اشاره
شيخ طوسي رحمه الله جون را از اصحاب امام حسين عليهالسلام شمرده است.(۱) «جون»(۲) اهل «نوبه» و غلام سياهپوستي بود كه «ابيذر غفاري» آن صحابي باوفاي پيامبر او را از قيد بندگي و بردگي آزاد كرده بود. «جون» از شيعيان امام علي عليهالسلام شناخته ميشد. او پيوسته پس از ابوذر همراه اهل بيت عليهمالسلام بوده است. زماني در خدمت امام حسن عليهالسلام و هنگامي با امام حسين عليهالسلام بود. او امام حسين عليهالسلام را از مدينه تا مكه و سپس از مكه تا عراق همراهي كرده بود.(۳) گويند جون در ساخت و تعمير سلاح مهارت داشت. نقل شده جون، در شب عاشورا خيمه ويژهاي براي خود برپا ساخته بود تا سلاح ياران حسين عليهالسلام را تعمير و اصلاح كند. در تاريخ آمده است، در روز عاشورا، امام درخواست او را براي جهاد اين گونه رد فرمود:«تو از جانب من اذن (كنارهگيري از جنگ) داري، فقط و فقط تو ما را براي دستيابي به عافيت همراهي كردهاي. بنابراين، خود را به راه و شيوه ما مبتلا مساز».(۴)گفته شده بعد از اين بود كه به خدمت دختر اميرمؤمنان، زينب عليهاالسلام و اطرافيان امام رسيد تا آنها را شفيع خود سازد. پس از آن از امام اجازه جهاد گرفت و وارد ميدان رزم شد.
درسي كه ميتوان گرفت:
در راه احياي حق، هر كس بايد از ابزار ممكن كه مورد قبول نيز ميباشد، بهرهمند شود.
شهادت جون
جون در روز عاشورا در مقابل امام حسين عليهالسلام ايستاده و از آن حضرت اجازه رزم خواست. اما امام به او اذن جهاد ندادند و حضرت فرمودند: ما تو را براي ايام عافيت و آسودگي خريداري كرديم ولي الآن خود را گرفتار نكن» جون خود را بر قدمهاي امام انداخت و بر آن بوسه ميزد و ميگفت: «اي فرزند رسول خدا! من براي آسودگي خاطر خويش در گرفتاري از شما كمك ميگرفتم، (۵) من خود ميدانم كه بوي خوشي ندارم، خويشانم افرادي فرومايهاند و رنگم سياه است. اما شما از من از آن نفس بهشتگونهتان بدميد تا كه خوش بو شوم، شرافت خويشاوندي يابم، و سيمایم سفيد شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا اين خون تيرهام با خون پاكتان مخلوط گردد» پس از آن گاه امام او را اجازه رزم دادند.(۶) او وارد معركه جنگ شد در حالي كه اين رجز را ميسرود: «كيف يري الكفار ضرب الاسود بالسيف ضربا عن بنيمحمداذب عنهم باللسان و اليد ارجوا به الجنة يوم الورود؛(۷) اي كفار، ضرب شمشير سياه را چگونه ميبينيد؟ به شمشير ضربهاي از فرزند محمد، از آنها با زبان و دست حمايت ميكنم، در حالي كه به بهشت در روز قيامت اميدوارم» بعد از آن، بيست و پنج نفر از سپاه دشمن را به خاك انداخت. محمد بن ابيطالب ميگويد:«زماني كه جون به زمين خورد، حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام بر بالينش آمد و بر حق او اين گونه دعا فرمود: «اللهم بيض وجهه، و طيب ريحه و احشره مع الابرار، و عرف بينه و بين محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله؛ (۸) پروردگارا! سيماي او را سفيد كن، و او را خوش بوي گردان، و با محمد صلي الله عليه و آله محشورش نما، و بين او و محمد، آشنايي برقرار ساز».علماي ما از امام باقر عليهالسلام و از پدرشان امام زينالعابدين عليهالسلام نقل كردهاند: هنگامي كه بنياسد براي دفن شهدا، به معركه جنگ آمدند، بعد از چند روز ديدند كه بوي خوشي - چون مشك - از اندام جون متصاعد است.(۹) سلام بر جون در زيارت ناحيه اين گونه آمده است: «السلام علي جون بن حوي ابن حرمي مولي ابيذر الغفاري؛ (۷۶۲) سلام بر جون غلام ابيذر غفاري».
درسي كه ميتوان گرفت:
شناخت حق و رهروي آن به ظاهر افراد نيست. استجابت دعاي ولي خدا آن قدر با شتاب انجام ميپذيرد، به گونهاي كه خواندن او در واقع اجابت خداوند است.
ادامه دارد...
------------------------------------------------------
پی نوشتها:
۱. تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص ۱۳۸؛ موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص ۴۵۱؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۸
۲. مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص ۱۲۹
۳. ابصار العين، ص ۲۲۷ و فائده ۱۵
۴. اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹ و ۳۴۵؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۳
۵. رجال شيخ طوسي، ص ۷۲
۶. گاه نام ايشان را «حوي» ضبط كردهاند، و ليكن مشهور «جون» است. مقتل الحسين خوارزمي، ج ۱، ص ۲۳۷، ولي مفيد رحمه الله او را جوين مولي ابيذر دانسته است. الارشاد، ج ۲، ص ۹۳
۷. ابصار العين، ص ۱۷۶
۸. فقال عليهالسلام: «انت في اذن مني، فانما تبعتنا طلبا للعافيه، فلا تبتل بطريقنا»
۹. يابن رسول الله، انا في الرخاء الحس قصاعكم و في الشدة اخذلكم»
۱۰. اللهوف، ص ۴۷؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۳