پیشبینی وضعیت حجاب و عفاف در روایات|۱
نهی از لباسهای نامناسب
امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در خطبهای در بصره، مطالب ناب و زیبایی را برای مردم ایراد فرمودند. از آن جمله به معرّفی خویش پرداخته و در ادامهی توصیف خود، به این جملات رسیدند: «أنا أبو الأئمّة الأطهار أنا أبو المهدي القائم في آخر الزمان/ من پدر امامان پاک هستم، من پدر مهدی قائم در آخر الزّمان هستم». مالک اشتر برخاست و پرسید: «متى يقوم هذا القائم من ولدك يا أمير المؤمنين؟/ چه زمانی این قائم از فرزندانت قیام خواهد کرد ای امیر المؤمنین؟». امام عليه السّلام در پاسخ مالک، اوصاف آخر الزّمان را یکی یکی نام بردند تا به این عبارت رسیدند: «اذا ... ذَهَبَ العِفافُ/ زمانی که عفاف از بین میرود».[1]
در روایتی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله دربارهی کیفیّت پوشش بانوان در آینده میخوانیم: «لا تَقُومُ السّاعَةُ (ساعةُ الظّهُورِ) حتّی تظهَرَ ثیابٌ تلبسُها النّساءُ کاسیاتٍ عاریاتٍ». زمان قیام (حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه) فرانمیرسد تا پیش از آن لباسهای زنانهای آشکار میشود که زنان آن را بر تن میکنند درحالیکه هم پوشیده هستند و هم عریان (لباسهای بدننما و نیمه عریان).[2]
آری وقتی عفّت از میان میرود، آنوقت انسان برای راضی کردن تمایلات نفسانی خود، حاضر است دست به هر کاری بزند. همانطور که قبلاً بیان شد، حجاب برای انسان مخصوصاً بانوان تنها به معنای یک نوع پوشش نیست بلکه مانعی است برای محافظتِ ایشان از نگاههای آلوده و تعرّضات و دسترسیهای غیرمجاز. به همین دلیل هر فردی که پوشش داشته باشد مستلزم آن نیست که حتماً دارای حجاب هم باشد، زیرا چهبسا پوششی که خود مایهی تحریک دیگران به تماشا و تماس بدنی میشود. بنا به روایت رسول خدا صلّی الله علیه و آله، در برههای از زمان، زنان لباسی میپوشند که در عین حال که لباس دارند، عریان نیز هستند. این بدان معناست که لباس آنها از پوشش کافی برخوردار نیست و قسمتهایی از بدن را نمیپوشاند. بنابراین، این نوع لباس نهتنها حجاب محسوب نمیشود بلکه نوعی از بیحجابی است، زیرا نهتنها مانع از تعرّضات دیگران نمیشود بلکه باعث تحریک نامحرمان و جذب آنها به سمت صاحب این نوع لباس میگردد. در نتیجه یکی از ویژگیهای پوشش زنانی که در دام شیاطین انسی و جنّی گرفتار شدهاند این است که از پوشش کافی برخوردار نیست و موجب عریان بودن قسمتهایی از بدن میشود.
احتمال دیگری که دربارهی این نوع لباس داده میشود آن است که این لباسها دارای دو ویژگی نامطلوب هستند: 1-نازک هستند 2-چسبان هستند (جذب بدن هستند) بهطوریکه برآمدگیهای بدن زن را نمیپوشانند بلکه حجم اندام را به شکل جذّابی برای هر بیننده به نمایش میگذارند. با این اوصاف، پوششی که نازک و بدننماست و به شکل نامطلوبی حجم اندام زنان را نشان میدهد، فرقی با عریان بودن ایشان ندارد بلکه در بیشتر موارد جذّابیّت زنانهی آنها را در نظر مردان بالا میبرد بهطوریکه اگر عریان بودند تا این اندازه جذّابیّت نداشتند. اینها همه اثر نشر بی عفّتی در جامعه است.
نشانههای ظاهری و باطنی بیحجابی
اصبغ بن نباته از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میکند که از آن بزرگوار شنیدم که میفرمود: «يَظْهَرُ فِي آخَرِ الزَّمانِ، وَ اقْتِرابِ السّاعَةِ –وَ هُوَ شَرُّ الأزْمِنَةِ- نِسْوَةٌ كاشِفاتٌ، عارِياتٌ، مُتَبَرِّجاتٌ، خارِجاتٌ مِنَ الدّينِ، داخِلاتٌ فِي الْفِتَنِ، مائِلاتٌ إلَى الشَّهَواتِ، مُسْرِعاتٌ إلَى اللَّذّاتِ، مُسْتَحِلّاتٌ لِلْمُحَرَّماتِ، فِي جَهَنَّمَ (داخِلاتٌ) خالِداتٌ/ در آخر الزّمان و به هنگام نزدیک شدن قیامت –که آن هنگامه بدترین زمانهاست- زنانی ظاهر خواهند شد که حجاب خود را برمیدارند، برهنه هستند (بدن خود را به نامحرمان نشان میدهند)، خود را آرایش میکنند و زیباییهای خود را به نمایش میگذارند، از دین خدا خارج میشوند، در فتنهها داخل میگردند، تمایل به شهوتها و خواستههای نفسْ دارند، بهسوی لذّتها شتابان هستند، محرّمات (کارهای حرام) را حلال میشمرند، (و در نهایت با چنین عملکردی) در جهنّم (داخل میشوند) برای همیشه خواهند بود».
در روایت مذکور، میتوان دو نوع از نشانههای زنان آخر الزّمانی را ملاحظه نمود: یکی نشانههای باطنی که از حالات قلبی و روحی ایشان حکایت دارد و دیگری نشانههای ظاهری که درواقع اثرات بیماری روح آنها میباشد.
امّا نشانههای باطنی: 1-خروج از دایرهی دین و روح ایمان، 2-ورود در فتنهها، 3-میل به خواستههای نفسانی و گناه، 4-شتاب در تحصیل لذّتها، 5- حلال شمردن محرّمات.
بهطور کلّی میتوان هر قانونی را مجموعهای از اوامر و نواهی (محدودیّت های) هدفمندی دانست که رعایت آنها انسان و اجتماع را بهغایت لحاظ شده از وضع آن قانون میرساند. بهعنوانمثال دزدی در قانون هر کشوری جزء محدودیّت هاست و کسی حق ندارد به مال دیگران تعرّضی داشته باشد. میزان دقّت و صحّت قانون، بستگی به قانونگذار آن دارد. هرقدر قانونگذار از خطا و گناه فاصلهی بیشتری داشته باشد و در شناخت پیرامون و اطراف موضوعی که میخواهد قانون را برایش وضع کند و علم به نیازمندیها و مصالح مربوط به آن، تواناتر باشد، بدیهی است که در وضع قانونی مفید و بیاشکال موفّق تر خواهد بود.
«دین» نیز مجموعهای از قوانین الهی است که توسّط کتاب آسمانی و رسول منتخب از جانب خدا برای بشر تشریع شده است و در هر دورهی زمانی برای بقاء خود، توسّط امامی معصوم و منتخب از ناحیهی پروردگار حراست و نگهبانی میشود. خداوند متعال برای راهنمایی بشر به هادیان واقعی، برای ایشان علائمی را قرار داده است. از آن جمله اعجاز و کرامات و مکارم اخلاقی است که برای کتاب آسمانی خود و رسولان و امامان بر حق قرار داده و ایشان را از سایر ابناء بشر ممتاز نموده است تا بدین واسطه مردم ایشان را شناخته و از هدایت و راهنماییشان بهرهمند گردند.
در تشریع دین و وضع قوانین الهی که تمام شئون زندگی بشر را شامل میشود و استثنابردار نیست، قانونگذار خداوند متعال است. همان خدائی که خالق تمام کائنات بوده و با علم لایزال و نامحدود خویش، بهخوبی به نقاط ضعف و قوّت خلایق آشناست و جز او کسی اینچنین دقیق و بیشائبه از منافع و مصالح خلق آگاه نیست. همچنین او منشأ خیرات و کمال محض و مطلق است و هیچگونه نقص و خطا و جهل در ذات مقدّسش راه ندارد، بنابراین با این اوصاف هیچکس جز او قدرت وضع قانونی کامل و بینقص را برای هدایت و کمال بشر ندارد. امّا باوجود دین الهی و قوانین بینقصش که خدای متعال برای کمال انسان وضع نموده است، در آخر الزّمان گروهی از آن فراری هستند و از حدودی که پروردگار متعال برایشان معیّن فرموده تجاوز میکنند.
دینگریزی و عدم اطاعت از پروردگار یکی از نشانههای زنان آخر الزّمان است. یکی از محدودیّتهایی که خداوند برای مصونیّت زن و اجتماع وضع نموده است، حجاب است. حجاب وسیلهای است برای محدودیّت نگاه نامحرمان بیمار دل و بالطّبع محافظت از حریم سلامت و آبروی زن. امّا زنان هوسباز و آلوده، با هتک حریم حجاب و عفّت و زیر پا گذاردن قانون خدا، از دایرهی دین خارج میشوند و بیشازپیش در دام شیاطین گرفتار میگردند. خروج از سلطنت حضرت حق و دنیای نور (الله نور السّماوات و الارض) بیتردید برابر است با ورود به ظلمت و بردگی شیطان رجیم. در این هنگام عنان نفس سرکش به دست شیطان میافتد و بدون شک ابلیس خبیث، مرکب خود را بهسوی فتنهها سوق میدهد تا او را به قعر هلاکت و دوزخ ساقط سازد.
وقتی انسان از دایرهی ایمان خارج شد و مملکت جانش مسخّر شیطان گردید، آنوقت دیگر تمایلی به عبادت و بندگی پروردگار ندارد و ذائقهی فطری او که همان روح توحید و خداجویی است، تغییر میکند. لذا با سرعت بیسابقهای به سمت خواستههای نفسانی و شهوات حرکت میکند و در این راه از هیچ گناهی فروگذار نکرده و محرّمات الهی را حلال میشمرد.
امّا نشانههای ظاهری: در نتیجه از کسانی که به این حال و وضع گرفتار شدهاند عجیب نیست اگر ببینیم که: 1-حجاب خود را برمیدارند، 2-برهنه هستند (بدن خود را به نامحرمان نشان میدهند)، 3-خود را آرایش میکنند و زیباییهای خود را به نمایش میگذارند. اگرچه تمامی این امور در برابر نامحرمان حرام شمردهشده است، ولی آنها همه را حلال شمرده و برای ارتکابشان از انواع و اقسام روشها و ترفندها بهره میجویند.
پینوشتها:
[1] إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجل الله تعالى فرجه الشريف ج 2 ص 150.
[2] آخر الزّمان (آیت الله سید علی لواسانی) به نقل از: یوم الخلاص ص 328.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده