کد مطلب: ۶۸۱۳
تعداد بازدید: ۱۶۳
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۱
گفتارهای اخلاقی و اجتماعی |۵۲
آیا سزاوار است مرد محترمی که آبرومند است خودش و زن و بچه‌هایش شب گرسنه بخوابند و دیگری در سفره‌ی خود چندان غذاهای رنگارنگ داشته باشد که نداند از کدام استفاده کند! و قسمتی از غذا هم فاسد شود و آن را دور بریزند! آیا خدا را خوش می‌آید که یک نفر برای عروسی فرزندش مبالغ سنگین خرج نماید ولی دختر و پسر همسایه که از سنّ ازدواجشان گذشته، قادر به تهیه‌ی وسایل ابتدایی ازدواج خود نباشند؟

فصل دوازدهم:  انفاق و نیکوکاری | ۳


خودنمایی و فخرفروشی در انفاق


وَالَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النّاسِ وَلا یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَلا بِالیَوْمِ الآخِرِ وَمَنْ یَکُنِ الشَّیطانُ لَهُ قَرِیناً فَساءَ قَرِیناً؛[1]
و آن‌ها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان‌دادن به مردم انفاق می‌کنند و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند [چرا که شیطان، رفیق و هم‌نشین آن‌هاست] و کسی که شیطان قرین او باشد، بد هم‌نشین و قرینی است.
یک گروه از مردم و ثروتمندان جامعه مال خود را بی‌هدف، صرف کرده و به اصطلاح ریخت و پاش دارند، ولی حاضر نیستند قدری از آن را در راه خدا و در جای مناسب صرف کنند؛ هر چند ممکن است خودشان نام این‌گونه ولخرجی‌ها را جود و بخشش گذارند و برای خود هم فضیلتی قائل باشند. این‌گونه اشخاص خود نیز دو طایفه‌اند: اوّل، کسانی که تا اندازه‌ای به امور دینی هم معتقد هستند و به اصطلاح ظاهر الصّلاح‌اند؛ اما دسته دوم، نه خمس می‌دهند، نه زکات، نه صدقات مستحب و نه صِله‌ی رَحِم می‌کنند. بسا اوقات که حتی پدر و مادر یا خویشان دیگرشان نیز گرسنه باشند، ولی حاضر نیستند مختصری به آن‌ها کمک کنند. اما در عروسی فرزندشان چه پول‌ها که خرج نمی‌کنند! اطعام می‌کنند، ولی حتی یک فقیر و بیچاره را هم دعوت نمی‌کنند. نام این را هم ولیمه، جود و بخشش و دست و دل‌بازی می‌گذارند! این موارد اگر معصیت نباشد، ولیمه‌ی شرعی هم نیست.

علی بن ابی‌طالب(ع) به عامل خود «عثمان بن حُنَیف» نوشت:
اما بعد از حمد و ثنای خداوند،ای فرزند حُنَیف! شنیده‌ام مردی از جوانان اهل بصره تو را به خوانِ گسترده‌ای از طعام دعوت نموده و تو بر سر آن خوان با شتاب حضور یافتی. طعام‌های رنگارنگ برای‌ تو خوش آمده و کاسه‌های گوناگون، پیاپی بر سر سفره تو آورده شده است. من گمان نداشتم تو خوردن غذای قومی را بپذیری که فقرای آنان مورد اِعراض قرار گیرند و بی‌نیازانشان بر سر طعام دعوت شوند.[2]
در عروسی فرزندشان چنان اسراف می‌کنند؛ چه در لباس عروس و داماد، چه در جهیزیه دختر و چه در موارد دیگر؛ آن هم از روی رقابت و چشم هم چشمی! مهمانی‌هایی بین خودشان ترتیب می‌دهند و غذاهای رنگارنگی درست می‌کنند که مصداق اسراف است؛ مثلاً برای یک مجلس پنجاه نفره، غذای هشتاد نفر را تهیه می‌کنند؛ در حالی که تمام مدعوین هم پول‌دار و غنی هستند. یک نفر بیچاره یا فقیر هم در مجلس آنان حضور ندارد، حتی اگر پدر یا برادرشان هم بیچاره باشد حاضر نیستند آن‌ها را دعوت کنند و پیش خود می‌گویند آبرویمان می‌رود!
بسا در مواردی برای ساخت مسجد یا حمام یا بیمارستان و یا پل هم پول می‌دهند، ولی نه برای خدا و در جای خودش، بلکه برای این‌که مردم ببینند و به آن‌ها احترام بگزارند! این‌گونه اشخاص را نمی‌توان سخی دانست و چنین کارهایی نمی‌تواند اسباب سعادت انسان را فراهم آورَد، بلکه چه بسا موجب شقاوت او نیز می‌شود. امام صادق(ع) خطاب به «مفضّل» می‌فرماید:
هرگاه خواستی بدبخت‌ترین و خوشبخت‌ترین مرد را بشناسی، به کارهای نیک و خوبش نگاه کن که در حقِّ چه کسی نیکی می‌کند. اگر به اهل خیر نیکی می‌کند، بِدان که به نیکی خواهد رسید و اگر به غیر نیکان، خوبی می‌کند، بدان که نزد خدا برایش نیکی نخواهد بود.[3]
این موضوع تا اندازه‌ای روشن است، زیرا کسی که به فاسقان و افراد نااهل، کمک کند معلوم است در باطن به چنین افرادی علاقه دارد و عمل ظاهری‌اش دلیل بر اعتقاد و ایمانش نیست، چرا که اگر ایمان داشت، ابتدا حقوق واجب الهی را ادا می‌کرد و بعد در راهی که خدا و دین گفته خرج می‌کرد. معلوم است این شخص حبِّ شهرت دارد و از روی هوا و هوس کار می‌کند. هم‌چنین به خدا و روز جزا ایمان ندارد و شیطان، قرین و رفیق و آمِرِ اوست و بر اساس دستور شیطان، عمل می‌کند. عمل این شخص از روی ریا و خودنمایی است. برای شهرت، پول خرج می‌کند. لذا مزد خود را هم باید از همان مردم بگیرد! خداوند متعال می‌فرماید: من شریک خوبی هستم، عملی را که شریک داشته باشم، تمامش را برای او می‌گذارم! بسا امور به ظاهر خیری که اعانت بر اِثم و عُداون است. اگر این عمل شایع شد و مال به دست چنین اشخاصی افتاد، وضع اسلام و مسلمانان و مملکت بد می‌شود و فحشا زیاد می‌شود؛ هم‌چنان که متأسفانه هست و گویی مانعی هم وجود ندارد. عده‌ای از اغنیا، مشغول لهو و لعب شدند و برخی از طبقه‌ی دو و سه هم از آن‌ها تقلید می‌کنند. فقیران نیز که دستشان نمی‌رسد، از دور نظاره می‌کنند و اسباب بغض و کینه‌شان پدید می‌آید و در صدد تلافی هستند. در نتیجه، بین آن‌ها تفرقه ایجاد می‌شود و همواره کار به نزاع و کشمکش می‌کشد و آثارش هم معلوم است!
امام صادق(ع) در این باره می‌فرمایند:
از جمله عوامل بقای مسلمانان و بقای اسلام، این است که اموال و ثروت‌ها نزد کسانی باشد که می‌دانند حق ـ و میزان درست ـ در کار مال و مال‌داری چیست و همواره با آن اموال کار خیر می‌کنند ـ و برای خود نگاه نمی‌دارند ـ و از جمله عوامل فنای اسلام و مسلمانان این است که اموال در تملک و دست کسانی قرار گیرد که حقِّ آن‌ها را نمی‌دانند و با آن‌ها کار خیر نمی‌کنند.[4]
ای توان‌گران! شما در جامعه، مسئولیتِ سختی دارید. قسمتی از خون جامعه در دست شماست! خدا شما را توان‌گر کرده تا امتحانتان کند و ببیند رفتارتان چگونه است. آیا ناله‌ی بینوایان و آهِ مستمندان، شما را تکان خواهد داد؟ آیا می‌دانید فقیران، عیال خدایند؟ هر دلی به خدا راهی دارد؛ خدا را خوش نمی‌آید که دل انسانی از گرسنگی بسوزد. آیا سزاوار است مرد محترمی که آبرومند است خودش و زن و بچه‌هایش شب گرسنه بخوابند و دیگری در سفره‌ی خود چندان غذاهای رنگارنگ داشته باشد که نداند از کدام استفاده کند! و قسمتی از غذا هم فاسد شود و آن را دور بریزند! آیا خدا را خوش می‌آید که یک نفر برای عروسی فرزندش مبالغ سنگین خرج نماید ولی دختر و پسر همسایه که از سنّ ازدواجشان گذشته، قادر به تهیه‌ی وسایل ابتدایی ازدواج خود نباشند؟ به جای این مخارج بیهوده، چرا وسایل ازدواج جوانانی که دستشان خالی است فراهم نکنیم؟ آیا سزاوار است یک تن برهنه باشد و دیگری مبالغ آن‌چنانی پول دوخت و خرید لباس بدهد؟ به خدا قسم! سزاوار نیست عده‌ای از فقر و نداری بمیرند و عده‌ای دیگر، در ثروت، غوطه‌ور باشند و خیرشان هم به فقیران نرسد.


خودآزمایی


1- ثروتمندانی که مال خود را بی‌هدف، صرف می‌کنند چند دسته هستند؟
2- از جمله عوامل بقای مسلمانان و بقای اسلام چیست؟

 

پی نوشت ها


[1]. نساء، آیه‌ی 38.
[2]. «اَمّا بَعدُ یا بنَ حُنَیف، فَقَد بَلَغَنی أنَّ رَجُلاً مِن فِتَیةِ أهلِ البَصَرةِ دَعاکَ اِلی مَأْدَبةٍ فَأسرَعتَ اِلَیها تُستَطابُ لَک الألوانُ، و تُنقَلُ اِلیکَ الجِفانُ، وَ ما ظَنَنتُ أنَّک تُجِیبُ اِلی طَعامِ قَومٍ عائِلُهُم مَجفُوّ وَ غَنِّیهم مَدُعوُّ» (نهج‌البلاغه، نامه‌ی 45).
[3]. «إذا أردتَ أن تَعْلَم أ شقیٌّ الرجلُ أم سعیدٌ؟ فِانظُرْ سَیْبَهُ وَ مَعروفَهُ إلی مَنْ یَصْنَعُهُ، فَإنْ کانَ یَصْنَعُهُ إلی مَن هُوَ أهلُهُ فَاعلَمْ أنّه إلی خیرٍ، وَ إن کانَ یَصْنَعُهُ إلی غَیرِ أهلِهِ، فَاعْلَمْ أنّه لَیْسَ لَهُ عِنداللهِ خَیرٌ» (کلینی، الکافی، ج4، ص31).
[4]. «إنّ مِنْ بَقاءُ المسلمینَ وَ بَقاءِ الإسلام أنْ تَصیرُ الأموالُ عِندَ مَن یَعْرِفُ فیهَا الحَقّ، وَ یَصْنَعُ فِیها المَعروفَ، فإنّ مِنْ فَناءِ الإسلامِ وَ فَناءِ المُسلمینَ أنْ تَصیرَ الأموالُ فی أیدی مَن لاَ یَعرِفُ فیهَا الحَقّ، وَ لاَ یَصْنَعُ فِیهَا المَعروفَ» (همان، ص25).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: