یکی از ویژگیهای «عبادُ الرّحمان» برپاداشتن نماز شب است
وِ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ... وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً.[1]
بندگان خداوند رحمان كسانی هستند كه [از جمله صفاتشان اینكه] شب را به روز میآورند، در حالی كه برای پروردگارشان در حال سجده و در حال قیامند.
عارفان مقام رحمانیت كه خود را غرق در انواع مواهب حضرت رحمان میبینند، در تمام لحظات عمر، احساس وظیفهی شكر و سپاس به حضور اقدس او میكنند؛ لذا مناسبترین اوقات را، كه ساعات خلوت شب است، اختصاص به این برنامهی انسانی خویش میدهند.
یبیتون لرّبهم سجّداً و قیاماً.
كمان سازند آنان سرو قامت
ز شوق طاعت و خوف قیامت
جبین ماه را بر خاک سایند
به سجده ذات سبحان را ستایند
كه ایزدشان به لطف خود كند شاد
شوند از آتش قهر وی آزاد
طُوبَی لِنَفْسٍ اَدَّتْ اِلَی رَبِّها فَرْضَها وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِها بُؤسَها وَ هَجَرَتْ فِی اللَّیْلِ غُمْضَها حَتَّی اِذا غَلَبَ الْکَرَی عَلَیْهاَ افْتَرَشَتْ اَرْضَها وَ تَوَسَّدَتْ کَفَّها فی مَعْشَرٍ اَسْهَرَ عَیُونَهُمْ خَوْفُ مَعادِهِمْ وَ تَجافَتْ عَنْ مَضاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِکْرِ رَبِّهِمْ شِفاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ اُولئِکَ حِزْبُ اللهِ؛ اَلا اِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.[2]
خوشا حال كسی كه آنچه خدا بر وی واجب كرده ادا كند؛ تن به شداید دهد و از تحمّل سختیها پهلو تهی نكند و شب هنگام از خواب دوری گزیند تا وقتی كه خواب بر وی غالب شود؛ آنگاه، زمین را بستر و دست خود را بالش قرار دهد. در جرگهی آنانی باشد که ترس و نگرانی بازگشتشان [به روز رستخیز] چشمهاشان را بیدار داشته و پهلوهاشان از خوابگاههایشان دوری جسته و لبهاشان به یاد پروردگارشان به صدای آهسته و مبهم مشغول است. گناهان اینان بر اثر استغفار مداومشان پراكنده [و همچون ابرهای سیاه آسمان متلاشی] گردیده است. به فرمودهی قرآن كریم:
...اُولئِکَ حِزْبُ اللهِ ألا إنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.[3]
...آنانند حزب خدا و به راستی كه حزب خدا همان رستگارانند.
مرحبا قومی كه داد بندگی را دادهاند
ترک دنیا گفتهاند و از همه آزادهاند
روزها با روزهها نار هوس بنشاندهاند
باز شبها در مقام بندگی استادهاند
نفس خود را قهر كرده، روح را داده فتوح
زادِ تقوا برگرفته بهر مرگ آمادهاند
طَرفَةُ الْعَیْنی نبوده غافل از حضرت و لیک
سیلها با آن همه از چشمها بگشادهاند
یک زمان از نوحه هم چون نوح غافل نیستند
گوییا خود در جهان از بهر زاری زادهاند
شعلهای دیدند و انسی یافتند از عشق آن
جمله شب در كنج خلوت بر سر سجّادهاند
رَبَّنا گویند و زو لَبَّیْک عَبدی بشنوند
جمله سرمست الست از جرعهی آن بادهاند
تا به دنیا آمدند از كلبه و كتم عدم
سوی حضرت جز نیاز و ناله نفرستادهاند
پیر انصاری تو میدانی كه ایشان كیستند
فرقهی بی کرّ و فرّ و زمرهی دل سادهاند[4]
عَنْ مُعاوِیَةِ بْنِ عَمّار، قالَ: سَمِعْتُ اَبا عَبْدِاللهِ(ع) یَقُولُ: کانَ فی وَصیَّةِ النَّبِی(ص) لِعَلیٍّ(ع) اَنْ قالَ: یا عَلِیُّ اُوصیکَ فی نَفْسِکَ بِخِصالٍ فَاحفَظْها ثُمَّ قالَ: اَللّهُمَّ اَعِنْهُ اِلی اَنْ قالَ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ.[5]
معاویة بن عمّار میگوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: پیامبر اکرم(ص) در وصیّتش به علی(ع) فرموده است: ای علی، به تو سفارش میكنم كه همواره اعمالی را انجام دهی. آنگاه فرمود: خداوندا، یاریاش فرما [تا آنجا که سخن آن حضرت(ص) به اینجا رسید كه فرمود] و بر تو است خواندن نماز شب، و بر تو است خواندن نماز شب، و بر تو است خواندن نماز شب [یعنی، جداً مراقب نماز شب باش و از ترک آن بپرهیز].
این بیان رسول اكرم(ص) با توجه به تكرار جملهی «وَ عَلَیکَ بِصَلوةِ اللَّیل» آن هم ضمن دعا و یاریطلبی از خدا تا علی(ع) را در حفظ این دستور یاری فرماید، روشنگر شدّت اهمیّت این نماز از نظر رسول خدا(ص) و عظمت تأثیر آن در حیات معنوی انسان است.
نشاط روحی انسان در نماز شب
قالَ: سَمِعْتُ اَبا عَبْدِاللهِ(ع) یَقُولُ: اِنَّ مِنْ رَوحِ اللهِ تَعالی ثَلاثَةٌ: اَلتَّهَجُّدُ بِاللَّیْلِ وَ اِفْطارُ الصّائِمِ وَ لِقاءُ الْاِخْوانِ.[6]
راوی حدیث گوید: از امام صادق(ع) شنیدم كه میفرمود: از جملهی اموری که خدا آنها را وسیلهی شادمانی روح و نشاط قلبی مؤمن قرار داده، سه چیز است: شب برای نماز از خواب برخاستن، روزه را به پایان رساندن و افطار كردن و به دیدار برادران ایمانی رفتن.
نماز شب، كه پس از نیمه شب به جا آورده میشود، در مجموع یازده ركعت[7] است؛ هشت ركعت آن تحت عنوان «نافلهی شب» به صورت چهار نماز دو رکعتی، دو رکعت دیگر به نام «نماز شفع»[8] و یک ركعت آخر به عنوان «نماز وتر» انجام میپذیرد.
از ویژگیهای نوافل، یعنی نمازهای مستحبّی، این است که انسان حتّی در حال اختیار هم میتواند آنها را نشسته یا در حال راه رفتن (پیاده یا سواره) به جا آورد[9] و ركوع و سجودشان را هم به اشاره انجام دهد. همچنین، به خواندن حمد تنها، بدون سوره[10] و قنوت، نیز میتواند اكتفا كند.
بنابراین، خواندن نماز شب كه ثواب و فضیلت شگفتانگیز دارد، بسیار آسان است و حتّی از خواندن نماز صبح هم آسانتر است؛ زیرا در نماز صبح، دست كم ایستادن و خواندن یک سوره از قرآن و استقرار بدن واجب است، امّا در نافلهی شب ایستاده بودن و خواندن سوره و استقرار بدن واجب نیست؛ بلكه میتوان آن را نشسته یا در حال راه رفتن به جا آورد و به خواندن حمد نیز اكتفا كرد.
البتّه، رعایت یک سلسله آداب مستحبّ و خواندن دعاها و ذکرهایی در مقدّمات، مقارنات و تعقیبات این نماز توصیه شده، ولی باید توجّه داشت که این امور زاید بر اصل نماز بوده و مستحبّ در مستحبّ است و اگر به جا آورده شود، اجر دیگری خواهد داشت.
جای بسی تعجّب و تأسّف است که بسیاری از اهل ایمان، به تصوّر دشواری این عبادت بسیار آسان، در به جا آوردن آن سستی میورزند و در نتیجه، خود را از ثوابهای عظیم و درخشان آن محروم میكنند.
یکی از شیوههای راهزنی شیطان این است كه با دشوار نشان دادن عمل نیک، آدمی را دلسرد و بیرغبت و بینشاط میگرداند و در نتیجه، او را از رسیدن به فیض عظیم آن بازمیدارد.
مثلاً، به خاطر او میاندازد كه چه كار دشواری است یازده رکعت نماز، آن هم در دل شب، با آن همه ذكر و دعا! چه سخت است برخاستن از رختخواب و خروج از منزل و به مسجد رفتن! بعد هم قرائت سورههایی مخصوص از قرآن در حال نماز و ایستادن به قنوت طولانی در نماز وتر و گفتن هفتاد بار استغفار، سیصد بار العفو، دعا به چهل مؤمن و بالاخره، سجدههای مکرّر و تعقیبات مفصل بعد از نماز و...!
آنگاه میگوید: ای بیچارهی مسکین، تو كجا میتوانی نمازی با این همه طول و تفصیل بخوانی؟ این كار، كار زاهدان و عابدان فارغ از امر معاش است، نه تو آدم گرفتار پایبند عیال كه در طول روز باید جان بكنی و شب باید بخوابی!
خلاصه، شیطان خواندن این نماز را چنان دشوار، پیچیده، دست و پا گیر و مخلّ آسایش انسان نشان میدهد كه نمازخوان را مأیوس و منصرف از عمل میسازد؛ طوری كه دیگر هوس نماز شب خواندن به دل راه ندهد و نامی از آن به زبان نیاورد. در صورتی كه این آداب و دعاها و ذكرها، اگر چه منقول از ناحیهی امامان معصوم(ع) است، امّا چنان که گفتیم اینها، مستحبّات دیگری اضافه بر اصل نماز و همچون زیورآلاتی بر پیكر انسان زیباست كه بر زیبایی ذاتی وی میافزاید.
البتّه اگر كسی حال و نشاط و وقت وسیعی داشت، نماز را با آن مقدّمات و مقارنات و تعقیبات میخواند و به اجر عظیمتری هم میرسد؛ وگرنه، همان اصل نماز را (كه شاید بیش از ده دقیقه هم وقت نگیرد) به جا میآورد و قطعاً به ثوابهای عظیمی كه برای نماز شب مقرّر شده است میرسد. پس هیچگاه نباید به وسوسههای شیطان راهزن اعتنا كرد كه میگوید: اگر انسان نماز شب میخواند، باید آن را با تمام آداب و شرایط كمالش بخواند وگرنه خواندن نماز بیسوره، بیدعا، بیقنوت چه فایده دارد؟ البتّه، هدف شیطان معلوم است و جز محروم ساختن انسان از فیض عبادت همّی ندارد و برای نیل به این هدف، ابتدا میكوشد عبادت و كار انسان را در نظر وی كوچک و بیارزش جلوه دهد تا رغبت اشتیاق به عمل در دل او به وجود نیاید و با ترک آن، از فیض عبادت محروم گردد.
اگر انسان به وسوسهی شیطان اعتنا نكرد و اقدام به عمل نمود او این بار از راه دیگری وارد میشود و آن عمل را در نظر آدمی بسیار بزرگ و عبادتی كامل، ارزنده و كمنظیر جلوه میدهد تا آن چه از كمالات روحی بر اثر عبادت به دست آورده، در آتش خودبینی بسوزاند و او را به تهیدستی از فیض اخلاص در عبادت دچار گرداند. لذا، بر انسان است كه به این نقشهی شیطنتبار آن دشمن پلید توجّه كامل داشته باشد و به عكس آن عمل كند؛ یعنی پیش از عبادت، از آن نظر كه عبادت دستور پروردگار علیم حكیم است، آن را بسیار بزرگ، ارزنده و عاملی كاملاً مؤثّر در حیات و سعادت جاودانی خویش بداند (چنان كه در واقع نیز چنین است، زیرا اگر مثلاً نماز شب بیسوره و بیقنوت و عاری از دیگر مستحبّات تأثیر و فایدهای نداشت، چگونه خداوند حكیم به آن امر مؤكّد کرده و آن را منشأ آن همه آثار بزرگ نشان داده است)؟
امّا بعد از انجام عمل، انسان باید عبادتش را از آن نظر كه كار خودش است، كوچک، كمارزش، ناقص و معیوب به حساب آورد و از قصور و تقصیر خود در پیشگاه خدا به پوزشخواهی و آمرزشطلبی بر خیزد و جداً به حقارت و كمارزشی یا بیارزشی كار خویش اعتراف كند (چنان كه در واقع نیز چنین است، زیرا یک كار ده دقیقهای که با چند حركت كوتاه بدن به نام ركوع و سجود انجام میشود، قابل ذكر و توجّه نیست، تا چه رسد به اینكه انسان در مقابل آن از خدا طلبكار بهشت و حور و قصور باشد)!
آری، این از لطف و بزرگواری کریمانهی حقّ است كه به حكم:
یا مَنْ یُعْطِی الْکثیرَ بِالْقَلیلِ.[11]
عمل كوچک را اجر بزرگ میدهد و آثاری ارزشمند بر كاری کمارزش مترتّب میگرداند و این نه مربوط به ارزش ذاتی آن عمل است و نه منوط به قدر و منزلت شخصی آن عامل، بلکه:
...ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.[12]
1- یکی از ویژگیهای «عبادُ الرّحمان» را ذکر کنید.
2- از ویژگیهای نوافل، یعنی نمازهای مستحبّی چیست؟
[1]ـ سورهی فرقان، آیات ۶۳و۶۴.
[2]ـ نهجالبلاغهی فیض، نامهی 45.
[3]ـ سورهی مجادله، آیهی 22.
[4]ـ خواجه عبدالله انصاری.
[5]ـ وسائلالشّیعة، جلد 5، ابواب بقیّة الصلوات المندوبة، باب 39، حدیث 1.
[6]ـ بحارالانوار، جلد 87، صفحهی 143، حدیث 15 (نقل از امالی طوسی).
[7]ـ اگر دیده میشود که در بعضی روایات، سیزده رکعت ذکر شده، به علّت محلقکردن دو رکعت نافلهی فجر به نماز شب است؛ چنانکه در این روایت چنین آمده:
«صحیح زَرارَة عَنْ اَبی جَعْفَرٍ(ع)، قالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَکْعَتَی الْفَجْرِ قَبْلَ الْفَجْرِ اَوْ بَعْدَ الْفَجْرِ؟ فَقالَ: قَبْلَ الْفَجْرِ؛ اِنَّهُما مِنْ صَلوة اللَّیْلِ؛ ثَلاثَ عَشْرَة رَکْعَة صلوةَ اللّیلِ».
زراره گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم دو رکعت فجر قبل از فجر است یا بعد از آن؟ فرمود: قبل از فجر است و آن دو رکعت از نماز شب است و نماز شب، سیزده رکعت است (تهذیب، جلد 2، صفحهی 133، حدیث 513).
[8]ـ در روایات، از سه رکعت آخر اغلب به «وَتْر» تعبیر شده است (وسائلالشّیعه، جلد 3، ابواب اَعداد الفرائض و نوافله؛ باب 15، حدیث 9 و 10) ولی در اصطلاح فقها، دو رکعت ماقبل آخر «شَفْع» و یک رکعت آخر «وَتْر» است.
[9]ـ العروة الوُثقی، چاپ آخوندی، صفحهی 66 از کتاب الصلوة، صفحهی 327، جمیعالصلوات المندوبة یجوزاتیانها جالساً اخیتاراً و کذاما شیاً و راکباً.
[10]ـ همان، مسألهی 7.
[11]ـ از جملات دعایی است که در ماه رجب پس از نمازها خوانده میشود؛ یعنی: ای کسی که در مقابل کار اندک اجر بسیار میدهی.
[12]ـ سورهی انعام، آیهی 96.