امام حسن عسکری(ع) پس از امامت| ۵
۴- شرایط ولایت فقیه در سخن امام حسن عسکری(ع)
نسبت این تفسیر به امام حسن عسکری(ع)، نسبت صحیح باشد یا ناصحیح، ولی روایات معتبر و استواری در این تفسیر وجود دارد که با محتوای قرآن، مطابق بوده و مورد قبول علمای بزرگ و محقّق از قدیم و ندیم میباشد. یکی از این روایات، روایت معروف مورد اعتماد، در مورد ولایت فقیه و شرایط فقیه مورد اعتماد به نام حدیث «مَنْ کانَ مِنَالْفُقَهاءِ وَ صائِناً لِنَفْسِهِ...» است که امام حسن عسکری(ع) این سخن را در ضمن بیان مشروح و عمیق و سازنده در تفسیر آیهی ۷۸ و ۷۹ سورهی بقره بیان فرموده.[1] که در اینجا نظر شما را به آن حدیث جلب میکنم:
علّامه طبرسی میگوید: بر اساس اسنادی که ذکر شد (که منتهی به تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) است) امام حسن عسکری(ع) این دو آیه را خواند:
«وَ مِنْهُمْ اُمِيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ اِلاّ اَمانِيَّ وَ اِنْ هُمْ اِلاّ يَظُنُّونَ - فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ اِلاّ اَمانِيَّ وَ اِنْ هُمْ اِلاّ يَظُنُّونَ- فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِاَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدَاللهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمّا كَتَبَتْ اَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمّا يَكْسِبُونَ:[2]
و پارهای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند و تنها به پندارهایشان دل بستهاند، پس وای بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند این از طرف خداست تا آن را به بهای کم بفروشند، پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه در این راه به دست میآورند.»
آنگاه آن حضرت در تفسیر دو آیهی فوق چنین فرمود:
«اُمّی آن کسی است که به اُمّ (مادرش) نسبت دارد، یعنی همانگونه که انسان هنگام خروج از رحم مادر هیچ چیز نمیداند، بعضی از اهل کتاب (یهود و نصاری) نیز هیچ چیز نمیدانند، نه میتوانند چیزی را بنویسند و نه میتوانند چیزی را بخوانند. یهود و نصاری از کتاب خودشان (انجیل و تورات) هیچ نمیدانند و تشخیص نمیدهند که فرق کتابی که از آسمان نازل میشود با آن کتاب دروغین که به خدا نسبت میدهند، چیست؟ آنها جز نام یک جلد کتاب و تعداد صفحات آن، هیچ درک نمیکنند و بین کتاب باطل و حق، تشخیص نمیدهند. تشخیصشان فقط بر اساس خیالات و آرزوها است، یعنی تنها به این است که آن کتاب بر آنان خوانده شود و به آنها بگویند ان آن کتاب خدا و کلام خدا است و آنها هم دلشاد شوند و بر اساس تصوّرات و خیالات و آرزوهایشان خیال کنند که مقصود و مرادشان در میان همان کتاب است، بین کتاب راستین و دروغین، جز همان پندار ساختگی، راه تشخیصی نیست....
اگر چیزی برخلاف محتوای آن کتاب بر این عوام خوانده شود، نمیفهمند و غیر از پندار چیزی ندارند.
آنها فقط آنچه را که رؤسایشان از تکذیب رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان علی(ع) برای آنها میخوانند که پنداری بیش نیست، به جای حق میگیرند و آن را کتاب آسمانی میپندارند.
«وَ هُمْ یُقَلِّدُونَ مَعَ اَنَّهُ مُحَرَّمٌ عَلَیْهِمْ تَقْلِیدُهُمْ...:
و این عوام از رؤسایشان تقلید میکنند، در حال که تقلید از آنها برایشان حرام است زیرا تقلید از عالم خائنی که کتاب خدا را تحریف کرده است و آنچه در آن است، خلاف آن را بیان میکند، حرام است.»
امام حسن عسکری(ع) پس از تلاوت آیه ۷۹ بقره، فرمود:
این علمای یهود، اوصافی را مینویسند و میگویند این اوصاف از صفات محمّد(ص) است و شما تطبیق کنید ببینید هیچکدام از آن صفات در این شخص (پیامبر اسلام) نیست و به عوام بی سواد خود میگویند صفات پیامبری که در آخرالزّمان میآید این است که او بلندقامت و بدنش بسیار بزرگ و شکمش برآمده و مویش به رنگ بین قرمز و زرد است، در حالی که همهی آن صفاتی را که ذکر میکنند برخلاف صفات پیامبر اسلام(ص) است.
هدف رؤسای یهود از این خلافگوییها این است که ریاستشان بر عوام باقی بماند و منافعشان در نزد عوام و امر و نهی نسبت به عوام و خدمتکاری عوام از آنها ادامه یابد و مردم را از خدمت و گرایش به پیامبر اسلام(ص) و علی(ع) و خاندان و یاران مخصوصش باز دارند زیرا اگر آن عوام مسلمان شوند تحت فرمان پیامبر اسلام(ص) میآیند، نماز میخوانند، جهاد میکنند، خمس و زکات میدهند و در نتیجه از زیر فرمان رؤسای یهود و نصاری خارج میگردند ولی رؤسایشان میخواهند آنها را زیر فرمان خود نگهدارند. از اینرو با مطالب تحریف شده و وارونه جلوه دادن حقایق و ذکر صفات ساختگی برای پیامبر آخرالزّمان، میخواهند عوام را از پیروی اسلام باز دارند. وای بر آنها....
آنگاه امام حسن عسکری(ع) فرمود: مردی از امام صادق(ع) پرسید: «اگر این قوم (عوام یهود) تورات خود را جز آنچه علمایشان به آنها دیکته کردهاند، نمیشناسند، راهی برای آنها جز پیروی از علمایشان نیست. بنابراین چرا خداوند آنها را بهخاطر تقلید از علمایشان سرزنش میکند؟ آیا مگر عوام یهود، غیر از عوام ما هستند؟ زیرا عوام ما هم از علمایشان تقلید میکنند. بنابراین همانگونه که عوام ما در تقلید از علمایشان گناهکار نیستند، آنها نیز نباید گنهکار باشند زیرا برای تحصیل احکام راهی جز تقلید از علما نیست؟»
امام صادق(ع) در پاسخ فرمود:
بین عوام و علمای ما با عوام و علمای یهود از یک جهت فرق و از یک جهت با هم مساویند. امّا در موردی که مساوی هستند از اینرو است که خداوند عوام ما را نیز سرزنش کرده که چرا از علمایتان (که ناصالح هستند) تقلید میکنید؟ چنانکه عوام یهود را سرزنش نموده است و امّا در موردی که بین عوام و علمای ما با عوام و علمای یهود فرق است. در آنجا است که عوام ما بهدنبال علمای صالح میروند ولی عوام یهود به دنبال علمای صالح نمیروند....
در این هنگام امام حسن عسکری(ع) پس از ذکر پاسخ امام صادق(ع) به سؤال مرد سؤالکننده، فرمود:
«فَمَنْ قَلَّدَ مِنْ عَوامِنا مِثلَ هؤُلاءِ الْفُقَهاءُ، فَهُمْ مِثْلُ الْیَهُودِ اَلَّذِینَ ذَمَّهُمُاللهُ بِالتَّقْلِیدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائِهِمْ:
پس کسی که از عوام ما و چنان فقها (ی ناصالح) تقلید کنند همانند یهودیانی هستند که خداوند آنها را به خاطر تقلید از فقیهان ناصالحشان، سرزنش نموده است.»
«فَاَمّا مَنْ كانَ مِنَالْفُقَهاءِ صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدِينِهِ، مُخالِفاً عَلی هَواهُ مُطِيعاً لِاَمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ يُقَلِّدُوهُ، وَ ذلِكَ لا يَكُونُ اِلّا بَعْضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَمِيعَهُمْ...:
پس هرکدام از فقها که نفس (روح) خود را مصون از گناه نگه داشته، نگهبان دین خود و مخالف هوسهای نفسش میباشد و مطیع مولای خود است. بر همهی عوام لازم است که از او تقلید کنند و چنین صفاتی را بعضی از فقهای شیعه دارند، نه همهی آنها.»
سپس امام حسن عسکری(ع) پس از بیانی در شرح فقهای صالح و ناصالح و هشداردادن به عوام که مراقب باشند و از فقهای صالح تقلید کنند و از فقهای گمراه دوری نمایند، سخنان پرنکته و ژرف خود را با این حدیث به پایان رسانید:
«شخصی از امیر مؤمنان علی(ع) پرسید: بعد از امامان هدایتگر و چراغهای تابان تاریکیها (امامان معصوم) بهترین خلق خدا کیانند؟
امیر مؤمنان علی(ع) در پاسخ فرمود:
«اَلْعُلَماءُ اِذا صَلُحُوا:
علمایی که صالح باشند و راه درست را بپیمایند.»
دیگری پرسید: بدترین خلق خدا بعد از ابلیس و فرعون و نمرود و بعد از آنان که نام و لقب شما را بر خود نهادهاند و جایگاه شما را غصب نموده و بر مقام شما نشستهاند، چه کسی است؟
امیر مؤمنان(ع) در پاسخ فرمود:
«اَلْعُلَماءُ اِذا فَسَدُوا، هُمُالْمُظْهِرُونَ لِلْاَباطِیلِ، اَلْکاتِمُونَ لِلْحَقایِقِ:
علمایی که فاسد گردند، آنها که آشکارکنندهی باطلها و کتمانکنندهی حقایق هستند» که خداوند در مورد همین دسته از علما میفرماید:
«اُولْئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللّاعِنَونَ – اِلَّا الَّذِینَ تابُوا...:
خدا آنها را لعنت میکند و همهی لعنتکنندگان نیز آنها را لعن میکنند – مگر آنها که توبه کردند.»[3]
خودآزمایی
1- امام حسن عسکری(ع) حدیث «مَنْ کانَ مِنَالْفُقَهاءِ وَ صائِناً لِنَفْسِهِ...» را در ضمن تفسیر چه آیاتی بیان فرمودند؟
2- هدف رؤسای یهود از خلافگوییها(در مورد صفات پیامبر(ص)) چیست؟
3- بین عوام و علمای ما با عوام و علمای یهود چه شباهت و چه تفاوتی وجود دارد؟
پینوشتها
[1] این حدیث را علّامهی طبرسی در کتاب احتجاج، ج ۲، ص ۲۶۲ به بعد نقل میکند.
[2] بقره /۷۸-۷۹.
[3] بقره /۱۵۹-۱۶۰، اقتباس از احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۶۲ الی ۲۶۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی