کد مطلب: ۱۱۷
تعداد بازدید: ۲۹۱۴
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۰
به مناسبت شهادت حضرت امام محمدباقر(ع)| ۱
«باقر» که یکی از مشهورترین القاب امام پنجم علیه السّلام است و به معنای شکافنده می باشد، لقبی است که جدّ گرامی ایشان رسول خدا صلّی الله علیه و آله آن حضرت را بدان ملقّب نمودند.

مختصری از زندگانی امام علیه السّلام

ولادت با سعادت حضرت باقر علیه السّلام پنجمین امام حق، روز دوشنبه سوّم صفر یا اوّل ماه رجب سال 57 قمری در مدینه منوّره به وقوع پیوست. آن حضرت در واقعه کربلا حضور داشتند و طعم اسارت را در کوفه و شام به همراه زنان و کودکان ابا عبد الله علیه السّلام چشیدند و این در حالی بود که در آن زمان چهار سال از سنّ مبارکشان بیشتر نمی گذشت.

نام شریف امام علیه السّلام «محمّد» و کنیه ایشان «اباجعفر» و القاب شریفشان «باقر» و «شاکر» و «هادی» است که مشهورترین القاب آن جناب، «باقر» می باشد. پدر بزرگوار امام باقر علیه السّلام، امام چهارم شیعیان حضرت زین العابدین علیه السّلام است و مادر مکرّمه ایشان حضرت فاطمه دختر امام مجتبی علیه السّلام می باشد که او را امّ عبدالله می گفتند. در نتیجه امام باقر علیه السّلام از پدر و مادر علوی هستند (از ناحیه پدر حسینی و از جانب مادر حسنی هستند) و نسبشان از دو طرف به آقا رسول الله صلّی الله علیه و آله می رسد.

در روایات ائمّه اطهار علیهم السّلام فضائلی برای مادر امام باقر علیه السّلام ذکر شده است. مِن جمله این روایت است که: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ: «كَانَتْ أُمِّي قَاعِدَةً عِنْدَ جِدَارٍ فَتَصَدَّعَ الْجِدَارُ وَ سَمِعْنَا هَدَّةً شَدِيدَةً فَقَالَتْ بِيَدِهَا لَا وَ حَقِّ الْمُصْطَفَى مَا أَذِنَ اللَّهُ لَكَ فِي السُّقُوطِ فَبَقِيَ مُعَلَّقاً فِي الْجَوِّ حَتَّى جَازَتْهُ فَتَصَدَّقَ أَبِي عَنْهَا بِمِائَةِ دِينَارٍ قَالَ أَبُو الصَّبَّاحِ وَ ذَكَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام جَدَّتَهُ أُمَّ أَبِيهِ يَوْماً فَقَالَ كَانَتْ صِدِّيقَةً لَمْ تُدْرَكْ فِي آلِ الْحَسَنِ امْرَأَةٌ مِثْلُهَا».

از امام باقر علیه السّلام روایت است که فرمودند: روزى مادرم در زير ديوارى نشسته بود كه ناگاه صدايى از ديوار بلند شد و از جا كنده شد خواست كه بر زمين افتد؛ مادرم با دست خود به ديوار اشاره كرد و فرمود: نه، قسم به حقّ مصطفى صلّى اللّه عليه و آله که خداوند به تو در افتادن اجازه نمی دهد. پس آن ديوار معلّق در ميان زمين و هوا باقى ماند تا آن كه مادرم از آن جا گذشت، پس پدرم امام زين العابدين عليه السّلام صد دینار براى او صدقه داد. روزی امام صادق علیه السّلام از ایشان یاد کردند و سپس فرمودند: «كَانَتْ صِدِّيقَةً لَمْ‏ يُدْرَكْ‏ فِي‏ آلِ‏ الْحَسَنِ‏ علیه السّلام امْرَأَةٌ مِثْلُهَا». جدّه ام صدّیقه بود و در فرزندان امام مجتبی علیه السّلام زنی شبیه به او نیست.(1)

ادوار عمر شریف امام علیه السّلام

مدّت عمر شریف امام علیه السّلام را می توان به سه بخش عمده تقسیم نمود: اوّل: حدود سه سال و شش ماه با جدّشان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام. دوّم: حدود 34 سال و اندی با پدرشان امام سجّاد علیه السّلام. سوِم: حدود 19 سال و چند ماه مدّت امامت حضرت باقر علیه السّلام که مصادف شده بود با جنگ ها و درگیری های بنی امیّه و بنی عبّاس با یکدیگر. امام باقر علیه السّلام در دوران امامت خود با زمامداران متعدّدی هم عصر بودند که عبارتند از:

1-ولید بن عبد الملک (86-96) 2-سلیمان بن عبد الملک (96-99) 3-عمر بن عبد العزیز (99-101) 4-یزید بن عبد الملک (101-105) 5-هشام بن عبد الملک (105-125). این خلفا به استثنای عمر بن عبد العزیز-که شخصی نسبتاً دادگر و نسبت به خاندان پیامبر صلّی الله علیه و آله علاقه مند بود- همگی در ستمگری و استبداد و خود کامگی دست کمی از نیاکان خود نداشتند و مخصوصاً نسبت به پیشوای پنجم همواره سختگیری می کردند.(2)

باقر العلوم

«باقر» که یکی از مشهورترین القاب امام پنجم علیه السّلام است و به معنای شکافنده می باشد، لقبی است که جدّ گرامی ایشان رسول خدا صلّی الله علیه و آله آن حضرت را بدان ملقّب نمودند. جابر می گوید که رسول خدا صلّی الله علیه و آله به من فرمودند: «يُوشِكُ أَنْ تَبْقَى يَا جَابِرُ حَتَّى تَلْقَى وَلَداً لِي مِنَ الْحُسَيْنِ يُقَالُ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ يَبْقُرُ عِلْمَ‏ الدِّينِ‏ بَقْراً فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ». ای جابر تو زنده می مانی تا فرزندی از من را که از اولاد حسین است و او را محمّد بن علی می گویند و علم دین را به بهترین وجه می شکافد، ملاقات می نمائی؛ پس آن گاه که او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.«3»

همچنین از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند: «إِنَّ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقْعُدُ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ وَ هُوَ مُعْتَجِرٌ بِعِمَامَةٍ سَوْدَاءَ فَكَانَ يُنَادِي يَا بَاقِرَ الْعِلْمِ‏ وَ كَانَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَقُولُونَ جَابِرٌ يَهْجُرُ فَكَانَ يَقُولُ لَا وَ اللَّهِ مَا أَهْجُرُ وَ لَكِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ إِنَّكَ سَتُدْرِكُ رَجُلًا مِنِّي اسْمُهُ اسْمِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً فَذَاكَ الَّذِي دَعَانِي إِلَى مَا أَقُولُ». جابر بن عبد الله در مسجد رسول خدا صلّی الله علیه و آله مي نشست و عمامه سياهى دور سرش مي بست و فرياد مي زد: يا باقر العلم‏! اهل مدينه مي گفتند: جابر هذيان مي گويد، جابر مي گفت: نه به خدا من هذيان نمي گويم، بلكه من از پيغمبر اکرم صلّى اللَّه عليه و آله شنيدم که مي فرمودند: تو مردى از خاندان مرا درک خواهی کرد كه هم نام و هم شمائل من است و علم را به خوبی مي شكافد، اين است سبب آن چه مي گويم.(4) قسمتی از عمر شریف حضرت باقر علیه السّلام مصادف بود با درگیری های بنی امیّه و بنی العبّاس بر سر قدرت و غصب خلافت و همین امر باعث شده بود تا حدودی زمینه برای فعّالیت علمی و تبلیغی حضرت باقر علیه السّلام مهیّا گردد. و در همین مدّت امام علیه السّلام بیش از پیش به نشر معارف الهی پرداختند و بدین وسیله شاگردان زیادی تربیت نمودند.

مقام علمی آن حضرت مورد تصدیق دوست و دشمن بود. به قدری از وجود نازنین آن حضرت روایات و احادیث در زمینه مسائل و احکام اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام و انواع علوم به یادگار مانده است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السّلام به جا نمانده بود. رجال و شخصیت های بزرگ علمی آن روز و نیز عدّه ای از یاران پیامبر صلّی الله علیه و آله که هنوز در حال حیات بودند (مثل جابر بن عبد الله انصاری)، از محضر آن حضرت استفاده می کردند.(5)

 

 

جلوه ای دیگر از علم امام علیه السّلام

از ابی عمران روایت شده که امام باقر علیه السّلام فرمودند: «لَقَدْ سَأَلَ‏ مُوسَى‏ الْعَالِمَ‏ مَسْأَلَةً لَمْ‏ يَكُنْ‏ عِنْدَهُ جَوَابُهَا وَ لَقَدْ سَأَلَ الْعَالِمُ مُوسَى مَسْأَلَةً لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ جَوَابُهَا وَ لَوْ كُنْتُ بَيْنَهُمَا لَأَخْبَرْتُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بِجَوَابِ مَسْأَلَتِهِ وَ لَسَأَلْتُهُمَا عَنْ مَسْأَلَةٍ لَا يَكُونُ عِنْدَهُمَا جَوَابُهَا». موسی (ع) از عالِم (حضرت خضر علیه السّلام) مسأله ای پرسید که جوابش نزد او نبود و عالم نیز از موسی (ع) سؤالی پرسید که او نیز پاسخش را نمی دانست و اگر من بین آن دو بودم حتماً به هر کدام از آن ها پاسخ مسأله اش را خبر می دادم و هر آینه از آن دو سؤالی می پرسیدم که پاسخش را نمی دانستند.(6)

نمونه ای از مکارم اخلاق امام علیه السّلام

مردی از اهل شام با امام باقر علیه السّلام رفت و آمد داشت و از دشمنان آن حضرت بود. وی علّت رفت و آمد خود را اخلاق خوب و روش نیکوی امام علیه السّلام ذکر کرد و به آن حضرت گفت: شما را می بینم که مردی فصیح هستی، یعنی صریح و روشن مطالب را بیان می کنی و همه آداب را رعایت می نمایی و الفاظ نیکو بر زبان جاری می سازی به خاطر این ویژگی ها با شما رفت و آمد می کنم و در مجلس شما حاضر می شوم.(7)

پرهیز از گناه حتّی در خلوت

ابوبصیر می گوید: در کوفه بودم، به یکی از بانوان درس قرائت قرآن می آموختم. روزی در یک مورد با او شوخی کردم. مدّت ها گذشت تا در مدینه به حضور امام باقر علیه السّلام رسیدم، آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار دادند و فرمودند: «کسی که در جای خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او بر می گرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟» از شدّت شرم سر در گریبان کرده و توبه نمودم، امام باقر علیه السّلام به من فرمودند: «مراقب باش که تکرار نکنی».(8)

شهادت امام علیه السّلام

به فرمان هشام بن عبد الملک لعنة الله علیه امام باقر علیه السّلام به طور مرموزی در تاریخ هفتم ذیحجة سال 114 قمری در سنّ 57 سالگی در مدینه منوّره مسموم گردیده و به شهادت رسیدند و در کنار پدر بزرگوارشان امام سجّاد علیه السّلام در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند. طبق برخی از نقل ها قاتل، فرماندار مدینه ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبد الملک بود که به فرمان هشام حضرت را مسموم نمود و طبق روایت دیگری قاتل آن امام همام علیه السّلام شخصی به نام زید بن حسن بود که زهر را به فرمان هشام به زین مرکب امام علیه السّلام مالید که در اثر آن پاهای مبارک حضرت ورم کرد و بعد از سه روز امام علیه السّلام به شهادت رسیدند.(9)

 

حدیثی از امام علیه السّلام

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ:‏ «الْبِشْرُ الْحَسَنُ‏ وَ طَلَاقَةُ الْوَجْهِ مَكْسَبَةٌ لِلْمَحَبَّةِ- وَ قُرْبَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عُبُوسُ الْوَجْهِ وَ سُوءُ الْبِشْرِ مَكْسَبَةٌ لِلْمَقْتِ وَ بُعْدٌ مِنَ اللَّه‏». از امام باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمودند: خوش روئی و گشاده بودن چهره، سبب جلب محبّت و نزدیکی به خدای عزّ و جلّ است و عبوس بودن چهره و بد رو بودن سبب جلب کینه و دوری از خداوند می گردد.(10)

پی نوشت ها

1-الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 ص469/منتهى الآمال ج‏2 ص1261و1263.

2-سیره پیشوایان ص305.

3-روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة) ج‏1 ص202.

4-إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة) ص268.

5-سیره پیشوایان ص306 و309.

6-بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏26 ص195.

7-قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السّلام (ترجمه القطره) ج1 ص511.

8-داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السّلام ص103.

9-مصائب الاولیاء علیهم السّلام ج2 ص66.

10-مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ص179.

 

 

 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
 
مسلم زکی زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: