عفاف در دین مبین اسلام و قرآن کریم| ۱
پیشازاین با معنای لغوی «عفاف» آشنا شدیم و خلاصهی معنا و مفهوم عفاف عبارت بود از اینکه: «عفّت یا عفاف حالتی نفسانی است که به سبب آن انسان از غلبهی شهوت بر عقلش و درنتیجه ارتکاب رفتار زشت و حرام خودداری میکند». با دقّت در معنی عفّت روشن میشود که این کلمه دارای معنای وسیعی است، زیرا شهوت به معنای هرگونه میل و خواهش نفس است و عفّت مانع از غلبهی تمایلات نفسانی بر عقل انسان میشود.
شهوت تحت تدبیر عقل و شرع
میل به پست و مقام، شهرت، زیبایی و ثروت، خوردن و نوشیدن، مقاربات جنسی و ...، اینها همه امیال و خواستههایی است که نفس انسان آن را مطالبه میکند. اصل وجود آنها در درون نفس، نعمت خدادادی است که مایهی حرکت انسان و سرعت گرفتنش به سمت رشد و کمال میشود و اگر بد بودند هرگز خداوند حکیم آنها را در وجود انسان قرار نمیداد. این تمایلات تا وقتی تحت کنترل عقل و طبق موازین شرعی و دستورات الهی باشند، باعث رشد و تعالی بشر میشوند، ولی بهمحض اینکه پای خود را از محدودهی عقل و شرع فراتر گذاشته و به تعبیر دیگر حکومت و غلبهی بر عقل پیدا کردند، تأثیر عکس خواهند داشت و موجب سقوط و انحطاط فرد و جامعه میشوند.
معنی اصطلاحی عفّت
عفّت حالتی در درون انسان است که از طغیان نفس جلوگیری میکند. از آنجا که تمایلات جنسی نفس، بروز و ظهور فراوانی داشته و افراد زیادی را به خود مشغول نموده است، کلمهی «شهوت» بیشتر در معنای خاصّ آن استعمال شده و بهمحض شنیدنش، ذهنِ اکثریّت مردم، به تمایلات جنسی مبادرت میکند و حالآنکه «شهوت» اعمّ از تمایلات جنسی و غیر آن است. لذا بااینوجود شاید بتوان گفت که معنی «شهوت» در اصطلاح، همان تمایلات جنسی است. مطالعهی آیات و روایاتی که دربارهی لزوم عفّت سخن میگویند نیز، ما را به معنای اصطلاحی عفّت رهنمون میشود.
همانطور که از معنای عفّت پیداست، عفّت اختصاص به بانوان ندارد و هر زن و مرد مسلمانی موظّف است تا خود را به زیور عفاف آراسته سازد و از حریم آن پاسداری نماید.
رابطهی حجاب و عفاف
یکی از راههایی که میتوان از حریم عفّت صیانت نمود و از غلبه و سلطهی شهوت بر قوّه عقل جلوگیری کرد، حجاب است. پس درواقع حجاب و عفّت به یک معنا نیستند و دامنهی عفاف بسیار وسیعتر از حجاب است.
عفاف و حجاب بهعنوان دو ارزش در جامعه همواره در كنار هم و گاه بهجای هم بهکاررفتهاند. حجاب يك امر ظاهري و بيروني است؛ يعني در حقيقت مانع و پوشش ظاهري افراد بهویژه زنان را حجاب ميگويند. امّا «عفاف» چنانکه قبلاً اشاره شد، يك حالت دروني است كه انسان را از گناه و حرام بازمیدارد و آثار آن در گفتار و كردار انسان نمود پيدا میکند. از مقایسهی معاني «حجاب» و «عفاف» به اين نتيجه میرسیم كه عفاف يك حالت نفساني و دروني است كه نمودهاي گوناگوني دارد ازجمله: عفّت در نگاه، عفّت در گفتار، عفّت در راه رفتن، عفّت در زينت، عفّت در پوشش و ... كه «حجاب» در حقيقت همان نمود «عفاف» در نوع پوشش است. حجاب همان پوشش ويژه و عفّت يك خصلت و بينش و منش است. عفّت فراتر و برتر از حجاب است. در حقيقت، استعمال لفظ عفاف در مورد حجاب و پوشش از قبيل استعمال لفظ كل در بعضي از مصاديق آن است.[1]
باید بدانیم باوجوداینکه حجاب در دین مبین اسلام بهعنوان شرط لازم حفظ عفّت معرّفی شده است، ولی شرط کافی نیست، یعنی علاوه بر رعایت حجاب، هر انسان مؤمنی باید یک سری قواعد و آدابی را رعایت کند تا مجموعهی این امور، موجب حفظ و صیانت از حریم عفّت شخص و جامعه گردد.
عفاف در قرآن کریم
در قرآن کریم علاوه بر آیاتی که بهطور خاص دربارهی حجاب سخن میگوید، آیات فراوانی وجود دارد که راههای کاربردیِ پاسداری از عفّت را به مؤمنین آموزش میدهد. ما سعی کردیم در این مجموعه به بررسی برخی از این آیات پرداخته و در حدّ توان خودمان از درسهای موجود در آن استفاده کنیم.
عفّت چشم و فرج
در سورهی نور، خداوند متعال در دو آیهی پیدرپی، به حفظ عفّت چشم و فرج انسان دستور داده و راه آن را مشخّص نموده است. در آیه 30 و 31 میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ * وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ ...». به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را [ازآنچه حرام است مانند ديدن زنان نامحرم و عورت ديگران] فروبندند، و شرمگاه خود را حفظ كنند، اين براى آنان پاکیزهتر است، قطعاً خدا به كارهايى كه انجام میدهند، آگاه است. * و به زنان باايمان بگو: چشمان خود را ازآنچه حرام است فروبندند، و شرمگاه خود را حفظ كنند.[2]
دربارهی شأن نزول این آیه نوشتهاند: «از امام باقر علیه السّلام چنين نقلشده است كه جوانى از انصار در مسير خود با زنى روبرو شد- و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار میدادند- (و طبعاً گردن و مقدارى از سینهی آنها نمايان میشد) چهرهی آن زن نظر آن جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامیکه زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه میکرد درحالیکه راه خود را ادامه میداد، تا اینکه وارد کوچهی تنگى شد و بازهم چنان به پشت سر خود نگاه میکرد، ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعهی شیشهای كه در ديوار بود، صورتش را شكافت!
هنگامیکه زن گذشت، جوان به خود آمد و ديد، خون از صورتش جارى است و به لباس و سینهاش ريخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت: به خدا سوگند من خدمت پيامبر میروم و اين ماجرا را بازگو میکنم، هنگامیکه چشم رسول خدا صلّی الله علیه و آله به او افتاد، فرمود: چه شده است؟ و جوان ماجرا را نقل كرد، در اين هنگام جبرئيل، پيك وحى خدا نازل شد و آيه فوق را آورد: (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...)».[3]
رعایت عفّت ابتدا از مردان
در این دو آیه ملاحظه میکنیم که قرآن کریم در راستای صیانت از عفّت مردان و زنان مؤمن دستور میدهد تا چشمان خود را از محرّمات بپوشانند. این دستور اوّلی است که در این آیات بدان پرداختهشده است و جالب اینجاست که این دستور را در ابتدا به مردان مؤمن میدهد. شاید یکی از دلایل آن این باشد که معمولاً زنان به خاطر خصوصیّات جسمی و روحی که خدای متعال در خلقت ایشان قرار داده است، از حیث جلوه گری و طنّازی بیشتر از مردان جلب توجّه میکنند و لذا بیشتر، این مرد است که از جهت نگاههای آلودهی خود، به دام شیطان لعین گرفتار میشود.
از سوی دیگر همانطور که امروزه نیز تقریباً برای همگان به تجربه و تحقیق ثابتشده، مردان بیشتر از طریق نگاه و لمس حسّ شهوت خود را ارضا میکنند و در مقابل، زنان بیشتر با شنیدن جملات عاطفی و عاشقانه و رفتار مهرآمیز راضی میگردند، به همین جهت است که در روابط زناشویی و کانون گرم خانواده، اسلام دستور میدهد تا مرد به همسر خود بگوید که دوستش دارد و به او هدیه بدهد و از طرف دیگر زنان را به پوشش لباسهای زیبا، و زینت و آرایش در مقابل شوهران خود دعوت مینماید. پس از نظر آلودگی به معصیت، بیشتر مردان هستند که در کمین وساوس شیطانی قرار میگیرند و به همین خاطر قرآن کریم ابتدا به مردان مؤمن دستور میدهد تا چشمان خود را از هرزگی و آلودگی بپوشانند.
در مرحله بعد نیز ابتدا به مردان مؤمن میفرماید که عورت و شرمگاه خود را از آلودگی به گناه حفظ کنید. و شاید دلیل این موضوع هم این نکته باشد که در تحریکات جنسی معمولاً مردان زودتر از زنان تحریکشده و همچنین زودتر به اوج لذّت جنسی و حالت ارضا دست پیدا میکنند، درحالیکه در زنان اینگونه نیست. همچنین همانطور که بیان شد، مردها با نگاه و ارتباط لمسی تحریک و ارضا میشوند و زنان بیشتر با ارتباط کلامی به این حالت دست پیدا میکنند. آنچه بیشتر از ارتباط کلامی در دسترس است، ارتباط چشمی و لمسی است. به همین جهت باز این مردان هستند که بیشتر، زودتر و راحتتر ممکن است در دام شیطان گرفتار شوند.
البته این تفسیر از آیهی شریفه مطابق با ظاهر آن میباشد ولی در توضیح «حفظ فرج» روایتی از امام صادق علیه السّلام نقلشده است که حضرت ذیل این آیه فرمودند: «تمامى آياتى كه در قرآن دربارهی حفظ فروج هست به معناى حفظ از زنا است، به غير اين آيه كه منظور در آن حفظ از نظر است».[4] به این معنا که مرد و زن مؤمن باید شرمگاه خود را از دیگران (غیر از همسر) بپوشانند. این پوشش نهتنها موجب صیانت از عفّت انسان میشود بلکه مانع از بروز فحشا و گناهان کبیرهی دیگر میگردد.
بنابراین ملاحظه میکنیم که قرآن کریم بالطافت بینظیر و دقّت و ظرافت زیبایی، اوّل پیش از آنکه زنان را مورد خطاب خود قرار دهد، به مردان هشدارهای لازم را میدهد. این خود دلیل محکمی است که رعایت عفّت بر همگان، از زن و مرد لازم است و تنها مختصّ به زنان نیست. امّا آنچه گفته شد بدان معنا نیست که زنان اصلاً در معرض گناهان چشم و فرج نیستند. بلکه شاید کمتر و یا دیرتر از مردان معمولاً (نه همیشه و در تمام موارد) از این ناحیه، بستر گناه برایشان فراهم باشد ولی باز هم هر لحظه ممکن است با مکر شیاطین انس و جنّ، فریفته شده و چشم و دامن خود را به گناه آلوده سازند، به همین دلیل قرآن پس از دستور عفّت در نگاه و شرمگاه به مردان مؤمن، بلافاصله همین دستور را به زنان مؤمنه میدهد.
عفّتِ چشم مقدّم بر عفّتِ فرج
با دقّت بیشتر در آیهی کریمه، درس دیگری را از این آیه استفاده میکنیم. خداوند تبارکوتعالی در آیه موردنظر، دستور به عفّت در نگاه را بر عفّت در فرج، مقدّم داشته است. علّت این امر چیست؟ چشم دریچهای است که یک سری تصاویر و دادههایی را به مرکز قلب و عقل انتقال میدهد. پسازآن این دادهها تأثیرات خود را بر روی قلب و روح، و ذهن و عقل او میگذارد. نگاه با توّجه به اینکه از چه جنسی باشد، میتواند تغییرات عمده و چشمگیری را بر روح و روان انسان بگذارد. نگاه میتواند تأثیر جدّی و بسزایی در تصمیمگیری و گرایشات انسان داشته باشد.
به همین جهت در طب اسلامی و سنّتی نیز هرگونه ورودی به بدن انسان اعمّ از خوردنیها، نوشیدنیها، شنیدهها، دیدهها و تصاویر و ...، همه و همه غذاهای روح و جسم انسان محسوب شده و در صحّت و سلامت و یا علّت و بیماری او نقشآفرین هستند. نگاه انسان از دو حالت خارج نیست: یا الهی و رحمانی است و یا شیطانی و آلوده. نگاه رحمانی همچون نگاه به آیات قرآن و روایات معصومین، نگاه محبّتآمیز به پدر و مادر، همسر و فرزندان، نگاه به خانهی خدا و مشاهده مشرّفه ائمّهی اطهار علیهم السّلام، نگاههای عبرتآمیز به آیات و جلوههای الهی و ...، اینها موجب نورانیّت دل و عقل انسان میگردد و عقل و دل که نورانی شد، گرایش به خوبیها و هدایت پیدا میکند. به همین جهت زمینهی خیرات و نیکیها و رشد و کمال در او بیشازپیش فراهم میشود.
بهعکس، نگاه شیطانی و آلوده مثل نگاه به نامحرم، نگاه به اسرار دیگران و بهطور کلّی نگاه به محرّمات، اینها نورانیّت قلب را کمرنگ کرده و عقل انسان را تاریک میکند. وقتی عقل و دل انسان تاریک و شیطانی شد و ذهن انسان با وسوسههای ابلیس آلوده گشت، زمینههای گناه فراهمشده و میل به محرّمات در او تقویت میشود. به همین خاطر کنترل نگاه و پرهیز از نگاههای حرام، مانعی برای ارتکاب بسیاری از معاصی میباشد و در فرض نگاه آلوده، خودداری از گناه برای انسان بسیار مشکل و در بعضی موارد غیرممکن میگردد.
ظاهر آیهی شریفه نیز اشعار به همین حقیقت دارد. مقدّم شدن عفّت در نگاه به خاطر آن است که غالباً نگاه آلوده، مقدّمه و شروع نامبارکی برای گناهان عدیدهای است که به دنبال آن نگاه حرام، صاحبش را به کام خود فرو میکشاند. به قول شاعر:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
پینوشتها:[1] www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,9312
[2] سوره نور/ آیه 30 و 31 (ترجمه انصاریان).
[3] تفسير نمونه ج 14 ص 436.
[4] ترجمه الميزان ج 15 ص 155.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده