کد مطلب: ۶۵۰۹
تعداد بازدید: ۴۷۷
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۶
شرح حال و زندگی حضرت امیرالمؤمنین(ع) | ۵
هیچ یک از آن دو فرشته نتوانستند مرگ را بپذیرند و خود را در راه زندگی دیگری فدا کنند، سپس خدا به‏ آن دو فرشته خطاب کرد که به ‏زمین فرود آیید و ببینید که علی(ع) چگونه مرگ را خریده، خود را فدای پیامبر(ص) کرده است، سپس جان علی(ع) را از شر دشمن حفظ کنید.

خیانت بزرگ بنی‌‏امیّه


با اینكه بسیاری از مفسّران، شأن نزول این آیه را حادثه «لیلۀ المبیت ـ  شبی كه حضرت علی(ع) جای پیامبر(ص) خوابید» می‏دانند و بر آنند كه این آیه به‏ همین مناسبت و درباره حضرت علی(ع) نازل شده است.
ولی سمرۀ بن جندب در حكومت معاویه با گرفتن چهارصد هزار درهم حاضر شد كه نزول این آیه را درباره‌‏ی حضرت علی(ع) انكار نموده و در یك مجمع عمومی بگوید این آیه درباره عبدالرحمن ابن ملجم «قاتل حضرت علی(ع)» نازل شده است.[1]
وی در دوران استانداری «زیاد» در عراق، فرماندار بصره بود و به ‏سبب عنادی که با خاندان پیامبر(ص) داشت، هشت هزار نفر را به ‏جرم دوستی با حضرت علی(ع) كشت و وقتی «زیاد» از وی بازجویی كرد كه چرا و به ‏چه جرأتی این همه افراد را كشته‌‏ای و هیچ تصور نکرده‌‏ای كه در میان آنان بی گناهی وجود داشته باشد در پاسخ گفت از كشتن دو برابر آنان نیز باكی نداشتم. [2]
این سمرۀ بن جندب، كسی است كه در زمان رسول خدا(ص) درخت خرمایی در داخل منزل دیگری داشت و گاه و بیگاه برای سركشی از درخت خود بدون توجه به ‏آنكه در این خانه زن و بچه هستند و باید با اجازه وارد شود، سرش را پایین می‏انداخت و ناگهانی وارد می‏شد، صاحب خانه به ‏پیامبر(ص) شكایت كرد حضرت به ‏او فرمودند برای سركشی به ‏درخت خود و ورود به‏ منزل مردم باید از صاحب خانه اجازه بگیری. او نپذیرفت و حتی حاضر نشد درخت خرمای خود را به‏ چند برابر قیمت، به ‏رسول خدا(ص) بفروشد و اصرار می‏ورزید كه برای سركشی درخت هرگز اجازه نخواهد گرفت، پیامبر(ص) به ‏دنبال این اصرار او به ‏صاحب خانه فرمودند برو درخت این مرد را بكن و به ‏دور بینداز و به ‏سمرۀ فرمود:
«اِنَكَ رَجُلٌ مُضارّ وَ لا ضَرَرَ وَ لا ضِرارَ فِی الاِسلام»[3]
«یعنی تو مرد زیان رسانی هستی و اسلام اجازه نمی‏دهد كسی ضرر ببیند یا به ‏كسی ضرر بزند.» و همین فرمایش رسول خدا(ص) به صورت یك قاعده‌‏ی فقهی به نام قاعد‏ی «لاضرر» در آمده كه صاحب نظران فقهی در اینگونه موارد طبق آن قاعده فتوی می‏دهند.
برگردیم به‏ اصل موضوع، گفته شد آیه‌‏ای كه به ‏گفته بسیاری از مفسّران و محدّثان اهل سنّت درباره حضرت علی(ع) نازل شده، دستگاه تبلیغاتی بنی‌‏امیّه با استفاده از افرادی چون سمرۀ بن جندب، تحریف كرده و به ‏دروغ ادّعا كردند كه این آیه درباره قاتل حضرت علی(ع) نازل شده كه او با اقدام به ‏كشتن آن حضرت جان خود را در خطر انداخته است. اینگونه تحریف‏ها نشان دهنده‌‏ی این نكته است كه مردم شام چنان تحت تأثیر تبلیغات دستگاه اموی قرار گرفته بودند كه هر چه از دهان گویندگان آن دستگاه می‏شنیدند، می‏پذیرفتند و از اینكه مردم شام امثال این مطالب را قبول می‏كردند معلوم می‏شود كه آنان كوچكترین اطلاعی از تاریخ اسلام نداشتند. زیرا هنگام نزول آیات قرآن، عبدالرحمن به ‏دنیا نیامده یا به‏ محیط حجاز قدم نگذاشته و پیامبر(ص) را ندیده بود تا درباره او آیه‌‏ای نازل شود.
حضرت علی(ع) این حادثه تاریخی را به ‏شعر سروده و فرمودند:
(وَقُُیْتُ بِنَفسی خَیرَمَن وَطَأَ الحَصی
محمّد لَمّا خافَ اَنْ یَمْکُرُوا به
وَ بِتُّّ اُراعیهم مَتی یَنْشُرُونَنی
 
وَ مَنْ طافَ بِاْلبَیتِ العَتیق وَ بِاْلحِجرِ
فَوقَاهُ رَبّی ذوُ اْلجَلالِ مِنَ المَکِر
وَ قَدْ وَطَّنتُ نَفسی عَلی القَتل وَالاَسِر)

«من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که خانه خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم آن شخص «محمّد(ص)» بود و من هنگامی دست به‌‏این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی شب را به‏ روز آوردم و در انتظار حمله‌‏ی دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.»
 دانشمندان شیعه و سنّی گفته‌‏اند که در آن شب خداوند به‏ دو فرشته خود، جبرئیل و میکائیل خطاب کرد که، اگر من برای یکی از شما مرگ و برای دیگری حیات مقدّر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد تا دیگری زندگی کند؟ هیچ یک از آن دو فرشته نتوانستند مرگ را بپذیرند و خود را در راه زندگی دیگری فدا کنند، سپس خدا به‏ آن دو فرشته خطاب کرد که به ‏زمین فرود آیید و ببینید که علی(ع) چگونه مرگ را خریده، خود را فدای پیامبر(ص) کرده است، سپس جان علی(ع) را از شر دشمن حفظ کنید.[4]
حضرت علی(ع) در شورای شش نفری که به‏ فرمان خلیفه دوم برای تعیین خلیفه بعد از او تشکیل شد، به ‏این امتیاز خود بر سایر اعضاء شورا اشاره کرده و فرمود:
من شما اعضاء شورا را به ‏خدا سوگند می‏دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر(ص) در غار غذا ببرد؟
آیا جز من کسی در جای او خوابیده و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند والله جز تو کسی نبوده است.[5]


هجرت حضرت علی(ع) به ‏سوی مدینه


چند روز پس از آن که رسول خدا(ص) از مکّه به‏ مدینه هجرت فرمودند، حضرت علی(ع) نیز به ‏دنبال آن حضرت به‏ مدینه هجرت فرمود.
شبی که حضرت علی(ع)، جای پیامبر(ص) خوابید آن شب رسول خدا(ص) از مکّه بیرون رفته و در غار «ثور» پنهان شدند.
پیامبر اعظم(ص) سه شب در غار به سر بردند، در یکی از شب‏ها حضرت علی(ع) با یک نفر دیگربه دیدن پیامبر(ص) به ‏غار رفتند. پیامبر(ص) دستور‏های زیر را به ‏آن حضرت دادند:
1. دو شتر برای من و همسفرم آماده کن، در این موقع ابوبکر که همسفر پیامبر(ص) بود گفت: من قبلاً دو شتر برای این کار آماده کرده ام. پیامبر(ص) فرمودند: در صورتی این دو را از تو می‏پذیرم که پول هر دو را بپردازم و سپس به ‏علی(ع) دستور دادند که پول شتران را بپردازد.[6]
2. من امین قریش هستم و هم اکنون امانت‏های مردم در خانه‏‌ی من است، فردا باید در محلّ معیّنی از مکّه بایستی و با صدای بلند اعلام کنی که هرکس امانتی نزد محمّد(ص) دارد بیاید و آن را از من بگیرد.
بعد از ردّ امانت‏های مردم خود را آماده‏‌ی مهاجرت کن، هر وقت نامه‌‏ی من به ‏تو رسید، دخترم فاطمه(س) و مادرت فاطمه و فاطمه دختر زبیربن عبدالمطلب را همراه خود بیاور و اگر کسانی از بنی‏ هاشم خواستار مهاجرت شدند مقدّمات هجرت آنان را فراهم کن و سپس فرمود: از این پس هر خطری که در کمین تو بود از تو برطرف شده است و دیگر آسیبی به ‏تو نخواهد رسید.

حضرت علی(ع) روز بعد طبق فرمان رسول خدا(ص) در محل مناسبی که اجتماع مردم بیشتر بود، حضور پیدا کرده و با صدای بلند فریاد زدند هر کس امانتی نزد پیامبر(ص) دارد بیاید، و صاحبان امانت به ‏دنبال آن نزد حضرت آمده امانت‏های خود را گرفتند. و بعد از آن که در اجرای دستوری که رسول خدا(ص) داده بودند که افراد ناتوانی از مسلمانان را که مایل به‏ مهاجرت هستند کمک کند و سپس با فواطم «سه فاطمه ای که ذکر شد» به ‏سوی مدینه حرکت کند اقدام فرمود.[7]
پس از رسیدن نامه به ‏آن حضرت توسط ابوواقدلیثی، حضرت به ‏آن گروه از مؤمنان که آماده‏‌ی مهاجرت بودند پیغام دادند که مخفیانه از مکّه بیرون روند و در چند کیلومتری شهر، در محلی به‏ نام «ذوطُُوی» توقف کنند تا حضرت علی(ع) و همراهانش به ‏آنها ملحق شوند. خود حضرت با اینکه به ‏آنان سفارش فرموده بود که مخفیانه و در تاریکی شب حرکت کنند، شخصاً روز روشن بار سفر بست و زنان را با کمک «ایمن» فرزند امّ ایمن سوار بر کجاوه فرمود و به‏«ابو واقد» فرمود: شتران را آهسته بران، زیرا زنان توانایی تند رفتن را ندارند.
ابن شهرآشوب می‏گوید: عباس«عموی پیامبر(ص)» از تصمیم حضرت علی(ع) آگاه شد و دانست که می‏خواهد در روز روشن و در برابر دیدگان دشمنان مکّه را ترک گوید و زنان را همراه خود ببرد، از این رو خود را فوراً به ‏آن حضرت رساند و گفت: محمّد(ص) مخفیانه مکّه را ترک گفت و قریش برای یافتن او تمام نقاط مکّه و اطراف آن را زیر پا نهادند، تو چگونه مکّه را با این همراهان در برابر چشم دشمنان ترک می‏گویی؟ نمی‏دانی که ممکن است تو را از حرکت باز دارند؟
علی(ع) در پاسخ عموی خود فرمود: شبی که با پیامبر(ص) در غار ملاقات کردم و دستور داد که با زنان بنی ‏هاشم از مکّه مهاجرت کنم به ‏من نوید داد که از این پس به ‏من آسیبی نخواهد رسید، من به‏ پروردگارم اعتماد و به ‏قول محمّد(ص) ایمان دارم و راه او با من یکی است، پس در روز روشن و در برابر دیدگان قریش، مکّه را ترک می‏گویم! سپس اشعاری سرود که مضمون آنها همان است که بیان شد.[8]


خودآزمایی


1- اینگونه تحریف تفسیر آیات (مثلاً شأن نزول آیه حادثه «لیلۀ المبیت») نشان دهنده چیست؟
2- حضرت علی(ع) در شورای شش نفری که به‏ فرمان خلیفه دوم برای تعیین خلیفه بعد از او تشکیل شد، به ‏کدام امتیازهای خود بر سایر اعضاء شورا اشاره کردند؟
3- پیامبر(ص) در غار ثور چه دستور‏هایی را به حضرت علی(ع) دادند؟

 

پی نوشت ها


[1] - شرح نهج البلاغۀ، ابن ابی الحدید، ج 1
[2] - تاریخ طبری ،إبن جریر طبری ، ج 6 ، ص 132
[3] - فروع الکافی، محمّد بن یعقوب کلینی، ج1، ص 414
[4] - الفضائل ، إبن شاذان، ص 124 و 125 – إحیاء العلوم ، الغزالی، ج3 ، ص238
[5] - الخصال، صدوق،ج2 ، ص 123
[6] - سیره إبن هشام ، ج 3، ص98
[7] - مناقب ، إبن شهرآشوب، ج1، ص 183
[8] - مناقب ، إبن شهرآشوب، ج1، ص184

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله علی تهرانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: