شرح زیارت جامعه کبیره | ۵۱
اكنون حال جنابت و اجنبی شدن و بيگانه گشتن از خدا در بسياری از ما مردم به وجود آمده است و آن چنان غرق در لذّات فريبندهی دنيا شدهايم كه به كلّی از خدا بيگانه و اجنبی گشتهايم و به جنابت روحی عجيبی مبتلا شدهايم و لذا به حريم مقدّس خود راهمان نمیدهند. مگر نه اين است كه آدم جنب با حال جنابت نه حقّ خواندن نماز دارد، نه حقّ ورود به مسجد و حرم امامان و نه حقّ تماسّ با كتابت قرآن؟ ابتدا غسل و تحصيل طهارت و سپس تقرّب به نماز و مسجد و قرآن و حرمهای امامان(ع).
شرح زیارت جامعه کبیره | ۵۰
تقريباً دارندهی ملكهی عصمت در برابر گناه و معصيت دارای چنين حالی است. گناه ـ که به نظر ما لذّتبخش است و طبعاً هم گرایش به آن داریم، منتهی از ترس جهنّم یا از ترس مردم مرتکب آن نمیشویم ـ در نظر انسان معصوم، تنفّرانگیز و مشمئزّکننده است. در اینجا مثال ديگری ذكر میکنیم: در نظر بگيريد آبی صاف و زلال است امّا میدانیم كه داخل آن آب، لباسهای بيماران مبتلا به جذام را شستهاند.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۹
ديدم كسی وارد شد و به آن آقا گفت: شريف در حال احتضار است، تشريف بياوريد. من تا اين خبر را شنيدم، حركت كردم به طرف مكّه و يكسره به قصر ملک وارد شدم. ديدم او در حال احتضار است و علما و قضات اهل سنّت در اطرافش نشستهاند و دارند به طريق تسنّن او را تلقين میكنند ولی او هيچ حرفی نمیزند؛ پسرش هم كنار بسترش نشسته و خيلی متأثّر است.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۸
اگر چه در اثر اطاعت از فرمان خدا و ترک حرام، متاع اندكی از حلال بماند، ولی همين سود حلال اندک كه خدا امضا كرده، برای شما بهتر از حرام بسيار است. بايد خدا خير و بركت بدهد، نه زيادی مال. اگر چه با سود حلال اندک نمیتوانيد تجمّل فراهم كنيد و مسكن و مركب عالی به دست آوريد، ولی آنچه خير دنيا و آخرت شما را فراهم میكند، همان (بقیّة الله) است؛ يعنی، همان سود اندكی است كه از ممرّ حلال و با رضای خدا به دست میآيد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۷
راشد مشتقّ از «رُشْد» است. رشد آن بصيرت و روشنبينی خاصّی است که در انسان پيدا میشود و انسان در اثر آن میتواند مصالح و مفاسد و سود و زيان را هم در زندگی شخصی خود هم در زندگی ديگران تشخيص بدهد. به چنين كسی رشيد و راشد میگويند؛ يعنی، دارای صفت رشد و لياقت، صلاحیّت، شايستگی، بصيرت و بينش خاصّ باطنی كه تشخيص بدهد فلان كار خوب و فلان كار بد است. معاشرت با فلان آدم خوب و با آن يكی بد است.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۶
مرد بيچاره با ناراحتی تمام خيمهای در خارج مدينه زد و جنازهی زن را روی زمين خواباند و با عجله وارد شهر شد و گريهكنان خدمت امام سجّاد(ع) آمد و گفت: آقا، ماجرا از اين قرار است: اين زن مسكين آرزو داشت شما را زيارت كند؛ اين راه طولانی را به عشق زيارت شما پيمود، امّا به آرزويش نرسيد و از دنيا رفت. در روايت آمده است كه امام(ع) از جا برخاست و دو ركعت نماز خواند و دعايی كرد و فرمود: برگرد، زن خود را زنده خواهی يافت.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۵
از باب مثال، خدا زمين و زمينيان را زنده میكند، گياهان را میروياند، كرات را میچرخاند؛ امّا با وساطت خورشيد كه اگر خورشيد در اين وسط نباشد، كرات منظومهی شمسی از هم میپاشد.گرداننده و چرخانندهی کرات در منظومهی شمسی با حفظ تمام ابعاد و مداراتشان خداست؛ امّا به وسيله و وساطت خورشيد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۴
ملحدین دربارهی اسماء الله دو گروهند: یک گروه مُفرِطند و گروه دیگر مُفَرِّطند. مُفَرِّطین آن دستهای هستند که اصلاً امام را نشناختهند و موقعیّت حجّت را در عالم تشخیص ندادهاند و او را در ردیف سایر علما و بزرگان دین میدانند؛ منتهی، میگویند اعلمالنّاس است و از همهی مردم به احكام خدا داناتر است و معتقدند كه امام از ذویالقربی و از اهل بیت پیامبر(ع) است و محبّت او اجر رسالت است...
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۳
ما خدا را شاكريم كه قلب ما كانون حبّ علی(ع) است و همين سرمايهی اصلی ماست؛ البتّه، به علاوهی بغض دشمنانشان كه هيچ وقت يادمان نرود. دشمنی با دشمنانشان در كنار دوستی خودشان سرمايهی اصلی ماست.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۲
مردم پای چوبهی دار او جمع شدند. عاقبت، لجام بر دهانش و نيزه بر پهلويش زدند و بالای دار جان داد.[4] ابنسكّیت يكی ديگر از محبیّن علی(ع) است كه دويست سال پس از شهادت اميرالمؤمنين(ع) و در زمان متوکّل عبّاسی میزیسته است. متوکّل كه نمیدانست او شيعه است ـ چون مرد اديب و دانشمند برجستهای بود ـ او را به عنوان معلّم فرزندان خويش انتخاب كرد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۱
همين خصلت جمال دوستی است كه انسان را در مقابل هر موجودی که اندک جمالی دارد به خضوع و كرنش وامیدارد. انبياء(ع) كه نگهبان فطرت انسانند، میخواهند بشر را با جمالی آشنا سازند كه خضوع در مقابل آن جمال شايستهی شأن انسان است؛ چون شأن انسان اين نيست كه در مقابل هر جمال ناقصی خضوع كند. تمام موجودات عالم زشتهای زيبانما هستند.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۴۰
نماز جمعه و جماعت اقامه كردند و منبر و محراب اداره كردند و سپس به كشورگشايی پرداختند و مملكتها زير پرچم اسلام آوردند و به زعم خود، قلمرو حكومت اسلامی را توسعه دادند و خدمت به اسلام و مسلمين كردند؛ در صورتی كه تمام اين كارها مانند همان بيرون كردن صاحبخانه و سپس به تعمير خانه پرداختن است؛ چون خدا نمیخواست تنها به جمعيّت افزوده شود و اين كشور و آن كشور زير پرچم اسلام بيايد و مردم زياد شوند.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۹
آنگاه دست به دعا برداشت و گفت: خدايا، من بيكار شدم، فرشتهای بفرست كه تيشهام را بيرون بياورد و به من بدهد. فرشته آمد و یک تيشهی طلايی از دريا بيرون آورد و گفت: اين تيشهات بود؟ گفت: بله، بله، تيشهی من همین بود. فرشته با لبخندی معنادار گفت، خيلی ببخشيد آقا و از نظر ناپديد شد. آن نجّار طمعکار نه تنها به تیشهی طلا نرسید، تیشهی آهنی خودش را هم از دست داد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۸
کار مباح یعنی کاری که نه عقاب دارد نه ثواب. مثلاً، قدم زدن در كوچه نه عقاب دارد نه ثواب؛ صحبت كردن با یک رفيق نه عقاب دارد نه ثواب؛ اين قبيل كارها مباح است؛ يعنی، نه واجب است نه مستحبّ، نه حرام است نه مكروه. حالا اين بزرگوار میفرماید: برای زیان است كه لحظهای از عمر خود را صرف كار مباح كند؛ يعنی، من نه تنها حاضر نيستم كار حرام و كار مكروه انجام بدهم، بلكه حاضر نيستم كار مباح انجام بدهم.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۷
يعنی هر انسان عاقلی، اگر چه متشرّع و ديندار هم نباشد، به حكم فطرت انسانی و عقلی كه دارد، خودش را موظّف میداند كه هم نعمت را بشناسد هم منعم را و حدّاقلّ از او تشکّر کند و همین وظیفهی عقلانی است كه آدمی را وامیدارد در پی شناختن منعم كه خالق عالم و آدم است به جستجو بپردازد و در مقام سپاسگزاری از او برآید.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۶
اين عالمانند كه در روايات ما دارای آن همه فضيلت و جلالت هستند و ما در زمان غیبت ولیّ و امام عزیزمان(عجل الله تعالی فرجه الشّریف) چهقدر به این چراغهای روشنیبخش احتیاج داريم تا در پرتو نور علمشان راه مستقيم را بيابيم و به بيراهه نيفتيم و هلاک نشويم؛ زيرا فضا هر چه تاریکتر باشد، طبيعی است كه انسان به شمع و چراغ احتياج بيشتری دارد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۵
آنها خيال میكردند نبوّت يعنی رياست و حكومت؛ و لذا میگفتند: اگر حكومت است، بايد دست وليد بن مغيره يا عروة بنمسعود ثقفی باشد. چرا به دست محمّد، كه نه ثروتی دارد نه قدرتی، داده شود؟ اين را نمیتوانستند بفهمند كه نبوّت یک حقيقت معنوی است. ارتباط جوهر روح با عالم ربوبی است. قلب او مهبط* وحی خداست، نه مسألهی حكومت و رياست كه بگويند هر كه شد، باشد.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۴
مسألهی خلافت پيامبراكرم(ص) مسألهی انتصابی است و بايد شخص خليفه را خدا معیّن و منصوب بفرمايد، حتّی خود پيامبر(ص) هم مجاز به تعيين نيست، بلكه او شخص منصوب از جانب خدا را معرّفی میكند؛ و لذا او معرّفی كرده و گفته است خليفهی پس از من شخص علیّبن ابیطالب(ع) و پس از او يازده فرزندش يكی پس از ديگری متصدّی منصب خلافت خواهند بود.
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۳
به ما هم گفتهاند، دربارهی بعضی مطالب كه جنبهی سرّی دارد كنجكاوی نكنيد كه به جايی نمیرسيد و احياناً ممكن است دچار وسوسههای شيطانی بشويد؛ مثلاً راجع به مسألهی قضا و قدر خيلی كاوش نكنيد. اين كه شيطان برای چه خلق شده و چرا راه وسوسهی آدميان به روی او باز شده و چرا وقتی به حضرت آدم گفتند از ميوهی آن درخت نخور، او خورد و گرفتاریها پيش آمد و...
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۲
امّا ما نمیدانیم كدام قسمت از آيات دارای اين اثر است. اين رمز و راز و سرّ آيات قرآن در دست امام زمان(ع) است. آنحضرت در عين اين كه ميان مردم است، مردم او را نمیبينند. يكی از راههايی كه امام(ع) خود را از نظر ديگران پنهان نگه میدارد و از شرّ دشمنان مصون میماند، همين راه است.