داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۱۰
آری ای سالمه! خداوند بهشت را آفرید، و آن را پاکیزه کرد، و خوشبو نمود، و بوی خوش آن را تا مسیر پیمودن دو هزار سال راه، میرسد ولی به مشام آن کسی که پدر و مادرش را از خود ناراضی کند، و با بستگانش، صلهی رحم نداشته باشد نمیرسد».
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۹
منصور در سال 147 ﻫ.ق برای انجام مناسک حجّ، به حجاز آمد و از آنجا به مدینه رفت، به وزیر دربارش «ربیع» فرمان داد «کسی را به دنبال جعفر بن محمّد(ع) بفرست تا به اینجا بیاید، خدا مرا بکشد که اگر من او را نکشم».
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۸
مراسم حجّ فرا رسیده بود، امام صادق(ع) در مکّه بود و مسلمانان از مقام علمی آن حضرت بهرهمند میشدند، عدّهی بسیاری در مسجدالحرام به محضرش آمده و احکام الهی و مسائل حجّ و تفسیر آیات قرآن را از آن حضرت میآموختند.
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۷
وقتی که امام صادق(ع) این دشنام را از او شنید، به قدری ناراحت شد که دستش را بلند کرد و محکم بر پیشانی خود زد، و سپس فرمود: «سَبْحانَ اللهِ، آیا نسبت ناروا به مادرش میدهی؟ من تو را آدم پرهیزکاری میدانستم...
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۶
کسی که آخرت را بخواهد با تو همنشین نمیشود، و کسی که دنیا را بخواهد (به خاطر نگهداری دنیای خود، تو را نصیحت نمیکند. (زیرا اگر تو را نصیحت کرد، تو با او دشمن میشوی و دنیای او به خطر میافتد).
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۵
شایستهترین افراد برای بهرهگیری از نعمتهای الهی، نیکان هستند، نه منحرفان و گنهکاران، مؤمنان و مسلمانان، شایستهی مواهب خدا هستند نه منافقان و کافران...
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۴
امام صادق(ع) و پیامبر(ص) روشن کردند که عبادت و تقوا، فقط به نماز و عبادت در گوشهی تنهایی نیست، بلکه در میدان تلاش و کار و تولید نیز اگر کسی قصد او خدا و صداقت باشد، عبادت خدا را بجا میآورد.
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۳
امام صادق(ع) در پاسخ فرمود: «ما خاندان نبوّت، قبل از فرا رسیدن مرگ، برای بیماری، غمگین هستیم، ولی وقتی که امر الهی واقع شد به قضای الهی راضی هستیم و تسلیم فرمان خدا میباشیم».
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۲
ظهور حضرت قائم(عج) نیاز به یاران مؤمن و پاک دارد، تا چنین افرادی به صحنه نیایند، وسائل ظهور آن حضرت، فراهم نشده است، پس باید به زمینهسازی برای ظهور، توجّه کرد.
داستانهایی از حضرت امام صادق(ع) | ۱
وقتی که سفره غذا را پهن کردند، هنگام غذا خوردن، یکی از حاضران آب خواست، بجای آب برای او شراب آوردند، وقتی ظرف شراب را به او دادند، امام صادق(ع) همان دم برخاست و به عنوان اعتراض مجلس را ترک کرد