در زندگانی پیامبران نمونههایی وجود دارند که همسران ایشان از دشمنان آنها بوده و علیه آنها اقدام هم کردهاند و این اختصاصی به امام حسن(ع) ندارد، مانند همسر حضرت نوح(ع) و همسر حضرت لوط(ع) و یا همسر پیامبر اکرم(ص) که خود دلیل بر وجود حکمت و یا مصلحتی دراینباره است.
در مورد امام حسن مجتبی(ع) نیز قطعاً مصلحتی وجود داشته که حضرت با دختر اشعث بن قیس کندی که از دشمنان مسلّم امیرالمؤمنین(ع) بوده ازدواج نمودهاند، مضافاً اینکه همانطور که در جریان حکمیّت در جنگ صفین اتفاق افتاد اشعث با نفوذ فراوانی که داشت، مسلمانان را تشویق به حکمیّت کرد و این خود دلیلی است بر اینکه این ازدواج دارای حکمتی بوده است.
بعلاوه ابن عساکر در تاریخ دمشق درباره ازدواج امام حسن(ع) با جعده مینویسد: امیرالمؤمنین(ع) امعمران، دختر سعید بن قیس همدانی که از اصحاب ایشان بود را برای امام حسن مجتبی(ع) خواستگاری کرد.
سعید بن قیس زمانی را برای مشورت مهلت خواست. هنگامیکه از نزد حضرت خارج شد، در راه به اشعث بن قیس برخورد کرد و ماجرا را به او گفت. اشعث (شیطنتی کرد) و به او گفت چرا میخواهی دخترت را به حسن بن علی بدهی تا همیشه بر دخترت حسب و نسب خود را فخر بفروشد و او را اذیت کند و بگوید من پسر رسول خدایم و پسر امیرالمؤمنینم، کمی به پسرعمویش فکر کن. سعید گفت: چه کسی؟ اشعث گفت: محمد بن اشعث. سعید گفت: او را به عقد محمد درآوردم.
آنگاه به محضر امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شد و سؤال کرد که آیا برای حسن از دختر سعید خواستگاری کردهای؟ حضرت فرمودند: آری. اشعث گفت: میخواهی برای فرزندت کسی را معرفی کنی که ازنظر خانوادگی بسیار شریفتر و ازنظر زیبایی و مال در مکان بالاتری باشد؟
امیرالمؤمنین فرمودند: چه کسی؟ اشعث گفت: جعده دختر اشعث بن قیس. حضرت فرمودند: در این زمینه من با کسی صحبت کردم. اشعث گفت: ولی آن شخص دخترش ازدواجکرده. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: هماکنون مهلت خواست تا با عیالش مشورت کند. اشعث گفت: ولی او با محمد بن اشعث ازدواجکرده. امیرالمؤمنین فرمودند: چه زمانی؟ او گفت: همین الآن دم منزل شما. امیرالمؤمنین(ع) نیز امام حسن(ع) را به عقد جعده دختر اشعث درآوردند.[1]
قطعاً حضرت از خدعه اشعث آگاه بودند اما مصلحت را در قبول این پیشنهاد دیدند، خصوصاً که اشعث، دخترش را برای ازدواج پیشنهاد داده بود.
پینوشت
[1] تاریخ مدینۀ دمشق، جلد 9، ص 139-138
صادق تهرانی