کد مطلب: ۶۷۴۱
تعداد بازدید: ۲۱۳
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۶
اسلام و تعلیم و تربیت | ۴۲
در اثر همين فاصله است كه زبان يكديگر را به خوبى‌‌ درك نمى‌‌‏كنند، كودك از مربى‌‌ خود احساس جدايى‌‌ كرده و به خيرخواهى‌‌ و اعتماد كامل ندارد. لذا بسيارى‌‌ از خواسته‏هاى‌‌ درونى‌‌ و اسرار خود را از او پنهان مى‌‌‏دارد، در صورتى‌‌ كه همان اسرار را با كمال صداقت در اختيار دوستان هم‏سن خود قرار مى‌‌‏دهد و به راهنمايى‌‌‏هاى‌‌ دوست خود بهتر گوش مى‌‌‏دهد و مى‌‌‏پذيرد.

فاصله‌ی بين مربى‌‌ و كودك‏


يكى‌‌ از مشكلاتى‌‌ كه در راه تربيت وجود دارد، فاصله‌ی عميقى‌‌ است كه ميان مربى‌‌ و كودك وجود دارد. اين فاصله تنها از جهت تفاوت در مقدار سن و قد و قدرت بدنى‌‌ نيست، بلكه مهم‏تر از اينها فاصله عميق روانى‌‌ و نفسانى‌‌ موجود بين آن‏هاست. مربى‌‌ در اثر تفاوت سنى‌‌ زيادى‌‌ كه با كودك دارد، از علوم و اطلاعات و تجربيات بسيار بيش‏ترى‌‌ برخوردار است.
كودك با مربى‌‌ خود داراى‌‌ دو طرز تفكر هستند، در مورد خوبى‌‌‏ها و بدى‌‌‏ها، بايد و نبايدها غالباً دو گونه مى‌‌‏انديشند. هريك از آن‏ها تمايلات و خواسته‌‏هاى‌‌ خاصى‌‌ دارد كه بر ديگرى‌‌ پوشيده است. به طورى‌‌ كه گويا در دو عالم متفاوت زندگى‌‌ مى‌‌‏كنند و از افكار و خواسته‌‏هاى‌‌ يكديگر اطلاع كافى‌‌ ندارند.
در اثر همين فاصله است كه زبان يكديگر را به خوبى‌‌ درك نمى‌‌‏كنند، كودك از مربى‌‌ خود احساس جدايى‌‌ كرده و به خيرخواهى‌‌ و اعتماد كامل ندارد. لذا بسيارى‌‌ از خواسته‌‏هاى‌‌ درونى‌‌ و اسرار خود را از او پنهان مى‌‌‏دارد، در صورتى‌‌ كه همان اسرار را با كمال صداقت در اختيار دوستان هم‏سن خود قرار مى‌‌‏دهد و به راهنمايى‌‌‏هاى‌‌ دوست خود بهتر گوش مى‌‌‏دهد و مى‌‌‏پذيرد. حال امكان دارد از همين طريق مشكلات اخلاقى‌‌ و انحرافى‌‌ براى‌‌ نوجوانان و جوانان به‌‏وجود آيد، چون دوستان هم‏سن آن‏ها نيز غالباً از اطلاعات درستى‌‌ برخوردار نيستند، بلكه چه بسا خود منحرف بوده و دوست خود را به فساد و انحراف دعوت نمايند.
از طرف ديگر، وجود همين فاصله سبب مى‌‌‏شود كه مربى‌‌ نتواند كودك مورد تربيت را خوب بشناسد و از افكار و خواسته‏‌ها و انگيزه‌‏هاى‌‌ درونى‌‌ او كاملاً مطلع گردد تا بتواند با او به تفاهم رسيده و استعدادهاى‌‌ نيك او را پرورش دهد و از عوامل فساد و انحراف او جلوگيرى‌‌ كند.
بنابراين، وجود چنين فاصله‏‌اى‌‌ را مى‌‌‏توان يكى‌‌ از موانع مهم توفيق در تربيت دانست كه مربى‌‌ بايد به گونه‌‏اى‌‌ در حل آن كوشش كند.
اسلام در حل اين مشكل به مربيان پيشنهاد مى‌‌‏كند كه سعى‌‌ كنند خودشان را در سر حد كودك تنزل داده و به مقدار درك او سخن بگويند؛ آن‏طور كه گويا يك دوست هم‏سال با او سخن مى‌‌‏گويد:
چون سروكارت با كودك فتاد / هم زبان كودكى‌‌ بايد گشاد
و مربيان بدين طريق با او هم‏فكر، هم‏راز و هم‏زبان و مأنوس گردند.
اين مطلب، هم در احاديث آمده و هم سيره‌ی پيامبر و ائمه‌ی اهل بيت بوده است؛ مثلاً:
پيامبر اسلام(ص) فرمود:
هركس كه كودكى‌‌ نزد او هست بايد برايش كودكى‌‌ كند.[1]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
هركس فرزندى‌‌ دارد برايش كودكى‌‌ مى‌‌‏نمايد.[2]
پيامبر اكرم(ص) فرمود:
خدا رحمت كند بنده‌‏اى‌‌ را كه فرزند خودش را در طريق صلاح و اطاعت يارى‌‌ دهد، بدين وسيله كه به او احسان نمايد و الفت بگيرد و در تعليم و تأديب او بكوشد.[3]
و نيز فرمود: كسى‌‌ كه با كودكان دل‏سوزى‌‌ نكند و بزرگان را گرامى‌‌ ندارد، از ما نيست.[4]
سيره‌ی پيامبر اكرم نيز چنين بوده كه نسبت به كودكان، دل‏سوز و مهربان بوده و با لطف و احترام و محبت، دل آن‏ها را به‌‏دست مى‌‌‏آورده است.
درباره آن حضرت نوشته‌‏اند:
فروتنى‌‌ و مداراى‌‌ با كودكان از عادت‏هاى‌‌ رسول خدا بوده است.[5]
و نوشته‌‏اند:
هنگامى‌‌ كه رسول خدا از سفر برمى‌‌‏گشت كودكان به استقبال آن حضرت مى‌‌‏آمدند، پس رسول خدا به خاطر آن‏ها توقف مى‌‌‏كرد، برخى‌‌ از آن‏ها را در جلو و بعضى‌‌ را پشت سر خود سوار مى‌‌‏كرد و به اصحاب نيز دستور مى‌‌‏داد بقيه‌ی آن‏ها را سوار كنند. به همين جهت بعض كودكان بر ديگران تفاخر مى‌‌‏نمودند كه رسول خدا مرا پيش رو و تو را در عقب سوار نمود.[6]
هم‏چنين نوشته‌‏اند:
عادت رسول خدا چنين بود كه براى‌‌ كودكان كنيه انتخاب مى‌‌‏كرد و آن‏ها را با كنيه صدا مى‌‌‏زد و بدين وسيله قلب آن‏ها را رام مى‌‌‏كرد.[7]
انس مى‌‌‏گويد:
رسول خدا از همه‌ی مردم خوش اخلاق‏تر بود. من برادر كوچكى‌‌ داشتم كه ابوعمير نام داشت. وقتى‌‌ خدمت رسول ‏الله مى‌‌‏رسيد از او مى‌‌‏پرسيد: اى‌‌ اباعمير، بچه گنجشك چه شد؟[8]
يكى‌‌ از اصحاب مى‌‌‏گويد:
روزى‌‌ رسول خدا به مهمانى‌‌ مى‌‌‏رفت، در بين راه ديد كه حسين(ع) با كودكان بازى‌‌ مى‌‌‏كند. پيامبر(ص) به سوى‌‌ او رفت و دست‏هايش را گشود تا او را در بغل بگيرد. حسين(ع) از اين طرف و آن طرف فرار مى‌‌‏كرد، پيامبر آن قدر شوخى‌‌ و خنده كرد تا بالأخره او را گرفت. سپس او را بغل كرد و يك دست خود را زير چانه و دست ديگر را پست سرش نهاد، آن‏گاه لب‏هاى‌‌ مبارك را بر دهان حسين گذاشت و بوسيد و فرمود: حسين از من است و من از حسين، خدا دوستداران حسين را دوست دارد.[9]
جابر مى‌‌‏گويد:
حسن و حسين را ديدم كه بر پشت رسول ‏الله سوار شده بودند و آن حضرت با دست و پا حركت مى‌‌‏كرد مى‌‌‏فرمود: شترِ سوارىِ شما بهترين شترها و شما نيز بهترين بارها هستيد.[10]
پيامبر اكرم(ص) آن‏قدر نسبت به كودكان مهربان بود كه حتى‌‌ در حال نماز هم‏ آن را رعايت مى‌‌‏فرمود. يكى‌‌ از اصحاب چنين نقل مى‌‌‏كند:
با پيامبر در حال نماز بوديم كه حسن(ع) وارد شد، وقتى‌‌ پيامبر به سجده رفت، حسن بر پشت آن حضرت سوار شد، پيامبر با كمال مدارا او را گرفت و كنار گذاشت، بعد از نماز از علت اين عمل جويا شديم فرمود: حسن ريحانه‌ی من است.[11]
پيامبر اكرم(ص)...: آنقدر به دلجويى‌‌ و جذب كودكان اهميت مى‌‌‏داد كه خودش به كودكان سلام مى‌‌‏كرد و از مسلمين نيز مى‌‌‏خواست كه به كودكان سلام كنند.
انس بن مالك مى‌‌‏گويد:
پيامبر(ص) ... ـ بر كودكان عبور نمود و سلام كرد و اين عمل سيره‌ی هميشگى‌‌ آن حضرت بود.[12]
پيامبر اسلام(ص) مى‌‌‏فرمودند:
من پنج عمل را تا آخر عمر ترك نخواهم كرد: نشستن روى‌‌ زمين و با بردگان غذا خوردن، سوار شدن بر الاغ، دوشيدن شير گوسفندان با دست خودم، لباس پشمينه پوشيدن و سلام كردن بر كودكان، تا اين‏كه اين امر بعد از من به صورت سيره و سنت براى‌‌ پيروانم درآيد.[13]
از احاديث استفاده مى‌‌‏شود كه پيامبر اسلام(ص) نه تنها با كودكان بلكه با عموم مردم به مقدار عقل و دركشان صحبت مى‌‌‏كرد و به هنگام معاشرت و سخن گفتن، خودش را در سر حد مستمعين تنزل مى‌‌‏داد و بدين وسيله دلشان را به ‏دست مى‌‌‏آورد. همين نكته را مى‌‌‏توان يكى‌‌ از عوامل نفوذ در ديگران محسوب داشت.
امام صادق(ع) فرمود:
رسول خدا هيچ‏گاه از عمق عقل خود با مردم سخن نگفت و مى‌‌‏فرمود: ما پيامبران مأموريت داريم كه با مردم به مقدار عقل و دركشان سخن بگوييم.[14]


ضرورت تفاهم با كودك


كودك، يك انسان است و كارهايش را از روى‌‌ علم و اراده انجام مى‌‌‏دهد، لذا تربيت و پرورش استعدادهايش مانند پرورش گياه نيست كه بدون علم و اراده انجام گيرد. مربى‌‌ تنها شرايط مناسب و زمينه‌ی انتخاب را براى‌‌ فرد مورد تربيت فراهم مى‌‌‏سازد، بعد از آن خود كودك است كه بر طبق ميل و اختيار، راه خود را انتخاب مى‌‌‏كند.
بنابراين، مربى‌‌ در صورتى‌‌ در كار خود توفيق مى‌‌‏يابد كه با فرد مورد تربيت، تفاهم نموده و اعتماد و علاقه‌ی او را جلب كند، تا برنامه‏هاى‌‌ او را از صميم قلب بپذيرد و از روى‌‌ ميل و اختيار انجام دهد. چون اگر ناخواسته چيزى‌‌ بر او تحميل شد يا مقاومت مى‌‌‏كند و انجام نمى‌‌‏دهد يا اين‏كه با كراهت انجام مى‌‌‏دهد كه در چنين صورتى‌‌ از عواقب و نتايج سوء خالى‌‌ نخواهد بود.
كوتاه سخن اين‏كه تزكيه و اصلاح افراد بايد از داخل نفوس آن‏ها شروع شود تا مطمئن‏تر، بادوام‏تر و بى‌‌‏خطرتر باشد. در احاديث نيز به همين مطلب اشاره شده است؛ مثلاً:
امام صادق(ع) فرمود:
هركس كه در نفس او پند دهنده‌‏اى‌‌ نباشد پندهاى‌‌ مردم برايش سودى‌‌ ندارد.[15]
امام سجاد(ع) مى‌‌‏فرمود:
اى‌‌ آدمى‌‌ زاد! تا وقتى‌‌ كه از نفس خودت واعظى‌‌ داشته باشى‌‌ در خير و خوبى‌‌ خواهى‌‌ بود.[16]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
كسى‌‌ كه زيان چيزى‌‌ را نشناسد نمى‌‌‏تواند از آن اجتناب نمايد و هركس كه نفع چيزى‌‌ را نشناسد قدرت ندارد آن را انجام دهد.[17]
بنابراين، مربى‌‌ بايد قبل از هر چيز درصدد جلب اعتماد كودك و تحريك عواطف و علايق او نسبت به انجام برنامه‌ی مطلوب، و ايجاد زمينه‌ی مناسب براى‌‌ هم‏كارى‌‌ وى‌‌ باشد. يك مربى‌‌ در صورتى‌‌ مى‌‌‏تواند به چنين هدفى‌‌ نايل گردد كه امور ذيل را تحقق بخشد:
1. كودك را خوب بشناسد؛
2. خود را تا سرحد او تنزل دهد و با زبان او سخن بگويد؛
3. با او كاملاً مأنوس شود و طرح دوستى‌‌ بريزد؛
4. در قول و عمل مراتب دل‏سوزى‌‌ و خيرخواهى‌‌ خود را برايش به اثبات رساند؛
5. ادب و احترام او را نگهدارد؛
6. رازدار بوده و اسرار او را براى‌‌ هيچ‏كس فاش نسازد؛
7. اشتباهات و لغزش‏‌هايش را نديده بگيرد؛
8. با نرمى‌‌ و مدارا با او رفتار كند و سخت‏گير نباشد.

خودآزمایی

1- مشكلاتى‌‌ كه در راه تربيت وجود دارد از چه جهاتی است؟
2- چرا رسول خدا(ص) كودكان را با كنيه صدا مى‌‌‏زدند؟
3- مربى‌‌ در چه صورتى‌‌ در كار خود توفيق مى‌‌‏يابد؟

پی نوشت ها

[1]. وسائل الشيعه، ج 15، ص 203: «من كان عنده صبيَّ فَلْيتصابَ له».
[2]. همان، ج 15، ص 230: «من كان له ولد صبا».
[3]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 626. «رحم الله عبداً أعان ولدَه على‌‌ برّه بالإحسان إليه و التألّف له و تعليمه و تأديبه».
[4]. بحارالأنوار، ج 75، ص 137: «ليس منّا من لم يَرحم صغيرنا و لم يُوَقِّر كبيَرنا».
[5]. محجةالبيضاء، ج 3، ص 366.
[6]. همان، ص 366.
[7]. همان، ج ۴، ص ۱۳۲.
[8]. صحيح بخارى‌‌، ج 4، ص 81.
[9]. بحارالأنوار، ج 43، ص 271.
[10]. همان، ص 275.
[11]. همان، ص 294.
[12]. صحيح بخارى‌‌، ج 4، ص 89.
[13]. بحارالأنوار، ج 16، ص 215.
[14]. همان، ج 16، ص 280: «ما كلّم رسولُ‏الله(ص) العبادِ بكنهِ عقله قّط. قال رَسُولُ‏الله(ص): إنّا معاشرَ الأنبياء أُمرِنا نُكَلّم الناسَ على‌‌ قدر عقولِهم».
[15]. همان، ج 70، ص 70: «من لم يجعل له من نفسه واعظاً فإنّ مواعظ الناس لن تُغني عنه شيئاً».
[16]. همان، ص 64: «ابن آدمَ! لاتزال بخير ما كان لك واعظ من نفسك».
[17]. غرر الحكم، ش 1354 ـ 1355: «من لم يعرف مضرّةَ الشي‏ء لم يقدر على‌‌ الامتناع منه. و قال: من لم يَعرِف منفعة الخير لم يَقدِرْ على‌‌ العمل به».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: