توسل | ۳۴
بطور حتم، یکی از اسرار مهمّهی این دستور حکیمانه، همین است که علیالدّوام، این دو طرز سیاست «شیطانی» و «رحمانی»، در مقابلِ هم، برای مسلمانان جهان، ترسیم و تشریح گردیده و افکار و اذهان امّت اسلام، برای همیشه، با این دو طرح متضادّ، آشنا باشند؛ تا پیوسته با مراقبت و هوشیاری کامل، طرز حکومت و سیستم سیاست زمان خود را با آن دو طرز سیاست، تطبیق نمایند و ببینند آیا سیاست جاریهی در مملکت اسلامی...
توسل | ۳۳
ما امّت اسلام، بر اثر این اعتقاد، طبیعی است که «هدف» و «مقصدی»، عالیتر از این نخواهیم داشت که حقایق آسمانی «اسلام»، آنچنانکه هست، در عالم، محفوظ بماند و در سایهی حکومت عادلهی الهیّه، به مرحلهی اجرا درآید و عالم انسانی را به سعادت هر دو جهانی برساند.
توسل | ۳۲
«ویران ساختن تمام اقسام اقتصادیّات آنان، از کشاورزی، تجارت، ویران کردن «سدّها» و پر کردن نهرهای آب و کوششهائی برای ایجاد «بیکاری» در میان آنان، با این راه که آنان را، از کار، دلسرد کنیم. و اماکنی بمنظور خوشگذرانی و صرف وقت، و فراوان کردن استعمال کنندگان «تریاک» و دیگر «موادّ مخدّره».
توسل | ۳۱
«سیّد» که از جریان، آگاه شد، تمام افراد خانوادهی خود را به محلّ دیگری که «مأمَن» بود، فرستاد و خودش ماند با یک کودک شیرخوار؛ و چون مَفَرّی برای خود ندید، طفل را در بغل گرفت و در میان یکی از اطاقکها که هیزم خانه بود، در زیر سَبَدی پنهان شد و بچّه را به سینه چسبانید؛ توکلاً علی الله.
توسل | ۳۰
جاسوس انگلیسی، پس از طیّ نخستین مراحل آشنائی خود، با محمّدبن عبالوهّاب و ایجاد شکّ و تردید در عقائد دینی او و کاملاً پختن و آماده کردن وی، برای پذیرش وسوسههای ابلیسی[1]، به امر وزارت مستعمرات انگلستان، به لندن، باز میگردد و پس از توقّف کوتاهی در آنجا و گرفتن دستورات تازه، مجدّداً به عراق اعزام میشود.
توسل | ۲۹
امّا آنچه که معیار «شرک» مشرکین بوده و آنها را از صراط مستقیم «توحید در عبادت»، خارج نموده و با جملهی «سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ» که متمّم همان آیهی شریفه است، ساحت قدس خدا، از آن، تنزیه شده است، همانا موضوع «عبادت» و پرستش بتها است، نه مسئلهی «توقّع شفاعت» از آنها.
توسل | ۲۸
بنابراین، «استشفاع» ما از اولیاء خدا، یعنی کسانی که نه مردهی بیجانند و نه معبود شفاعت طلبان، عملی خواهد بود که نه «شرک» است و نه «احمق آمیز». و لذا بهیچ وجه، ارتباطی با مدلول آیهی مورد بحث نخواهد داشت. زیرا آیهی شریفه، چنانکه بیان شد، در مقام تقبیح استشفاع از موجوداتی است که هم مردهی لایضرّ و لا ینفعاند و هم معبود بناحقّ شفاعت طلبان، قرار گرفتهاند.
توسل | ۲۷
آیا برای هیچ فرد عاقلی شایسته است که به یک جمعیّت زیردست خویش اعلام کند که من، فلان قسمت از وسائل زندگی شما را در فلان مؤسسّه و زیر نظر فلان متخصّص کار، قرار دادهام و او، آماده است که در رفع نیازهای شما، قدم بردارد. ولی در عین حال، شما حق ندارید در تأمین نیازمندیهای خود، به آن مؤسّسه و آن متخصّص، مراجعه نمائید؟!
توسل | ۲۶
همچنانکه در بیان دیگر در قرآن کریم، آدم کافر، تشبیه به انسان کور و کر، شده است[3]: از آن نظر که آن دو نیز فاقد حسّ بینائی و شنوائی هستند؛ و قهراً نه آن نابینا، ممکن است که با ارائهی طریق و نشان دادن راه، راه را بیابد و به مقصد برسد؛ و نه آن ناشنوا، میتواند، تنها با بانگ و ندا، به درک و فهم مطلبی، نائل گردد.
توسل | ۲۵
پس به مقتضای این کلام، اگر کسی، از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم، در زمان حیات و حضورش، با اعتقاد به مقرّبیّت آنحضرت در نزد خدا، تقاضای شفاعت در قضاء حاجتی بنماید (که بطور حتم، شفاعت، در حدّ توانائی آنحضرت نیز هست) مشرک و مهدورالدّم خواهد بود؛ و حال آنکه اینجا میگوئید: استغاثهی به مخلوق زنده، در کاری که مقدور او باشد، شرک نیست. آیا بنظر شما، این دو سخن، با هم، متناقض نمیباشند؟!
توسل | ۲۴
فرد خوابیدهای را میخواند تا بیدار شود، شخص دوری را ندا میکند تا نزدیک گردد، گمراهی را دعوت میکند که براه آید، دیگری را صدا میزند تا از حضور و غیابش آگاه شود، دوستی را میخواند که کاری انجام داده و حاجتی برآورد. معبود، از عبد میخواهد که قیام به عبادتش بنماید، و بالاخره، عبد، از معبود میخواهد که تذلّل و عبودیّت وی را بپذیرد.
توسل | ۲۳
بر اساس روایات بسیاری که رُوات و محدّثین از شیعه و سنّی، در این باب آوردهاند تبرّک به آثار رسول(ص)، یعنی تماسّ بدنی یافتن با اشیاء منتسبهی به رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم بمنظور اکتساب خیر و سعادت و رحمت، و بدست آوردن شرف قرب بخدا را از راه تقرّب به رسول خدا(ص)، نه تنها مورد نهی و انکار پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم قرار نگرفته است، بلکه با «تقریر» قولی و عملی آنحضرت و صحابهی آنحضرت، تأیید نیز گردیده و امضاء هم شده است.
توسل | ۲۲
ممکن است توهّم شود که مستفاد از آیهی شریفه، جز این نیست که رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم، فقط در حین دفن اموات، در کنار قبر، حاضر میشدند و دعا میکردند، نه پس از دفن که مستقلاًّ به زیارت قبور رفته باشند.
ولی این توهّم، بحکم «اِطلاق» آیه، مردود است؛ یعنی قید «حین دفن»، در آیه، نیامده است. و لذا دلیلی بر تقیید و اختصاص به «حین دفن» نداریم.
توسل | ۲۱
و امروز هم پس از گذشت چهارده قرن، میبینیم، آن قبر شریف، مزیّن به قُبّه و بارگاه و ضریح و دیگر تزیینات عالیه است و همه ساله، زیارتگاه و مرکز اجتماع صدها هزار مسلمان، از عارف و عامی، میباشد. و هیچگاه از زمان صحابه، تا به امروز، این جریان، مورد اعتراض مسلمانان، قرار نگرفته است.
توسل | ۲۰
بمنظور جلب توجّه و ترغیب گروههای مختلف انسانها به ورود در مساجد و مشاهد اولیاء خدا و برخورداری از برکات معنوی آنها، در حفظ نظافت و آراستگی آن اکامن شریفه و ساختن قبّههای رفیعه و نصب ضرایح عالیه و اِحداث صحن و رواقهای عدیده و ایجاد هرگونه وسائل رفاه و آسایش واردین و زائرین، اقدام و اهتمام شدید، از خود، نشان بدهند.
توسل | ۱۹
بنا بر اساس این معیار روشن، کاری که هیچیک از عناوین شرعیّه، بر آن، منطبق نیست و از جانب شرع مقدّس، امر و نهیی دربارهی آن نرسیده است، اگر ما، آن کار را، نه بقصد «تعبّد» و عنوان شرعی، بلکه تنها بعنوان اینکه یک کاری از کارهای عادی عرفی و عقلائی است، انجام بدهیم، مسلّماً مشمول مسئلهی «بدعت» نخواهیم بود.
توسل | ۱۸
خدا بر امّت من پنجاه نماز واجب کرد؛ آنگاه به من هنگام بازگشت بسوی زمین، به موسی علیه السّلام برخورد نمودم، به من گفت: خدا بر امّتت چه واجب کرد؟ گفتم: پنجاه نماز. موسی علیه السّلام گفت: برگرد و از خدا بخواه تا کم کند؛ زیرا امّت تو طاقت آنرا ندارند.
توسل | ۱۷
علاوه بر اینکه جمعی از مفسّرین، از همین آیهی کریمه، استظهار وجود عالم «برزخ» کردهاند و آن را به معنای «حیات متوسّط بین دنیا و آخرت» تفسیر نمودهاند، آیات دیگری که نمونهای از آن در گذشته ذکر شد و قسمتی هم بعداً ذکر خواهد شد و همچنین روایات کثیرهای که از طریق شیعه و سنّی رسیده است و صریحاً دلالت بر وجود عالم «برزخ» و ثواب و عقاب آن دارند، در اثبات مطلب، کافی میباشند.
توسل | ۱۶
برای شما، از «گِل» بسان شکل پرنده میسازم و آنگاه در آن، میدَمَم، پس آن، به «اذن» خدا پرندهای میگردد. و من، نابینای مادرزاد و بیمار مبتلا به برص را (بدون استفاده از وسائل و داروهای طبیعی) شفا میبخشم. و من به «اذن» خدا، مردهها را، زنده میکنم. و شما را از آنچه که در خانههای خود، میخورید و از آنچه که ذخیره میکنید، آگاهتان میسازم».
توسل | ۱۵
گواهی میدهم که معبودی جز «الله» نیست؛ معبودی که یگانه است و بیشریک است. و گواهی میدهم که «محمّد» صلّی الله علیه و آله، بنده و فرستادهی او است؛ از جانب او بحقّ مبعوث گشته و حقّ آورده است. و گواهی میدهم که «علی(ع)» بندهی خدا و برادر رسول خدا است.