کد مطلب: ۱۸۰۱
تعداد بازدید: ۲۸۴۰
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۱
حجاب و عفاف| ۵
حکم حجاب کامل برای تمام زنان ثابت و قطعی بوده و تنها زنان سالخورده آن هم به مقدار پوشش روئین (جلباب) از این حکم استثنا شده اند. از سوی دیگر خداوند برای همین زنانی که مستثنی واقع شده اند نیز حفظ عفاف و پوشش مانند دیگر زنان را توصیه می کند و آن را مطابق عفّت می داند.

حجاب در دین مبین اسلام و قرآن کریم| ۲

 
آیه دیگری که از مفهوم آن می توان بر لزوم حجاب و پوشش زنان پی برد، آیه 60 از سوره ی مبارکه نور است.
(سوره‌ی نور)
قرآن کریم در سوره ی نور می فرماید: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ». و زنان از كارافتاده ‏اى كه اميد به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نيست كه لباس هاى (رويين) خود را بر زمين بگذارند، به شرط اين كه در برابر مردم خود آرايى نكنند و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست.[1]
این آیه در مورد پیر زنانی سخن می گوید که به واسطه ی از دست دادن میل جنسی و ناتوانی از ازدواج بر اثر کهولت سنّ، تا حدّی (نه به طور مطلق) به عنوان استثنائی از مقوله ی حجاب به حساب می آیند. آری زنان سالخورده که نه دیگر خودشان تمایل و امیدی به ازدواج دارند و نه مردان انگیزه ای برای ازدواج با ایشان دارند، می توانند مقداری از پوششی که برای دیگر بانوان واجب است را با رعایت شرایطی که در آیه ی شریفه نیز به آن اشاره شده، بردارند.


منظور از «الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ»


در تفسیر نمونه ذیل این آیه ی شریفه، توضیحاتی در باره ی ویژگی زنانی که خدای متعال ایشان را استثناء نموده، داده شده است که گزیده ای از آن از این قرار است:
در مورد سنّ اين زنان و اين كه تا چه حدّ برسند حكم «قواعد» را دارند، گفتگو است. در بعضى از روايات اسلامى تعبير به «مسنّه» شده (زنان سالخورده)، در حالى كه در بعضى ديگر تعبير به «قعود از نكاح» (بازنشستگى از ازدواج) آمده است. امّا جمعى از فقهاء و مفسّرين، آن را به معنى «پايان دوران قاعدگى و رسيدن به حدّ نازايى و عدم رغبت كسى به ازدواج با آن ها» دانسته ‏اند. ولى ظاهر اين است كه همه ی اين تعبيرات به يك واقعيت اشاره مى‏ كند و آن اين كه به سنّ و سالى برسند كه معمولاً در آن سنّ و سال كسى ازدواج نمى ‏كند، هر چند ممكن است به طور نادر چنين زنانى اقدام به ازدواج بنمايند.[2]


معاف از حجاب تا چه اندازه


تعبیر به «أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ/ لباس هاى خود را بر زمين بگذارند»، بدان معنا نیست که به طور کلی لباس از تن در آورده و در برابر دیده ی نامحرمان عریان باشند. بلکه طبق برخی از روایات، منظور پوششی در حدّ چادر و امثال آن است که در آیات قبل از این به آن ها اشاره شد. یعنی می توانند بر خلاف دیگر زنان، پوشش های روئین خود مثل چادر را استفاده نکنند. از امام باقر علیه السّلام در باره ی این آیه ی شریفه سؤال شد: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً»، چه لباسی را می توانند نپوشند؟ امام علیه السّلام در پاسخ فرمودند: «الْجِلْبَابُ»، جلباب.[3] همچنین در روایت دیگری از امام صادق علیه السّلام در باره ی همین مسأله، حضرت فرمودند: «تَضَعُ الْجِلْبَابَ وَحْدَهُ»، فقط جلباب را می توانند نپوشند‏.[4] البته ذیل این آیه روایات دیگری موجود است که از بیان آن ها به جهت رعایت اختصار خودداری می کنیم.


شرط لازم این حکم


امّا این تخفیف در حجاب برای ایشان نباید دستاویزی برای افکار شیطانی شود. به این معنا که حالا که معاف از پوششی چون چادر شدیم، دیگر با هر نوع لباس و هر گونه آرایشی که بخواهیم در برابر نامحرمان حاضر شویم. خیر، آیه ی شریفه این معافیت از حجاب را مقیّد به «عدم تبرّج» کرده است، تبرّج در لغت به این معناست: «التَّبَرُّج: إِظهار المرأَة زينتَها و محاسنَها للرجال ...». تبرّج یعنی زن، زینت و محاسن و زیبائی هایش را ظاهر نموده و به نمایش بگذارد... همچنین (برخی معنی این کلمه در این آیه را) چنین معنا نموده اند: ظاهر ساختن زینت و هر آن چه (تحریک) شهوت مرد را به دنبال دارد.[5]
به عبارت دیگر آن ها با کنار گذاشتن این مقدار از پوشش خود، حق ندارند که خود را در چشم نامحرمان بیارایند. پوشیدن لباس های محرّک و زینتی برای ایشان جایز نیست و در ضمن نباید خود را به هر شکل دیگری زینت و آرایش کنند. در تمامی احکام شرع، پروردگار متعال تمامی جوانب را متذّکر شده تا زمینه ای برای فساد و فحشا فراهم نباشد و به همین دلیل هر کاری که بخواهد موجب سوء استفاده از این حکم الهی و پیدایش مقدّمات گناه شود، به حکم قرآن ممنوع است.
از آن جائی که انسان مخصوصاً جنس زن، در سنین بالا دچار فرسایش شدید در نیرو و اعضا و جوارح خود می شود و دیگر قادر نیست بسیاری از امورات عادی زندگی خود را به تنهائی انجام دهد و یا حتّی در انجام کارهای ساده ای چون حفظ پوشش و رعایت حجابِ کامل خود بعضاً دچار غفلت و یا زحمت می شود، این حکم قرآن کریم در واقع نوعی محبّت و تخفیف به این دسته از بانوان است، لذا سوء استفاده از این حکم در جهت مقاصد شیطانی، خیانت و ناسپاسی بزرگی در برابر این لطف پروردگار است.


عفّت در سالمندی

 
امّا در پایان آیه توصیه می کند: «وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ». و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست». آری این معافیت در پوشش و حجاب، حکم الزامی نیست بلکه تخفیفی است برای هر بانوی سالمندی که بخواهد به آن عمل کند، امّا سفارش و توصیه ی خداوند متعال آن است که ولو کمی هم برایشان سخت باشد، امّا رعایت حجاب همچون بانوان دیگر برای ایشان بهتر بوده و به مقام عفّت نزدیک تر است.
این کلمه «وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ»، یعنی: اگر عفّت به خرج داده و از پوشش و حجاب خود نکاهند (برایشان بهتر است)، نشان دهنده ی آن است که رعایت عفّت در هر سنّی حتّی سالمندی، برای انسان ارزشی بزرگ محسوب می شود. و خداوند شنوا و داناست و از عفّت این بانوان گرامی غفلت ندارد، لذا در سرای آخرت با پاداشی که فکرش را هم نمی کردند، این عفّت و حجاب ایشان را جبران خواهد کرد.


حجاب کامل برای همه جز سالمندان


از مفهوم آیه و استثنائی که در آن به کار رفته است می توان به وضوح حکم حجاب کامل را برای دیگر زنان، از آیه شریفه استفاده نمود. در این آیه حکم حجاب کامل برای تمام زنان ثابت و قطعی بوده و تنها زنان سالخورده آن هم به مقدار پوشش روئین (جلباب) از این حکم استثنا شده اند. از سوی دیگر خداوند برای همین زنانی که مستثنی واقع شده اند نیز حفظ عفاف و پوشش مانند دیگر زنان را توصیه می کند و آن را مطابق عفّت می داند.
به طور قطع وقتی رعایت حجابی که برای سالخوردگان بخشیده شده، مطابق با عفّت ایشان است، رعایت آن برای بانوان دیگر که در سنّ ازدواج و گرایشات جنسی هستند و در صورت عدم رعایت حجاب و عفاف هر لحظه ممکن است در دام هوا و هوس خود و دیگران گرفتار شوند، اولویّت بیشتری داشته و لازمه ی حفظ عفّت ایشان است. تجربه ی زشت و تلخ بی حجابی و بی عفّتی در جوامع غربی، ثابت کرده است که در سایه ی شوم عدم رعایت حدود بین مرد و زن و ولنگاری موجود در جوامع، امنیت، اخلاق، نظام خانواده و ... همه و همه در آستانه ی تباهی و نابودی قرار می گیرد و ارزش های واقعی جای خود را به ضدّ ارزش ها می دهند. آیا وقت آن فرا نرسیده که در فرجام زشت و تباهی ساکنان غرب بنگریم و از آن درس بگیریم؟


سوره‌ی احزاب


خدای متعال در سوره ی احزاب، آیات 32، 33 و 53 دستوراتی به همسران پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله می دهد که برای حفظ عفّت و پاکی همه ی زنان مسلمان و مؤمن، مهمّ و ضروری است. به خاطر موقعیّت مهمّ و حسّاسی که زنان پیامبر داشتند، و در واقع به خاطر همجواری با رسول خدا صلّی الله علیه و آله، انتظار بیشتری در اطاعت از فرمان خدا، از ایشان می رفت (چنان که خداوند در قرآن کریم ایشان را مادران مؤمنین خوانده است)، لذا خطاب این آیات به طور مستقیم با ایشان است ولی تنها به آن ها محدود نمی شود.


حجابِ سخن


در آیه 32 می فرماید: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً». اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از آنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد پس به گونه ‏اى هوس ‏انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد.[6]
در اوایل بحث حجاب و در قسمت معنا و مفهوم حجاب گفتیم که حجاب معانی متعدّدی دارد و می توان تمامی معانی آن را به یک معنا یعنی: «مانع» ارجاع داد. طبق آیه 32 از سوره ی احزاب یکی از حجاب هایی که اسلام برای زنان برشمرده است، حجاب صوتی زن است. به این معنا که زن نباید به گونه ای با کرشمه و ناز صحبت کند که بیمار دلان را به طمع بیندازد. یعنی باید نوع سخن گفتن زن با نامحرم به گونه ای باشد که مانع از طمع او و فراهم شدن بستر گناه شود. بنا بر معنای کلّیِ حجاب (مانع)  این نوع مانع شدن از گناه هم نوعی از حجاب زن محسوب می شود.
وقتی قرآن کریم به همسران پیامبر این گونه تذکّر و هشدار می دهد، در واقع درسی است برای تمامی زنان مسلمان و مؤمن تا این تذکّر قرآن را آویزه گوش خود سازند.


حجابِ خانه


در آیه 33 می فرماید: «وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ ...». و در خانه‏ هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد... .[7] در دستور دیگری که خداوند به همسران پیامبر به عنوان درسی برای تمام زنان امّت می دهد، ایشان را از حضور بی دلیل و بدون ضرورت در اجتماع و خود آرائی و زینت دوران جهالت پرهیز می دهد.
در باره جاهلیّت اولی که در آیه آمده است، در تفسیر نمونه آمده است: «اين كه منظور از جاهليّت اولى چيست؟ ظاهراً همان جاهليّتى است كه مقارن عصر پيامبر صلّی الله علیه و آله بوده، و به طورى كه در تواريخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنباله ی روسرى ‏هاى خود را به پشت سر مى ‏انداختند، به طورى كه گلو و قسمتى از سينه و گردنبند و گوشواره‏ هاى آن ها نمايان بود، و به اين ترتيب قرآن همسران پيامبر را از اين گونه اعمال باز مى ‏دارد. بدون شك اين يك حكم عام است، و تكيه ی آيات بر زنان پيامبر به عنوان تأكيد بيشتر است، درست مثل اين كه به شخص دانشمندى بگوئيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت مؤكّدتر و جدّى ‏ترى از اين كار پرهيز كند».[8]
برخی از مفسّرین ذیل این آیه آورده اند:  «مروى است "سوده" که يكى از زوجات حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است، او را گفتند: چرا حج و عمره نمى ‏كنى مانند ديگران؟!! گفت: يك بار كه واجب بود به جا آوردم، بعد از اين حج و عمره ی من آن است كه از خانه بيرون نروم چنان كه خدا فرموده، و عزم من آن است كه پاى از حجره ‏اى كه رسول مرا در آن نشانده بيرون ننهم تا بميرم، پس (تا دَم مرگ) بيرون نيامد تا جنازه‏ اش را بيرون آوردند».[9] نقطه ی مقابل آن عایشه است که فرمان قرآن را زیر پا گذاشت و پای خود را برای شعله ور کردن آتش فتنه و جنگ با امام المسلمین علی علیه السّلام از خانه بیرون گذارد.
در شرح این آیه در تفسیر أحسن الحدیث چنین نقل شده است: «عایشه وقتى كه خواست به جنگ على عليه السّلام برود، در مكّه به نزد امّ سلمه رفت و از او خواست كه در خروج بر آن حضرت با عايشه همكارى كند، امّ سلمه با ياد آورى آيه ی شريفه فرمود: «و قد جمع القرآن ذيلك فلا تندحيه»، يعنى قرآن دامن تو را جمع كرده و فرموده، در خانه بنشينى لذا دامن خويش را باز نكن، ابن اثير در نهايه (ندح) مى ‏گويد: منظور امّ اسلمه آيه ی [وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ] است. و نيز ملاحظه مى ‏شود عایشه چون به زيد بن صوحان نامه نوشت و او را به يارى خود در جنگ جمل خواند، زيد در جواب نوشت: در اين خروج بر خلاف قرآن عمل كرده ‏اى و آن گاه كه ابن عبّاس در بصره به خانه ی او وارد شد، اعتراض كرد، ابن عبّاس گفت: خانه ی تو آن است كه رسول خدا در آن قرارت داده و نيز على عليه السّلام به او فرمود: برگرد به خانه ‏اى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داده در آن قرار بگيرى».[10]
بر خلاف آن چه در جوامع امروزی مشاهده می کنیم، قرآن کریم حضور بدون ضرورت زنان در جامعه را مخالف عفّت ایشان و مایه ی ایجاد فساد و نابسامانی در اجتماع می داند. کانون گرم خانه و خانواده، محیط امنی است که مانع از هجمه های غیر اخلاقی و ناامنی برای زنان می شود و بدین جهت استقرار در خانه، خود نوع دیگری از حجاب برای بانوان محسوب می گردد.
از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: روزی خدمت رسول خدا صلّی الله علیه و آله بودیم که حضرت پرسیدند: چه چیزی برای زن بهتر است؟ کسی از ما پاسخ ایشان را نداد. من جریان را برای فاطمه علیها السّلام گفتم و او گفت: «مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ‏ لَا تَرَى‏ رَجُلًا وَ لَا يَرَاهَا»، هیچ چیز برای زن بهتر از آن نیست که او مردی را نبیند و مردی هم او را مشاهده نکند. کلام فاطمه را برای رسول خدا گفتم و ایشان فرمودند: درست گفت، فاطمه پاره ای از تن من است.[11]
البته این بدان معنا نیست که زن در خانه زندان شود بلکه به این معناست که باید در صورت نیاز و ضرورت از خانه خارج شود و حضور او در اجتماع دلیل شرعی و عقلانی داشته باشد، و إلّا با آمدن بدون دلیل در میان جمعیّت نامحرم (حتّی با فرض پوشش مناسب) حریم حجاب را شکسته و زمینه ی مشکلات بعدی را برای خود و جامعه مهیّا می کند.


حداقل ملاقات با نامحرم


همچنین در آیه 53 می فرماید: «... وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ ...». و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را (به عنوان عاريت) از آنان [همسران پيامبر] مى ‏خواهيد از پشت پرده بخواهيد، اين كار براى پاكى دل هاى شما و آن ها بهتر است.[12]
این آیه نیز پیرامون آیه ی قبل در باره ی ضرورت ملاقات نکردن با نامحرم سخن می گوید. در این آیه طرف خطاب مردانی هستند که برای عاریه گرفتن وسیله ای به در خانه ی رسول خدا می آمدند و به هنگام نبود خود پیغمبر اکرم از همسران ایشان طلب وسیله می نمودند. خدا می فرماید: با وجود حجاب و پرده ای با همسران پیامبر سخن گوئید و این مکالمه ی شما بدون پرده و مستقیم نباشد، چراکه این کار در طهارت قلب هر دو طرف مناسب تر است. در باره ی دیگر مسلمین نیز قدر متیقّن آن است که تا می توانند از زیارت نامحرم خودداری کنند.
مشکل نابسامانی که گریبان گیر جوامع امروزی حتّی بلاد مسلمین شده، آن است که بسیاری از گناهان و منکرات، عادی شده و چهره ی معروف را به خود گرفته اند تا به جائی که در بعضی موارد، بیان حکم خدا مردم را به تعجّب و حیرت وا می دارد، گویی دین جدیدی نازل شده است، این که قرآن کریم (تا آن جا که ممکن است و ضرورتی ندارد) سفارش به ملاقات نکردن نامحرمان با یکدیگر نموده، شاید امروز باعث تعجّب بسیاری از مردم شود ولی به هر حال حکمی از احکام خداست که امروزه جامعه ی ما به سبب سست شدن بنیان خانواده، خیانت ها، افسردگی های ناشی از آن، بالا رفتن آمار طلاق و پائین آمدن آمار ازدواج، زیاد شدن فرزندان طلاق و ...، دارد تاوان تعطیلی و کم رنگ شدنش را پرداخت می کند.


پی‌نوشت‌ها:


[1] سوره نور/ آیه 60 (ترجمه مکارم).

[2] تفسير نمونه ج ‏14 ص 546.

[3] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏5 ص 522.

[4] همان.

[5] لسان العرب ج 2 ص 212.

[6] سوره احزاب/ آیه 32 (ترجمه مکارم).

[7] همان/ آیه 33.

[8] تفسير نمونه ج ‏17 ص 290.

[9] تفسیر اثنا عشری ج 10 ص 439.

[10] تفسير أحسن الحديث ج ‏8 ص 353.

[11] دعائم الإسلام ج ‏2 ص 215.

[12] سوره احزاب/ آیه 53 (ترجمه مکارم).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: