کد مطلب: ۶۹۷۸
تعداد بازدید: ۲۶۷
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۶
جهاد با نفس؛ مهم‌ترین جهاد فراموش شده | ۱۱
روشن است نبرد، بين اين دو جهت درونی ما وجود دارد و اصالت بخشيدن به جنبه‌ی انسانی و ملكوتی و كنترل جنبه‌ی حيوانی، نوعی جهاد با نفس قلمداد می‏گردد. بديهی است هر يك از اين دو جنبه‌ی نفسانی ما كه حاكم شوند، يك سبك رفتاری ويژه‏ای دارند؛ مثلاً در كسب و خرج پول، اگر جنبه‌ی ملكوتی حاكم گردد تمامی زندگانی دنيوی، از جمله پول را به عنوان «هدف» نمی‏بيند، خود را خادم ثروت نمی‌‏داند ...

بخش سوّم: خودسازی و فواید آن | ۴

 

پول و ثروت در دو ديدگاه


برخی حاكميت بر خويش و منصب فرمان‏روايی كشور تن را به خود انسانی خويش می‏دهند و خود حيوانی و خواسته‏‌هايش را به سبك زندگی اسلامی اداره می‏نمايند و بعضی‏ برعكس، جنبه‌ی خود حيوانی خويش را اصيل می‏دانند، همورا حاكم و فرمانده می‏كند و طبعاً خود و خواسته‌‏های انسانی، تضعيف و بی‌اثر می‏گردد.
روشن است نبرد، بين اين دو جهت درونی ما وجود دارد و اصالت بخشيدن به جنبه‌ی انسانی و ملكوتی و كنترل جنبه‌ی حيوانی، نوعی جهاد با نفس قلمداد می‏گردد. بديهی است هر يك از اين دو جنبه‌ی نفسانی ما كه حاكم شوند، يك سبك رفتاری ويژه‌‏ای دارند؛ مثلاً در كسب و خرج پول، اگر جنبه‌ی ملكوتی حاكم گردد تمامی زندگانی دنيوی، از جمله پول را به عنوان «هدف» نمی‏بيند، خود را خادم ثروت نمی‏داند، بلكه پول را در خدمت نيازهای واقعی خود می‏شمرد، دنيا را پل و مسير و صرفا بازار تجارتی می‏داند كه بايد هوشيار باشد تا خود را نبازد تا بلكه خويش و خانه‌ی آخرت را بسازد.
در پی كسب و كار است، ولی به عنوان عبادتی ارزش‏مند، به عنوان وظيفه‌ی ‏شرعی برای تأمين هزينه‌‏های خود و خانواده از راه‌‏های مشروع. همان‏گونه كه در قرآن كريم آمده او به دنيا چنين می‏نگرد: رزق الهی است،[1] خير است،[2] زمينه و ابزار انفاق است، فضل الهی است،[3] حسنه‌ی دنيوی است،[4] ثواب دنيوی است،[5] رحمت الهی است[6] و... او خويش را امانت‏دار الهی می‏داند و ثروتش را بذری برای مزرعه‌ی آخرت، اگر تمامی دنيا را به او بدهند مغرور نمی‏شود و طغيان نمی‏كند و اگر همه‌ی دنيا را از او بگيرند نگران نمی‏گردد و رفتار كسی كه اسير جنبه‌ی حيوانی خويش است به گونه‌‏ای ديگر است، وی در پی كسب پول است از هر راهی كه بتواند، گرچه با سرقت، رشوه، استثمار و مكيدن خون بی‌‏نوايان و ضعيفان باشد، حاضر است بسياری از ارزش‏ها را به قيمت كسب درآمد، زير پا گذارد. تمامی همّ و غمّ او ثروت است و سرمايه، خود نيز غلام حلقه به گوش پول است. رفتارهای زشتی همچون امساك بخيلانه، احتكار، سرمايه‌اندوزی برای وارث، كلاه‌برداری و رانت‌خواری را مديريت و سياست و هنر می‏پندارد، آن‏قدر سرگرم كسب ثروت و قدرت می‏گردد كه از خود و خدا و قيامت غافل می‏گردد، يا منكر جهان غيب می‏شود. هنگامی كه دنيا به او رو می‏كند اهل طغيان و عصيان و آن‏گاه كه از دستش برود، مضطرب و نالان می‏گردد. بارها ديده شده است در نوسانات مهم بازار ارز و اقتصاد، چنين فردی دچار سكته می‏شود. بنابراين، هر دو گروه، اهل كسب و كار و زندگی‌‏اند، اما اين كجا و آن كجا؟!
روزی حضرت مجتبی(ع) بر استری نيكو سوار بود و لباس فاخری بر تن داشت و از كوچه‏‌های يثرب می‏گذشت، چهره‌ی شريفش از زيبايی می‏درخشيد، گروهی از ياران نيز به همراهش بودند. يكی از يهوديان با ديدن شكوه و جلال حضرت گفت: ای پسر رسول خدا! پرسشی دارم. فرمودند: آن چيست؟
گفت: جدّت رسول خدا می‏گويد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است، شما مؤمن و من كافرم. اكنون دنيا برای شما بهشت است كه از نعمت برخورداريد و برای من زندان كه با فقر دمسازم. امام(ع) فرمودند: اگر آنچه را خدا در آخرت برای من و مؤمنان مهيا كرده ببينی... خواهی دانست كه من پيش از انتقال به آن‏جا در دنيا به همين حالت، در زندان هستم و اگر می‏ديدی آنچه برای تو و هر كافری در آخرت از آتش جهنّم و عذاب دردناك مهيا نموده می‏دانستی كه در اين دنيا، در بهشت و نعمتی.[7]


نبرد بی‌امان


هر روزه نفس حيوانی ما با عقل در ستيز است، زيرا در راه دست‏يابی به خواسته‌های بی حدّ و مرزش پيوسته در تلاش است. وسوسه‏‌های شيطان و سپاهش نيز او را كمك می‏كنند. می‏خواهد آزاد، رها و يكّه‌تاز ميدان باشد و بعد ملكوتی و عقل انسانی را خلع سلاح، منزوی و اسير و مسخّر خود گرداند.
سركوبی چنين دشمن غداری كار آسانی نيست، قاطعيت، پايداری و مقاومت و حتی جهاد لازم دارد، آن هم نه يك لحظه يا يك روز و دو روز، يا چند سال، بلكه جهادی مداوم و مادام‌العمر می‏خواهد.
مبارزه‌‏ای بی‌امان، جدّی و نفس‌گير برای مهار و كنترل نفس لازم است تا با استمداد از دستورات وحيانی، عقل بر كشور تن حاكم گردد و ما را در مسير تكامل و صعود قرار دهد.
حضرت علی(ع) می‌فرمايد:
با دوام جهاد و نبرد بی‌امان با نفس خودتان، مالك و صاحب اختيار آن شويد.[8]
و می‌فرمايد:
اهل احتياط و عاقل كسی است كه خود را سرگرم جهاد با نفس كند و در نتيجه، آن را اصلاح كند و از هوس‏ها و لذّت‌جويی‏ها باز بدارد و به اين وسيله آن را مالك گردد. به راستی كه انسان عاقل آن‏چنان به اصلاح خويش مشغول است كه به دنيا و آنچه در آن است و اهل دنيا توجهی ندارد.[9]
نيز می‌فرمايد:
سزاوار و شايسته‌ی خردمند است كه در هيچ حالی از طاعت پروردگارش و مجاهدت نفسش باز نايستد.[10]
نيز می‌فرمايد:
در پيكار با نفست تو را همين بس كه تا ابد همواره بر آن چيرگی جويی و با خواهش‌هايش در ستيز و جنگ باشی.[11]
در «حديث» معراج درباره‌ی ويژگی‏های نيكوكاران و آخرت‌گرايان آمده است:
مردم يك بار می‏ميرند، ولی آنان بر اثر مبارزه با نفس‏هايشان و ستيز با شيطانی كه در رگ‏هايشان جاری است روزی هفتاد بار می‏ميرند.[12]
محمد بن عمران بجلىّ می‏گويد: شنيدم حضرت امام صادق(ع) می‏فرمودند:
آن كس كه از درون دل برای خويش واعظی قرار ندهد، اندرزهای مردم سودی به حالش نخواهد داشت.[13]
نيز می‌فرمايد:
هر كه مالك نفس خويش باشد، هنگام ميل و رغبت و ترس و رهبت و شهوت و غضب و هنگام خشنودی، خدا بدنش را بر آتش دوزخ حرام خواهد كرد.[14]
سعدی می‏گويد:
بزرگی را پرسيدم در معنای اين حديث «اَعْدی عَدُوِّك، نفسك الّتی بين جَنْبَيْك».
گفت: به حكم آن كه هر دشمنی را كه با وی احسان كنی، دوست گردد، مگر نفس را كه چندان كه مدارا پيش كنی، مخالفت زيادت كند.[15]


خودآزمایی

1- چرا هر روزه نفس حيوانی ما با عقل در ستيز است؟
2- ويژگی‏های نيكوكاران و آخرت‌گرايان در «حديث» معراج را بیان کنید.

 

پی نوشت ها

 

[1]. ر . ك: ملك، آيه‌ی 15.
[2]. بقره، آيه‌ی 215 و 272 و 273.
[3]. نساء، آيه‌ی 37 و 54 و 73 و توبه، آيه‌ی 28 و 59 و 74 و 75.
[4]. زمر، آيه‌ی 11 و 39 و بقره، آيه‌ی 201.
[5]. آل‏ عمران، آيه‌ی 148 و نساء، آيه‌ی 134.
[6]. يونس، آيه‌ی 21 و روم، آيه‌ی 33.
[7]. اربلی، كشف‌الغمه، ج 1، ص 564 و مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 346.
[8]. تميمی آمدی، غرر الحكم، ج 1، ص 131، ح 2989: «اَمْلِكُوا أنفسَكُم بِدَوام جهادها».
[9]. همان، ص237: «إنّ الحازِمَ مَن شَغَلَ نَفسَهُ بِجِهادِ نَفسِه فَأَصلَحَها و حَبَسَها عن أهويتِها و لذّاِتها فملَكها و إنّ للعاقلِ بنفسِه عن الدنيا و ما فيها و أهويتها شغلاً».
[10]. مجلسی، بحارالانوار، ج 19، ص 182، ح 31: «ينبغي للعاقل أن لا تخلو فی كلّ حالةٍ عن طاعةِ ربِّه و مجاهدَةِ نفسِه».
[11]. تميمی آمدی، همان، ح 7080: «كفاك فی مجاهدَة نفسِك أن لا تزالَ أبداً لها مغالِباً و علی أهويتها و محارباً».
[12]. مجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 24، ح 6: «يموتُ الناسُ مرّةً و يَموت أحدُهم فی كلِّ يومٍ سبعينَ مرّةً من مجاهدةِ أنفسِهم و مخالَفةِ هواهم و الشيطان الذی يَجری فی عروقِهم».
[13]. همان، ج 70، ص 70: «من لم يَجعل له من نفسِه واعظاً فإنّ مواعظَ النّاس لن تُغِنىَ عنه شيئاً».
[14]. حر عاملی، وسائل‌الشيعه، ج 6، ص 123: «من مَلَك نَفسه إذا رَغب و إذا رَهَب و إذا اشتَهی و إذا غَضَب و إذا رَضىَ حَرَّم اللهُ‏ جسدَه علی النارِ».
[15]. گلستان سعدی، باب هفتم.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی‌مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: