نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۲۱
امام هادی(ع) فرمود: «از پسرم جعفر دوری کنید، مَثَل او با من همانند کنعان پسر نوح با نوح(ع) است.» و امام حسن عسکری(ع) فرمود: «مثل من و جعفر مانند هابیل و قابیل است، اگر کشتن من برای جعفر ممکن بود، مرا میکشت، ولی خداوند از او جلوگیری نمود.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۲۰
امام هادی(ع) فرمود: من در بسیاری از اوقات، خدا را با این دعا، میخوانم و از درگاه خداوند خواستهام که هر کس در کنار قبرم، این دعا را بخواند، خداوند او را ناامید نکند...
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۹
از آن روز به بعد، ابوهاشم نماز صبح خود را در بغداد میخواند و سوار بر قاطرش میشد و به راه میافتاد، نماز ظهر همان روز به سامرّا به حضور امام هادی(ع) میآمد و هرگاه میخواست همان روز با همان قاطر به بغداد بازمیگشت.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۸
خداوند در پرتو دعای آن حضرت، بقدری ثروت به من داد که اکنون قیمت اموالی که در خانه دارم – غیر از اموالم در بیرون خانه – معادل هزار هزار درهم است و دارای ده فرزند شدهام، من به امامت او اعتقاد یافتم به دلیل آنکه او بر افکار پنهان خاطرم، آگاهی داشت و دعایش در مورد من به استجابت رسید.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۷
امام هادی(ع) قبل از هر چیز بندهی خدا بود و همواره با خدا راز و نیاز و مناجات داشت و همهی سعادتها و کرامتها را در پرتو توجّه و پیوند محکم با خدا میدانست، دعاهای بسیار از آن حضرت نقل شده، که در نماز و غیر نماز با سوز و گداز عرفانی، آنها را میخواند و آوای دلنشین تلاوت قرآن همواره از او شنیده میشد.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۶
معتمد به پیروی از نیاکان خود برای رسیدن به آمال و آرزویش، تصمیم گرفت با نیرنگ، آن حضرت را مسموم کند. محدّث معروف، مسعودی مینویسد: «امام هادی در عصر خلافت معتزّ در روز دوشنبه وفات کرد.»
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۵
هنگامی که شب چهارم فرا رسید، متوکّل کشته شد، من و اموالم سالم ماندیم، در همین هنگام شیعه شدم و به محضر امام هادی(ع) رفتم و ملازم خدمتگذاری به آن حضرت شدم، از او درخواست کردم که برای من دعا کند و آنچه سزاوار ولایت و دوستی آن حضرت بود، رعایت نمودم.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۴
هماندم آن صورت به شکل شیری زنده درآمد و به شعبدهباز حمله کرد و او را درید و خورد، سپس به جای اوّلش به همان صورت و نقش شیر، در پارچهی متکّا بازگشت.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۳
من داخل زندان رفتم، دیدم امام هادی(ع) در زندان است و در کنار او قبری را آماده کردهاند (تا آن حضرت را بکشند و در همان قبر به خاک بسپارند) سلام کردم و با دیدن آن منظره، به شدّت گریستم، امام هادی(ع) فرمود: «چرا گریه میکنی؟»
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۲
متوکّل به هر کدام یک شمشیر داد و به آنها فرمان داد که هنگام ورود امام هادی(ع) به عربی سخن نگویند و با شمشیرهای خود به او حمله نمایند و سخت او را با شمشیر بزنند.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۱
متوکّل با ترفندها و نیرنگهای مختلف خواست امام هادی(ع) را مانند علمای درباری دیگر، جزء اطرافیان خود کند و با این کار او را از نظر علویان و شیعیان ساقط نماید و در نتیجه حکومت ننگین خود را از تزلزل و سقوط حفظ نماید.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۱۰
معتصم و پسرش واثق به خود مشغول بودند و به طور مستقیم با امام رو در رو قرار نگرفتند. امام هادی(ع) از دور بر آنها نظاره میکرد و بیشتر به بازسازی حوزه علمیّه و تربیت شاگرد و نبرد عقیدتی با مخالفان، میپرداخت و در حفظ و نگهبانی تشیع و شیعیان همّت مینمود.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۹
کسی که معتقد به جبر است، معنایش این است که خداوند بندگان خود را به گناه مجبور میکند. سپس آنها را به خاطر انجام گناه، مجازات مینماید. چنین کسی به خدا ظلم کرده و او را تکذیب نموده است. آیات قرآن چنین نسبتی را ردّ کرده است.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۸
امام هادی(ع) محکم و استوار در سنگر تشیّع، به هدایت مردم میپرداخت و با تبیین اصول اسلام و پاسخ به بدعتها و ایرادها و انحرافها، از حریم اسلام ناب که همان تشیّع راستین بود، دفاع و نگهبانی مینمود.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۷
با تدریس و همّت ارجمند امام هادی(ع) آن هم در شرایط بسیار سخت رژیمهای فاسد عبّاسی، شاگردان بسیار و برجستهای تربیت و بروز کردند. علّامه باقر شریف قرشی، 178 نفر از شاگردان و اصحاب امام هادی(ع) را نام میبرد که به طور مستقیم از آن حضرت نقل روایت میکردند...
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۶
امام هادی(ع) به همۀ پرسشهای یحیی بن اَکثم، پاسخ داد و این پاسخنامه چون گنجینهای گرانبها در تاریخ ماند و همچون آیینه، نشانگر عظمت علمی امام(ع) شد و این درس را به دانشمندان دادکه در برابر القائات مخالفان و بدخواهان، ساکت ننشینند و با پاسخهای متین و محکم، از بدآموزیهای آنها جلوگیری نمایند.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۵
یکی از عباسیان که در مجلس حضور داشت، باز در اعتراض خود لجاجت کرد. امام هادی(ع) بعد از گفتاری، به او فرمود: «اگر من غیر هاشمی را به خاطر علم و کمالش بر هاشمی ترجیح دادم، عبّاس (جدّ شما، عموی پیامبر) با ابوبکر بیعت کرد و پسرش عبد الله پس از بیعت با عمر، به خدمت او پرداخت.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۴
سفره را پهن کردند، همه آماده غذا خوردن شدیم و آن جوان نیز آماده غذا خوردن شد. هنوز لقمهای به دهان نگذاشته بود که خبر به او رسید مادرت از پشت بام افتاده و مُرده است. او بیآنکه از آن غذا بخورد، برخاست و گریان، مجلس را ترک کرد.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۳
روایتکننده میگوید: «تاریخ همان ماه و روز و همان ساعت را به دقّت ثبت کردیم. پس از مدّتی خبر رحلت امام جواد(ع) به مدینه رسید. تطبیق کردیم دریافتیم آن حضرت در همان لحظهای که امام هادی(ع) خبر داده بود، از دنیا رفته است.
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۲
امام هادی علیه السّلام لقبها متعدّدی مانند: نقی، هادی، امین، طیّب، فقیه، مؤتمن، متوکّل، عالم و... داشت که هر یک از این لقبها بیانگر یکی از صفات ارزشمند او است و او به طور کامل از آن صفات بهرهمند بود.