ادیان آسمانی که منشأ وحیانی و الهی دارند و از دسترس تحریف در امان مانده و آموزهی بیکموکاست انبیاء الهی هستند، آمدهاند تا در دورهی زمانی خود، بشر را از تیرگی گناه و فساد، و ظلمت و سرگردانی جهل رهایی بخشند تا او را به قلّههای کمال و ترقّی در انسانیّت برسانند. در این راستا حقیقت دین، مجموعهای از جهانبینی (اعتقادات) و ایدئولوژی (بایدها و نبایدها- واجبات و محرّمات) است که برنامه و مسیر کمال انسان را معرّفی می کند. با بررسی ادیان پیش از اسلام درمییابیم که مفهوم حجاب جزء برنامههای ضروری آنها محسوب میشده است. برای درک بهتر این حقیقت، به بررسی اجمالی حجاب در ادیان مطرحِ پیش از اسلام میپردازیم.
در دورهی ساسانیان، اردشیر پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانیان، سلسلهی ساسانیان را بنیان نهاد و دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اَوِستا را ترجمه و آتشکدههای ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره که احکام دینی زرتشتیان در کشور اِعمال میشده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دورههای پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است». حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که «حتّی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده می شد».
اهمیّت حجاب در ایران و در دورهای که آیین زرتشت به عنوان دین رسمی ایرانیان اعلام شده بود، تا اندازهای بود که وقتی در دورهی خلیفهی دوّم اهل سنّت، عمر بن خطّاب، در طی جنگی که بین سپاه او و ایرانیان در گرفت و سه تن از دختران کسری، پادشاه ساسانی، به اسارت ایشان درآمدند، جریان حیاء و عفّت پیشگی این شاهزادگان زبانزد خاص و عام شد.
مورّخینِ اسلام شرح قضیه را این گونه توصیف نمودهاند: سه نفر از دختران کسری را با ثروتی فراوان نزد عمر آوردند در حالی که هر سه نفر با پوشش و نقاب خود را مستور نموده بودند. عمر فریاد زد که نقاب از چهرهی ایشان بردارید تا مسلمین به آنها نگاه کنند و برای خرید آنها پول بیشتری بدهند. امّا شاهزادههای ایرانی از برداشتن نقاب از چهره خودداری کرده و با مُشت به سینهی نمایندهی عمر زدند و او را از خود دور ساختند. عمر از دیدن این صحنه خشمگین شد و خواست با تازیانه به آنها حمله کند. در حالی که آنها اشک میریختند، مولا علی علیه السّلام خطاب به عمر فرمودند: «در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله شنیدم که میفرمود: بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید». عمر پس از شنیدن فرمایش امیرالمؤمنین علی علیه السّلام آتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت فرمودند: «با دختران ملوک و پادشاهان نباید مثل دختران بازاری (کنیزان) رفتار کرد».[1]
ویل دورانت در بارهی پوشش زنان زرتشتی می نویسد: «روش عملی زنان زرتشتی و جامعه زرتشتیان، لزوم پوشاندن موی سر در مراسم عبادی و حرمت نگاه به زنان بود و پندواندرزهای دینی ایشان، نشانگر تشریع حجاب در آیین زرتشت است». یکی از نمادهای عفاف و حجاب در عصر زرتشتیان، ملکه «وشی»، ملکه ایران زمین در زمان خشایار شاه است. خشایار شاه به ملکه وشی دستور داد که بدون پوشش وارد بزم مهمانی شود تا حاضران، زیبایی اندام او را بنگرند، ولی او از انجام این کار امتناع نمود و حاضر نشد پردهی حجاب و عفّت خود را بدرد. با سرپیچی او از فرمان پادشاه، به حکم دادوران، عنوان ملکهی ایران از او سلب شد.[2]
با توجه به متون تاریخی، در زمان زرتشت اگر چه زن با آزادی در محیط بیرون از خانه رفت و آمد میکرده و همپای مردان به کار میپرداخته، ولی این امور با حجاب و پرهیز شدید از اختلاطهای فسادانگیز همراه بوده است. از جملهی احکام و قوانینی که در آن دوره باید رعایت میشد آن بود که زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی ولو پدر یا برادرشان را ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورتی از زن دیده نشده و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.[3]
همچنین از نوشتههای ویل دورانت و دیگران استفاده میشود که هر چه موقعیّت زنی در اجتماع بالاتر و از اهمّیّت بیشتری برخوردار بود، حجاب و پوشش او نیز به مراتب از سایر زنان بیشتر و کاملتر بود. در کتاب «زندگی من» اثر «نهرو» نیز به این نکته تصریح شده که نهرو، زنان شرافتمند و متشخّص و محترم کشمیر را از پوشش مناسبی که داشتند و این که سر و بدن آنها کاملاً پوشیده بوده و زنان فاحشه و کمارزش جامعه را به واسطهی برهنه بودن سروقسمتهایی از بدن آنها میشناسد. در این کشور پرده و حجاب نشانهی موقعیّت و امتیاز اجتماعی میباشد.[4]
بر عکس جوامع بشری امروز که تحت تأثیر تبلیغات گستردهی جهان غرب، مبنی بر ترویج فرهنگ بیحجابی و بیحیایی، برهنگی بیشتر را نماد تشخّص و موقعیّت بالای اجتماعی میدانند ولی دریغ از آن که این تفکّر، محصول حیله و مکر انسانهای هوسران و منفعت طلبی است که از این طریق به خواستههای شیطانی خود دست پیدا میکنند.
وجوب حجاب در دین یهود و التزام عملی برخی از زنان یهودی به آن کاملاً روشن و آشکار است و این امر که هنوز در برخی از زنان مؤمن یهودی رعایت حجاب کامل و استفاده از پوشش صورت دیده میشود، نشان آن است که حجاب جایگاه والایی در بین قوم یهود داشته است. نکتهی مهمّ و قابل تأمّلی که وجود دارد آن است که دستورات دینی که در طول تاریخ تداوم یافته و دستخوش تغییرات عمدهای نشده است، ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که این دستورات در کتابهای مقدّس از تأکید بیشتری برخوردار بودهاند.
در مواضع متعدّدی از کتاب تورات و کتاب فقهی تلمود که یکی از کتابهای مهمّ دینی و در حقیقت فقه مدوّن و آییننامهی زندگی یهودیان است، به طور روشنی وجوب پوشش و نهی از اختلاط با نامحرمان و موارد بسیاری دیگر در ارتباط با حیا و عفّت بیان شده است.[5]
ویل دورانت میگوید: «گفتوگوی علنی میان ذکور و اناث، حتّی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین (یهود) ممنوع گردیده بود. ... دختران را به مدرسه نمیفرستادند و در مورد آنها کسب اندکی علم را به ویژه، چیز خطرناکی میشمردند. با این همه، تدریس خصوصی برای زنان مجاز بود. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق میساخت. زندگی جنسی آنان، علیرغم تعدّد زوجات، به طرز شایان توجّه، منزّه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگانی محجوب، همسرانی کوشا، مادرانی پُرزا و امین بودند و از آن جا که زود وصلت میکردند، فحشا به حداقلّ تنزّل پیدا میکرد».
در آیات تورات، از واژه «چادر» و «برقع» که به معنای روپوش صورت است، به عنوان پوشش زنان یهودی یاد شده و بیحجابی را به عنوان سبب نزول عذابِ پروردگار معرّفی نموده است. همچنین پوشاندن موی سر را از واجبات معرّفی نموده و از لمس و تماس بدنی زنان و مردان پرهیز میدهد. تورات تشبّه مرد و زن به یکدیگر را نهی نموده، میگوید: «متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد، زیرا هر که این را کند، مکروه یهوه خدای توست» (تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره 5 ).[6]
در «تلمود» اصلیترین کتاب فقهی که به گفته ویل دورانت، اساس تعلیموتربیت یهود است، نیز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سکوت زن و پرهیز از هرگونه آرایش برای سایر مردها، پرهیز از نگاه زن به مردان بیگانه، اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم و لزوم پرهیز از هر امر تحریکآمیز، تأکید شده است. بنا بر حکم تلمود، اگر رفتار زن از روی حیا و عفّت نباشد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ کتوبا (مهریه) طلاق دهد و زنانی که در موارد زیر به رفتار و کردار آنها اشاره میشود، ازدواجشان باطل است و مبلغ کتوبا (مهریه) به ایشان تعلّق نمیگیرد:
زنی که از اجرای قوانین دینی یهود سرپیچی میکند و فیالمثل بدون پوشاندن سر خود، به میان مردان میرود، در کوچه و بازار پشم میریسد و با هر مردی از روی سبکسری به گفتوگو میپردازد. زنی که در حضور شوهر خود، به والدین او دشنام میدهد و زن بلند صدایی که در خانه با شوهر خود به صدای بلند دربارهی امور زناشویی صحبت میکند و همسایگان او میشنوند که چه میگوید.[7]
در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی میکردند، حجاب، به مراتب شدیدتر از آن چه اسلام فرموده وجود داشت. در بین این ملّتها وجه و کفّین(صورت و کف دستها) هم پوشیده میشد. حتّی در بعضی از ملّتها سخن از پوشیدن زن و چهرهی زن نبود، بلکه سخن از مخفی کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادتِ سفت و سخت درآورده بودند.[8]
در دین یهود، پوشاندن سر تنها مختص زنان نیست؛ مردها علاوه بر پوشیدن لباسهایی حاشیهدار، موی چهار طرف سر خود را بلند میکنند که این رسم نیز بر اساس آموزههای دینی یهود است. بسیاری از مردان از قوم «چاسادیک» یهود، همچنین ریش خود را هرگز نمیتراشند و امّا «کیپه» یکی از مهمترین بخشهای لباس مردان یهود است. مرد یهودی ازدواج کرده باشد یا نباشد باید بعد از سن سه سالگی، همیشه سرش را بپوشاند. اغلب برای پوشاندن سر «کیپه» کفایت میکند امّا بعضی از مردان یهودی برای اطمینان حاصل کردن از این که سرشان در موقع دعا به خوبی پوشیده شده است، علاوه بر «کیپه» از سرپوش دیگری نیز استفاده میکنند و بنا بر این روی «کیپه» یک کلاه میگذارند.[9]
در مسیحیّت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار میآمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره میگوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتّی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است».
مسیحیّت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تأکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدّس محسوب میشد و حتّی در کتاب «تاریخ تمدّن» آمده است که: ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود؛ امّا از دیدگاه مسیحیت که تجرّد، مقدّس شمرده شده است، جای هیچ شبههای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است. در این ارتباط، نگاهی به «انجیل» میاندازیم:
«... و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مُزیّن به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گران بها * بلکه چنان که زنانی را میشاید که دعوای دین داری میکند به اعمال صالحه * ...».
«و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلّی(زینت شدن) شدن به طلا و پوشیدن لباس * بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسدِ روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست * زیرا بدینگونه، زنان مقدّسه در سابق نیز که متوکّل به خدا بودند، خویشتن را زینت مینمودند و شوهران خود را اطاعت میکردند * مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا میخواند و شما دختران او شدهاید».
افزون بر موارد پیشین، «عهد جدید» نیز لزوم پوشاندن موی سر، به ویژه در مراسم عبادی، لزوم سکوت به ویژه در کلیسا، با وقار و امین بودن زن و نهی از نگاه ناپاک به بیگانگان و در یک کلام لزوم رعایت عفاف را خاطر نشان ساخته، میگوید: «کسی که به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا کرده است پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش کن(بیرون بیاورش) و از خود دور انداز؛ زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آن که تمام بدنت در جهنّم افکنده شود».
در روایات ما نیز چنین آمده است: حضرت عیسی فرمود: «از نگاه کردن به زنان بپرهیزید؛ زیرا شهوت را در قلب میرویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخصِ نگاه کننده کافی است». حواریون و پس از آنها پاپها و کاردینالهای بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازمالاجرا شمرده میشد، با شدّتی هرچه تمامتر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایشهای جسمی فرا میخواندهاند.
در کتاب «زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب چنین بازگو میکند: «زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد، الّا آن که در خانه خود باشد؛ زیرا فقط لباسی که او را میپوشاند، میتواند از خیره شدن چشمها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتّی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد؛ زیرا برای بینندگان خطرناک است».
تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته، به وضوح نشان میدهد که حجاب در بین زنان، کاملاً رعایت میشده است. در کتاب «پوشاک اقوام مختلف»، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی آورده شده که نشان میدهد همگی آنها دارای لباس بلند و پوشش سر بودهاند.[10]
با نظری گذرا و اجمالی در تعالیم ادیان قبل از اسلام به خوبی روشن میشود که نه تنها بحث حجاب و عفاف در این ادیان مطرح بوده، بلکه یکی از واجبات تأکید شده و ضروری آنها به حساب میآمده است. از سوی دیگر دریافتیم که احکام و قوانینی که به موضوع حجاب و حفظ عفّت در ادیان پیش از اسلام پرداخته است، به مراتب سختتر و شدیدتر از احکام حجاب در دین مبین اسلام است. به راستی کسانی که اسلام را به طرح موضوع حجاب و سختگیری در مورد آن متّهم میکنند و یا به بیان دیگر، اسلام عزیز را به خاطر قانون حجاب، ناقض حقوق بشر و آزادی انسان میدانند، یا به کلّی از تاریخ و کیفیت حجاب در اقوام و ادیان پیش از اسلام آن هم با غلظت بیشتر، بیخبرند و یا راه عناد و لجبازی را پیش گرفتهاند. به هر حال شیاطین انس و جنّ همیشه از نادانی و غفلت انسانها در جهت پیشبرد اهداف آلودهی خود بهرههای فراوان بردهاند و از سوی دیگر، همواره چراغ علم و بصیرت، سدّی استوار در برابر مقاصد پلیدشان بوده است.
[1] حجاب در ادیان (زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام) ص 4/ برخورد اعراب با زنان ایرانی 13 تا 132 هجری.
[2] حجاب در ادیان (زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام) ص 18.
[3] احکام و آداب حجاب و عفاف ص 20.
[4] عطر عفاف ص 28.
[5] سایت راسخون (rasekhoon.net/article/show/980783).
[6] حجاب در ادیان (زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام) ص 25.
[7] همان ص 26.
[8] همان ص 130.
[9] سایت خبرگزاری فارس (farsnews.com/newstext.php?nn=13920224000434).
[10] حجاب در ادیان (زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام) ص 20/ پایگاه اطّلاع رسانی حوزه (91541(hawzah.net/fa/Article/View/.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی زاده