کد مطلب: ۶۴۴۸
تعداد بازدید: ۲۰۰
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۹
آشنایی با اسلام | ۷
اما مالكيت خداى‌ متعال نسبت به بندگان با مالكيت بندگان نسبت به بردگان، تفاوت اساسى‌ دارد، زيرا مالكيت انسان‏ها اعتبارى‌ است، اما مالكيت خداى‌ سبحان حقيقى‌ و تكوينى‌ است. موجودات در وجود و ادامه‌ی وجود خود به‏ خدا وابسته‌‏اند و در تملّك و تصرف او قرار دارند. فقر و احتياج جزء ذاتشان مى‌‏باشد.

بخش دوّم: اخلاق در اسلام | ۴


عبادت در اسلام


عبادت در لغت به معناى‌ تسليم، اطاعت و اظهار ذلت است. راغب مى‌‏نويسد: عبوديت به معناى‌ اظهار ذلت است، ولى‌ عبادت بالاتر از آن است، زيرا به معناى‌ نهايت درجه اظهار ذلت است؛ از همين رو كسى‌ جز خدا سزاوار پرستش نيست.[1]
كلمه‌ی عبد نيز از همين ماده گرفته شده و به معناى‌ برده است. بردگان كسانى‌ بودند كه در برابر فرمان مالك و مولاى‌ خود، تسليم محض بودند و به او حق مى‌‏دادند كه در تمام امور آنان دخالت كند.
بنابراين به همه‌ی انسان‏ها عبد و بنده گفته مى‌‏شود، زيرا مملوك خدا هستند.
اما مالكيت خداى‌ متعال نسبت به بندگان با مالكيت بندگان نسبت به بردگان، تفاوت اساسى‌ دارد، زيرا مالكيت انسان‏ها اعتبارى‌ است، اما مالكيت خداى‌ سبحان حقيقى‌ و تكوينى‌ است. موجودات در وجود و ادامه‌ی وجود خود به‏ خدا وابسته‌‏اند و در تملّك و تصرف او قرار دارند. فقر و احتياج جزء ذاتشان مى‌‏باشد.
قرآن مى‌‏گويد:
اى‌ مردم! شما نيازمند خدا هستيد و او بى‌‏نياز و ستايش شده است.[2]
از همين جا روشن شد كه تمام انسان‏ها و موجودات جهان، بندگان و مملوكان واقعى‌ خدا هستند، زيرا در برابر قوانين حاكم بر جهان و اراده‌ی تكوينى‌ خداى‌ قادر تسليم محض‏اند و نمى‌‏توانند تخلف كنند.
قرآن مى‌‏گويد:
هيچ موجودى‌ در آسمان‏ها و زمين نيست، مگر اين‏كه براى‌ بندگى‌ به سوى‌ خداى‌ رحمان مى‌‏آيد.[3]
آن‏چه گفته شد در معناى‌ لغوى‌ عبادت و عبادت تكوينى‌ بود. اما عبادت در اصطلاح شرايع عبارت است از: اظهار بندگى‌ و نهايت خضوع و تسليم در برابر فرمان‏هاى‌ الهى‌. در اديان، مراسم مخصوصى‌ هست كه عبادت ناميده مى‌‏شود. پيروانشان آن عمل را به عنوان اظهار بندگى‌ انجام مى‌‏دهند و به معبود خود تقرب مى‌‏جويند.
در اسلام نيز چنين مراسمى‌ تشريع شده است؛ مانند: نماز، روزه و حج.
همه‌ی موجودات جهان به خدا نياز دارند، و جز خداى‌ بى‌‏نياز شخص ديگرى‌ نمى‌‏تواند نياز آنها را تأمين كند. بنابراين جز خدا، هيچ كس صلاحيت‏ معبود شدن را ندارد. انسان وظيفه دارد تنها خدا را پرستش كند.
پيامبران مردم را به پرستش خداى‌ يگانه دعوت مى‌‏كردند و از پرستش غير او برحذر مى‌‏داشتند.
پيامبر اسلام(ص) نيز مردم را به توحيد و نفى‌ شرك دعوت مى‌‏نمود و از عبادت غير خدا نهى‌ مى‌‏كرد و اين بزرگ‏ترين هدف آن حضرت بود.
قرآن نيز كتاب توحيدى‌ است و مردم را به پرستش خداى‌ يگانه فرا مى‌‏خواند:
[قرآن‏] كتابى‌‏است محكم كه آياتش با تفصيل از جانب خداى‌ حكيم و آگاه نازل گشته است كه جز خداى‌ يكتا را نپرستيد و من بيم دهنده و بشارت دهنده‌ی شما هستم.[4]
بنابراين هر عملى‌ كه به قصد عبادت و ثواب و تقرب انجام مى‌‏گيرد بايد تنها براى‌ خدا باشد وگرنه شرك محسوب مى‌‏شود.
يكى‌ از شرايط صحت عبادت، اخلاص و قصد قربت است.
بنابراين، اگر كسى‌ به قصد خودنمايى‌ و ريا عبادتى‌ را انجام دهد، عمل او باطل است و نه تنها ثواب ندارد بلكه نفس انسان را به انحطاط مى‌‏كشد و موجب عذاب خواهد شد. به همين جهت، رياكارى‌ مذمت شده و به عنوان شرك به شمار رفته است؛ امام صادق(ع) فرمود:
هر ريايى‌ شرك است، هر كس عملى‌ رابراى‌ مردم انجام دهد ثوابش را بايد از مردم بگيرد و هر كس عمل را تنها براى‌ خدا انجام دهد، ثوابش را نيز خدا مى‌‏دهد.[5]
على‌ بن سالم مى‌‏گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: خداى‌ عزّوجلّ مى‌‏فرمايد: من بهترين شريك هستم، هر كس در عملش غير مرا شركت دهد من آن عمل را قبول نمى‌‏كنم.[6]
بنابراين انسان بايد سعى‌ كند تا عبادتش را مخلصانه و تنها براى‌ خدا و به قصد قربت انجام دهد و از رياكارى‌ و خودنمايى‌ و امثال آن، جداً اجتناب كند.
هر چه عمل خالص‏تر باشد ارزش و ثواب بيشترى‌ دارد.
البته مراسم عبادت و پرستش بايد از جانب خدا، پيامبر و امامان معصوم(ع) تعيين شده باشد، نه ديگرى‌. هيچ كس حق ندارد از طرف خود و بدون استناد به دليل معتبر شرعى‌، عبادتى‌ را ابداع كند. اثبات مراسم عبادى‌، چه واجب و چه مستحب، نياز به دليل معتبر شرعى‌ دارد. عملى‌ را مى‌‏توان به عنوان عبادت و به قصد قربت، انجام داد كه در قرآن كريم و احاديث صحيح و معتبر، به انجام آن امر شده باشد. مسلمان بايد تابع دستورهاى‌ شريعت باشد.
بدعت‏گذارى‌ در دين يكى‌ از محرمات الهى‌ است و بر علماى‌ دين واجب است كه با آن مبارزه كنند.
امام صادق(ع) نقل كرده كه رسول خدا(ص) فرمود: بدعت، گمراهى‌ است و گمراهى‌ موجب دخول در دوزخ مى‌‏شود.[7]
يونس بن عبدالرحمان مى‌‏گويد: به حضرت موسى‌ بن جعفر(ع) عرض كردم: چگونه يگانه‌‏پرست باشم؟ فرمود: اى‌ يونس! بدعت‏گذار مباش.
هركس به رأى‌ خودش عمل كند به هلاكت مى‌‏رسد، هر كس اهل‏بيت پيامبر را رها سازد گمراه مى‌‏گردد و هر كس كتاب خدا و گفتار پيامبر را ترك كند كافر مى‌‏شود.[8]
زراره مى‌‏گويد: از حضرت صادق(ع) درباره‌ی حلال و حرام سؤال كردم، فرمود: حلال محمد(ص) تا قيامت حلال و حرام او تا قيامت حرام است. غير از اين نيست و نخواهد آمد. نيز فرمود: حضرت على‌(ع) فرمود: هيچ كس بدعتى‌ در دين نمى‌‏گذارد جز اين كه سنتى‌ را ترك مى‌‏كند.[9]
رسول خدا(ص) فرمود: وقتى‌ بدعتى‌ در امت من به وجود آمد بر عالم واجب است كه علمش را ظاهر كند و با آن بدعت مبارزه نمايد. اگر چنين‏ نكرد لعنت خدا بر او باد.[10]
عبادت در اسلام به دو قسم تقسيم مى‌‏شود: واجب و مستحب. واجبات عبادى‌ عمل‏هايى‌ هستند كه شارع مقدس اسلام بر انسان‏هاى‌ مكلّف واجب و لازم دانسته كه با قصد قربت و به صورت صحيح آنها را انجام دهند و بر ترك عمدى‌ و بدون عذر آنها عقاب اخروى‌ مقرر داشته است. مانند: نمازهاى‌ واجب، روزه واجب و حج واجب و ... .
مستحبات عبادى‌، عمل‏هايى‌ هستند كه به مكلّفين امر شده كه به قصد قربت آنها را انجام دهند. اگر انجام دادند ثواب مى‌‏برند ولى‌ ترك آنها موجب عقاب نمى‌‏شود؛ مانند: نمازهاى‌ مستحبى‌، زيارت‏ها، قرائت قرآن، دعا و غيره. البته در صحت و ثواب مستحبات علاوه بر وجود دليل معتبر شرعى‌ قصد قربت نيز لازم است و ريا و خودنمايى‌ موجب بطلان آنها مى‌‏شود.


خودآزمایی


1- چرا تمام انسان‏ها و موجودات جهان، بندگان و مملوكان واقعى‌ خدا هستند؟
2- يكى‌ از شرايط صحت عبادت چیست؟

 

پی نوشت ها


[1]. مفردات، ص 319.
[2]. فاطر (35) آيه 15: «يا أَيُّها النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى‌ اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِىُّ الحَمِيدُ».
[3]. مريم (19) آيه 93: «إِنْ كُلُّ مَنْ فِى‌ السَّمواتِ وَالأَرضِ إِلاّ آتِى‌ الرَّحْمنِ عَبْداً».
[4]. هود (11) آيات 1 و 2: «كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ * أَلّا تَعْبُدُوا إِلّا اللهَ إِنَّنِى‌ لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ».
[5]. كافى‌، ج 2، ص 293: قال أبو عبدالله(ع): «كلّ رياء شرك انّه؛ من عمل للناس كان ثوابه على‌ الناس، و من عمل لله كان ثوابه على‌ الله».
[6]. كافى‌، ج 2، ص 295: عليّ بن سالم، قال: سمعت أباعبدالله(ع) يقول: «قال لله عزّوجلّ: أنا خير شريك، من أشرك معي غيري في عمل عمله لم أقبله إلا ما كان لي خالصاً».
[7]. همان، ج 1، ص 57: عن أبي‏عبدالله(ع) قال: «قال رسول الله(ص): كلّ بدعة ضلالة، و كلّ ضلالة في النار».
[8]. كافى‌، ج 1، ص 56: يونس بن عبدالرحمان، قال: قلت لأبي‏الحسن الأوّل(ع): بما أُوَحِّدُ اللهُ؟ فقال: «يا يونس! لاتكوننّ مبتدعاً، من نظر برأيه هلك، و من ترك أهل‏بيت نبيّه(ص) ضلّ، و من ترك كتابَ الله و قولَ نبيّه كفر».
[9]. همان، ص 58: زرارة، قال: سألت أبا عبدالله(ع) عن الحلال و الحرام. فقال: «حلال محمّد(ص) حلال أبداً إلى‌ يوم القيامة، و حرامه حرام أبداً إلى‌ يوم القيامة. لايكون غيره، ولايجي‏ء غيره ـ و قال: ـ قال علي(ع): ما أحد ابتدع بدعة إلّا ترك بها سنّةً».
[10]. همان، ص 54: قال رسول الله(ص): «إذا ظَهَرت البِدَعُ في أمّتي فليُظهِر العالم علمَه، فمن لم يفعل فعليه لعنة الله».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: