معنای قرضالحسنه
واژهی «قرض» در لغت، به معنای بریدن است. از این رو، عربها به قیچی ـ که برّنده است ـ مقراض میگویند. استعمال این واژه در وام بدون بهره، از این رو است که انسان وقتی میتواند به چنین کار نیکی توفیق یابد که به مال و ثروت دل بستگی نداشته باشد و مهر آنها را از دل ببرّد و قطع نماید، و گرنه به چنین توفیقی دست نخواهد یافت. به عبارت دیگر، قرضدهنده، قسمتی از اموالش را میبرد و به قرض گیرنده میدهد.
گفتنی است که قرض، منحصر در پول نیست، بلکه شامل کالاهای دیگر نیز میشود؛ مثلاً همسایهای میخواهد عروسی کند و نیاز به فرش و ظرف دارد، شما به مدّت یک هفته یا یک ماه، مقداری از ظرف و فرش خود را به او قرض میدهید، این کار نیز قرضالحسنه به شمار میآید.
خلاصه: توفیق انجام انفاقهای مالی به بریدگی و وارستگی انسان بستگی دارد؛ چرا که اگر انسان به ثروت دنیا وابسته باشد، و از آن دل نکند، هرگز حاضر نمیشود به نیازمندی، وام بدون بهره بدهد.
در داستان حضرت ابراهیم خلیل(ع) در خصوص اطمینان و یقین به معاد، خداوند به او فرمود: «چهار پرنده را بگیر و آنها را ذبح کن و گوشتشان را با یکدیگر مخلوط کن و به ده جزء تقسیم کن و بعد هر جزئی را روی کوهی بگذار، و سپس در جایی بنشین و آن چهار پرنده را به اذن خدا صدا بزن. آنها زنده شده، به نزد تو پرواز میکنند».
ابراهیم چنین کرد و آنها زنده شده، و نزد او آمدند. قلب ابراهیم(ع) سرشار از یقین به معاد و زنده شدن مردگان در روز قیامت شد.[1]
این چهار پرنده عبارت بودند از: طاووس، کرکس، خروس و مرغابی هر کدام از اینها به یکی از صفات رذیلهی انسان اشاره میکند: طاووس اشاره به دلبستگی انسان به زینت دنیاست. کرکس اشاره به آرزوی دراز انسان دارد. خروس اشاره به طغیان شهوت جنسی است و مرغابی اشاره به حرص است. اگر انسان این چهار صفت را از خود دور کند، میتواند به کمالات عالی انسانی نایل آید. [2]
مولانا در دیوان مثنوی[3]، این مطلب را با اندکی تفاوت، به صورت نظم بیان کرده است.
تو خلیل وقتی ای خورشید هُش!
خلق را گر زندگی خواهی ابد
این چهار اطیار رهزن را بکش
سر ببُر زین چار مرغ شوم و بد
توضیح: عبادت بر دو گونه است: مالی و غیرمالی. عبادت غیرمالی نماز و روزه است. خمس، زکات و قرضالحسنه عبادت مالی است. در عبادت مالی باید دست در جیب کرد و از علاقه به مال و پول برید؛ زیرا گذشتن از مال و ثروت، مشکل و دشوار است.
قرضالحسنه نه تنها یک ارزش اجتماعی است، بلکه ارزش اخلاقی نیز هست؛ زیرا اوّلاً: موجب رواج نیکیها در جامعه میشود، و ثانیاً: روح برادری و عطوفت را زنده میسازد و موجب سلامت جامعه از ربا و پیامدهای شوم و ویرانگر آن میشود. به همین دلیل در روایات اسلامی، به عنوان یکی از حقوق مؤمنان نسبت به یکدیگر یاد شده است؛ از جمله امام باقر(ع) در ضمن شمارش حقوق مؤمن نسبت به مؤمن، فرمود:
از حقوق مؤمن بر مؤمن این است که اندوه او را برطرف سازد و قرضش را ادا نماید.
قرضالحسنه در قرآن
در قرآن، سیزده بار با واژههای گوناگون، سخن از قرض به میان آمده است. هر جا کلمهی «قرض» در قرآن آمده، به دنبال آن کلمه «حَسَناً» نیز آمده است.[5] از این رو، در اسلام به وام بیبهره «قرضالحسنه» میگویند. این ترکیب، بیانگر آن است که قرضدادن باید به صورت نیکو انجام شود. نیکویی آن را میتوان از چند جهت تصوّر کرد: 1ـ آبرومندانه باشد؛ 2ـ بیمنّت باشد؛ 3ـ بدون چشمداشت به سود و بهره باشد؛ 4ـ برای خشنودی خدا باشد؛ 5ـ از روی میل و علاقه باشد.
در این جا برای روشنتر شدن مطلب، به بررسی سه آیه از آیههای قرضالحسنه میپردازیم:
1ـ در آیهی 12 سورهی مائده، خداوند به بنیاسرائیل فرمود:
اگر نماز به پا دارید و زکات بدهید و به رسولانم ایمان بیاورید و آنان را یاری کنید و قرضالحسنه به خدا بدهید، گناهان شما را محو میکنم و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد میکنم.
این آیه، درخصوص قرضالحسنه، به چند نکته اشاره میکند:
الف) این دستور به قدری مهم است که آن را پس از نماز، زکات، ایمان و یاری رسولان خدا، ذکر میکند؛
ب) این دستور در ادیان پیشین نیز از دستورهای مهم خدا بوده است؛
ج) پاداش آن بخشش گناهان و بهشت پرنعمت است؛
د) قرضالحسنه، قرض دادن به خداست؛ یعنی مورد پذیرش حق است و خدا دستش را به جای دست مستمند قرار میدهد.
2ـ در آیهی 20 سورهی مزّمّل میخوانیم:
و نماز را بر پا دارید و زکات را ادا کنید و به خدا قرضالحسنه دهید.
در این آیه سه نکته قابل توجه است:
الف) قرضالحسنه، بعد از نماز و زکات به عنوان سومین دستور ذکر شده که بیانگر اهمیّت آن است؛
ب) قرضالحسنه، قرض دادن به خداست، و گویی قرضدهنده با خدا معامله میکند و خداوند قرض او را میپذیرد؛
ج) این اصل مقدّس مانند نماز و زکات، باید در سطح وسیع و همگانی انجام شود. از این رو، آیهی فوق با واژهی جمع، به عموم مردم از زن و مرد، خطاب شده است.
3ـ در آیهی 17 سورهی تغابن میخوانیم:
اگر به خدا قرضالحسنه دهید، آن را برای شما چند برابر سازد و شما را میبخشد و خداوند تشکّرکننده و بردبار است.
در این آیه نیز به چند نکته در مورد ارزش قرض دادن اشاره شده است:
الف) قرض دادن به مؤمنان، قرض دادن به خداست و مورد پذیرش حق است؛
ب) قرض دادن موجب افزایش نعمت به چندین برابر مقدار قرض میگردد؛
ج) موجب آمرزش گناهان از سوی خدا میشود؛
د) خداوند از قرضدهنده تشکر میکند؛ یعنی آن را به نیکی میپذیرد و با پاداشهای دنیوی و اخروی جبران مینماید.
اهتمام امامان(ع) به قرضالحسنه
خاندان رسالت(ع) در گفتار و رفتارشان به قرضالحسنه اهمیّت فراوان میدادند و خود در این راه پیش قدم میشدند و پیروانشان را با تأکیدهای بسیار به این امر مقدّس دستور میدادند.
در جلد سیزدهم کتاب وسائل الشیعه که یکی از منابع مهم فقه شیعه است و محور استنباط و اجتهاد مجتهدان تشیّع میباشد، 134 روایت دربارهی قرضدادن و پاداش و احکام آن، ذکر شده است.
چند نمونه از گفتار امامان(ع) در پاداش قرض دادن
در این جا برای نمونه، چند روایت را در مورد پاداش قرض دادن ذکر میکنیم:
1ـ رسول خدا(ص) فرمود:
کسی که به برادر مسلمانش قرض بدهد، به اندازهی هر درهمی که به او میدهد، به بزرگی کوه اُحد از کوههای رضوی و طور سینا، برای او پاداشهایی هست و اگر در مورد گرفتن طلب خود با آن مؤمن، مدارا و رفاقت کند، همانند برق خیرهکننده و درخشان، بدون حساب از روی پل صراط بگذرد.
2ـ امام صادق(ع) فرمود:
هر مسلمانی که برای رضای خدا به مسلمانی قرضالحسنه بدهد، حتماً خداوند پاداش آن را مانند پاداش صدقه دادن حساب میکند، تا هنگامی که آن قرض به او بازگردد.
3ـ پیامبر اکرم(ص)فرمود:
کسی که به مؤمنی تا مدّتی که او توان ادای آن را داشته باشد، قرض بدهد، مال او به عنوان زکات است (و ثواب زکات را دارد) و قرضدهنده تا هنگام ادای قرض، مورد درود فرشتگان است.
4ـ امام صادق(ع) فرمود:
بر در بهشت نوشته شده است: پاداش صدقه ده برابر، ولی پاداش قرض دادن، هجده برابر است.
پاداش قرض به این دلیل از پاداش صدقه بیشتر است که قرض گیرنده جز از روی نیاز قرض نمیگیرد، ولی صدقه گیرنده گاهی با این که نیاز ندارد، صدقه میگیرد.
مجازات ترک کنندهی قرضالحسنه
از سوی دیگر، در روایات متعددی به آنان که توان و تمکّن دادن قرضالحسنه دادن به نیازمندان را دارند، ولی عمداً آن را ترک میکنند، به مجازاتهای سخت، هشدار داده شدهاند؛ از جمله رسول خدا(ص)در ضمن گفتاری فرمود:
کسی که برادر مؤمنش (بر اثر ناداری) به او شکایت نماید و او قرضالحسنه به آن برادر دینی ندهد، خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند.
نیز فرمود:
کسی که برادر مسلمانش بر اثر تهیدستی به قرض گرفتن از او نیاز دارد و او با این که توانایی قرض دادن را دارد، قرض ندهد، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند.
نمونهها
امامان(ع) قرض میدادند، قرض بدهکاران دیگر را ادا میکردند و برای گشایش مشکلات مردم، راهنماییهایی مینمودند و اهتمام جدّی و چشمگیر داشتند تا گره نیازهای مردم را بگشایند و زندگی آنان را سامان بخشند. در این زمینه چند نمونه را نقل میکنیم:
نمونهی اوّل
اسامة بن زید که از یاران رسول خدا(ص)بود، بیمار و بستری شد و چون بسیار مقروض بود اظهار ناراحتی میکرد. امام حسین(ع) به عیادت او آمد و پس از احوالپرسی فرمود: «برادرم! برای چه غمگینی؟»
ـ شصت هزار درهم بدهکارم.
ـ ناراحت نباش، قرضهایت بر عهدهی من.
ـ ترس آن دارم قبل از ادای قرض بمیرم.
ـ نترس، قبل از مرگت، حتماً آن را ادا میکنم.
امام(ع) به وعدهی خود وفا کرد و قبل از مرگ اسامة، قرضهای او را ادا کرد. [13]
نمونهی دوم
فقیری از انصار برای تقاضای کمک، نزد امام حسین(ع) آمد. آن حضرت(ع) قبل از آنکه فقیر سخن بگوید، به او فرمود:
برادر انصاری! چهرهی خود را از ذلّت تقاضا کردن حفظ کن و تقاضای خود را در صفحهای بنویس. من به خواست خدا، آنچه را که مایهی شادمانیات است به تو خواهم داد.
او در کاغذی نوشت:
فلانی 500 دینار از من طلب دارد و اصرار میکند که آن را بپردازم با او صحبت کن که مرا تا هنگام تمکّن، مهلت دهد.
امام حسین(ع) نوشتهی او را خواند و سپس به خانهی خود رفت و کیسهای محتوی هزار دینار آورد و به او داد و فرمود:
پانصد دینار از این مقدار را به طلبکارت بده و بقیه را در سایر نیازمندیهایت مصرف کن. نیاز خود را فقط به افراد دیندار، جوانمرد و انسان پاک سرشت بگو؛ چون دیندار، به جهت دینش آبروی تو را حفظ میکند و جوانمرد به سبب جوانمردیاش از ناامید ساختن تو حیا میکند و انسان پاک نیز، شرافتش مانع میشود که تو را با دست خالی رد کند و میداند که تو دوست نداری آبرویت ریخته شود. [14]
نمونهی سوم
محمد بن اسامه بیمار شد و در بستر مرگ افتاد.
امام سجّاد(ع) به عیادت
او رفت. جمعی در آن جا حاضر بودند. محمد بن اسامه به حاضران گفت: مبلغی مقروض
هستم، از شما تقاضا دارم که آن را ادا کنید. امام سجّاد(ع) فرمود: «من
نمونهی چهارم
محمد بن عبدالله بکری میگوید: سخت مقروض بودم و سنگینی قرض مرا درمانده کرده بود. وارد مدینه شدم با خود گفتم: اگر به محضر امام کاظم(ع) بروم، شادمان خواهم شد. به محضرش رفتم و حال خود را برایش شرح دادم. آن حضرت به خانهاش رفت و بیدرنگ بیرون آمد و به غلامش فرمود: «از این جا برو». او رفت. امام دستش را به سوی من دراز کرد و کیسهای محتوی سی صد دینار به من داد، سپس برخاست و رفت. من با آن پول قرضهایم را ادا کرده، معاش زندگیام را تأمین نمودم. [16]
نکتهها
1ـ قرض و بدهکاری، از عوامل اندوه
در روایات اسلامی، تأکید شده که تا انسان در بنبست و نیاز شدید قرار نگرفته است، زیر بار قرض گرفتن نرود. در این باره به چند روایت زیر توجه کنید:
1ـ رسول خدا(ص)فرمود:
از قرض گرفتن بپرهیزید؛ زیرا مایهی رسوایی دین است.
2ـ امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
از قرض گرفتن پرهیز کنید؛ چون قرض موجب اندوه در شب و خواری در روز میباشد.
3ـ امام صادق(ع) از پدرانش نقل میکند پیامبر(ص)فرمود:
هیچ دردی به شدّت درد چشم نیست و هیچ غمی هم چون شدّت غم بدهکاری و قرض نمیباشد.
2ـ اهمیّت ادای قرض در وقت تعیینشده
قرض، نوعی امانت است که باید در حفظ آن کوشید و موازین آن را رعایت کرد. در روایات اسلامی و شیوهی زندگی امامان(ع) به پرداختن قرض در وقت خود، فوقالعاده تأکید شده است، تا آن جا که نقل شده: در عصر رسول خدا(ص)یکی از مسلمانان که دو دینار مقروض بود، از دنیا رفت؛ وقتی این خبر به رسول خدا(ص)رسید، از نماز خواندن بر جنازهی آن شخص خودداری کرد.
امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر(ص)این کار را انجام داد، تا مسلمانان به ادای قرض و بدهکاری خود اهمیّت بدهند و در موضوع دَین (قرض) سهلانگاری و مسامحه نمایند».[20]
در این زمینه به روایات زیر توجّه کنید:
الف) امام صادق(ع) فرمود:
دزدها سه دستهاند: ترک کنندهی زکات، حلال دانندهی مهریّهی زنها برای خود و کسی که قرض بگیرد و نیّت ادای آن را ننماید.
ب) رسول خدا(ص)فرمود:
کسی که در مورد ادای حقّ کسی امروز و فردا کند، با این که توانایی دادن آن را دارد، هر روز گناه یک دهم بگیر (رباخوار)، بر گردن او خواهد آمد.
ج) امام باقر(ع) فرمود:
نخستین خونی که از پیکر شهید به زمین میریزد، کفّاره و پاک کنندهی همهی گناهان او است؛ مگر قرض و بدهکاریاش که کفّارهی آن، فقط ادای آن است.
د) ابوثمامه میگوید:
به امام باقر(ع) عرض کردم: میخواهم به مدینه و مکّه (برای انجام مراسم حج) مسافرت کنم، ولی بر گردنم قرض هست، آیا میتوانم قبل از ادای قرض، به این مسافرت اقدام کنم؟ آن حضرت پاسخ داد: «باز گرد و بدهکاری خود را به صاحبش رد کن و متوجه باش که با خدا به گونهای ملاقات کنی که دَینی بر گردنت نباشد؛ چرا که مؤمن خیانت (به امانت دَین) نمیکند».[24]
هـ) امام صادق(ع) فرمود:
کسی که قرض بگیرد ولی تصمیم بر ادای آن نداشته باشد، به منزلهی دزد است.
3ـ اهمیّت مهلت دادن به مقروض
پرداخت قرض در وقت خود لازم و بسیار مهم است و تأخیر عمدی آن گناه بزرگی به شمار میآید، ولی اگر مقروض توانایی بر ادای قرض نداشت، سفارش اکید شده است که به او مهلت داده شود و چنین مهلتی در پیشگاه خداوند پاداش بسیار دارد.
در قرآن میخوانیم:
و اگر بدهکار، قدرت پرداخت نداشته باشد او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید و (در این صورت) ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید.
از این آیه به خوبی فهمیده میشود که نباید خانه و وسایل ضروری زندگی بدهکاران را توقیف کرد، بلکه باید به آنان مهلت داد و اگر بدهکاریهایشان بخشیده شود، بسیار کار نیک و سودمندی خواهد بود.
روش امامان(ع) در حمایت از بدهکاران مستضعف
امامان شیعه(ع) با گفتار و رفتار خود، در مورد مهلت دادن به بدهکاران مستضعف و آزادسازی آنان از زیر بار سنگین قرض، بسیار کوشا بودند، حتّی بسیار میشد که آن بزرگواران خود، از افرادی قرض میگرفتند تا قرضهای افراد مستضعف را بپردازند. در این باره نمونههایی از گفتار پیامبر گرامی اسلام(ص)را میآوریم:
کسی که بدهکار تهیدستی را مهلت دهد، بر خداست که برای او به اندازهی طلبش، هر روز پاداش صدقه بدهد، تا آن هنگام که طلبش را به او پرداخت کنند.
کسی که میخواهد خداوند او را در آن روزی که سایهای جز سایهی خدا نیست، در سایهی عرش خود، قرار دهد، به بدهکار مهلت دهد و یا حقّش را به او ببخشد.
کسی که بر مؤمنی که در تنگنا قرار گرفته، آسان بگیرد و به او مهلت دهد، خداوند به او در مورد نیازهای دنیا و آخرتش آسان میگیرد.
احسانِ یکی از شاگردان امام کاظم(ع) به بدهکار
محمّد بن ابی عُمیر، معروف به ابن ابی عُمیر یکی از شاگردان برجستهی امام کاظم(ع)، و از پارسایان و مخلصان و پیشهاش بزّازی بود. او روزی به یکی از مؤمنان ده هزار درهم قرض داد. آن مؤمن، ورشکسته و فقیر شد و وقتی که موعد قرضش فرا رسید، خانهی خود را فروخت و ده هزار درهم تهیه کرده به درِ خانهی ابن ابی عُمیر آمد و در زد. ابن ابی عمیر بیرون آمد و آن مؤمن ده هزار درهم را به او داد.
ابن ابی عمیر از او پرسید: این مال را از کجا آوردهای؟ آیا از راه ارث به تو رسیده است؟
او گفت: نه.
ابن ابی عمیر پرسید: آیا کسی آن را به تو بخشیده است؟
گفت: نه، ولی خانهام را فروختهام تا قرضم را ادا کنم.
گفت: امام صادق(ع) فرمود: «بر انسان لازم نیست که به علّت بدهکاریاش خانهی خود را بفروشد». این پول را بردار که من به آن نیاز ندارم. سوگند به خدا! اکنون حتّی به یک درهم نیز نیازمند هستم، ولی هرگز یک درهم از این پول را نمیپذیرم».[30]
4ـ قرض گرفتن امامان
گاهی امامان(ع) برای سامان دادن زندگی خود و دیگران، قرض میگرفتند. از این رو، بعضی از امامان(ع) هنگامی که از دنیا رفتند مقروض بودند؛ به عنوان نمونه امام باقر(ع) از پدرانش اینطور نقل میکند:
هنگامی که حضرت علی(ع) رحلت کرد هشتصد هزار درهم مقروض بود. امام حسن(ع) مزرعهای از آن حضرت را به پانصد هزار درهم و مزرعهی دیگری از آن حضرت را به سیصد هزار درهم فروخت و قرضهای پدر را ادا کرد.
امام حسین(ع) هنگام شهادت، مقروض بود. امام سجّاد(ع) مزرعهای از آن حضرت را به سیصد هزار درهم فروخت و قرضهای پدر را ادا کرد. [32]
امام سجّاد(ع) در تنگنای معاش زندگی قرار گرفت و به یکی از غلامانش فرمود:
ده هزار درهم تا هنگام توانایی بر ادایش، برایم قرض بگیر.
رسول خدا(ص)برای تأمین زندگی خانوادهی خود، بیست من جو از یهودیان مدینه قرض گرفت و زره خود را در نزد آنان گرو گذاشت. [33]
5 ـ چند تذکر در مورد صندوقهای قرضالحسنه
صندوقهای قرضالحسنه شعبهی قرضالحسنه در بانکها، مراکز بسیار خوب و سازماندهی شده برای احیای سنّت قرضالحسنه است. در این مورد ارائهی چند تذکّر لازم و دلسوزانه خالی از لطف نیست:
1ـ بانیان این صندوقها برای ثواب و رضای خدا به این کار مقدّس همّت نموده بهره و سودی نمیخواهند. بنابراین، بسیار شایسته است آنان که متمکّن هستند برای پسانداز آخرت خود و رسیدن به آن همه پاداشهای قرض دادن، در این صندوقها حساب باز کنند تا در این امر مقدّس که هدف از آن رسیدگی به مشکلات مردم و گرهگشایی میباشد، شرکت نمایند و تنها به سود دنیا فکر و اکتفا نکنند، و پولهای خود را فقط در بانکهایی که سود تجاری میدهند واریز نکند، بلکه با این وسیله، این سنّت الهی و ولایی را زنده نگه دارند.
2ـ گردانندگان صندوقهای قرضالحسنه سعی کنند که براساس قانونی، با مردم رفتار کنند. با مردم برخورد مالکانه نداشته باشند و بدانند که مردم برای خشنودی خدا و رفع مشکلات دیگران، پولها را در این صندوقها نهادهاند. بنابراین، باید سعی شود که اهداف این برادران مخلص، با کمال دقّت و عدالت برآورده شود.
3ـ صندوقها باید کاملاً رعایت مدارک و ضامن و شرایط را برای حفظ اموال مردم کنند، با اموال مردم مثل اموال شخصی خود رفتار نکنند، بیشتر به مستضعفان و بینوایان قرض بدهند، نسبت به مشتریان تبعیض قائل نشوند. گاهی بعضی از کارگزاران صندوقها مثلاً، یک میلیون تومان به عنوان قرضالحسنه به یک تاجری پرداخت میکنند، و به او میگویند هدیهای به این صندوق بده! باید از آنان پرسید: این هدیه یعنی چه؟ باید از چنین کارها که مانند رباست، دوری بنماییم.
گردانندگان این صندوقها باید به طور کامل، موازین قانونی و شرعی را رعایت کنند. مبادا با سهلانگاری در مورد پولهای مردم که برای ثواب و رضای خدا به دست آنان سپرده شده است، به پرتگاه سقوط و انحراف کشیده شوند.
صندوقهای قرضالحسنه برای گرهگشایی و آرامش فقیران و درماندگان است، نه دکانی برای تجارت و سودجویی.
پینوشتها
[1] - مجمعالبیان، ج 2، ص 373.
[2] - خصال صدوق، باب 4، ص 216.
[3] - آغاز دفتر پنجم.
[4] - اصول کافی، ج 2، ص 169.
[5] - مانند آیه 245 بقره، 12 مائده، 11 و 18 حدید، 17 تغابن و 20 مزّمّل.
[6] - در آیه 245 سوره بقره، نظیر این آیه با اندکی تفاوت آمده است.
[7] - وسائل الشیعه، ج 13، ص 88 .
[8] - همان، ص 87؛ ثواب الاعمال، ص 308.
[9] - همان.
[10] - بحارالأنوار، ج 103، ص 139.
[11] - وسائل الشیعه، ج 13، ص 88 .
[12] - بحارالأنوار، ج 103، ص 138، باتوجه به این که مطابق روایات، بوی خوش بهشت تا دو هزار سال راه، به مشام میرسد، پس چنین کسی از بهشت بسیار دور است.
[13] - همان، ج 44، ص 189.
[14] - تحفالعقول، ص 281.
[15] - روضۀالکافی، ص 332.
[16] - اعیان الشیعه، ج 2، ص 7. آن حضرت، شبانه و در تاریکی به طور ناشناس، درهم، دینار و خواروبار به نیازمندان میرسانید آنان نمیدانستند که آن همه کمک از سوی چه کسی به دستشان میرسد. (مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 318).
[17] - وسائل الشیعه، ج 13، ص 77.
[18] - همان.
[19] - بحارالأنوار، ج 103، ص 142.
[20] - همان، ص 142ـ143.
[21] - همان، ص 146.
[22] - همان.
[23] - وسائلالشیعه، ج 13، ص 85 .
[24] - همان، ص 83 .
[25] - وسائل الشیعه، ج 13، ص 86.
اگر امانتداری در جامعه ما رعایت میشد، چک بازی، سفته بازی و رباخواریهای گوناگون به شکلهای مختلف پیش نمیآمد و افراد متمکّن به راحتی و با میل و علاقه قرض میدادند و در نتیجه، بخش مهمی از کمبودهای اقتصادی جامعه تأمین میگردید. ولی چون امانتداری و اعتماد نیست. امری مقدّس قرضالحسنه نیز کمرنگ شده و در حاشیه زندگی قرار گرفته است.
[26] - بقره (2) آیۀ 280.
[27] - بحارالأنوار، ج 103، ص 151.
[28] - همان، ص 150ـ151.
[29] - همان، ص 152ـ153.
[30] - الکنی والالقاب، ج 1، ص 200.
[31] - وسائلالشیعه، ج 13، ص 82.
[32] - همان.
محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی