زندگی در پرتو اخلاق | ۳۰
از دقت در این تعبیر چنین استفاده میشود که انسان به هنگام عدم تربیت به شخصی میماند که در تاریکی و ظلمت مطلق قرار گرفته باشد، چنین کسی دارای نیروها و استعدادهای گوناگونی هست اما قدرت ندارد آنها را رهبری کند و برای رسیدن به هدفی جهتگیری نماید، نه میتواند راه مشخصی را در پیش گیرد و نه خود را به مقصد برساند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۹
همانطور که در بحث سابق نیز اشاره شد باید همواره کوشید که در طرح مسائل زمینههایی پیش نیاید که عقل و عواطف در دو جناح متضاد قرار گیرند بلکه بعکس باید کوشید که حتّی عواطف در طرح مسائل بیتفاوت نماند بلکه در همان سمت قرار گیرد که عقل قرار گرفته است، تا قدرت کشش عقل را ـ همانند قدرت جاذبهی ماه در جزر و مد که گاهی بخاطر همسو بودن با نیروی جاذبهی خورشید افزون میگردد ـ بیشتر کند و برای نیل به این مقصود باید از طرق زیر برای برانگیختن عواطف استمداد جست.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۸
هدف از تحقیق و پیجویی حقیقت، این است که چیزی را به کسی که ندارد بدهند، بدون اینکه چیزی از او بگیرند، یعنی تعلیمی به او بدهند بدون اینکه شخصیت او را درهم بشکنند؛ اما هدف مشاجرات و جدالهای به ظاهر منطقی این است که افتخار و غرور و شخصیت را از طرف بگیرند و عواطف او را جریحهدار سازند، در برابر تعلیم دادن چیزی که شاید در نظر او یا در واقع چندان مهم و جالب نباشد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۷
عموم افراد در این قسمت یکسانند و حتی افراد عالی اجتماع از آن بینیاز نیستند و بدون توجه و بکار بستن این اصول مواجه با مشکلات بزرگی خواهند شد، منتها کسانی که در این میان به نحوی از انحا وظیفهی رهبری جمع کوچک یا بزرگی را به عهده دارند به شکل بارزتری احساس نیاز به این قسمت میکنند و رهبران روحانی و مبلغان دینی که باید در زوایا و اعماق روح و جان مردم نفوذ نمایند از همه بیشتر به آن نیازمندند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۶
ولی این عمل با تمام عیوب و خطرات و عواقب شومی که دارد نخستین راهی است که به نظر هرکس برای حل مشکلات میرسد. دلیل آن هم این است که توسل به راههای مسالمتآمیز و ترک خشونت جنبهی عقلایی دارد و اِعمال خشونت جنبهی احساساتی، و این را میدانیم که رشد و تکامل عقلانی انسان آخرین مرحلهی رشد اوست در حالی که دوران تکامل احساس پیش از آن میباشد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۵
بسیار دیدهایم که پدران و مادران از یک عمل نابجای کودک (مانند شکستن یک ظرف یا کثیف کردن لباس خود) زیاد ناراحت میشوند و گاهی مجازاتهای شدید در برابر این عمل کوچک روا میدارند و کودک را بسیار ملامت میکنند؛ در حالی که اگر درست موضوع را بررسی کنیم خواهیم دید نه جای عصبانیت است و نه چندان ملامت و سرزنش دارد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۴
روح وحدت عبادات اسلامی مخصوصاً به هنگام عبادات دستهجمعی و بالاخص به هنگام حج که عالیترین تجلیات روح وحدت را نشان میدهد، تظاهر میکند و ملل مختلفی را که با یکدیگر هزاران فرسنگ از نظر جسم و جان دور بودهاند بصورت واحدی از نظر طرز تفکر، مکان و شعارهایی که میدهند درمیآورد، این وضع شکوه خاصی همچون شکوه نظام واحد جهان آفرینش دارد، اصولاً رنگ اسلام رنگ آفرینش است و لذا با آن هماهنگ میباشد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۳
ممکن است در نظر بعضی این موضوع به عنوان طرفداری اسلام از وجود «مرزهای جغرافیایی» تلقی گردد، اما ناگفته روشن است که این موضوع تنها در صورتی است که اسلام از طرف بیگانهای مورد هجوم واقع گردد، ولی در صورت پیشرفت دعوت اسلامی در جهان ـ و بعبارت دیگر پیروزی طرح اسلام در دعوت خود ـ این موضوع خودبهخود منتفی خواهد گردید و قبل از آن هم مرزهای کشور اسلام مرز فکری و عقیدتی است نه مرز جغرافیایی و قراردادی.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۲
گرچه همانطور که گفتیم بدون وحدت فکری نیز میتوان بر اساس «وحدت منافع حیاتی» و «جهات مشترک انسانی»، جامعهی واحدی بوجود آورد ولی تردیدی نیست که همبستگی میان قشرها و جناحهای مختلف چنین جامعهای ضعیف و سرد و ناپایدار و آمیخته با ترس و وحشت و دو دلی خواهد بود. و در چنین شرایطی مسلماً همکاریها محدود و احتیاطآمیز میباشد و با چنین همکاریها نمیتوان جامعهی کاملاً متشکل و زنده و خوشبختی بوجود آورد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۱
از مدارک اسلامی چنین برمیآید که یک نوع از رهبانیت در مذهب مسیح بوده اما با رهبانیت کنونی و برنامهی تارکان دنیا بسیار فرق داشته است، زیرا از ظاهر جملهی ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ اِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللهِ؛ چنین استفاده میشود که خداوند یک نوع رهبانیت برای آنها مقرر داشته است که به منظور تحصیل خشنودی پروردگار بوده، ولی آنها حدود آن را رعایت ننموده و به جای آن نوع دیگری که قرآن آن را بدعت شمرده اختراع کردند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲۰
مقدمهی فریضهی نماز که «اذان و اقامه» است چیزی جز یک دعوت و اعلان عمومی برای اجتماع و انجام این فریضه بصورت دسته جمعی نیست، و در صورت انفراد مفهومی جز حفظ یک سنت و ایجاد یک نوع آمادگی روحی برای دخول این فریضه ندارد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۹
البته زندگی اجتماعی منحصر به انسان نیست، زیرا در میان حشرات یک دسته را بعنوان «حشرات اجتماعی» مانند زنبوران عسل و موریانه میشناسیم که از زندگی اجتماعی آبرومندانهی قابل ملاحظهای برخوردارند، و در میان پرندگان نیز یک دسته بعنوان «پرندگان اجتماعی» مانند پرستوها و لکلکها، و در میان جانوران وحشی نیز یک دسته بعنوان «جانوران اجتماعی» مانند بسیاری از میمونها وجود دارند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۸
اگر محیط تربیتی ما در کودکی از این نظر محیط ناسالمی بوده، برای جبران آن تلقیناتی که سرچشمهی بدبینی امروز ما شده، از طریق تلقین و مطالعهی حالات نیکان و معاشرت با افراد پاک وارد شده و آثار دوران کودکی را از محیط مغز خود بشوییم، مخصوصاً شرح حال مردان نیک و برجستهی تاریخ را باید زیاد مطالعه کنیم.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۷
اصولاً تمام انحرافهای اخلاقی تا زمانی که از حدود عادی تجاوز ننموده، مربوط به علم اخلاق است و تنها مربیان اخلاقی باید به درمان آن برخیزند؛ ولی هنگامی که از صورت معمولی ـ که در غالب مردم ممکن است یافت شود ـ خارج شد، در این حالت صورت «بیماری» به خود میگیرد و از موضوع علم اخلاق بیرون میرود. حسدهای افراطی، تکبرهای افراطی، کینهتوزیهای افراطی، خودنماییهای افراطی و مانند اینها همه داخل در این قسمت میباشند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۶
امنیت از نظر قضاوتهای دیگران: یعنی افراد دیگر در محیط فکر خود، او را مورد هجوم افکار و قضاوتهای بد و ناروا قرار ندهند و احترام و شخصیت او حتی در محیط افکار دیگران محفوظ بماند. البته بحث دربارهی هریک از امنیتها نیازمند به گفتگوهای طولانی است که اینجا جای آن نیست؛ منظور در اینجا تنها بحث دربارهی قسم اخیر یعنی امنیت از نظر قضاوتهای دیگران است.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۵
مواردی که بدون وجود مصلحت خاصی غیبت جایز میگردد و مورد آن منحصراً افراد متجاهر به فسق میباشند زیرا مسألهی دادخواهی را اگرچه بعضی در این قسمت شمردهاند، ولی همانطور که اشاره شد این مورد از موارد وجود مصلحت اهم شرعی یعنی گرفتن حق و جلوگیری از ظلم ظالم و حمایت از حق مظلوم میباشد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۴
غیبت در بسیاری از موارد موجب دامن زدن به آتش فتنه و گسترش عداوت و کینه در میان افراد میگردد، زیرا عیوب پنهانی افراد ممکن است تماس با حقوق دیگران داشته باشد و یا لااقل دستاویزی به دست افراد ماجراجو برای انتقام گرفتن و بر باد دادن حیثیت یکدیگر بدهد و همین امر موجب ایجاد خصومت یا تشدید آن میگردد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۳
عبادت یک حالت نزدیکی به پروردگار و نورانیت معنوی در انسان ایجاد میکند، و هنگامی که انسان بعد از وضو یا در حال روزه زبان خود را آلوده به غیبت کند به مقدار قابل توجهی از آن حالت معنویت کاسته میشود و شخص از آن درجهی قرب به پروردگار سقوط میکند، از این معنی در حدیث فوق تعبیر به «ناقض» (شکننده) شده است...
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۲
این غریزه که یکی از نیرومندترین غرایز انسان است، او را دعوت میکند که دیگران را ـ با اصرار ـ وادار به غیبت و فاش ساختن نقاط ضعف افراد مختلف بنماید و شاید شیرینی غیبت در ذائقهی عدهای از مردم نیز از اشباع غلط همین غریزه سرچشمه میگیرد؛ این عده از اطلاع بر اسرار و عیوب دیگران و تجسس و کنجکاوی دربارهی آنها لذت میبرند و لذا با ولع و حرص هرچه تمامتر دیگران را وادار به غیبت میکنند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۱
نخست اینکه تمام موارد استثناء در حقیقت به یک موضوع بازمیگردد و آن اینکه دروغ فقط بخاطر مصالح مهمتری که مفاسد آن را تحتالشعاع خود قرار دهد مجاز میشود، و البته این موضوع منحصر به مسألهی «صدق» و «کذب» نیست، بلکه سایر محرمات مانند «اکل میته»، «خوردن غذای ناپاک»، «ایذاء یتیم» و مانند آنها نیز برای حفظ جان یا تأدیب و امثال آن مجاز میگردد.