زندگی در پرتو اخلاق | ۱۷
اصولاً تمام انحرافهای اخلاقی تا زمانی که از حدود عادی تجاوز ننموده، مربوط به علم اخلاق است و تنها مربیان اخلاقی باید به درمان آن برخیزند؛ ولی هنگامی که از صورت معمولی ـ که در غالب مردم ممکن است یافت شود ـ خارج شد، در این حالت صورت «بیماری» به خود میگیرد و از موضوع علم اخلاق بیرون میرود. حسدهای افراطی، تکبرهای افراطی، کینهتوزیهای افراطی، خودنماییهای افراطی و مانند اینها همه داخل در این قسمت میباشند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۶
امنیت از نظر قضاوتهای دیگران: یعنی افراد دیگر در محیط فکر خود، او را مورد هجوم افکار و قضاوتهای بد و ناروا قرار ندهند و احترام و شخصیت او حتی در محیط افکار دیگران محفوظ بماند. البته بحث دربارهی هریک از امنیتها نیازمند به گفتگوهای طولانی است که اینجا جای آن نیست؛ منظور در اینجا تنها بحث دربارهی قسم اخیر یعنی امنیت از نظر قضاوتهای دیگران است.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۵
مواردی که بدون وجود مصلحت خاصی غیبت جایز میگردد و مورد آن منحصراً افراد متجاهر به فسق میباشند زیرا مسألهی دادخواهی را اگرچه بعضی در این قسمت شمردهاند، ولی همانطور که اشاره شد این مورد از موارد وجود مصلحت اهم شرعی یعنی گرفتن حق و جلوگیری از ظلم ظالم و حمایت از حق مظلوم میباشد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۴
غیبت در بسیاری از موارد موجب دامن زدن به آتش فتنه و گسترش عداوت و کینه در میان افراد میگردد، زیرا عیوب پنهانی افراد ممکن است تماس با حقوق دیگران داشته باشد و یا لااقل دستاویزی به دست افراد ماجراجو برای انتقام گرفتن و بر باد دادن حیثیت یکدیگر بدهد و همین امر موجب ایجاد خصومت یا تشدید آن میگردد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۳
عبادت یک حالت نزدیکی به پروردگار و نورانیت معنوی در انسان ایجاد میکند، و هنگامی که انسان بعد از وضو یا در حال روزه زبان خود را آلوده به غیبت کند به مقدار قابل توجهی از آن حالت معنویت کاسته میشود و شخص از آن درجهی قرب به پروردگار سقوط میکند، از این معنی در حدیث فوق تعبیر به «ناقض» (شکننده) شده است...
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۲
این غریزه که یکی از نیرومندترین غرایز انسان است، او را دعوت میکند که دیگران را ـ با اصرار ـ وادار به غیبت و فاش ساختن نقاط ضعف افراد مختلف بنماید و شاید شیرینی غیبت در ذائقهی عدهای از مردم نیز از اشباع غلط همین غریزه سرچشمه میگیرد؛ این عده از اطلاع بر اسرار و عیوب دیگران و تجسس و کنجکاوی دربارهی آنها لذت میبرند و لذا با ولع و حرص هرچه تمامتر دیگران را وادار به غیبت میکنند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۱
نخست اینکه تمام موارد استثناء در حقیقت به یک موضوع بازمیگردد و آن اینکه دروغ فقط بخاطر مصالح مهمتری که مفاسد آن را تحتالشعاع خود قرار دهد مجاز میشود، و البته این موضوع منحصر به مسألهی «صدق» و «کذب» نیست، بلکه سایر محرمات مانند «اکل میته»، «خوردن غذای ناپاک»، «ایذاء یتیم» و مانند آنها نیز برای حفظ جان یا تأدیب و امثال آن مجاز میگردد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱۰
کسانی که به شخصیت خود مؤمن نیستند و دارای روحی ناتوان و زبون میباشند برای نیل به مقاصد خود و فرار از ضررها به دروغ و تزویر و تقلب و خیانت متوسل میگردند، بعکس افراد توانا و با شخصیت تکیه بر شخصیت و توانایی خویش میکنند و پیروزی خود را در آنها میجویند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۹
افراد راستگو حتماً در زندگی پایبند به اصولی هستند، این اشخاص کمتر ممکن است ابنالوقت و مزوّر و دمدمی مزاج و منافق باشند زیرا صداقت با هیچ یک از این امور سازگار نیست. و همانطور که در شرح انگیزههای دروغگویی خواهد آمد این صفت از یکی از رذایل فوق سرچشمه میگیرد...
زندگی در پرتو اخلاق | ۸
با توجه به خطراتی که از آزاد گذاشتن زبان دامنگیر انسان میشود بزرگان اخلاق سکوت را در مواردی که سخن گفتن ضرورتی ندارد بعنوان یکی از طرق پیشگیری از آن خطرات بزرگ شمردهاند و دربارهی آن روایات فراوانی از پیغمبر اکرم(ص) و ائمهی اهل بیت(ع) رسیده که اهمیت آن را کاملاً روشن میسازد و به همین جهت است که عدهای از بزرگان، تهذیب نفس را از همین مسأله شروع نمودهاند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۷
حال روح انسان در این قسمت درست مانند جسم است انسان، برای حفظ سلامت جسم خود ناچار است مراقبتهای مختلف بهداشتی داشته باشد، پیش از خوردن هر نوع غذا و زندگی در هر محیط باید در اموری که ممکن است سرچشمهی بیماریهای گوناگون گردد دقت کند. گاهی انسان مجبور است برای پیشگیری از بیماریها تزریق واکسن کند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۶
انسان تنها از جنبهی مادی و احتیاجات اولیه این زندگی نباید مورد مطالعه قرار گیرد، بلکه باید جنبههای معنوی و روحانی که بیشتر افتخارات انسان در آن خلاصه میشود و زندگی مادی نیز وسیلهای برای نیل به آن است کاملاً مورد توجه قرار گیرد.
زندگی در پرتو اخلاق | ۵
همچنین طرف افراط برای عدالت که تحمل ظلم شمرده شده صحیح نیست، زیرا در عدالت افراط معنی ندارد؛ اگر تحمل ظلم به معنی سستی و خمودی باشد نقطهی مقابل عفت خواهد بود، و اگر به معنی ترس از احقاق باشد تفریط قوهی غضبیه خواهد بود و در هرحال افراط در عدالت معنی ندارد...
زندگی در پرتو اخلاق | ۴
بسیاری از انحرافات اخلاقی بطور مسلم از طریق معاشرت بوجود میآید و عیناً مانند بیماریهای مسری و واگیردار مخصوصاً در مواردی که بر اثر کمی سن یا کمی معلومات یا سستی ایمان و مانند آن زمینهی روحی برای پذیرش اخلاق دیگران آماده باشد، در این موارد معاشرت با افراد فاسد سمّ مهلک و کشندهای است.
زندگی در پرتو اخلاق | ۳
ولی از آنجا که «کمال» و «بهرهبرداری» به همان اندازه که از نظر مفهوم کلی، روشن است، از نظر مصادیق جزئی، مبهم و پیچیده میباشد و غالباً در یافتن راه سعادت گرفتار اشتباه میشوند تا آنجا که فیالمثل یک نفر ثروتمند ـ خودخواه که یک عمر آسایش و آرامش روح و جسم خود را فدای جمعآوری ثروت کلانی کرده است ـ ممکن است خود را سعادتمند بداند، در حالی که فرزند هوسباز او هم بعد از مرگ پدر «پراکنده کردن» این ثروت را در راه ارضای شهوات خود، خوشبختی و سعادت بداند... با اینکه مسلماً هر دو در اشتباهند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۲
همه میدانیم که در میان تمام موجودات زنده، انسان یک وضع خاص و استثنایی دارد، زیرا وجود او مرکب از نیروهای متضادی است؛ از سویی یک سلسله هوسهای سرکش و غرایز و امیال حیوانی او را به طغیان، تعدی نسبت به حقوق دیگران، هوسبازی و شهوترانی، دروغ و خیانت دعوت میکنند؛ و از طرف دیگر نیروی عقل و ادراک، عواطف انسانی و وجدان، او را به عدالت، نوعدوستی، پاکدامنی، درستکاری و تقوی فرا میخوانند.
زندگی در پرتو اخلاق | ۱
این قوانین همچون چاههای عمیقی هستند که گاهی به قطعات عظیم سنگهای زیرزمینی میرسند و هرچه برای شکافتن آن سنگها و پیشرفت در دل آنها بیشتر تلاش کنیم خود را خسته کردهایم و از آب خبری نیست که نیست!