فصل ١٧: نذر بر اهل قبور
افراد گرفتار و دردمند، نذر مىكنند كه اگر گرفتارى آنان برطرف و گره از كار آنان گشوده شود، مبلغى را به ضريح يكى از مشاهد بريزند، و يا گوسفندى را براى اطعام زائران آنها ذبح كنند، و چنين مىگويند:
«للَّهِ عَلَیَّ کَذَا اِنْ کَان کَذَا»
و اين مطلب در ميان تمام مسلمانان جهان رواج كامل دارد، به خصوص مراكزى كه در آنها قبور صالحان و اولياى الهى است.
وهابىها نسبت به اين نوع نذرها حساسيّت دارند و نويسنده بد زبان آنها (عبداللّه قصيمى) مىنويسد: «شيعه به خاطر اعتقاد به الوهيّت على و فرزندان او، قبر و صاحبان آن را مىپرستند، از اين جهت مدفن آنها را آباد كرده و از هر گوشه جهان، به زيارت آنان مىشتابند و نذر و قربانى تقديم آنها مىكنند و خون و اشك بر سَر قبر آنها مىريزند.[1]»
اين نويسنده وقيح و بد زبان، كه از نام كتاب [2]و پايه فرهنگ و ادب او پيدا است، مسأله را مربوط به شيعه دانسته، در حالى كه ريشه و بانى وهابيّت (ابن تيميّه) مسأله را در شعاع وسيع بحث كرده و آن را مربوط به نوع مسلمين دانسته است؛ آنجا كه مىگويد:
«مَنْ نَذَرَ شَیْئاً لِلنَّبِیِّ أَوْ غَیْرِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُبُورِ أَوْ ذَبَحَ ذَبِیحَةً کانَ کَالْمُشرِکِینَ الَّذینَ یَذْبَحُونَ لِأَوْثانِهِمْ وَ یَنْذُرُونَ لَها فَهُوَ عابِدٌ لِغَیْرِ اللَّهِ فَیَکُونُ بِذلِکَ کافِراً[3]»
«هر كس براى پيامبر و يا پيامبران ديگر و اوليا چيزى را نذر و قربانى كند، بسان مشركان مىگردد كه براى بتهاى خود نذر مىكردند و يا براى آنها ذبح مىكردند. او غير خدا را مىپرستد و بدين وسيله كافر مىگردد.»
استاد و شاگرد هر دو فريب ظاهر را خورده و به حكم «شباهت ظاهرى»، هر دو را با يك چوب راندهاند در حالى كه در اعمال مشترك، ميزان و ملاك، قضاوت ظاهر نيست، بلكه ملاك نيّت و قصد قلبى است.
اگر شباهت ظاهرى كافى در قضاوت باشد، بسيارى از اعمال فريضه حج شبيه اعمال بتپرستان است كه بر گرد سنگ و گل طواف مىكردند و بتهاى چوبى و فلزى خود را مىبوسيدند، و شبيه همين كار را ما نيز انجام مىدهيم، دور كعبه كه از سنگ و گِل است، مىگرديم و حَجَر را مىبوسيم و در منا خون مىريزيم و...
ملاك قضاوتها و داوريها در كارهاى به ظاهر مشترك، انگيزهها، نيّتها و قصدها است و هرگز نمىتوان به حكم اين كه ظاهر عمل به هم شبيه است، حكم آنها را يكى دانست.
در اين مورد مؤلّف كتاب «صلح الإخوان» جملهاى دارد كه نقل آن روشنگر وضع مسأله است آنجا كه مىگويد:
«اِنَّ الْمَسْأَلَهَ تَدُورُ مَدارَ نِیّاتِ النّاذِرینَ وَ إنّما اْلأَعْمالُ بِالنِّیّاتِ، فَاِنْ کَانَ قَصْدُ النَّاذِرِ الْمَیِّتَ نَفسَهُ وَ التَّقَرُّبَ الَیْهِ بِذلِکَ لَمْ یَجُزْ قَوْلًا واحِداً وَ انْ کانَ قَصْدُهُ وَجْهَ اللَّهِ تَعالی وَ انْتِفاعَ اْلأَحْیاءِ بِوَجْهٍ مِنَ الْوُجُوهِ وَ ثَوابَهُ لِذلِکَ الْمَنْذُورِ لَهُ الْمَیِّتِ، فَیَجِبُ الْوَفاءُ بِالنَّذْرِ.[4]»
اين دانشمند سنّى كه خود نقاد عقايد وهابيها است در اين عبارت كوتاه مسأله را از ديدگاه نيّتها و انگيزهها بررسى مىكند و مىگويد:
«در اينجا دائر مدار، نيّت نذركنندگان است. همانا ملاك و معيار در هر عملى نيّت آن است، اگر هدف از نذر، تقرّب به ميّت است شكّى نيست كه جايز نيست (زيرا بايد نذر براى خدا و براى تقرّب به او باشد) و اگر نذر براى خدا و براى تقرّب به او است و نتيجه آن، بهرهمندى گروهى از مردم از آن، و اهداى ثواب آن به ميّت است، در آن اشكالى نيست و بايد بر نذر وفا شود.»
سخن حق همان است كه اين دانشمند در اين گفتار آورده است و در ميان مسلمانان انگيزه نذر همان است كه در شقّ دوم سخن او آمده است و از همين جا، تفاوت جوهرى عمل مسلمانان با عمل بتپرستان آشكار مىگردد، هدف آنان از تقديم هدايا و ذبح حيوان، كسب تقرّب به بتان بوده و حتّى ذبيحه را به نام آنها ذبح مىكردند و كارى جز بت و كسب تقرّب به او نداشتند، در حالى كه هدف مسلمانان كسب رضاى خدا و اهداى ثواب آن به ميّت است و لذا در نذرهاى خود لفظ جلاله (اللّه) به ميان مىآورند و مىگويند:
«للَّهِ عَلَیَّ اِنْ قُضِیَتْ حاجَتِی أَنْ أَفْعَلَ کَذا» در حقيقت هدف از نذر، كسب تقرّب به درگاه الهى است و اهداى ثواب آن به صاحب قبر. و مصرف نذر؛ فقرا، بينوايان و ديگر مصارف خيريه مىباشد. در اين صورت چگونه اين عمل را مىتوان شرك خواند و با عمل مشركان در يك رديف قرار داد؟
بنابراين اينگونه نذرها نوعى صدقه دادن از جانب پيامبران و صالحان است كه ثواب آن به آنها باز گردد و احدى از دانشمندان اسلام در اعطاى صدقه از طرف اموات اشكال و ايرادى نكرده است.
براى اين كه خواننده گرامى به شيوه مغالطه آنان آشنا گردد، در اين باره كمى گستردهتر سخن مىگويم:
در زبان عربى در مورد صدقه، مطلب با «لام» ادا مىشود ولى گاهى مقصود از اين حرف هدف و غايت و غرض است مانند «اَللّهُ عَلى» و گاهى مقصود از آن بيان مصرف است؛ مانند: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ» و در مقام اجراى صيغه نذر، هر دو «لام» را به كار مىبرند و مىگويند:
«نَذرْتُ للَّهِ اِنْ قُضِیَتْ حاجَتی اَنْ اَذْبَحَ لِلنَّبِیِّ»
لام نخست «للّه» همان لام غرض و غايت است و مقصود اين است كه هدف از اين نذر، كسب رضاى خدا و تقرّب به درگاه او است در حالى كه مقصود از لام دوّم، همان بيان موردى است كه از اين نذر بهره مىگيرد و ثواب آن، به او اهدا مىشود.
خلاصه لام در «صَلَّيتُ لله» و يا «نَظَرت لله» براى بيان هدف و غايت است؛ يعنى به خاطر اطاعت فرمان خدا و كسب رضا و جهت تقرّب به وى، نماز گزاردم و نذر كردم.
در حالى كه «لام» در«اَذْبَحُ لِلنَّبِیِّ، أوْ لِوالِدَیَّ، أوْ لِوالِدَتی» براى تبيين مورد انتفاع است و اين كه اين عمل از جانب او انجام مىگيرد و از ثواب آن بهرهمند مىگردد و چنين نذرهايى نه تنها عبادت آن شخص نيست، بلكه عبادت خدا است در جهت انتفاع مخلوق خدا.
و در احاديث اسلامى بر اين مطلب نظاير زيادى است كه برخى را مىآوريم:
١ - يكى از ياران پيامبر به نام «سعد» از آن حضرت پرسيد: مادرم درگذشته است و اگر او مىماند صدقه مىداد، اگر من از طرف او صدقه بدهم، به حال او سودى دارد؟ پيامبر فرمود: بلى، آنگاه پرسيد كدام صدقه نافعتر است؟ فرمود: آب. سعد چاهى حفر كرد و گفت:« هذِهِ لأُمِّ سَعْدٍ»
همانطور كه ملاحظه مىفرماييد «لام» اين جمله غير از «لامى» است كه در جمله«نَذَرْتُ لِلَّهِ» آمده است. لام نخست، براى بيان انگيزه و لام دوّم بيانگر مورد انتفاع است.[5]
٢ - مردى در زمان رسول خدا نذر كرد كه شترى را در «بوانه» نحر كند، به محضر پيامبر آمد و آن حضرت را از جريان مطّلع ساخت، پيامبر فرمود:
«آيا در آنجا، در عصر جاهليّت بتى وجود داشت كه پرستش مىكردند؟ عرض كرد: خير. فرمود: آيا در آنجا، در يكى از اعياد جاهلى، اجتماعى تشكيل مىشد؟ عرض كرد: نه، در اين هنگام فرمود:
«أوفِ بِنَذْرِکَ فَاِنَّهُ لا وَفاءَ لِنَذْرٍ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ وَ لا فِیما لایَمْلِکُ ابْنُ آدَمَ»
«به نذر خود جامه عمل بپوشان؛ زيرا نذر در دو مورد درست نيست:
الف - در مورد گناه و نافرمانى خدا ب - در چيزى كه انسان مالك آن نيست[6].»
٣ - زنى خطاب به پيامبر عرض كرد:
«نذر كردهام در محل خاصّى حيوانى را ذبح كنم، فرمود: آيا براى صنم نذر كردى؟ گفت: خير، فرمود: به نذر خود عمل كن.»
۴ - پدر ميمونه گفت كه نذر كردم در «بوانه» پنجاه گوسفند سَر ببرم، پيامبر پرسيد: «آيا در آنجا بتى هست؟ عرض كرد: خير، فرمود: به نذر خود وفا كن.»
پرسشهاى پياپى پيامبر، از وجود بت در گذشته و حال و يا از وجود اجتماعى در آن نقطه به عنوان عيد، براى اين است كه در چنين زمينههايى، ذبيحه و قربانى براى آن بت و تقرب به آن، حتّى به نام آن ذبح مىشود، در حالى كه ذبح بايد براى خدا باشد، نه براى بت و يكى از محرّمات از نظر قرآن، چيزى است كه به نام بت ذبح گردد چنان كه مىفرمايد:
«وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ[7]»
«چيزى كه به نام بت و براى كسب رضاى آن ذبح گردد.»
پرسشكنندگان از رسول خدا، به خاطر وجود فقيران و نيازمندان و يا آسان بودن انجام كار، محل ذبح را معيّن مىكردند.
كسانى كه با زائران مشاهد مشرّفه سَر و كار دارند، به خوبى مىدانند كه نذر براى خدا كسب رضايت اوست و به نام او ذبح مىشود، ولى هدف انتفاع اولياى الهى از ثواب و انتفاع فقيران و يا خود مشاهد از منافع مادى آن مىباشد.
خودآزمایی
1- هدف و مصرف نذر چیست؟
2- در صيغه نذر«نَذرْتُ للَّهِ اِنْ قُضِیَتْ حاجَتی اَنْ اَذْبَحَ لِلنَّبِیِّ» مقصود از «لله» و «للنبی» را شرح دهید.
3- نذر در چه مواردی درست نيست؟
پینوشتها
[1] الصراع، ج ١، ص ۵۴.
[2] او نام كتاب خود را كه به اصطلاح آن را به عنوان ردّ بر «كشف الإرتياب» نگارش علامه سيدمحسن امين نوشته است، «الصراع بين الاسلام و الوثنيه» نهاده است؛ يعنى نبرد ميان اسلام و بت پرستى! و از اين طريق شيعه را كه يك چهارم از مسلمانان جهان را تشكيل مىدهند، بتپرست خوانده است!
[3] فرقان القرآن، ص ١٣٢، نگارش «عزامى»، نقل از ابن تيميّه.
[4] صلح الاخوان، ص ١٠٢ و.....
[5] فرقان القرآن، ص ١٣٣، به نقل الغدير، ج ۵، ص ١٨١.
[6] سنن ابى داود، ج ٢، ص ٨٠.
[7] مائده: ٣.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی