زیبایی و آراستگی ظاهر از دیدگاه قرآن
1ـ در قرآن میخوانیم:
(یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ ... قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَۀَ اللهِ الَّتی أخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)؛[1]
ای فرزند آدم! زینت خود را هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید... بگو: چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟
این دو آیه بیانگر آن است که مسلمانان باید لباسهای پاک و مرتّب و تمیز بپوشند و موهای خود را شانه بزنند و این نعمتها را هرگز بر خود حرام نکنند، بلکه از آن به نحو احسن بهرهبرداری نمایند.
روانشناسان گفتهاند: انسان دارای چهار بُعد روحی است: حسّ زیبایی، حسّ نیکی، حسّ دانایی و حسّ مذهبی باید همۀ این حسّها به صورت صحیح اشباع شود. از نظر علمی، اگر به حسّ زیبایی توجّه نگردد، قطعاً آثار بدی را به دنبال خواهد داشت.
بر همین اساس، مطابق روایات متعدّد، امامان(ع)با تکیه به آیات فوق به جمال ظاهری نیز اهمیّت بسیار میدادند؛ به عنوان نمونه:
شخصی از امام حسن مجتبی(ع) پرسید: چرا هنگام برخاستن برای نماز، لباسهای خوب و زیبا میپوشی و از بهترین لباسهایت استفاده میکنی؟ در پاسخ فرمود:
إِنَّ اللهَ جَمِیلٌ وَ یُحِبُّ الجَمالَ، فَأتَجَمَّلُ لِرَبِّی وَ هُوَ یَقُولُ: خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ ؛[2]
همانا خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. به همین جهت من لباسهای زیبا را برای راز و نیاز با پروردگارم میپوشم، و او دستور داده است که زینت خود را هنگام رفتن به مسجد برگیرید.
عَبّاد بن کثیر بصری به امام صادق(ع) که لباسی گرانبها و زیبایی پوشیده بود، از روی اعتراض گفت: پدرت دارای زهد و تقوا بود و لباس خشن میپوشید، تو از خاندان رسالت هستی، اگر غیر از این لباس میپوشیدی، برای تو مناسبتر بود. امام صادق(ع) به او فرمود: «وای بر تو ای عَبّاد!»
(مَنْ حَرَّمَ زِینَۀَ اللهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِباِدِه)؛[3]
چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگانش آفریده، حرام نموده است؟
همچنین نظیر این اعتراض را شخصی به امام کاظم(ع) (یا امام رضا) نمود، آن بزرگوار فرمود: «همانا خداوند غذا و نوشیدنی را که از حلال به دست آمده، حرام نکرده است، بلکه حرام را حرام نموده است، خواه اندک باشد یا بسیار، و فرموده است:
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَۀَ اللهِ ....).[4]
2ـ در قرآن میخوانیم:
(یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما احَلَّ اللهُ لَکُمْ وَلا تَعْتَدُوا إنَّ اللهَ لایُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ)؛[5]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، بر خود حرام نکنید؛ و از حدّ تجاوز ننمایید، زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمیدارد.
در شأن نزول این آیه روایت شده است: عثمان بن مظعون که از اصحاب مؤمن پیامبر(ص) بود، با چند نفر دیگر تحت تأثیر بیانات پیامبر(ص) در مورد قیامت قرار گرفتند و تصمیم گرفتند خود را از پارهای لذّتهای دنیا؛ از جمله آمیزش با همسر، محروم سازند و به روزه گرفتن و عبادت بپردازند.
در همین ایّام، همسر عثمان بن مظعون به خانه پیامبر(ص) آمد. عایشه دید او با این که زن جوانی است ظاهری ناآراسته و ژولیده دارد، به او گفت: چرا به خود نمیرسی و زینت نمیکنی؟
او ماجرای عبادت همسرش را بیان کرد. پیامبر(ص) از موضوع آگاه شد و همه مسلمانان را به مسجد دعوت کرد، و فرمود:
«آگاه باشید! من هرگز شما را دستور نمیدهم که همچون کشیشان مسیحی و رهبانان، دنیا را ترک کنید. این گونه مسائل و دَیرنشینی در آیین من نیست، و رهبانیّت امّت من در جهاد است.» سپس فرمود:
فَإِنَّما هَلَکَ مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ بِالتَّشْدِیدِ، شَدَّدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ فَشَدَّدَاللهُ عَلَیْهِمْ؛[6]
همانا انسانهایی قبل از شما بر اثر سختگیری بر خود به هلاکت رسیدند. آنان زندگی را بر خود دشوار ساختند، خداوند نیز بر آنان سخت گرفت.
3ـ قرآن ضمن شمارش اهداف پیامبر اسلام، میفرماید:
(وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائثَ)؛[7]
و پاکیزهها را برای مردم حلال میشمرد و ناپاکیها را حرام مینماید.
4ـ در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید:
(وَثِیابَکَ فَطَهِّرْ)؛[8]
و لباست را پاک کن.
امام صادق(ع) در ذیل این آیه فرمود: یعنی لباست را کوتاه کن.[9]
نیز در معنای این آیه فرمود: «لباست را بلند نکن و نگذار برروی زمین کشیده شود».[10]
در تفسیر این آیه آمده است: در عصر جاهلیت، معمول بودک ه دامان لباسهای خود را آنقدر بلند میکردند که روی زمین کشیده میشد.
آیۀ فوق در حقیقت خطاب به مردم است و میگوید: پاکیزگی ظاهر لباس، از مهمترین نشانههای شخصیت و تربیت و فرهنگ انسان است. از هر چه که موجب ناپاکی و نازیبایی میشود، دوری کنید و خود و لباس خود را پاکیزه و تمیز نگه دارید.[11]
5ـ در قرآن میخوانیم:
(وَ أَمّا بِنِعْمَۀِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ)؛[12]
و نعمتهای پروردگارت را بازگو و آشکار کن.
یکی از مصادیق آشکار نمودن نعمت (که بخشی از شکر نعمت است) این است که انسان لباس مناسب و پاکیزه بپوشد و ظاهر آراسته داشته باشد و از مواهب بهداشت، کمال استفاده را بکند.
مسلمانی با لباس نامرتّب و ژولیده به محضر پیامبر اکرم(ص) آمد، پیامبر(ص) به او فرمود: «آیا ثروت داری؟» او گفت: آری، خداوند همه گونه ثروت را به من داده است. پیامبر(ص) فرمود:
إِذا کانَ لَکَ مالٌ فَلْیُرَ عَلَیْکَ؛[13]
اگر دارای ثروت هستی، پس باید اثر آن در تو دیده شود (یعنی لباس تمیز، زیبا و خویی داشته باشی، نه لباس کثیف و مندرس).
امام صادق(ع) به عبید بن زیاد فرمود:
إظْهارُ النِّعْمَۀِ أحَبُّ إِلَی اللهِ مِنْ صِیانَتِها، فَإیّاکَ أَنْ تَتَزَیَّنَ إلاّ فِی أحْسَنِ زِیِّ قَوْمِکَ؛[14]
آشکار ساختن نعمت در پیشگاه خدا محبوبتر از نگهداری نعمت است. پس با بهترین و زیباترین شکل از نظر قوم خودت، ظاهرت را آراسته کن.
از آن پس، هرگز عُبَید بن زیاد دیده نشد مگر این که با زیباترین شکل قوم خود، بیرون میآمد، تا عمرش به پایان رسید.
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آشکار نمودن نعمت که در آیه ذکر شده، چگونه است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:
یُنْطِّفُ ثَوْبَهُ، وَ یُطَیِّبُ رِیْحَهُ، وَ یُجَصِّصُ دارَهُ، وَ یُکَنِّسُ أَفْنِیَتَهُ ...؛[15]
لباسش را پاکیزه سازد، خویش را خوشبو کند، خانهاش را گچکاری نماید و آستانۀ خانهاش را جارو کند.
آراستگی از نظر روایات
در روایات اسلامی و گفتار امامان(ع)، از هرگونه امور و عواملی که موجب ناپاکی و کثیفی میشود، نهی شده است، و به هرگونه اموری که باعث پاکیزگی و تمیزی و بهداشت میگردد، دستور داده شده است.
در این جا چند روایت را نقل میکنیم:
در مورد محاسن (ریش) دستور مستحبّی است که در حدّ متوسّط باشد، نه بسیار کوتاه و نه بسیار بلند، بلکه به اندازۀ یک قبضه باشد یعنی به اندازهای که در دست قرار گیرد، ولی گذاشتن شارب (سبیل بلند) به شدّت نهی شده است.
امام صادق(ع) درباره اندازه ریش فرموده:
تَقْبِضُ بِیَدِکَ عَلَی اللَّحْیَۀِ وَ تَجُزُّ ما فُضِّلَ ؛[16]
با دستت ریش خود را بگیر و اضافه بر آن را قیچی کن.
نیز آن حضرت فرمود:
ما زادَ مِنَ اللِّحْیَۀِ عَنِ الْقَبْضَۀِ فَهُوَ فِی النّارِ ؛[17]
هر گاه ریشی، زیادتر از یک قبضۀ دست باشد، در آتش دوزخ خواهد بود.
پیامبر(ص) در مورد سِبیل بلند (شارب) فرمود:
إِنَّ مِنَ السُّنَّۀِ أَنْ تَأْخُذَ مِنَ الشّارِبِ حَتّی یَبْلُغَ اْلإطارَ؛[18]
همانا از سنّت است که سبیل خود را کوتاه کنی، به طوری که به لب بالا برسد و لب بالا آشکار گردد.
علی بن جعفر(ع) میگوید: از برادرم، امام کاظم(ع) در مورد کوتاه نمودن شارب (آبخوره) پرسیدم: آیا از سنّت است؟ فرمود: «آری».
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
أخْذُ الشّارِبِ مِنَ النِّظافَۀِ، وَ هُوَ مِنَ السُّنَّۀِ الطَّیِّبِ؛
کوتاه کردن شارب از نظافت و از سنّت پاک اسلام است.
از آن جا که شارب و سبیل بلند، کمینگاه میکروب و عملی برخلاف بهداشت و نظافت است، پیامبر(ص) برای فهماندن مطلب به مردم عصرش، به جای میکروب، از شیطان نام برد، چرا که شیطان به معنای موجود موذی است.
لا تُطَوِّ لَنَّ أحَدُکُمْ شارِبَهُ، فَإنَّ الشَّیْطانَ یَتَّخِذُهُ مَخابِیاً ؛[19]
قطعاً هیچیک از شما سبیل خود را بلند نکند، زیرا اگر بلند کند، شیطان آن را کمینگاه خود قرار میدهد.
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
مَنْ أَکَلَ شَیْئاً مِنَ الْمُؤْذِیاتِ رِیحُها فَلا یَقْرُبَنَّ الْمَسْجِدَ؛[20]
کسی که از چیزهایی که بوی آزاردهنده دارد بخورد، حتماً نزدیک مسجد نشود.
امام باقر(ع) فرمود:
إِنَّما قُصَّتِ اْلاَظْفارُ؛ لِأَنَّها مَقِیلُ الشَّیْطانِ ؛[21]
همانا ناخنها که گرفته میشود، به علّت آن است که محل آنها خوابگاه شیطان است.
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
اَلسِّواکُ مَطْهَرَۀٌ لِلْفَمِ وَ مَرْضاۀٌ لِلرَّبِّ؛[22]
مسواک دندانها موجب پاکیزگی دهان، و خشنودی پروردگار است.
رسول خدا(ص) به چند نفر از مسلمانان فرمود:
مالِی أراکُمْ قُلْحاً، ما لَکُمْ لا تَسْتاکُونَ ؟؛
چرا دندانهای شما زرد و کثیف است؟ چرا مسواک نمیکنید؟[23]
امیر مؤمنان(ع) فرمود:
أُحِبُّ لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَطَّلِیَ فِی کُلِّ خَمْسَۀَ عَشَرَ یَوْماً ؛[24]
برای مؤمن دوست دارم که هر پانزده روز، یک بار روغن به خود بزند.
رسول اکرم(ص) فرمود:
لا یُطَوِّ لَنَّ أَحَدُکُمْ شَعْرَ إِبْطِهِ فَإِنَّ الشَّیْطانَ یَتَّخِذُهُ مَخْبِئاً ؛[25]
هیچکدام از شما موی زیر بغل خود را دراز نگذارد، زیرا در این صورت شیطان آن جا را قرارگاه خود قرار میدهد.
این روایتها که نمونههایی از صدها روایت است؛ بیانگر توجّه جدّی و کامل اسلام به مسائل نظافت و امور بهداشتی و آراستگی ظاهر میباشد.
امام کاظم(ع) فرمود:
اَلْعِطْرُ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِینَ ؛[26]
استفاده از عطر، سنت پیامبران است.
رسول خدا(ص) فرمود:
قالَ لِی حَبِیبِی جِبْرَئیلُ (ع): تَطَیَّبْ یَوْماً وَ یَوْماً لا، وَ یَوْمَ الْجُمْعَۀِ لابُدَّ مِنْهُ، وَلا تَتْرُکْ لَه؛[27]
دوستم، جبرئیل به من گفت: یک روز در میان، خود را با عطر خوشبو کن، و در روز جمعه حتماً عطر بزن و آن را ترک نکن.
نیز فرمود:
طِیبُ النِّساءِ ما ظَهَر لَوْنُهُ وَ خَفِیَ رِیْحُهُ، وَ طِیْبُ الرِّجالِ ما ظَهَرَ رِیحُهُ وَ خَفِیَ لَوْنُهُ ؛[28]
عطرِ خوش زنان، رنگش آشکار است بویش پنهان ولی عطر خوش مردان، بویش آشکار است و رنگش پنهان است.
امام صادق(ع) فرمود:
کانَ رَسُولُ اللهِ یُنْفِقُ فِی الطِّیْبِ أَکْثَرَ مِمّا یُنْفِقُ فِی الطَّعامِ؛[29]
رسول خدا(ص) برای مصرف عطر و بوهای خوش، بیشتر از غذا هزینه میکرد.
امام حسین(ع) در سفر کربلا، شیشههای کوچک عطر به همراه خود داشت و آنها را به دیگران هدیه میداد.[30]
امامان(ع)بسیار استحمام میکردند و موی سر و صورت خود را رنگ میکردند و به آراستگی ظاهر خود، اهمیّت میدادند.
رسول اکرم(ص) فرمود:
إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ یُحِبُّ الطَّیِّبَ، نَظِیفٌ یُحِبُّ النَّظافَۀَ ؛[31]
همانا خداوند پاک است و پاکی را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد. نیز فرمود:
بِئْسَ الْعَبْدُ الْقاذُورَۀٌ ؛[32]
بندۀ کثیف، بندۀ بدی است.
رسول خدا(ص) روزی مرد ژولیدهای را با موهای پریشان و لباس چرکین و قیافه نامناسب دید، به او فرمود:
مِنَ الدِّینِ اَلْمِتْعَۀَُ وَ إِظْهارُ النِّعْمَۀِ ؛[33]
بهرهمندی از لذّتها و آشکار نمودن نعمت، جزء دین است.
نیز فرمود:
تَنَظَّفُوا بِکُلِّ مَا اسْتَطَعْتُمْ، فَأِنَّ اللهَ تَعالی أَبْنَی اْلإِسْلامَ عَلَی النّظافَۀِ، وَ لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّۀَ إِلاّ کُلُّ نَظِیفٍ ؛[34]
با هر چیزی که توان دارید نظافت کنید؛ چرا که خداوند متعال، اسلام را براساس نظافت بنا کرده است، و جز انسان پاکیزه و پاک وارد بهشت نگردد.
روزی رسول خدا(ص) دو عدد لباس به عایشقه داد و فرمود:
اِغْسِلِی هذَیْنِ الثَّوْبَیْنِ، أَما عَلِمْتِ أَنَّ الثَّوْبَ یُسَبِّحُ، فَإِذَا اتَّسَخَ إِنْقَطَعَ تَسْبِیحُهُ ؛[35]
این دو جامه را بشوی! آیا نمیدانی که لباس تسبیح خدا میگوید، و هرگاه چرکین شد، تسبیح آن قطع میگردد.
یکی از اموری که بر آراستگی ظاهر انسان میافزاید، استفاده از انگشتر عقیق، فیروزه، یاقوت، زمرّد و ... است. رسول خدا(ص) فرمود:
تَخَتَّمُوا بِالْعَقِیقِ؛ فَإِنَّهُ مُبارَکٌ ؛[36]
انگشتر عقیق در دست کنید که مایۀ برکت است.
امام صادق(ع) فرمود:
مَنْ تَخَتَّمَ بِالْفیروزَجِ لَم یَفْتَقِرْ کَفُّهُ ؛[37]
کسی که انگشتر فیروزه در انگشت دست کند، همواره کف دستش از فقر دور است.
از امام صادق(ع) در مورد رنگ کردن موی سر و صورت سؤال شد، آن حضرت در پاسخ فرمود:
خَضَبَ رَسِولُ اللهِ(ص) وَالْحُسَیْنُ وَ أبو جَعْفَرٍ بِالْکَتَمِ ؛[38]
رسول خدا(ص) و امام حسین(ع) و امام باقر(ع) با علف کَتَمْ (که یک نوع علف رنگزا بود) خضاب کردند.
مردی به محضر رسول خدا(ص) آمد، آن حضرت موهای سفیدی در ریش او دید، فرمود: «این نوری است که حاکی از آن است که جوانی خود را در اسلام پیر نموده است، و همین سفیدی ریش برای او در قیامت، نور خواهد بود.» آن مرد رفت و موی صورتش را حنا کرد، و نزد پیامبر(ص) آمد، پیامبر(ص) فرمود: «این خضاب نشانۀ نور و اسلام است.» او رفت و این بار محاسن خود را به رنگ سیاه رنگ کرد و به حضور رسول خدا(ص) آمد، رسول خدا(ص) به او فرمود:
نُورٌ وَ إِسْلامٌ وَ إیمانٌ وَ مَحَبَّۀٌ إِلَی نِسائِکَمْ، وَ رَهْبَۀٌ فِی قُلُوبِ عَدُوِّکُمْ ؛[39]
این خضاب، نشانۀ نور، اسلام، ایمان، جلب محبّت زنان شما، و مایۀ ترس افکندن در دلهای دشمنان شما است.
به این ترتیب، به شش اثر معنوی رنگ کردن موی صورت به رنگ سیاه اشاره نمود.
امام باقر(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) به بانوان شوهردار و بیشوهر دستور داد تا مو و دستشان را خضاب کنند؛ بانوان شوهردار به علّت این که خود را برای همسرانشان آراسته کنند و بانوان بیشوهر برای این که دستشان شبیه دست مردان نباشد».[40]
پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) فرمود: «مصرف یک درهم برای رنگ کردن موی سر و صورت، بهتر از مصرف هزار درهم در امور دیگر در راه خداست، خضاب چهارده فایده دارد: باد را از گوشها برطرف میسازد. چشم را درخشندگی میدهد، بینی را نرم میکند، دهان را خوشبو مینماید. لثه را محکم میکند، بیماری را رفع مینماید، وسوسه شیطان را کم میکند، فرشتگان و مؤمنان را شاد میسازد و کافران را اندوهگین میکند.
خضاب، آراستگی و پاکیزگی است، موجب حیای دو فرشتۀ نکیر و منکر در عالم قبر میشود، و همین موجب نجات خضابکننده در عالم قبر میگردد.[41]
غسل جمعه
در اسلام، غسل کردن (که شستوشوی دقیق همۀ بدن است) در هفت مورد واجب است و در حدود صد مورد دیگر مستحب میباشد.[42]
یکی از غسلهایی که استحباب آن مؤکّد است، غسل جمعه است که وقت آن از طلوع فجر تا ظهر روز جمعه است، و بعد از ظهر جمعه، تا غروب نیّت ادا و قضا نکند و به جا آورد و اگر در غروب موفّق به انجام آن نشد، در شب و روز شنبه با نیّت قضا به جا آورد.[43]
بعضی از علمای بزرگ ما همچون شیخ صدوق و شیخ کلینی آن را واجب دانستهاند.[44]
امیر مؤمنان(ع) هرگاه میخواست شخصی را سرزنش کند، به او میفرمود:
وَاللهِ لَأَنْتَ أَعْجَزُ مِنَ التّارکِکِ الْغُسْلَ الْجُمْعَۀِ، وَ إِنَّهُ لایَزالُ فِی طُهْرِ إِلی الْجُمْعَۀِ اْلاُخْری؛[45]
سوگند به خدا! تو عاجزتر از ترک کنندۀ غسل جمعه هستی، همانا کسی که غسل جمعه به جا میآورد، تا روز جمعۀ آینده (از نظر معنی) دارای طهارت (و غسل) خواهد بود.
پیامبر(ص) در یکی از وصایای خود به علی(ع) فرمود:
اِغْتَسِلْ فِی کُلِّ جُمْعَۀٍ، وَ لَوْ أَنَّکَ تَشْتَرِی الْماءَ بِقُوتِ یَوْمِکَ؛[46]
در هر روز جمعه غسل کن، هر چند بستگی به آن داشته باشد که با معاش زندگی آن روز، آب بخری، آب بخر و غسل کن.
این گفتارها که نمونههایی از صدها گفتار پیامبر(ص) و امامان(ع)در راستای نظافت و آراستگی ظاهر است، بیانگر آن است که شستوشو و تمیزی و آراستگی از دیدگاه اسلام، بسیار اهمیّت دارد و موجب ارتقای مقام در پیشگاه خداوند و افزایش پاداشهای عبادت خواهد شد. به طور کلّی، همۀ آداب اسلام بر مبنای نظافت است. بنابراین هر مسلمانی باید در همۀ جهات زندگی رعایت نظافت را بکند، چنانکه رسول خدا(ص) فرمود:
إِنَّ الإِسْلامَ نَظِیفٌ فَتَنَظَّفُوا؛ فَإِنَّهُ لا یَدْخُلُ الْجَنَّۀَ إِلاّ نَظِیفٌ؛[47]
همانا همۀ اسلام، پاکیزگی است، پس پاکیزه باشید؛ چرا که قطعاً کسی جز انسان پاکیزه، وارد بهشت نمیشود.
وقار و آرامش در زندگی امامان
یکی از شاخههای زیبایی و آراستگی ظاهری، وقار و آرامش است؛ چرا که پیشانی و عصبانیت موجب پریشانی و هرج و مرج در زندگی خواهد شد و از آراستگی ظاهری و معنوی انسان خواهد کاست.
امامان چهره عبوس و گرفته و صدای خشن و ناهنجار نداشتند و با کمال وقار و شکوه راه میرفتند. هر که با آنان صحبت میکرد، از شیوۀ برخورد نیک آنان لذّت میبرد.
قول لقمان به پسرش است که میگوید:
(وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ، وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ)؛[48]
(پسرم!) در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن، و از صدای خود بکاه.
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
جَمالُ الرَّجُلِ اَلْوَقارُ ؛
وقار، زیبایی انسان است.
نیز فرمود:
وَقارُ الرَّجُلِ نُورٌ وَ زِینَۀٌ ؛[49]
وقار انسان، نور و آراستگی است.
رسول خدا(ص) فرمود:
أَحْسَنُ رِینَۀِ الرَّجُلِ اَلسَّکِنَۀُ مَعَ إِیمانٍ ؛[50]
نیکوترین زینت مرد، آرامش همراه ایمان است.
نمونهها
پیامبر(ص) و امامان(ع) در ظاهر و باطن، سراسر نور بودند. آراستگی باطنی و ظاهری آنان جزء زندگی درخشان آنان بود، آنان همۀ امور و عوامل پاکیزگی را رعایت میکردند. در این جا چند نمونه از آراستگی ظاهری آن بزرگواران را میآوریم:
نمونه اوّل
رسول خدا(ص) در روز جمعه حتماً از عطر استفاده میکرد. هرگاه عطرش تمام میشد به بعضی از همسرانش مراجعه مینمود، و از آنان عطر مخصوص (منجمد شده) میگرفت و آن را مرطوب میکرد و به صورتش میزد تا خوشبو گردد.[51]
نمونه دوم
ابو ایّوب انصاری، میزبان پیامبر(ص) در مدینه میگوید: شبی غذایی همراه پیاز و سیر آماده کردیم و به حضور پیامبر(ص) بردیم. آن حضرت از غذا نخورد، و آن را رد کرد. ما جای انگشتان آن حضرت را در آن غذا ندیدیم من، بیتابانه به حضور آن حضرت رفتم و عرض کردم: «پدر و مادرم به فدایت! چرا از غذا نخوردی، و جای دست شما در آن غذا نبود تا با خوردن آن قسمت، طلب برکت کنیم؟
در پاسخ فرمود: «سیر» غذای امروز بود و چون من در اجتماع شرکت میکنم و مردم از نزدیک با من تماس میگیرند و با من سخن میگویند، از خوردن آن معذور بودم».
ما آن غذا را خوردیم و از آن پس چنان غذایی برای پیامبر(ص) آماده نکردیم.[52]
نمونه سوم
اسماء بنت عمیس میگوید: حضرت زهرا(س) حتی در لحظات سخت آخر عمر، به من فرمود: «عطر و لباس پاکیزه و مخصوص نمازم را بیاور! میخواهم نماز بخوانم.» من هم عطر و لباس مخصوصش را حاضر کردم.[53]
نمونه چهارم
حسن زیّات میگوید: امام باقر(ع) را دیدم که موی محاسنش را سبک کرده بود (یعنی مقدار اضافه بر یک قبضۀ دست را قیچی نموده بود).
عبدالله بن عثمان میگوید: امام صادق(ع) به گونهای شارب (سبیل) خود را قیچی کرده بود که پوست لب بالایش پیدا بود.[54]
نمونه پنجم
امام صادق(ع) به قدری از عطر استفاده میکرد که هرگاه کسی وارد مسجد میشد و او را نمیدید، از محلّی که بوی عطر از آن استشمام میشد، میفهمید که امام صادق(ع) در همان محل نشسته بوده است، زیرا محل سجدۀ او همواره خوشبو بود.[55]
نمونه ششم
حسن بن جهم میگوید: به محضر امام کاظم(ع) رفتم، دیدم موی صورتش را با رنگ سیاه، رنگین نموده است. عرض کردم: فدایت شوم! محاسنت را رنگ کردهای؟ فرمود:
إِنَّ فی الْخَضابِ أَجْراً، إِنَّ الْخَضابَ وَالتَّهِیئَۀَ مِمّا یَزیدُ فِی عِفَّۀِ النِّساءِ، وَ لَقَدْ تَرَکَ النِّساءُ الْعِفَّۀَ، لِتَرْکِ أَزْواجِهِنَّ التَّهِیئَۀَ ؛[56]
همانا خضاب کردن پاداش دارد؛ خضاب و آراستگی موجب افزایش حفظ عفّت زنان میگردد. زنانی بر اثر آن که همسرانشان خود را نیاراستند، به فساد و بیعفّتی کشیده شدند.
نمونه هفتم
سلیمان بن یحیی میگوید: روزی حضرت رضا(ع) لباس رویین خود را پوشید تا به سوی خانۀ مأمون حرکت کند. به من فرمود: «شانه را بده.» شانهاش را دادم، موی سر و صورتش را شانه کرد. آنگاه به من فرمود: پدرانم از رسول خدا(ص) نقل کردند:
مَنْ أَمَرَّ الْمُشْطَ عَلی رَأْسِهِ وَلِحْیَتِهِ وَ صَدْرِهِ سَبْعَ مَرّاتٍ لَمْ یُقارِبْهُ داءٌ أَبَداً؛[57]
کسی که هفت بار شانه را بر موی سر، صورت و سینهاش بکشد، هرگز به دردی گرفتار نگردد.
نمونه هشتم
حسن بن علی بن مهران میگوید: به محضر امام کاظم(ع) رفتم، دیدم انگشتری فیروزه در دستش میباشد که این جمله در آن نقش بسته بود: اَللهُ الْمَلِکُ (مالک و حاکمِ هستی، خداست). با دقّت به آن نگاه میکردم، فرمود: «چرا این گونه به این انگشتر چشم دوختهای؟»
عرض کردم: به من خبر رسیده که امیر مؤمنان علی(ع) انگشتر فیروزهای با همین نقش داشت. فرمود: «آیا آن انگشتر را میشناسی؟» گفتم: نه. فرمود: «این انگشتر همان انگشتر علی(ع) است».
آنگاه فرمود: «آیا از شأن این انگشتر اطّلاع داری؟» گفتم نه. فرمود: «این (فیروزه) سنگی بود که جبرئیل به رسول خدا(ص) هدیه داد. و رسول خدا(ص) به علی(ع) اهدا نمود. آیا میدانی نامش چیست؟» گفتم: فیروز. فرمود: «این نام فارسی آن است، نام عربی آن چیست؟» عرض کردم: نمیدانم. فرمود: «نام عربی آن ظَفَر (پیروزی) است».[58]
نمونه نهم
حارث بن مُغیره از امام حسین(ع) پرسید: حضرت مهدی(ع) را چگونه بشناسیم؟ امام حسین(ع) در پاسخ فرمود:
بِالسَّکِینَۀِ وَالْوَقارِ؛[59]
به آرامش و وقار.
یعنی حضرت مهدی(ع) در روش و شیوه زندگی خود، هیچگونه ژولیدگی و پریشانی و شتابزدگی ندارد، بلکه آرامش و وقار در چهرهاش به طوری آشکار است که از نشانههای اوست.
پینوشتها
[1] - اعراف (7) آیه های 31ـ32.
[2] - بحارالأنوار، ج 83، ص 185.
[3] - احزاب (33) آیۀ 32.
[4] - همان، ص 454.
[5] - مائده (5) آیۀ 87 .
[6] - نظیر این مطلب در تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 664 نیز آمده است.
[7] - اعراف (7) آیۀ 157.
[8] - مدثَر (74) آیۀ 4.
[9] - همان، ص 458.
[10] - فروع کافی، ج 6، ص 456.
[11] -- تفسیر نمونه، ج 25، ص 212.
[12] - ضحی (93) آیۀ 11.
[13] - سنن نسائی، ج 8، ص 196.
[14] - فروع کافی، ج 6، ص 440.
[15] - وسائل الشیعه، ج 3، ص 341.
[16] - فروع کافی، ج 6، ص 487.
[17] - همان
[18] - همان
[19] - فروع کافی، ج 5، ص 448 به عبارت دیگر، عدم رعایت بهداشت، دور شدن از خداوند و نزدیکی به شیطان است.
[20] - وسائل الشیعه، ج 3، ص 502.
[21] - مکارم الاخلاق، ص 72.
[22] - فروع کافی، ج 6، ص 495.
[23] - همان، ص 496.
[24] - همان، ج 6، ص 506.
[25] - همان، ص 507.
[26] - فروع کافی، ج 6، ص 511.
[27] - همان
[28] - همان، ص 512.
[29] - همان، ج 6، ص 512.
[30] - عمادزاده، زندگی امام حسین، ص 83 .
[31] - صحیح ترمذی، ج 10، ص 240.
[32] - فروع کافی، ج 6، ص 439.
[33] - همان
[34] - میزان الحکمه، ج 10، ص 93.
[35] - همان، ص 94.
[36] - فروع کافی، ج 6، ص 470.
[37] - همان، ص 472.
[38] - بحارالأنوار، ج 76، ص 101.
[39] - همان، ص 100.
[40] - همان، ج 76، ص 102.
[41] - همان، ص 99.
[42] - عروۀ الوثقی، ص 148.
[43] - فروع کافی، ج 3، ص 41ـ42.
[44] - عروۀ الوثقی، ص 149.
[45] - فروع کافی، ج 3، ص 42.
[46] - همان
[47] - کنزالعمّال، حدیث 26007.
[48] - لقمان (31) آیۀ 19.
[49] - میزان الحکمه، ج 10، ص 606ـ607.
[50] - بحارالأنوار، ج 71، ص 337.
[51] - فروع کافی، ج 6، ص 511.
[52] - سیرۀ ابن هشام، ج 2، ص 144.
[53] - بحارالأنوار، ج 43.
[54] - فروع کافی، ج 6، ص 487.
[55] - همان، ص 511.
[56] - بحارالأنوار، ج 76، ص 100.
[57] - همان، ص 115.
[58] - فروع کافی، ج 6، ص 472.
[59] - نهج الشهاده، ص 396.
محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی