بهترين وقت تقرّب انسان به خدا
عَنِ ابْنِ اَبی یَعْفُور عَنْ اَبی عَبْدِالله(ع) قالَ: قُلْتُ لَهُ: اَخبِرنِی جُعِلْتُ فِداکَ اَیُّ ساعَةٍ یَکُونُ الْعَبْدُ اَقْرَبَ اِلَی اللهُ وَ اللهِ مِنْهُ قَریبٌ؟ قال: اِذا قامَ فی آخِرِ اللَّیْلِ وَ الْعُیُونُ هادِئةٌ فَیَمْشی اِلَی وُضُوئِهِ حَتّی یَتَوَضَّأُ بِاَسْبَغِ وُضُوءٍ ثُمَّ یَجییءُ حَتّی یَقُومُ فی مَسْجِدِهِ فَیُوَجِّهُ وَجْهَهُ اِلَی اللهِ وَ یَصِفُّ قَدَمَیْهِ وَ یَرفَعُ صَوْتَهُ وَ یُکَبِّرُ وَ افْتَتَحَ الصَّلوةَ فَقَرَأَ اَجْزاءً وَ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ وَ قامَ لِیُعیدَ صَلوْتَهُ ناداهُ مُنادٍ مِنْ عِنانِ السَّماءِ عَنْ یَمینِ الْعَرْشِ اَیُّهَا الْعَبْدُ الْمُنادی رَبَّهُ اِنَّ الْبِرَّ لَیُنْشَرُ عَلی رَأْسِکَ مِنْ عِنانِ السَّماءِ وَ الْمَلائِکَةُ مُحیطَةٌ بِکَ مِنْ لَدُنْ قَدَمَیْکَ اِلی عِنانِ السَّماءِ وَ اللهُ یُنادی: عَبْدی لَوْ تَعْلَمُ مَنْ تُناجی اِذاً مَا انْفَتَلْتَ. قالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ مَا الْاِنْفِتالُ؟ قالَ: تَقُولُ بِوَجْهِکَ وَ جَسَدِکَ هکذَا ـ ثُمَّ وَلّی وَجْهَهُ ـ فَذلِکَ الْاِنْفِتالُ.[1]
ابنابیيعفور میگويد: به حضور امام صادق(ع) عرض كردم: قربانت شوم، بفرماييد چه هنگام انسان به خدا و خدا به او نزديکتر است؟ فرمود: آنگاه كه آدمی آخر شب برخيزد و در حالی كه چشمها[ی دیگران] در خواب است، وضويی شاداب بگيرد و در عبادتگاه خود بايستد؛ سپس، با حضور قلب و توجّهِ دل به خدا، تكبير نماز بگويد و با تلاوت قسمتهايی از قرآن، دو ركعت نماز به جای آورد و آنگاه برای ادامهی نماز برخیزد. در این موقع، از سوی آسمان، از طرف راست عرش، اين ندا برخيزد كه: ای بندهی خداخوان، هم اینک نیکی و خیر از جانب آسمان بر سرت میبارد و فرشتگان، از كنار قدمهای تو تا آسمان اطرافت را گرفتهاند و خدا ندا میكند: ای بندهی من، اگر بدانی با که در حال گفتگو و راز و نيازی، انفتال از خود نشان نمیدهی. راوی میگويد: گفتم: ای فرزند رسول خدا، انفتال يعنی چه؟ امام(ع) در حالی كه صورت خود را به سمت پشت سر میچرخانيد، فرمود: انفتال اين است كه صورت و بدنت را برگردانی.[2]
امشب آن نيست كه در خواب رَوَد چشم ندی
خواب در روضهی رضوان نكند اهل نعيم
خاک را زنده كند تربيت باد بهار
سنگ باشد كه دلش زنده نگردد به نسيم
بوی پيراهن گم كردهی خود میشنوم
گر بگويم، همه گويند ضلالی است قديم
ای رفيقان سفر، دست بداريد از ما
كه بخواهيم نشستن به درِ دوست، مقيم
عجب از كُشته نباشد به در خيمهی دوست
عجب از زنده كه چون جان به در آورد سليم
ظلمت شب برای بيداردلان نورآفرين است
عِنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَر عَنِ الصّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحمَّدٍ عَنْ اَبیهِ عَنْ آبائِهِ(ع) قالَ: قالَ رَسُولُ اللهِ(ص) اِنَّ اللهَ جَلَّ جَلالهُ، اَوْحی اِلَی الدُّنْیا اَنْ اَتْعِبی مَنْ خَدَمَکِ وَ اخْدِمی مَنْ رَفَضَکِ وَ اِنَّ الْعَبْدَ اِذا تَخَلّی بِسَیِّدِهِ فی جَوْفِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ ناجاهُ، اَثْبَتَ اللهُ النّوُرَ فی قَلْبِهِ فَاِذا قال یا رَبِّ یا رَبِّ، ناداهُ الْجَلیلُ جَلَّ جَلالُهُ عَبْدی سَلْنی اُعْطِکَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیَّ اَکْفِکَ. ثُمَّ یَقُولُ جَلَّ جَلالُهُ لِملائِکَتِهِ: مَلائِکَتِی اُنْظُرُوا اِلی عَبْدی فَقَدْ تَخَلّی فی جَوْفِ هذا اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَطّالُونَ وَ الْغافِلُون نِیامُ. اِشْهَدُوا اَنّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُ...[3]
مفضّل از امام صادق(ع) نقل كرده كه رسول خدا(ص) فرموده است: خداوند ـ جلّ جلاله ـ به دنيا وحی كرد: هركس در خدمت تو باشد، او را به رنج بينداز و هركس تو را رها كرد، خدمتگزار او باش. هرگاه بنده در دل شب تار با مولای خود خلوت میكند و با او به راز و نياز میپردازد، خداوند نور را در دل او قرار میدهد. پس، هنگامی كه بگويد: ای پروردگار من؛ خداوندِ جلیل جلّ جلاله ـ به او جواب میدهد: لبّیک، ای بندهی من، از من بخواه تا عطایت کنم. به من توکّل کن تا تو را کفایت کنم. سپس، خداوند ـ جلّ جلاله ـ به فرشتگانش میفرماید: ای فرشتگان من، بندهام را نگاه كنيد؛ در دل اين شب تيره با من خلوت كرده است، در حالی كه باطلكاران به كارهای بيهوده مشغولند و غفلتزدگان در بستر خواب آرميدهاند. گواه باشيد كه من به طور حتم او را آمرزيدم...
عَنْ اَبی عَبْدِ اللهِ(ع) قالَ: اِنَّ الْبُیُوتَ الَّتی یُصَلّی فیها بِاللَّیْلِ بِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، تُضیءُ لِاَهْلِ السَّماءِ کَما یُضییءُ نُجُومُ السَّماءِ لِاَهْلِ الْاَرْضِ.[4]
از امام صادق(ع) منقول است: خانههايی كه در آنها نماز شب خوانده میشود و ضمن آن قرآن تلاوت میگردد، برای اهل آسمان میدرخشند، همانگونه كه ستارههای آسمان برای اهل زمين میدرخشند.
رُوِیَ عن النَّبِی(ص) قالَ: صَلوةُ اللَّیْل سِراجٌ لِصاحِبِها فی ظُلْمَةِ الْقَبْرِ[5]
از پيامبراكرم(ص) منقول است: نماز شب برای صاحبش چراغی است در تاريكی قبر.
وَ اَوْحَی اللهُ اِلی موُسی(ع): قُمْ فی ظُلْمَةِ اللَّیْلِ اَجْعَلْ قَبْرَکَ رَوْضَةً مِنْ رِیاضِ الْجِنانِ.[6]
به موسی(ع) وحی شد: در ظلمت شب به عبادت برخيز، كه به پاداش آن، قبرت را باغی از باغهای بهشت میسازم.
و نيز فرمودهاند:
سَبَبُ النُّورِ فِی الْقیامَةِ، اَلصَّلوةُ فِی جَوْفِ اللَّیلِ.[7]
روشنی روز قيامت از نماز خواندن در دل شب است.
عِنِ اسْماعیلِ بْنِ موُسی، عَنْ اَخیهِ الرِّضا(ع) عَن اَبیهِ، عَن جَدِّهِ قالَ: سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) ما بالُ الْمُتَهَجّدِینَ بِاللَّیلِ مِنْ اَحْسَنِ النّاسِ وَجْهاً؟ قالَ: لِاَنَّهُمْ خَلَوْا بِرَبِّهِمْ فَکَساهُمُ اللهُ مِنْ نُورِهِ.[8]
اسماعيل بن موسی از امام رضا(ع) نقل كرده كه از امام سجّاد(ع) سؤال شد: چرا متهجّدان و شبزندهداران، از ميان مردم به زيبايی چهره و خوش صورتی ممتازند؟ فرمود: زيرا آنان با پروردگار خويش خلوت كردهاند و خداوند نيز آنان را با جامهای از نور پوشانده است.
شب آمد حكمت آموز دل پاک
شب آمد گوهر افروز نُه افلاک
شب آمد كشتی دريای توحید
شب آمد شهپر عنقای تجريد
شب آمد پرده پوش مست و هشيار
فروغ ديده و دلهای بیدار
به شب، مردان كه در ره تيز گامند
به سان شمع سوزان در قيامند
به شب، مردان حق را سوز و ساز است
به خاک عشق شبروی نیاز است
شب ار چشم طبيعت رفت در خواب
دل بيدار گشت از شوقْ بیتاب
شب ار بیدانشان آرام يابند
به شب ارباب دانش كام يابند
همه عشّاق حق چون شمع سوزان
به شب استاده با قلب فروزان
همی خوانند خوش در پرده با شور
چو شمع از دفتر عشق آيت نور[9]
اَمَّا اللَّیْلُ فَصافُّونَ اَقْدامَهُمْ تالینَ لِاَجْزاءِ الْقُرآنِ یُرَتِّلُونَهُ تَرْتیلاً یُحَزِّنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثیرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ. فَاِذا مَرُّوا بِآیَةٍ فیها تَشْویقٌ رَکَنُوا اِلَیْها طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ اِلَیْها شَوْقاً وَ ظَنُّوا اَنَّها نَصْبُ اعَیُنِهِم وَاِذا مَرُّوا بِآیَةٍ فیها تَخْویفٌ اَصْغَوْا اِلَیْها مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفیرَ جَهَنّمَ وَ شَهیقَها فی اُصُولِ آذانِهِمْ.[10]
به هنگام شب [بيداردلان با تقوا] به پا ايستاده و [در حال نماز] آيات قرآن را با تأمّل و دقّت تلاوت میكنند و با دلی شكسته و محزون، داروی ددرهای [روحی] خود را در آيات قرآن میجويند؛ و لذا، به هنگام مطالعهی آيات رحمت دل به وعدههای اميدبخش قرآن میدهند و آن چنان با شوق و شعف در آن آيات مینگرند كه گويی تمام پاداشهای موعود الهی را در برابر ديدگان خود میبينند؛ و هرگاه آيات اِنذار و عذاب را میخوانند، چنان گوش دل به سوی آن میگشايند كه گويی فرياد و خروش آتش دوزخ را در گوشهای خود میشنوند.
همه شب تا سحر، آن عشق بازان
ز شوق دوست چون شمع گدازان
كنند اجزای قرآن را تلاوت
به ترتيل و تفكّر، وز درايت
كنند از فكر در آيات قرآن
هزاران درد جانِ خويش درمان
خوشا آنان كه شب زين دفتر عشق
همی خوانند نام دلبر عشق
خوشا آنان كه هر شب تا سحرگاه
بدين خوش نغمه از دل بركشند آه
الهی آتش عشقم برافروز
به لطف خويش بختم ساز فيروز
به لطف خود چو آن آزاد مردان
دلم روشن به نور شوق گردان[11]
صَبَرُوا اَیّاماً قَصیرَةً اَعْقَبَتْهُمْ راحَةً طَویلَةً تِجارَةً مُرْبِحَةً یَسَّرَها لَهُمْ رَبُّهُمْ.[12]
چند روز كوتاهی [از دنيا] را به شكيبايی و صبر بر رنج و سختی میگذرانند تا در پی آن، راحت و آسايشی دراز [و بهشت بیپايان] به دست آورند. اين [صبر تلخ با آن بَرِ شیرین] تجارت پرسودی است كه خدای آنان بر ايشان ميسّر فرموده است [هدايت و توفيق نيل به سعادت نصيبشان كرده است].
خودآزمایی
1- بهترين وقت تقرّب انسان به خدا چه زمانی است؟
2- کدام خانهها برای اهل آسمان میدرخشند؟
پینوشتها
[1]ـ بحارالانوار، جلد 87، صفحهی 158، حدیث 46 (نقل از غایات).
[2]ـ احتمالاً کنایه از انصراف قلب و توجّهِ دل به غیر خداست که برای آدم غافل از وضع نماز پیش میآید، نه برای انسان عارف به موقعیّت نماز و سرگرم راز و نیاز با خدا.
[3]ـ بحارالانوار، جلد 87، صفحهی 137، حدیث 4 (نقل از امالی صدوق).
[4]ـ همان، صفحهی 154 (نقل از ثوابالاعمال صدوق).
[5]ـ ارشاد القلوب، احادیث منتخبه.
[6]ـ بحارالانوار، جلد 87، صفحهی 155، حدیث 38 (نقل از «دعوات» راوندی).
[7]ـ تفسیر علّی بن ابراهیم قمی، جلد 2، صفحهی 25، ذیل آیهی «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ...»؛ سورهی اسراء، آیهی 79.
[8]ـ بحارالانوار، جلد 87، صفحهی 159، حدیث 48 (نقل از عللالشّرایع و عیون اخبارالرّضا).
[9]ـ مرحوم الهی قمشهای.
[10]ـ نهجالبلاغهی فیض، خطبهی 184.
[11]ـ مرحوم الهی قمشهای.
[12]ـ نهجالبلاغهی فیض، خطبهی 184.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی