن حضرت عرض کردیم: یا رسول اللّه، شما را میبینیم که گاهی در نماز به محاسن خود دست میکشید؟! فرمود: این وقتی است که غمم زیاد می شود و دلم میگیرد.
295) ابو سعید خدری گوید: رسولخدا(ص) در نماز قبل از اشتغال به قرائت «أعوذُ بِالله مِن الشَّیطانِ الرَّجیمِ» میگفت.
296) شیخ صدوق رحمهالله گوید: نماز رسولخدا(ص) از همه مردم کاملتر و مختصرتر بود وقتی داخل نماز میشد پس از گفتن «الله اکبر» بلافاصله میگفت:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم» [2].
297) امام باقر(ع) فرمود: دو نفر از اصحاب رسولخدا(ص) در کیفیت قرائت نماز آن حضرت اختلاف کردند، برای روشن شدن آن به ابیّ بن کعب نامه نوشتند که رسولخدا(ص) چند بار در نماز مکث میکرد؟ او پاسخ داد:
رسولخدا(ص) در حال قرائت دو جا مکث میکرد: یکی پس از فراغت از فاتحه الکتاب و دیگری پس از پایان یافتن سوره.
مؤلف: صدوق این حدیث را به طور مفصل روایت کرده و در آن آمده که مکث اول پس از تکبیره الاحرام و مکث دوم پس از فراغ از قرائت و قبل از رفتن به رکوع بوده است.
298) سمره و ابیّ بن کعب روایت کرده اند که مکث اول رسولخدا(ص) پس از تکبیره الاحرام و دومی بعد از پایان یافتن سوره حمد بوده است.
299) امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا(ص) در نماز «صبح» سورههایی مانند «عَمَّ یَتسَائلونُ» و «هَل اَتیکَ حَدِیثُ الغَاشِیة» [و « هَل اَتَی عَلَی الاِنسانِ»] و «لَا اُقسِمُ بِیَوم القِیامَة» و مانند آن را میخواند. و در نماز «ظهر» مانند سورههای «سَبِّح اسمِ رَبّک » و «وَ الشَمس و ضُحَیها» و «هَل اَتیکَ حَدیثُ الغَاشِیه» و مانند آن را قرائت میکرد. و در نماز «مغرب» سوره های کوتاهتری چون « قُل هُو اللّه اَحَد» و «اِذا جاءَ نُصرُ اللّه وَ الفَتح» و «اِذَا زُلزِلَت» را میخواند. و در نماز «عشاء» آنچه در نماز «ظهر» و در نماز «عصر» آنچه در نماز «مغرب» میخواند، قرائت میفرمود.
300) امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا(ص) در رکعت آخر نماز شب سوره «هل أتی علی الانسان» را قرائت میکرد.
301) روایت شده که رسولخدا(ص) در سه رکعت آخر نماز شب (شفع و وتر) نه سوره را میخواند: در رکعت اول سوره «اَلهَیکُم التَکاثُر» و «اِنَّا اَنزَلنَاه» و «اِذَا زُلزِلت» و در رکعت دوم: «الحمد[3]»و «و العصر» و «اذا جاء نصراللّه» و در یک رکعت وتر «قل یاایهاالکافرون» و «تبّت» و «قل هواللّه احد».
پینوشتها [1] در بعضی روایات لفظ «حسن» نقل شده ولی «حسین» معروف تر است. (مؤلف)
[2] از این روایت معلوم می شود که آن حضرت در هنگام عجله و گاه برای رعایت حال عموم، أعوذ بالله نمیگفت.
[3] «انا اعطیناک الکوثر» درست است چنان که در روایت دیگر آمده است. (محمد هادی فقهی)
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سید محمدحسین طباطبای