نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۲۳
حضرت رضا(ع) هنگامی که با مأمون خلوت میکرد او را بسیار موعظه مینمود و او را در مورد کارهای زشتش سرزنش میکرد و از عذاب الهی هشدار میداد، مأمون در ظاهر میپذیرفت ولی در باطن ناراحت میشد.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۲۲
امام رضا(ع) به آنها فرمود: «اینکه اجازه به شما ندادم، از اینرو است که شما ادّعا میکنید شیعه حضرت علی(ع) هستید ولی دروغ میگویید، شیعهی علی(ع)، حسن و حسین(ع) و سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار و ... بودند...
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۲۱
چگونگی شهادت آن حضرت نيز مختلف نقل شده، گويى دستهاى مرموزى با شگردهاى گوناگون خواستهاند حقيقت شهادت آن حضرت كشف نگردد و يا بهگونهاى انحرافى نقل گردد و مقصّر اصلى شناخته نشود.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۲۰
هنگامی که امام به خانه رسید وضو گرفت و به نماز ایستاد، در قنوت نماز مدّتی طولانی به راز و نیاز و نفرینهای شدید برای نابودی حکومت ننگین مأمون پرداخت...
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۹
ای پسر جهم! سخنان مأمون تو را گول نزند، چراکه به زودی او مرا به طور ناگهانی و بیخبر میکشد و خداوند انتقام مرا از او خواهد گرفت.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۸
امام رضا(ع) به مأمون پیام داد: «به شروطی که در مورد ولایتعهدی بین من و تو بود آگاه هستی بنابراین مرا از خواندن نماز عید و خطبه (که از شؤون حکومت است) معاف بدار.»
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۷
مأمون گفت: من با خدا عهد کردهام که اگر بر برادرم امین پیروز شدم خلافت را به برترین انسانها از خاندان ابوطالب بسپارم و من در روی زمین کسی را برتر از حضرت رضا (ع) نمیشناسم.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۶
سرانجام مأمون از اینکه امام مقام رهبری را بپذیرد مأیوس گردید، در این هنگام به امام عرض کرد: «اکنون که مقام خلافت را نمیپذیری و بیعت من از تو در مورد رهبری را دوست نداری، بنابراین ولیعهد من باش، تا بعد از من زمام امور رهبری را به دست گیری.»
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۵
در این هنگام که جمعیتی در محضر حضرت رضا(ع) در کنار آن حوض نشسته بودند آهویی به محضر آن بزرگوار آمده و به آن حضرت پناهنده شد [گویا آن آهو در صید شخصی بود و با پناه آوردن به آن بزرگوار آزاد گردید از این رو به آن حضرت، ضامن آهو گویند].
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۴
او احساس خطر کرد، بیدرنگ به همراهان خود گفت: «فوری از اهواز خارج شویم، که اگر امام رضا(ع) در اینجا بماند گردنهای مردم و شخصیتها به سوی او کشیده خواهد شد.» همان دم از اهواز حرکت کردند.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۳
شواهد بسیار در دست است که امام رضا(ع) از سفر به خراسان ناخشنود بود، و به طور مکرر ناخشنودی خود را برای مردم آشکار نمود، و با این روش حجّت را بر مردم تمام کرد، تا مردم گول طرح و ترفند مأمون را نخورند و بدانند که او فریب مأمون را نخورده، بلکه بر اساس قانون «اهمّ و مهم» به خاطر مصالحی، به این سفر، مجبور و ناگریز شده است...
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۲
بهترین راهی که به نظرش رسید این بود که حضرت رضا(ع) را که در ایران و در میان علویان و ... پایگاه مردمی استوار و محکمی داشت از مدینه به خراسان دعوت کند و خلافت و یا ولایتعهدی را به او بسپارد و با این طریق از خطرهای جدّی پیشگیری نماید.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۱
حضرت رضا(ع) به پسرش (حضرت جواد(ع)) که در پیش رویش ایستاده بود، اشاره کرد و فرمود: «جانشین من این است.»
صفوان: او پسری سه ساله است!
امام رضا: خردسالی او، مانع امامت او نخواهد بود، حضرت عیسی(ع) پیامبر خدا کمتر از سه سال داشت که به پیامبری برانگیخته شد.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۱۰
سلیمان به امام رضا(ع) عرض کرد: «فدایت گردم، لطف و مرحمت فراوان نمودی، ولی چرا پول را از بالای پنجره دادی و خود را از آن مسافر پوشاندی؟» امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: از آن ترسیدم که مبادا وقتی که با او رخ به رخ شدم، خواری سوال کردن را در چهرهاش مشاهده نمایم...
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۹
گرفتاریهای امین، در آغاز به عیاشی و هوسبازی و سپس به جنگ و درگیری باعث شد که او به حضرت رضا(ع) آسیب نرسانید و آن حضرت در این عصر (حدود پنج سال در مدینه) از آزادی نسبی برخوردار بود.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۸
حضرت رضا(ع) در برابر برمکیان، موضعی قاطع داشت، نه تنها هرگز آنها را نستود، بلکه با صراحت از آنها انتقاد مینمود و دشمنی آنها را به اسلام و خاندان رسالت افشا میکرد.
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۷
هارون در مورد قتل امام کاظم(ع) نگران بود، از اینرو به طور جدی مراقب بود که بار دیگر تراژدی امام کاظم(ع) با آسیب رسانی به امام رضا(ع) تجدید نگردد. ولی در عین حال حضرت رضا(ع) در فشار بود با این فرق که نسبت به امام کاظم(ع)، آزادی نسبی داشت...
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۶
آن حضرت برای رفع مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم، در همهی امور دخالت میکرد، و در متن جامعه قرار داشت، و در امور و مسائل مختلف اجتماعی هرگز لحظهای بیتفاوت نزیست، به ویژه در دو بُعد فرهنگی و سیاسی، تلاش فراوان داشت...
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۵
حضرت رضا(ع) در موارد متعدد، گروهک واقفیّه را ملعون، زندیق، مشرک و کافر خواند و مردم را به شدّت از همنشینی و مصاحبت با این گروهک برحذر داشت...
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۴
یکی از خدمتکاران خانهی امام کاظم(ع) به نام مسافر چنین نقل میکند: «هنگامی که امام کاظم(ع) را [به فرمان هارون به بغداد] بردند، آن حضرت به فرزندش امام رضا(ع) فرمود: «همیشه تا وقتی که زندهام، در خانهی من بخواب، تا هنگامیکه خبر (وفات من) به تو برسد.»