از نشانههای دیگر حُسن سلوک، خوشرویی با مردم است.
کسی که به اخلاق حسنه متخلّق است گرچه ناراحت و اندوهگین باشد ولی در برابر دیگران اظهار ناراحتی نمیکند که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
ألْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فی قَلْبِهِ...[1]
شادی مؤمن در چهرهاش نمایان و اندوه او در قلبش پنهان است...
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود:
... إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النّاسَ بِأَمْوالِکُمْ فَالْقُوْهُمْ بِطَلاقَهِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْبِشْرِ.[2]
... شما که نمیتوانید با اموال خود به همهی مردم گشایش دهید، پس با چهرهی باز و رویی خوش با آنها برخورد کنید.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
ثَلاثٌ مَنْ أتَی اللهَ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ أوْجَبَ اللهُ لَهُ الجَنَّةَ الْاِنْفاقُ مِنْ إقْتارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَمیعِ الْعالَمِ وَ الْإنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ.[3]
سه چیز است که اگر کسی یکی از آنها را انجام دهد خدا بهشت را بر او واجب میکند:
۱. انفاق در حال تنگدستی.
۲. خوشرویی با همهی مردم.
۳. انصاف دادن از خود [: حق را بگوید اگرچه به زیان او باشد].
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود:
أَتی رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ رَجُلٌ فَقالَ: یا رَسُولَ اللهِ أَوْصِنی فَکانَ فِیما أَوْصاهُ أَنْ قالَ: اَلْقَ أَخاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ.[4]
مردی خدمت رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم رسید و عرض کرد: مرا نصیحت کن. از جمله وصایای پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم به او این بود که: برادرت را با چهرهی باز ملاقات کن و در برخورد با او گشاده رو باش.
و نیز امام باقر علیه السلام فرمود:
ألْبِشْرُ الْحَسَنُ وَ طَلاقَةُ الْوَجْهِ مَکْسَبَةٌ لِلْمَحَبَّةِ وَ قُرْبَةٌ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ عَبُوسُ الْوَجْهِ وَ سُوءُ الْبِشْرِ مَکْسَبَةٌ لِلْمَقْتِ وَ بُعْدٍ مِنَ اللهِ.[5]
خوشرویی و چهرهی گشاده وسیلهی کسب محبت [مردم] و سبب نزدیک شدن به خدا است و ترشرویی سبب نفرت [مردم] و دوری از خدا میگردد.
بذلهگویی و مزاح از موارد حُسن سلوک است ولی باید توجه داشت که از جملهی آفات زبان که مانند دیگر آفات آن آثار سوء و عواقب خطرناکی را به دنبال دارد مزاح و شوخی است. به همین جهت، در آداب دینی برای مزاح و شوخ طبعی حدّ و مرزی مشخص شده است که اگر از آن حد تجاوز کنند آثار نامطلوبی به بار خواهد آورد. بنابراین، انسان باید مالک زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی بُعد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و حتی الامکان از بذلهگویی بپرهیزد، که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. زیرا کسی زندگی خود را با شوخی و بذلهگویی سپری کند و در مزاح کردن به حدّ افراط کشیده شود به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدّی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند نمیتواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند حسّ واقع بینی را از دست میدهد و آنگونه که باید حقایق را درک نمیکند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمیکنند. با توجّه به این مقدمه، اکنون چند سؤال مطرح میشود:
1. آیا مزاح مطلقاً ناپسند است؟
2. روش پیامبر و ائمهی معصومین علیهم السلام چگونه بوده است؟
3. آیا برای مزاح در تعالیم دینی بُعد مثبتی هم دیده میشود؟
در پاسخ به این پرسشها باید گفت آنچه از مجموعهی آثار رسیده از ائمهی معصومین علیهم السلام استفاده میشود این است که مزاح و شوخی تا حدّی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکردهاند بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستودهاند و حتّی خود آن بزرگواران گاهی مزاح میکردند، چنانکه رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود:
إنّی لَأَمْزَحُ وَ لا أَقُولُ إِلاّ حَقّاً.[6]
من مزاح میکنم ولی سخنی جز حق نمیگویم.
شخصی به نام معمّر بن خلاّد میگوید:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلامَ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ الرَّجُلُ یَکُونُ مَعَ الْقَوْمِ فَیَجْری بَیْنَهُمْ کَلامٌ یَمْزَحُونَ وَ یَضْحَکُونَ فَقالَ: لا بَأْسَ ما لَمْ یَکُنْ، فَظَنَنْتُ أَنَّهُ عَنیَ الْفُحْشَ، ثُمَّ قالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ کانَ یَأْتیهِ الْأَعْرابِیُّ فَیأتی اِلَیْهِ الْهَدِیَّةَ ثُمَّ یَقُولُ مَکانَهُ: أَعْطِنا ثَمَنَ هَدِیَّتِنا فَیَضْحَکُ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ کانَ إِذَا اغْتَمَّ یَقُولُ: ما فَعَلَ الْأَعْرابِیُّ لَیْتَهُ أَتانا.[7]
از امام هشتم علی بن موسی الرضا علیهما السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی میکنند و میخندند وظیفهی او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد. و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود. یعنی در صورتی که مزاح و شوخی توأم با فحش و ناسزا نباشد اشکال ندارد. سپس فرمود: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت میرسید و برای ایشان هدیهای میآورد و همانجا میگفت بهای هدیهام را بپردازید و رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم میخندید. و هرگاه اندوهگین میشد میفرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما میآمد.
شخص دیگری میگوید که امام صادق علیه السلام فرمود:
ما مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاّ وَ فیهِ دُعابَةٌ، قُلْتُ وَ مَا الدُّعابَةُ؟ قالَ الْمِزاحُ.[8]
هیچ مؤمنی نیست جز اینکه در او دُعا به هست. عرض کردم: دُعا به چیست؟ فرمود: مزاح.
امام باقر علیه السلام فرمود:
إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ الْمُداعِبَ فِی الْجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ.[9]
خداوند انسان شوخ طبع را دوست میدارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد.
رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله وسلم و ائمهی معصومین علیهم السلام نیز مزاح میکردند (نمونهاش از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم گذشت) و مردم را نیز به آن ترغیب مینمودند، چنانکه امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود:
کَیْفَ مُداعَبَةُ بَعْضِکُمْ بَعْضاً؟ قُلْتُ قَلیلٌ: قالَ فَلا تَفْعَلُوا فَاِنَّ الْمُداعَبَةَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّکَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلی أَخیکَ وَ لَقَدْ کانَ رَسُولُ اللهُ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ یُداعِبُ الرَّجُلَ یُریدُ أَنْ یَسُرَّهُ.[10]
آیا با یکدیگر مزاح میکنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح میکنیم. [امام علیه السلام] فرمود: اینطور نباشید زیرا شوخی نشانهی خوش خلقی است و به وسیلهی شوخی برادر دینی خود را خوشحال میکنی. سپس فرمود: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم برای اینکه کسی را خوشحال کند با او مزاح میکرد.
و حضرت علی علیه السلام فرمود:
کانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ أَصْحابِهِ إِذا رَاهُ مَغْمُوماً بِالْمُداعَبَةِ.[11]
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم هرگاه یکی از اصحاب خود را اندوهگین میدید او را با شوخی و مزاح خوشحال میکرد.
و در حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است:
کانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَسَلَّمَ: یُداعِبُ وَ لا یَقُولُ إِلاّ حَقّاً.[12]
پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلم مزاح میکرد ولی جز حق سخن نمیگفت.
و نیز کسی از ابن عباس پرسید:
أ کانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ یَمْزَحُ؟ فَقالَ کانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ یَمْزَحُ.[13]
آیا رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلم مزاح میکرد؟ گفت: آری.
پس پیشوایان دینی ما نیز مزاح میکردند ولی تا حدی که به افراط نرسد.
اینها احادیثی بود که تا حدّی نسبت به مزاح و شوخی نظر مثبت داشت.
از روایاتی که گذشت تا حدّی جنبهی مثبت مزاح روشن شد، حال به احادیثی میپردازیم که جنبهی منفی مزاح را بیان میکند.
مزاح شخصیت انسان را از بین میبرد:
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
یَا عَلِیُّ لا تَمْزَحُ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ.[14]
ای علی! از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین میبرد.
حمران بن اعین میگوید: خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به تقوا فرمود:
... وَ اِیّاکَ وَ الْمِزاحَ فَاِنَّهُ یُذْهِبُ هَیْبَةَ الرَّجُلِ وَ ماءَ وَجْهِهِ.[15]
... از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین میبرد و موجب ریختن آبروی او میگردد.
در حدیث دیگری نیز از آن امام میخوانیم که به شخصی فرمود:
أوْصیکَ بِتَقْوَی اللهِ وَ إیَّاکَ وَ الْمِزاحَ فَإنَّهُ یَذْهَبُ بِالْبَهاءِ.[16]
تو را به تقوا سفارش میکنم و توصیه میکنم که از مزاح بپرهیز زیرا ابهّت و سنگینی تو را از بین میبرد.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود:
کَثْرَةُ الْمِزاحِ تَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ.[17]
مزاح بیش از حد آبروی شخص را میبرد.
و امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود:
إیاكُمْ وَالْمِزاحَ فَإنَّهُ یذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ.[18]
از شوخی بپرهیزید چرا که آبروی انسان را میبرد.
اثر سوءِ دیگر مزاح این است که مردم بر انسان جری شده و برای او ارزش و احترامی قائل نمیشوند. از این رو امام صادق علیه السلام فرمود:
لاتُمازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْکَ.[19]
شوخی مکن که روی مردم به تو باز میشود.
یکی دیگر از آثار منفی مزاح این است که موجب عداوت و دشمنی میگردد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
إِیّاکُمْ وَ الْمِزاحَ فَاِنَّهُ یَجُرُّ السَّخیمَةَ وَ یُورِثُ الضَّعینَةَ وَ هُوَ السَّبُّ الْاَصْغَرُ.[20]
شوخی نکنید زیرا شوخی موجب کینه و دشمنی است و مزاح دشنام کوچک است.
یکی دیگر از آثار سوءِ مزاح این است که نور ایمان را از چهرهی انسان زایل میکند. امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
إِیّاکَ وَ الْمِزاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ اِیمانِکَ وَ یَسْتَخِفُّ بِمُرُوَّتِکَ.[21]
از مزاح کردن خودداری کن زیرا نور ایمان را میبرد و مروّت انسان را کم میکند.
در روایت دیگری امیرمؤمنان علیه السلام مزاح و شوخی را وسیلهی کم شدن عقل شمرده و میفرماید:
ما مَزَحَ امْرُؤُ مَزْحَةً إِلاّ مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً.[22]
هر شوخی که انسان میکند مقداری از عقل خود را با آن از دست میدهد.
امام هادی علیه السلام فرمود:
ألْهَزْلُ فُکاهَةُ السُّفَهاءِ وَ صِناعَةُ الْجُهّالِ.[23]
هرزهگویی، شوخیِ افراد کم عقل و کار بیخردان است.
از جمع بندی این احادیث نتیجه میگیریم که خوبی و بدی مزاح امری نسبی است و دربارهی آن به طور مطلق نباید قضاوت کرد. از طرفی، لازم است مسلمانان در معاشرتها و برخورد با یکدیگر بشّاش و گشادهرو باشند، و از طرف دیگر، برخوردها باید مؤدبانه و جدّی باشد، و رعایت این دو امر سهل و ممتنع است؛ زیرا اگر کسی مؤدّب به آداب دینی بوده و حدّ و مرز سخن را خوب فرا گرفته باشد، مسلّماً در برخوردهای اجتماعی و خانوادگی نه آنقدر خشک و جامد است که موجب ملال دیگران شود و نه آن اندازه باز و بی در و پیکر که با شوخیهای ناپسند و سخنان هرزه و زشت، هم شخصیّت خود را له کند و هم دیگران را آزرده خاطر سازد. مؤمن باید بشّاش و خوشرو باشد و در عین حال نباید از مرز ادب و سنگینی و وقار خارج شود و ـ چنانکه گفتیم ـ رعایت این هر دو قدری دشوار به نظر میرسد ولی برای آنها که مراقب احوال باشند کاری است آسان و لذتبخش، اما آنها که اهل مراقبت نباشند قهراً از مسیر اعتدال بیرون میروند و دچار افراط یا تفریط میشوند. یعنی عدّهای بحدّی عبوس و گرفتهاند که با آنها سخنی نمیتوان گفت و گروهی دیگر بقدری آزاد و بیقید هستند و در مزاح و بذلهگویی زیادهروی میکنند که همهچیز را به شوخی گرفته و در اثر عدم رعایت ادب و عفّت کلام احیاناً دیگران را آزردهخاطر میسازند و دچار گناه و معصیت میشوند.
بنابراین، شخص با ایمان و با تقوا باید مراقب خود باشد که از مرز اعتدال بیرون نرود و هرگز گفتار پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم را فراموش نکند که فرمود: من م شوخی میکنم ولی سخنی برخلاف حق نمیگویم.
1- سه چیز که اگر کسی یکی از آنها را انجام دهد خدا بهشت را بر او واجب میکند را نام ببرید.
2- چگونه درمییابیم که مزاح و شوخی تا حدّی مطلوب است؟
3- جنبههای منفی مزاح را بیان کنید.
[1]. نهج البلاغهی فیض الاسلام: ص 1243، حکمت 325.
[2]. مشکوةالانوار، ص 180؛ اصول کافی، ج 2 / ص 103، حدیث 1. این حدیث در عیون اخبار الرضا (ج 2 / ص 53)، امالی صدوق (ص 20، حدیث 9 و ص 362 حدیث 9) و بحار الانوار (ج 71 / ص 159، حدیث 13) با تفاوت «فسعوهم» نیز نقل شده است.
[3]. اصول کافی، ج 2 / ص 103؛ مشکوةالانوار، ص 1۷۹.
[4]. اصول کافی، ج 2 / ص 103، حدیث ۳.
[5]. مشکوةالانوار، ص 1۷۹.
[6]. محجّة البیضاء، ج 5 / ص 232؛ الذریعة الی مکارم الشریعة، ص 157.
[7]. وسائل الشیعه، ج 8 / ص 477؛ اصول کافی، ج 2 / ص 663، حدیث 1. با این تفاوت که در کافی «فیهدی له الهدیة» آمده است.
[8]. وسائل الشیعه، ج 8 / ص 477؛ اصول کافی، ج 2 / ص 663، حدیث ۲.
[9]. وسائل الشیعه، ج 8 / ص 47۸؛ اصول کافی، ج 2 / ص 663، حدیث ۴.
[10]. اصول کافی، ج 2 / ص 633، حدیث 3؛ وسائل الشیعه، ج 8 / ص 478.
[11]. مستدرک الوسائل، ج ۲ / ص ۷۶.
[12]. همان.
[13]. مستدرک الوسائل، ج ۲ / ص ۷۷. نمونههایی از مزاحهای رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم نقل شده است که به مستدرک الوسائل (ج ۲ / صص ۷۶ و ۷۷)، محجّة البیضاء (ج 5 / ص ۲۳۳)، مناقب ابن شهر آشوب، (ج ۱/ص ۱۴۷) مراجعه شود.
[14]. بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 74 / ص 48.
[15]. وسائل الشیعه، ج 8 / ص 478.
[16]. مستدرک الوسائل، ج ۲ / ص ۷۷.
[17]. امالی صدوق، ص 223، حدیث 4.
[18]. وسائل الشیعه، ج 8 / صص ۴۸۰ـ۴۸۲، احادیث ۱۰،۷،۱ و ۱۲؛ اصول کافی، ج ۲/ص ۶۶۴، حدیث ۸.
[19]. وسائل الشیعه، ج 8 / ص 481، احادیث 6 و 11؛ اصول کافی، ج 2 / ص 665. این روایت از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام نیز در بحارالانوار (چاپ بیروت، ج 75 / ص 370) نقل شده است.
[20]. اصول کافی، ج 2 / ص 664، حدیث 12؛ وسائل الشیعه: ج 8 / ص 482. در تحف العقول (ص 283) از امام صادق علیه السلام این حدیث نقل شده است.
[21]. اصول کافی، ج 2 / ص 66۵، حدیث ۱۹.
[22]. نهج البلاغهی صبحی صالح، حکمت 450.
[23]. بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۷۵ / ص ۳۶۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت