در شیوهی زندگی امامان، یکی از برجستگیها این بود که عنایت خاصی به داشتن فرزند و تربیت او بر اساس صحیح داشتند. از همان آغاز میکوشیدند نهاد فرزند بر اساس توحید و ایمان باشد، بعد چون باغبانی آگاه و دلسوز که در پرورش نهال کوشا است، در پرورش معنوی فرزند میکوشیدند.
آنان به قانون وراثت توجه داشتند و سخن رسول خدا(ص) را دریافته بودند:
الشَّقِیُّ شَقِیٌ فِی بَطنِ أُمِّه وَ السَّعِیدُ سَعِیدٌ فِی بَطنِ أُمِّهِ؛[1]
انسان تیره بخت در رَحِم مادرش تیره بخت است و انسان سعادتمند، در رَحِم مادرش سعادتمند است.
یعنی انسان دارای زمینهی سعادت یا شقاوت از ناحیهی مادر خواهد شد و قبل از ولادت باید برای تکوین او، زمنیهسازی نیکی کرد.
در اینجا، نخست به آمار تعداد فرزندان امامان، مطابق نقل کتاب ارزشمند ارشاد شیخ مفید میپردازیم[2] و سپس به بحث و بررسی ادامه میدهیم.
شمار فرزندان امامان(ع)
فرزندان امیر مؤمنان(ع)
حضرت علی(ع) از همسران مختلف دارای 27 فرزند بود:
1. امـام حسن؛ 2. امـام حسین؛ 3ـ زینب کبری؛ 4. زینب صغری (ام کلثوم)؛ 5. محمد حنفیه؛ 6. عمر؛ 7. رقیه؛ 8. عبّاس؛ 9. جعفر؛ 10. عثمان؛ 11. عبدالله؛ 12. محمد اصغر؛ 13 عبیدالله؛ 14. یحیی؛ 15. امالحسن؛ 16. رمله؛ 17. نفیسه؛ 18. زینب صغـری؛ 19 رقیه صغری؛ 20. ام هانی؛ 21. ام الکرام؛ 22. جمانه؛ 23. امامه؛ 24. ام سَلَمه؛ 25. میمونه؛ 26. خدیجه؛ 27. فاطمه.[3]
فرزندان امام حسن(ع)
امام حسن(ع) دارای پانزده فرزند بود:
1. زید؛ 2. ام الحسن؛ 3. ام الحسین؛ 4. حسن مُثَنّی؛ 5. عمر؛ 6. قاسم؛ 7. عبدالله؛ 8. عبدالرحمن؛ 9. حسین اثرم؛ 10. طلحه؛ 11. فاطمه؛ 12. ام عبدالله؛ 13. فاطمه؛ 14. ام سلمه؛ 15. رقیه.[4]
فرزندان امام حسین(ع)
امام حسین(ع) دارای شش فرزند بود:
1. علی (امـام سجـاد)؛ 2. علی بن الحسین (علی اکبر)؛ 3. جعفر بن حسین؛ 4. عبدالله؛ 5. سکینه؛ 6. فاطمه.[5]
فرزندان امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) دارای پانزده فرزند بود:
1. امام محمد باقر؛ 2.عبدالله؛ 3. حسن؛ 4. حسین؛ 5. زید؛ 6. عمر؛ 7. حسین اصغر؛ 8. عبدالرحمن؛ 9. سلیمان؛ 10. علی؛ 11. خدیجه؛ 12. محمد اصغر؛ 13. فاطمه؛ 14. علیّه؛ 15. ام کلثوم.[6]
فرزندان امام باقر(ع)
امام محمد باقر دارای هفت فرزند بود:
1. امام صادق؛ 2. عبدالله؛ 3. ابراهیم؛ 4. عبیدالله؛ 5. علی؛ 6. زینب؛ 7. أم سَلَمه.[7]
فرزندان امام صادق(ع)
امام صادق(ع) دارای ده فرزند بود:
1. امام کاظم؛ 2. اسماعیل؛ 3. عبدالله؛ 4. ام فروه؛ 5. اسحاق؛ 6. محمد؛ 7. عبّاس؛ 8. علی؛ 9. اسما؛ 10 فاطمه.[8]
فرزندان امام کاظم(ع)
امام کاظم(ع) دارای 37 فرزند بود:
1. امام رضا؛ 2. ابراهیم؛ 3. عبّاس؛ 4. قاسم؛ 5. اسماعیل؛ 6. جعفر؛ 7. هارون؛ 8. حسن؛ 9. احمد؛ 10. محمد؛ 11. حمزه؛ 12. عبدالله؛ 13. اسحاق؛ 14. عبیدالله؛ 15. زید؛ 16. حسین؛ 17. حسن؛ 18. فضل؛ 19. سلیمان؛ 20. فاطمه کبری؛ 21. فاطمه صغری؛ 22. رقیه؛ 23. حکیمه؛ 24. ام ابیها؛ 25. رقیه صغری؛ 26. ام جعفر؛ 27. لابه؛ 28. زینب؛ 29 خدیجه؛ 30. علیّه؛ 31. آمنه؛ 32. حسنه؛ 33. بُرَیهه؛ 34. عایشه؛ 35. ام سلمه؛ 36. میمونه؛ 37 ام کلثوم.[9]
فرزندان امام رضا(ع)
حضرت رضا(ع) یک فرزند داشت: امام جواد(ع).[10]
فرزندان امام جواد(ع)
امام جواد دارای چهار فرزند بود:
1. امام هادی؛ 2. موسی؛ 3. فاطمه؛ 4. امامه.[11]
فرزندان امام هادی(ع)
امام هادی(ع) پنج فرزند داشت:
1. امام حسن عسکری؛ 2. حسین؛ 3. محمد؛ 4. جعفر کذّاب؛ 5. عایشه.[12]
فرزندان امام حسن عسکری(ع)
امام حسن عسکری دارای یک فرزند است: حضرت مهدی (عج).[13]
فرزندان امام مهدی(عج)
در این مورد، نظریات مختلفی ارائه شده است. بعضی بر اساس این که امام ترک اَولی نمیکند و ازدواج و داشتن فرزند از مستحبات مؤکّد است، معتقدند حضرت دارای فرزندانی است، ولی بعضی شیوهی زندگی او را استثنایی دانستهاند.
تربیت فرزندان سالم
امامان تمام اصولی را که نقشی در تربیت صحیح فرزندان داشت، با دقت و جدیّت رعایت میکردند، مانند:
1. توجه خاص در انتخاب همسر
از آنجا که یکی از زمینههای پیدایش انحراف و گناه، فرزندان تربیت نشده هستند و تربیت بر اساس اصول صحیح، نقش به سزایی برای زمینهسازی پیدایش ارزشها خواهد داشت و خشت اوّل بنای وجود انسان است، امامان به آن اهمیّت میدادند.
در مورد ازدواج که پایهی اصلی برای زمینهسازی تربیت صحیح فرزندان است، امامان در انتخاب همسر، دقت بسیار داشتند. آنان در ازدواج خود و فرزندان، سعی داشتند به صورت ساده، دور از تشریفات و بر اساس دین و اخلاق انجام شود در مورد انتخاب شوهر، رسول خدا فرمود:
إذا جاءَکَم مَن تَرضَونَ خُلقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ؛[14]
هرگاه خواستگاری که اخلاق و دین او را میپسندید، نزد شما آمد، با ازدواج او موافقت کنید.
علت آن، چنین بیان شده است:
لِأَنَّ المَرأَۀَ تَأخُذُ مِن أَدَبِ زَوجِها وَ یُقهِرُها عَلَی دِینِهِ؛[15]
زیرا زن تحت تأثیر اخلاق شوهر قرار میگیرد و شوهر او را پیرو دینش میسازد.
از سوی دیگر فرمود:
إیّاکُم وَ خَضراءَ الدَّمَنِ؛
بپرهیزید از سبزیهایی که در جادهای کثیف میروید.
شخصی پرسید: منظور شما چیست؟
پیامبر(ص) فرمود:
أَلمَرأۀُ الحَسناهُ فی مَنبَتِ السُّوءِ؛
زن زیبایی که از خانوادهی ناشایسته، به وجود میآید.[16]
بر همین اساس، اکثر ازدواجهای امامان و امامزادگان، فامیلی بود، زیرا افراد شایسته در میان بنیهاشم، فراوان بودند.
امام سجاد(ع) با فاطمه دختر عمویش امام حسن(ع) ازدواج کرد و فرزندش امام محمد باقر(ع) از فاطمه(س) است.
امیر مؤمنان بیشتر دختران خود را به عقد ازدواج برادرزادههایش فرزندان عقیل، مانند حضرت مسلم، عبدالله، محمد و عبدالرحمن درآورد. دخترش حضرت زینب(س) را همسر برادرزادهاش، عبدالله بن جعفر نمود. حضرت ابوالفضل با «لُبابه»، دختر عبدالله بن عبّاس ازدواج نمود.
چند پسر امام حسن(ع) با دختران امام حسین(ع) ازدواج کردند، مانند حسن مثنی که با فاطمه بنتالحسین ازدواج کرد و از او دارای پنج فرزند گردید. عبدالله بن حسن با سکینه ازدواج کرد.
حضرت علیاکبر(ع) با دخترِ عمویش امام حسن(ع) ازدواج نمود.[17]
حضرت عبدالعظیم با خدیجه، دخترِ قاسم بن زید بن امام حسن(ع) ازدواج کرد. [18]
نفیسه، دختر زید بن حسن بن علی، همسر اسحاق، پسر امام صادق(ع)[19] و...
گاهی خواستگاران نابابی میآمدند، که ردشان میکردند، مثلاً معاویه توسط مروان خواست ام کلثوم، دختر عبدالله بن جعفر را به ازدواج یزید درآورد. عبدالله بن جعفر گفت: اختیار دختر با داییاش، امام حسین(ع) است، و امام حسین(ع) مانع ازدواج شد. [20]
2. ازدواج ساده و زودهنگام
یکی از مشکلاتی که پیامدهای شوم و انحرافی دارد و مایهی فساد و گمراهی شده و آثار مربیان بزرگ را خنثی کرده تأخیر ازدواج در سنین بلوغ است؛ چرا که غریزهی جنسی، نیرومندترین غریزه در وجود انسان است، در سنین بلوغ به قوّت خود میرسد و باید به طریق طبیعی و سالم ارضا شود. راه طبیعی آن ازدواج است. اگر تأخیر بیافتد، موجب انحرافات و فساد جنسی خواهد شد.
بزرگترین مشکل و مانع بر سر راه ازدواجهای سنگین و بیمورد، تشریفات و مهرههای سنگین است؛ زیرا چنین مخارج و هزینههای سرسامآور موجب میشود پسر و دختر جوان نتوانند ازدواج کنند، یا ازدواج به تأخیر بیفتد.
امامان چون به عوامل تربیت صحیح فرزندان و سایر مردم اهمیّت میدادند، ازدواج را ساده برگزار میکردند و آن را از موقع طبیعی تأخیر نمیانداختند.
رسول خدا(ص) فرمود:
مِن بَرَکَۀِ المَرأَۀِ خِفَّۀُ مَؤُونَتِها وَ مِن شؤمِها شِدَّۀُ مَؤُونَتِها؛[21]
از نشانههای برکت زن، سبک بودن هزینهی زندگی اوست و از نشانههای بدقدمی او، سنگینی هزینهی زندگی او میباشد.
نیز فرمود:
شُؤمُ المَرأَۀِ غَلاءُ مَهرِها؛[22]
مهریهی سنگین، نشانهی بدقدمی زن است.
مردی همراه بانویی به محضر پیامبر(ص) آمد و گفت: تصمیم دارم با این زن ازدواج کنم. پیامبر(ص) از مقدار مهریه پرسید، گفت: چیزی ندارم! پیامبر(ص) در دست او انگشتری دید، فرمود: «همین انگشتر را مهر قرار بده.»[23] به این ترتیب، ازدواج با کمال سادگی انجام گرفت.
مهریهای که امامان برای خود و فرزندانشان قرار میدادند، «مهر السنّه» بود؛ یعنی مهریهای که برای حضرت زهرا(س) تعیین شد. سفارش می کردند مهریه را بیشتر از آن نکنند که قیمت آن هم معادل پانصد درهم نقره بود.
حضرت رضا(ع) با این که در عصر شکوفایی اقتصاد و وفور نعمت زندگی میکرد، فرمود:
أیُّما مُؤمنٍ خَطَبَ إلی أخِیهِ حُرمَتَهُ فَبَذَلَ لَهُ خَمسَمِائَۀ دِرهَمٍ فَلَم یُزَوِّجهُ فَقَد عَقَّهُ، و استَحَقَّ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ أن یُزَوِّجَهُ حَوراءَ؛[24]
هر مؤمنی که از دختر برادر مسلمانش خواستگاری کند و پانصد درهم مهریه بذل کند، ولی برادر مسلمان، مبلغ را کم شمرده و جواب رد بدهد، با خواستگار، بدرفتاری و نامهربانی کرده، سزاوار است خداوند او را در قیامت همسر حوریان بهشتی نگرداند.
پیامبر اسلام(ص) که بزرگترین مربی جهان بشریّت است، روزی بالای منبر، در مورد پیامد شوم تأخیر ازدواج دوشیزگان فرمود:
إنَّ الأبکارَ بِمَنزِلَۀِ الثَّمَرِ عَلَی الشَّجَرِ، إذا أدرَکَ ثَمَرُهُ فَلَم یُجتَنَی أفسَدَتهُ الشَّمسُ وَ نَثَرَتهُ الرِّیاحُ، وَ کَذلِک الأبکارُ إذا أدرَکنَ ما یُدرِک الِّنساءُ فَلَیسَ لَهُنَّ دَواءٌ إلّا البُعُولَۀَ؛[25]
دوشیزگان مانند میوههای رسیدهی درخت هستند، که اگر چیده نشوند، تابش خورشید آنها را تباه ساخته و باد، اجزای فاسد شدهی آنها را پراکنده میکند. دوشیزگان وقتی به سن ازدواج رسیدند، دوایی برای آنان جز شوهر نیست.
پیامبر(ص) به جوانی به نام «عکّاف» که بدون عذر، ازدواج را تأخیر انداخته بود، فرمود: «تَزَوَّج وَ إلّا فَأَنتَ مِنَ المُذنِبِینَ؛ ازدواج کن، وگرنه از گنهکاران هستی.»[26]
امامان هزینهی ازدواج و مهریه را ساده و سبک میگرفتند و برای فرزندانشان در وقت مناسب، سنت ازدواج را برگزار میکردند، به عنوان مثال:
اماح سجاد(ع) در کربلا 23 سال داشت، زیرا در سال 38 ه.ق در مدینه متولد شد و ماجرای کربلا در آغاز سال 61 ه.ق رخ داد. بنابراین، حضرت حدود 23 سال داشت. مورخان می نویسند:
پسرش امام باقر(ع) در کربلا چهار ساله بود، زیرا حضرت در 57 ه.ق دیده به جهان گشود. از این مطلب فهمیده میشود امام سجاد(ع) قبل از بیست سالگی ازدواج کرده است.
در مورد علی اکبر، کمترین سنّی که نوشتهاند هجده سال است، بیشترین سنّی که گفتهاند، 27 سال است. حضرت هنگام شهادت، فرزنده پنج ساله داشته است. با توجه به این که امام کاظم(ع) در سال 128 ه.ق متولد شد . امام رضا(ع) در سال 148 دیده به جهان گشوده نتیجه میگیریم امام کاظم(ع) در کمتر بیست سالگی ازدواج کرده است.
امام جواد(ع) در سال 195 ه.ق دیده به جهان گشود، که نتیجه میگیریم امام جواد(ع) در کمتر از هفده سالگی ازدواج کرده است.
همچنین با توجه به این که امام هادی(ع) در 212 ه.ق متولد شد و امام حسن عسکری(ع) در 232 ه.ق دیده به جهان گشود، نتیجه میگیریم امام هادی(ع) قبل از بیست سالگی ازدواج کرده است.
امامان در مورد فرزندان خود همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از بیست سالگی، وسایل ازدواج آنان را فراهم مینمودند. به این ترتیب، به یکی از عواملی که پشتوانهی طبیعی برای تربیت سالم است، توجه و عنایت خاصی داشتند.
مشکلات دیگری بر سر راه ازدواج وجود دارد که موجب تأخیر آن خواهد شد، مانند «مشکل مسکن» که مهمترین و دشوارترین مانع است. باید دولت و ملت، دست به دست هم نهند و برای حفظ جوانان از انحرافات و خطر شبیخون فرهنگی برای دفع و رفع موانع ازدواج، اقدام جدّی کنند. سستی و کندی در این کار، خیانت بزرگ به آرمان مقدس اسلام است و موجب بیاثر شدن آثار تربیتی مکتب انسانساز اسلام خواهد شد.
3. توجه به نامگذاری فرزندان
امامان در مورد نامگذاری فرزندانشان که یکی از شئون تربیت است، سعی داشتند فرهنگ شیعه زنده بماند. در این مسیر، از هر فرصتی استفاده میکردند، از جمله نام قهرمانان و بزرگان شیعه را برای فرزندان خود انتخاب میکردند. علاقهمندان خاندان رسالت نیز از آنان پیروی مینمودند.
بر همین اساس، در میان فرزندان امامان، نامهای: محمد، علی، احمد، فاطمه، حسن، حسین، خدیجه و زینب بسیار دیده میشود. در حالی که دشمن درصدد نابودی فرهنگ شیعه بود، امامان نام قهرمانان شیعه را، با نامگذاری فرزندان خود، زنده نگه میداشتند.
گاهی در میان فرزندان یک امام، مثلاً امام کاظم(ع)، یک نام برای دو فرزند تعیین میشد، منتها برای این که اشتباه نشود، با کلمه صغری و کبری مشخص میگردید، مثل فاطمهی کبری و صغری. سه نفر از فرزندان امام حسین(ع) به نام «علی» بودند: علی اکبر، علی اوسط و علی اصغر.
روزی مروان بن حکم حاکم ناپاک معاویه در مدینه، به امام سجاد(ع) گفت: نام تو چیست؟
ـ علی.
ـ نام برادرت چیست؟
ـ علی.
ـ علی، علی، چه خبر است؟! مثل این که پدرت تصمیم گرفته نام همهی پسرانش را علی بگذارد!
امام فرمود:
حضور پدرم آمدم و سخن مروان را گفتم. پدرم فرمود: «اگر صد پسر هم داشته باشم، دوست دارم نام همهی آنان را علی بگذارم.»[27]
سبط بن جوزی در کتاب تذکره مینویسد: در میان دختران امام کاظم(ع)، چهار دختر به نام فاطمه بودند، به این ترتیب: فاطمه کبری، فاطمه وسطی، فاطمه صغری و فاطمه اُخری.[28]
امامان برای حفظ فرهنگ تشیع، اصرار داشتند نام شخصیتهای برجسته و پیشگامان تشیع، در تاریخ زنده بماند.
نظارت دقیق امامان بر تربیت فرزندان
امامان پس از رعایت اصول تربیت، نظارت دقیق و مداوم بر فرزندانِ خود داشتند و سعی میکردند آنان را متدین، متعهد و انقلابی پرورش دهند. برای دستیابی به چنین آثاری هرگز نسبت به آنان بیاعتنا نبودند.
در وهلهی اوّل، با آنان دوست و رفیق بودند و با کمال محبّت با آنان رفتار مینمودند. یار و یاورشان بودند و در دشواریها دستشان را میگرفتند.
رسول اکرم(ص) فرمود:
رَحِمَ اللهُ عَبداً أَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّهِ بِالإحسانِ اِلَیهِ، و التأَلُّفِ لَهُ وَ تَعلِیمِهِ وَ تَأدِیبِهِ؛[29]
خداوند رحمت کند بندهای را که فرزندش را بر نیکی و سعادتش یاری کند؛ به این که به او احسان نماید و با او رفتار دوستانه داشته باشد و به آموزش و پروش او بپردازد.
مردی به محضر رسول خدا(ص) آمد و گفت: هرگز کودکی را نبوسیدهام! رسول خدا(ص) فرمود:
هذا رَجُلٌ عِندِی إنَّهُ مِن أَهلِ النَّارِ؛[30]
این مردی است که به نظر من، اهل دوزخ است.
در وهلهی دوم، امامان در مسیر تربیت فرزند، هرگز آنان را تحقیر نمیکردند، بلکه به آنان شخصیت میدادند و غریزهی رشدجوییشان را سرکوب نمینمودند و از کاری که موجب عقدهی حقارت فرزند میشود، دوری مینمودند؛ زیرا میدانستند هر که برای خود شخصیتی قائل نیست، به هر انحراف و گناهی دست میزند. از سوی دیگر، اگر کسی احساس شخصیت کند، آن را با گناه نابود نمیکند؛ چنان که امیر مؤمنان فرمود:
مَن کَرُمَتُ عَلَیهِ نَفسُهُ لَم یُهِنها بِالمَعصِیِۀِ؛[31]
کسی که خود را گرامی دارد، خود را با گناه خوار نکند.
در وهلهی سوم، همواره فرزندان را نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر میکردند. در این راستا اصرار داشتند و اذهان صاف فرزندانشان را با حکمتها و مطالب سازنده باور مینمودند.
امامان همچون لقمان حکیم که گوش جان فرزند عزیزش را با حکمتهایِ ژرف مینواخت و با تعبیر لطیف: یا بُنَیَّ؛ پسرجانم، با کمال محبّت، فرزندش را نصیحت مینمود،[32] همواره با ندای: یا بُنَیَّ، با جلب عواطف فرزند، باران نصیحت خود را بر صفحه آمادهی قلب فرزندشان فرو میآوردند؛ چنان که امام علی(ع) در نامهی اندرز خود به امام حسن(ع)، ده بار میفرماید: « یا بُنَیَّ».[33]
در بخشی از آن میفرماید:
فَبادَرتُکَ بِالاَدَبِ قَبلَ أَن یَقسُوَ قَلبُکَ وَ یشتَغِلَ لُبُّکَ؛[34]
در تربیت و تأدیب تو، قبل از آن که قلبت سخت شود و عقل و فکرت به امور دیگر سرگرم گردد، پیشی گرفتهام.
امام حسین(ع) به معلم فرزندش، «عبدالرحمن سلمی» که سورهی حمد را به فرزندش آموخته و او را تعلیم و تربیت کرده بود، هزار دینار جایزه داد و دهان او را پر از گوهر نمود. شخصی به حضرت گفت:
آن همه جایزه دادی؟! امام فرمود:
وَ أینَ یَقَعُ هذا مِن عَطائِه؛[35]
این مبلغ اندک، کجا ارزش تعلیم او را جبران میکند؟!
نتیجه: تبلیغات و نصایح منطقی و مهرانگیز، قطعاً اثربخش است و از ارکان اصلی تربیت میباشد. امامان از این عامل برای پاکسازی و بهسازی فرزندان، کمال استفاده را کردند.[36]
همچنین امامان در تربیت فرزند، غذای پاک بهآنان میدادند و بر روی دوستیابی، راهنماییشان مینمودند و از رفتن به محیط فاسد برحذر میداشتند. به طور کلی، همهی عوامل زمینهساز تربیت و تکامل فرزند را فراهم نموده، از هرگونه عوامل ضد تکامل جلوگیری مینمودند.
بر همین اساس، فرزندان امامان، اغلب انسانهای برازنده، پرهیزکار، دانشمند، مبارز، انقلابی، وارسته، شجاع، سخاوتمند و خوش اخلاق بار آمدند و در زندگی، خلف صالح و آیینهی جمال و کمال پدران پاک خود بودند و قدم به جای قدم آنها نهادند.
پینوشتها:
[1]- بحارالانوار: ج 3، ص 44.
[2]- در مورد تعداد فرزندان امامان در کتابهای اسلامی، به اختلاف سخن گفته شده، ما کتاب ارشاد شیخ مفید را که از نظر قدمت و اعتبار، عالیترین و بهترین مدرک است برگزیدیم، زیرا این کتاب را استاد و عالمی بزرگ و مورد قبول نوشته و از نظر قدمت، موبوط به آغاز قرن پنج است. شیخ مفید 413 ه.ق یعنی هزار سال قبل وفات کرد.
[3]- ارشاد مفید: ج 1، ص 355-356
[4]- همان: ج 2، ص 16.
[5]- همان، ص 137.
[6]- همان، ص 154.
[7]- همان، ص 172.
[8]- همان، ص 200-201.
[9]- همان، ص 236-237.
[10]- همان، ص 263.
[11]- همان، ص 284.
[12]- همان، ص 300.
[13]- همان، ص 323.
[14]- بحارالانوار، ج، 103، ص 374.
[15]- فروع کافی، ج 5، ص 368-369.
[16]- وسائلالشیعه، ج 14، ص 19 و 29.
[17]- همان، ص 48؛ ریاحینالشریعه، ج 3، ص 257.
[18]- سفینۀالبحار، ج 2، ص 121.
[19]- ریاحینالشریعه، ج 4، ص 157 و 255
[20]- بحارالانوار، ج 44، ص 207-208.
[21]- وسائلالشیعه: ج 15، ص 11.
[22]- همان، ص 10.
[23]- مستدرکالوسائل، ابوابالمهور، باب اوّل.
[24]- فروع کافی، ج 5، ص 376، پانصد درهم معادل 5/262 مثقال نقره. با توجه بهاین که در عصر امامان شیربها وجود نداشت، مهریه را جلوتر میپرداختند و دختر با آن، جهیزیه فراهم می کرد.
[25]- همان، ص 337.
[26]- بحارالانوار، ج 103، ص 221.
[27]- معالیالسبطین، ج 1، ص 206.
[28]- بحارالأنوار، ج 48، ص 317
[29]- مستدرکالوسائل، ج 2، ص 626.
[30]- فروع کافی، ج 6، ص 50.
[31]- غررالحکم، ج 2، ص 75.
[32]- لقمان (30)، آیهی 13-16.
[33]- نهجالبلاغه، نامهی 31.
[34]- همان.
[35]- مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 66.
[36]- ر.ک: بحارالانوار، ج 74 و 75.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی