شرح خطبه قاصعه | ۳۶
امام(ع) براى شكستن چنان جوّى به ناچار مىبایست با بیانات روشنگر و دلنشینشان به رفع شبهات بىپایهی این و آن بپردازند تا هم راه براى حقجویان آن دوران هموار شود و هم رهنمودى رهگشا براى همیشهی تاریخ به یادگار باقى بماند و مشعلى فروزنده فراسوى آیندگانى باشد كه راهى جز مسیر حقمحوران نپویند، و همواره معیارهایى را كه خالق هستى ارائه كرده، نصبالعین خویش قرار دهند.
شرح خطبه قاصعه | ۳۵
تو به جاى اینكه به بالا بنگرى، توجه خود را به پایین معطوف كردهاى (ملاك را در افراد مىسنجى در حالى كه حق معیار است، نه افراد) تو از حق گذشتهاى (و معیار را گم كردهاى) همانا حق و باطل با (گرایش خاص) مردم قابل شناسایى نیست. لكن (خودِ) حق را بشناس، آنگاه برحق بودن موضع افراد را با دقت در اینكه چه كسى پویندهی آن است، به دست بیاور، و باطل را هم بشناس تا بر حق بودن موضع كسى كه از آن اجتناب مىكند پى ببرى.
شرح خطبه قاصعه | ۳۴
در مورد فضاى موجود زمان صدور خطبه لختى بیندیشیم. امام(ع) در اواخر زندگانى سراسر هدایت، و در عین حال پرفراز و نشیبشان، فتنههاى جمل، صفین و سرانجام نهروان را فرو نشاندند؛ در این هنگام است كه براى اثبات حقانیت موضع والاى خویش، موقعیت بسیار نزدیك و منحصر به فردِ خود نسبت به رسول مكرم اسلام(ص) را به زیبایى به تصویر مىكشند.
شرح خطبه قاصعه | ۳۳
یكى از مواردى كه خداى تعالى چند بار در قرآن كریم از آن یاد فرموده، و در سوره مباركه اعراف مشروحتر مطرح شده، داستان آموزندهی «اصحاب سبت» است. عدهاى از بنىاسرائیل مجاور دریا زندگى مىكردند و از راه ماهىگیرى روزگار مىگذرانیدند، دستور الاهى بر ممنوعیت ماهىگیرى در روز شنبه صادر شد و براى امتحان آنان ماهىها در روز شنبه حضور چشمگیر در ساحل مىیافتند و در دیگر روزهاى هفته، خبرى از آنها نبود.
شرح خطبه قاصعه | ۳۲
امروز هم افرادى كه در رؤیاى شیطانى فشردن دست صفا و صمیمیت با امریكایىها هستند و به آنان با دیدهی دوستانى ارزشمند مىنگرند، حقیقتاً خود، امریكایى هستند. البته نه از نظر ملیت و نژاد؛ بلكه از نظر اعتقاد و طرز تفكر؛ چرا كه خدا و پیامبر(ص) با كسى شوخى ندارند و آیات نورانى قرآن كهنهشدنى نیست ...
شرح خطبه قاصعه | ۳۱
«حق دانستن تمام پیامهاى الاهى و اعتقاد به لازم بودن پیروى از آنان است»، چه جزئیات آن را بدانیم یا ندانیم. هیچگاه سخن از لزوم شناسایى و بررسى تكتك پیامهاى خداوند و ویژگىهاى آنها به میان نیامده است. بله، آنچه به عملكرد انسان مربوط مىشود و از محدودهی قدرت و اختیار انسان خارج نیست، طبعاً باید با شناخت و بصیرت همراه باشد.
شرح خطبه قاصعه | ۳۰
ایمان عبارت است از پذیرش قلبى، و به زبان آوردن و به كارگیرى اعضا و جوارح در راستاى آن (پذیرش و باور).
حال اگر بدون باور قلبى، فقط به زبان شهادتین را اقرار كرد، مادام كه نهان وى آشكار نشده، احكام ظاهرى اسلام بر او جارى است. و اگر به راستى چنین ادعایى برخاسته از اعتقاد درون را با انجام اعمال خداپسند همراه كرد، در جرگهی اهل ایمان وارد شده است.
شرح خطبه قاصعه | ۲۹
در عبارات نورانى قبل و بعد این جمله، سخن از همدلى و یگانگى به میان آمده كه قطعاً بدون در نظر گرفتن چنین شیرازهاى گرانسنگ تحقق نخواهد یافت. این رهبرى الاهى است كه به لحاظ ریشه داشتن در قلوب آحاد اهل ایمان، محورى مقتدر و ارزشمند براى همصدایى و همسویى دینباوران خواهد شد.
شرح خطبه قاصعه | ۲۸
نداى مخالفت با حجاب یك روز از فرانسه برمىخیزد، یك روز چنین زمزمهاى از آلمان به گوش مىرسد و روزى از بلژیك و دیگر كشورها گوش دل را مىآزارد؛ البته همه این توطئهها تحت رهبرى امریكاى جهانخوار سامان مىگیرد. این رژیم سلطهگر با اذنابش در اصل ریشهكن كردن اسلام مشتركند و اگر اختلافى داشته باشند، بر سر تقسیم غنایم است.
شرح خطبه قاصعه | ۲۷
از آنجا كه نزاع و خونریزى عادت دیرینهی آنان بوده است و طبعاً به كشته شدن مردها مىانجامید، زنان و دختران سرنوشتى جز اسارت نداشتند. این نابخردان به جاى از بین بردن زمینهی درگیرى و پدید نیامدن چنین وضعیت خفّتبارى، دختران را از ابتدا از بین مىبردند تا اگر در جنگى شكست خوردند دشمن بر ناموسشان مسلّط نشود!
شرح خطبه قاصعه | ۲۶
آنها را از سرزمینهاى حاصلخیز و پرنعمت، و كنارههاى دجله و فرات و نقاط سرسبز و خرّم به زمینهاى كمگیاه و بىآب و علف و محل وزش بادها، با وضعیت بسیار بد اقتصادى تبعید نمودند، و آنان را در حال فقر و تنگدستى همنشین شتران رها كردند. خانههایشان پستترین خانههاى مردمان، و محل زندگىشان خشكترین مناطق بود.
شرح خطبه قاصعه | ۲۵
تسلیم شدن به قدرتهاى شیطانى و اظهار دوستى عاجزانه و خفّتبار نسبت به آنان، از نظر اسلام كاملاً مردود و غیر قابل قبول است؛ ولى از آنجا كه آغاز و انجام این دین الاهى محبت و دوستى است،[7] هرگونه رفتار صمیمى و دوستانه با پیروان مكاتب ـ در چارچوبهاى كه بیان شد ـ مورد توصیهی پیشوایان معصوم دین است.
شرح خطبه قاصعه | ۲۴
مسلماً با دلدادگى به محبوب بىمثالى كه همه چیز در كف باكفایت اوست، آنچنان صلابتى در انسان پدید مىآید كه همهی ناهموارىها را به راحتى پشت سر مىگذارد، و با همه دشوارىها مقابله كرده و سر تسلیم در مقابل هیچ مشكلى خم نخواهد كرد.
شرح خطبه قاصعه | ۲۳
همان تعصّبات قومى و پندارهاى واهى در مورد برترى «ملیّت» یا «زبان» و یا «رنگ» خاصى، سبب شد كه مهربانى و الفتْ جاى خود را به بغض و كینه بدهد، و در نتیجه به جاى آسایش و امنیّت، وحشت و خشونت حاكم شود. به جاى اینكه شهروندان در پیشرفت و تعالى یكدیگر بكوشند و در پیشبرد جامعهی خویش همفكرى و همنوایى داشته باشند، آب به آسیاب دشمن ریختند، و از درون، زمینهی تسلط نامبارك او را فراهم كردند.
شرح خطبه قاصعه | ۲۲
حقیقتاً اگر عموم مردم بر این ویژگى زیبا پایمردى و اصرار ورزند، و در هیچ امرى از جاده انصاف پاى برون ننهند، علاوه بر پیامدهاى فوقالعادهی اخروى، در همین جهان نیز بهشت زمینى و گلستانِ پررونقى را مىسازند و سعادت و صلاح را براى همگان رقم مىزنند.
شرح خطبه قاصعه | ۲۱
مقتداى تقواپیشگان(ع) توجه مخاطبان خود را به ارزشهاى راستین جلب كرده و آنها را درخور تأكید و اصرار دانستهاند و از آنان خواستهاند (به جاى پافشارى بر امور واهى) به صفات برجسته پیشینیان توجه كرده و سعى خود را در جهت حفظ و استمرار آن ویژگىها تنظیم كنند؛ مثلاً میهماننوازى و سخاوت، ترحم، غیرت، تواضع و فروتنى و دیگر صفات نیكشان را پررنگ كرده با عمل به لوازم آنها، جان خویش را به چنین زیور زیبایى بیارایند.
شرح خطبه قاصعه | ۲۰
اگر شما به ایرانى بودن خود مىنازید، دیگرى هم به افغانى بودن خود افتخار مىكند؛ سومى هم سكونت خود را در عراق ملاك فخر و مباهات قرار مىدهد و... . سرانجام هر ملیت و نژاد و رنگ و زبانى بدون ارائه هیچ گونه مزیت عقلانى و عقلایى، صِرفِ «خود بودن خود» را علَم كرده و در پى تحقیر و تمسخر دگران برمىآید؛ بنابراین همان گونه كه مىبینیم، «ناسیونالیسم» و «ملىگرایى» هیچ پایگاه متین و منطقى ندارد و معیار مناسبى براى طبقهبندى جوامع بشرى نیست.
شرح خطبه قاصعه | ۱۹
از مهمترین حكمتهاى تشریع عبادات این است كه به گونهاى تنظیم شده كه انسان با نهایت تذلل، پیشانى بر خاك بساید و در پیشگاه حقتعالى كمال كرنش و خاكسارى خود را ابراز دارد. و این با روح استكبارى كسانى كه خدمت پیامبر اكرم(ص) مىرسیدند و تقاضاى برداشتن وجوب سجده را داشتند، سازگار نبود.
شرح خطبه قاصعه | ۱۸
اوایل انقلاب لایحهاى در مورد قانونى كردن احكام قصاص مطرح شد، عدهاى از قاضیان وابسته به جبههی ملى طى اطلاعیهاى آن را خلاف حقوق بشر و مردود دانستند. بنیانگذار معظم نظام خروش برآورده و صریحاً آنها را به لحاظ مردود دانستن احكام اسلامى، محكوم به ارتداد كردند.
شرح خطبه قاصعه | ۱۷
حتى اگر رسیدنشان به خواستههاى نفسانى مستلزم لگدمال كردن ارزشهاى اخلاقى جامعه، ایجاد فساد و هلاكت نسلها و امكانات آنها باشد، برایشان اهمیتى ندارد. آنچه آنها را شیفته خود كرده، نیل به شهوتهاى گوناگون دنیاست...