چنان که مسبوق و آگاهید مدّتی است در سخنرانیها و مطبوعات، تهاجم فرهنگی، غربگرایی و خطرات آن و لزوم مبارزه با آن مطرح است. تقاضا داریم در این رابطه برای آشنایی همگان به وظایف و تکالیف اسلامی درباره مطالب زیر، توضیحاتی مرقوم فرمایید.
الف - تعریفی از تهاجم فرهنگی و غربگرایی با اشاره به بعضی از نمونههای ملموس و نظایر آن و همچنین اشاره به خطرات این تهاجم.
ب - راههای مبارزه و برخورد با تهاجم فرهنگی.
پاسخ الف - هر نهضت و حرکتی که هدف آن برانداختن آداب و تمدّن و رسوم تعلیم و تربیت و آداب و شعائر و سنن دینی و قومی یک جامعه و تضعیف اعتقاد و پایبندی افراد آن جامعه خصوص جوانان و نوجوانان به فرهنگ و آداب خودشان برای آمادهسازی آنها به قبول عادات بیگانگان باشد، تهاجم فرهنگی به آن جامعه است.
بنابراین، تهاجم فرهنگی به جوامع اسلامی، نهضتها و برنامههای ویرانگری است که با سیاستهای فرهنگی استعماری و با ترویج اخلاق بیگانه و در حال حاضر غربی برای محو شخصیّت اسلامی و مسلمانان و ذوب آنها در فرهنگ و عادات و رسوم بیگانگان و برداشتن مرزهای اخلاقی خصوصاً در روابط زن و مرد و تأسیس حکومت بر اساس حکومتهای غربی، و نفی اصالت حکومت دین و حاکمیت احکام، مخصوصاً از حدود دو قرن پیش در بلاد و ممالک اسلامی به صورتهای گوناگون و شامل تقریباً کل مظاهر زندگی، کم و بیش شکل گرفت و میتوان گفت: جز چند نقطه از سرزمینهای اسلام همه جا را فرا گرفت و بسیاری از عادات و آداب و حتّی لباس و پوشش مسلمانان و طرز و روش ملاقاتها، برخوردها و دیدارها، پذیراییها و مراسم عزا و عروسیها را شامل گردید.
البتّه این اوّلین بار نبوده که بیگانگان به وسیله تهاجم فرهنگی درصدد تسلّط بر بلاد اسلام و استضعاف مسلمین برآمده باشند. به طور مثال، تاریخ به ما نشان میدهد که در سقوط کشور متمدّن و آباد و مسلمان اندلس (اسپانیا) علّت اصلی، تهاجم فرهنگی بیگانه بود. امّا این موج فراگیر تهاجم فرهنگی و اسلامزدایی - که در دو قرن اخیر به وسیله استعمارگران و ایادی روشنفکرنما و تجدّد و تساهل خواه و مزدور آنها پیگیر شد – تقریباً همه بلاد اسلام را هدف قرار داد؛ و اگر چه اساس آن در همه جا از سوی دول بیگانه برانگیخته میشد، امّا تا آنجا پیش رفتند که علناً به زور و زندان و شکنجه و بیرحمترین حکومتهای پلیسی در مثل ایران و ترکیه برای محو اسلام و کلّ مظاهر تمدّن و شخصیت اسلامی مردم متوسّل شدند.
عامل مهمّ پیشرفت این تهاجم در داخل، افرادی بودند که با نشریهها و روزنامهها و شعر و هنر به اسم آزادی و روشنفکری این حرکت را ترویج کردند و مثل پهلوی را به آن هجوم وحشیانه و ددمنشانه برعلیه اسلام و مظاهر دین تشویق نمودند. هدف اصلی در این هجوم خیانتبار، براندازی التزامات مسلمانان به احکام و شعائر و سنن اسلام بود. احکام و شعائری که همواره مانع از رسوخ و نفوذ و سلطه سیاسی و اقتصادی بیگانگان بوده و هست.
دوّم: خلع سلاح روحانیّت، تضعیف نفوذ علما و مسموع بودن قول و حکم آنها در جامعه بود. زیرا قدرت علم و نفوذ کلام آنها مخصوصاً در مصونیّت و سلامت عقاید و افکار در تمام طول چهارده قرن اسلامی عامل اصلی و اساسی بود. به واسطه مراقبت، مواظبت و نظارت علما، همواره شخصیّت جوامع اسلامی از جوامع دیگر مشخص و ممتاز بود. چه در مجامع شیعی اسلامی و چه در مجامع سنی اسلامی، استعمار همین هدف را داشت و ایادی آنها نیز همین هدف را به اسم آزادی و تجدّد و حتّی دلسوزی برای مسلمانان و عقب ماندن آنها از جوامع صلیبی دنبال میکردند. ایران را به سرنوشت دوره پنجاه ساله رژیم منحوس پهلوی و ترکیه را به رژیم لائیک «مصطفی کمال» و کلّ کشورهای اسلامی سنّی را به عدم تمرکز و تجزیه به حکومتهای وابسته به خود گرفتار ساختند. شرح این مطالب و دسایس محتاج به تألیف یک کتاب بزرگ، یا بیش از یک کتاب است.
در ایران اسلامی - الحمدللّه تعالی - با انقلاب اسلامی همه آن سیاستهای شوم و تلاشهای بیگانگان نقشبرآب شد و با رسمیت یافتن مظاهر و شعائر اسلامی و بازگشت زنان مسلمان به اصالت خویشتن خویش و چادر و حجاب و تعلیم و تربیت سالم و شکستن پیکرهها و مجسّمهها و حاکمیّت قوانین اسلامی و کنار گذاردن کراوات و زُنّار، و امور بسیار فرعی و اصلی دیگر، این امیدواری حاصل شد که هجوم فرهنگی دشمن، مثل هجوم جنگی و فیزیکی سرکوب شده، و راه رخنه در بنیاد استقلال این مردم به پاخاسته و اسلامخواه بسته شده باشد.
ولی چنان که میدانیم این موضوع، یعنی تهاجم فرهنگی موضوعی است که شکل عملکرد آن برای اغلب نامرئی و مثل جاسوسهای سرّی، و بلکه سرّیتر از آن است. گاه با زبان خیلی دوستدارانه و غمخوارانه و با الفاظ و عبارات و کلمات دلنشین و دلفریب وارد میشوند و زن و مرد را در دام الفاظی ظاهرفریب گرفتار مینمایند؛ الفاظ و اصطلاحاتی مثل: ترقّیخواهی، نوآوری، تجدّد، جامعه مدنی و ملّی، رفع تبعیض و تساوی حقوق و اتّحاد بینالملل و ...
با این کار، مقدّمات سلطه فرهنگی و اقتصادی و در نتیجه سلطه سیاسی خود را فراهم میسازند و حاکم بودن دین و وحدت دین و سیاست را که از اصول مسلّم قرآنی و اسلام است، هدف قرار میدهد. آنها این باور و این موقعیّت را که سخن آخر را باید از دین گرفت و به دینشناسان یعنی فقها باید رجوع کرد، مخدوش جلوه میدهند تا بیمانع، افکار مخرّب و انحرافی را به خورد مردم دهند. وقتی مردم پزشک بهداشت و حفظ الصّحه نداشته باشند، یا اگر داشته باشند و حرفش را مسموع ندانند و هر کس در بهداشت و حفظ الصّحه بتواند اظهارنظر کند، طبعاً هر غذایی را به آنها میخورانند و هر کالایی را در میان آنها رواج میدهند.
به هر حال، دشمن از این هجوم فرهنگی هدفهای بزرگ دارد و همچنان آن را مؤثّرترین حمله به اسلام و استقلال مسلمانان میداند.
مسلمانان آگاه که در همه جا خواهان بازگشت به اسلام و استقلال و مجد و عظمت دیرین هستند، با همین تهاجم فرهنگی در مبارزهاند. در ترکیه، الجزایر، در آسیای مرکزی، چچن، چین و سایر کشورها تهاجم فرهنگی بیگانگان فعّال بوده و مسلمانان به پا خاسته و با آن در ستیز و درگیرند.
در کشور عزیز اسلامی ما همگام با سقوط رژیم مزدور پهلوی تمام یا بیشتر آثار تهاجم فرهنگی و رسوم کفر و استعمار نیز محو، و رسوم نامشروعی که در مدّت پنجاه سال برقرار شده بود و ادارات و مؤسّسات و تجارت و بازرگانی و تعلیم و تربیت و دانشگاه، زندگی شخصی و عائلی و اجتماعی و سیاسی مردم را فرا گرفته بود، متروک گردید. حتّی میادین از پیکره و تندیسها پاک شد و مظاهر اسلامی متجلّی شد و عصر جدید حکومت و عظمت اسلامی چهره نمایی کرد. بانوان مسلمان، عزّت، کرامت و شخصیّت خود را بازیافتند و از آن ابتذالهای غربگرایی و اختلاطهای فسادانگیز نجات یافتند. از سوی دیگر، بیگانگان هم از این که بتوانند با حملههای فیزیکی و جنگ و خونریزی، این فریاد اللهاکبر و اسلامخواهی را که از ایران بلند شده و میرود تا عالمگیر شود خاموش نمایند، ناامید شدند؛ ولی در عین حال از تهاجم فرهنگی هرگز مأیوس نشدهاند.
دشمنان اسلام و ایران، باز هم درصدد رخنه در اساس محکم این ملک و امّت بوده و از منافع سرشاری که از این کشور میبردند و از آن محروم شدهاند چشم نمیپوشند. آنان در زیر پوشش الفاظی مثل حقوق بشر و آزادی قلم و اهل به اصطلاح هنر و آزادی بانوان و فراجنسی و کلمات فریبنده دیگر وارد میشوند.
از طرف دیگر چون برخی ناآگاهان و بیخبران از دسایس بیگانگان و افراد سادهلوح تحت تأثیر تبلیغات اشتباهانگیز میافتند، و نیز هستند افراد غربگرایی که برای خود پذیرش این تهاجم فرهنگی و ترک سنن اسلامی را یک نوع روشنفکری میدانند و میخواهند به اصطلاح آنچه را در اسلام، قدح و مذموم و در غرب، مدح و ممدوح است در بین مسلمانان نیز مدح و وسیله افتخار قرار دهند، طرّاحان سیاستهای استعماری این تهاجم فرهنگی را کنار نمیگذارند.
خلاصه، این تهاجم فرهنگی، نویسندگان غیر متعهّد یا غربگرا را به تبلیغ غربگرایی و ترک سنن اسلامی و اسلام زدایی وادار نموده است. آنها اهل طرب و ضرب و ساز و آواز و فنون ممنوعه را ترویج نموده و تا آنجا پیش میروند که این کارها اسلامی شمرده میشود.
تهاجم فرهنگی حربهای است که میتواند ارزشها را ضدّ ارزش نماید و آنچه را از دید اسلام ناب قدح است، مدح معرفی کند. چنان که میبینیم این محافل و مجامع استعماری و رادیوهای آمریکا و اروپا هستند که برای این به اصطلاح مظلومیّت هنر و روشنفکر و قلم، همواره دلسوزی دارند و میخواهند جامعه ما را از فرهنگ اصیل خود تهی کرده و به فرهنگ التقاطی و استعماری خود وابسته و دل بسته سازند.
مسلمانان آگاه تحت تأثیر این تهاجم قرار نمیگیرند و شخصیّت و آداب و سنن اسلامی خود را حفظ مینمایند. تا هماکنون در قلب اروپا و آمریکا و کانادا هزارها مسلمان دانشمند آگاه و دانشگاه داریم که در آن محیطها، هویت اسلامی خود را در کمال استقلال حفظ کرده و کمترین اثری از آنها نگرفتهاند. نه در مجالس رقص و موسیقی و به اصطلاح هنر آنها شرکت میکنند، و نه بانوانشان مثل بانوان آنها با مردهای اجنبی اختلاط و معاشرت دارند و به استقلال اسلامی خود افتخار مینمایند. مردشان مرد مسلمان، و زنشان بانوی مسلمان است.
در مورد این که اشارهای به خطرات تهاجم فرهنگی خواستهاید، از همین مختصر که درباره تهاجم فرهنگی بیان شد خطرات آنهم فیالجمله معلوم میشود. تهاجم فرهنگی یعنی روبرویی و معارضه کفر با اسلام و عزّت و استقلال ملّتها.
امّا راجع به نمونههای ملموس پذیرش این تهاجم فرهنگی و غربگرایی: بیشتر یا بسیاری از آن خود به خود آشکار و ملموس است و مسلمانان متعهّد و حسّاس به روشنی آن را درک میکنند. البتّه این نمونهها همه در یک حدّ نیستند و حتّی از جنبه حکم شرعی فی حدّ نفسه برخی مکروه و برخی حرام است؛ امّا از نظر عدول از فرهنگ اسلامی و پذیرش این تهاجم فرهنگی بیگانه نشانه ضعف روحیه شخص و وابسته شدن و فاصله گرفتن از فرهنگ و اسلام، و تشبّه به بیگانه است، که اگر به قصد تشبّه و گرایش به عادات بیگانگان و کفّار باشد، در همه درجاتش حرام است.
به طور اجمال، این نمونهها گاه و بیگاه یا به طور مداوم در ملاقاتها در مؤسّسات و ادارات و سمینارها، در خانه، بازار، مدارس و مراکز تعلیم و تربیت و در صداوسیما دیده میشود. از عناصر مهمّ آن عبارتاند از: اختلاط زن و مرد و حضور هر دو در مراکز و مشاغل و ارزش شمردن موسیقی و نواختن آلات موسیقی به عنوان هنر و ترویج و نشر علنی و رسمی آنها و تجلیل از نوازندگان این آلات محرّمه و به اصطلاح، استادان ضرب و تار و رقص و ... و تجلیل از مراسم مرگ و ولادت آنها، و تأسیس مدارس تعلیم موسیقی و برگزاری مسابقات و بازیهای مانند: بکس و شطرنج، و به خصوص بخش مسابقات ورزشی بانوان مانند: کوهنوردی، تنیس و تشویق آنها به ترک چادر و انتخاب پوششهای اندامنما، و تقلید از مدهای مبتذل لباس، و آوردن دختران در مراسم استقبال و تقدیم گل و یا حمل پرچم و کف زدن و سوت زدن و هورا کشیدن به جای صلوات و تکبیر، و برگزاری مجالس معارفه و توزیع یا تقسیم جوایز یا عرضه صنایع و مجالس دیگر همراه با موسیقی و ارکستر و خلاصه اختلاطهای غیر سنّتی و غیر اسلامی و برقراری قوانین غیر اسلامی در مسائل مربوط به عائله و روابط زن و مرد و حقوق مدنی و سیاسی افراد، و نصب پیکره اشخاص بهعنوان تجلیل از زحمات آنها.
پاسخ ب - راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی عبارت است از:
1 - شناختن ارزشها و ضدّ ارزشها از دیدگاه اسلام و نظر فقه و فقها و تمسّک محکم و ثابت به انجام ارزشها و ترک ضدّ ارزشها و به عبارت دیگر معیار قرار دادن تعالیم مأخوذه از فقه جواهری در زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی و تنظیم کلّ روابط بر اساس راهنماییهای فقهی.
2 - تبلیغ و ترویج و تشویق همگان بر محافظت بر این ارزشها به وسیله سخنرانیها و مطبوعات و جراید و همه رسانههای گروهی.
3 - نشان دادن عکسالعملهای منفی مناسب نسبت به برنامهها و افرادی که این ارزشها را هتک و به قداستهای اسلامی آنها بیاعتنایی مینمایند و یا ضدّ ارزشها را به کار میگیرند و نیز نشان دادن عکسالعملهای مثبت و تحسینبرانگیز نسبت به بانوان و مردانی که ارزشها و آداب اسلامی را احترام مینمایند و به آنها متعهّدند.
4 - تأکید بر اسلامی بودن نظام آموزش و پرورش و تربیت جوانان بر اساس هدایتهای عالی اسلام و گزینش اساتید و دبیران و آموزگاران شایسته و متعهّد و مؤمن به فرهنگ اسلام.
5 - سالم ساختن محیط گردشگاهها و مانَکها و فرهنگسراها از ظواهر مخرّب اخلاق، مثل: ارکستر و موسیقی و اختلاط زن و مرد و بدآموزیهای مختلف.
6 - ترویج فرهنگ استقلال و اعتماد به نفس و تجلیل از شعائر اسلام و تحقیر وابستگی به کفّار و تقلید از آداب و عادات آنها.
7 - تبیین و تبلیغ مفاسد مکتبهای مضرّه و فرهنگهای مادّی و ضدّ ایمان به خدا و اصالت اخلاق و معنویات و مضار مدنیّت منهای دین، و پوچی و پوسیدگی آن و ارشاد همگان، خصوصاً دانشجویان، به فواید و مصالح اسلامگرایی و تعهّد دینی و کمالات حقیقی انسانی.
8 - نشر و تبلیغ سیره انبیا، خصوصاً سیره رسول اکرم(ص) و ائمّه طاهرین(ع) و دعوت به تأسّی به آن بزرگواران در مظاهر زندگی.
9 - بیان و تفهیم این حقیقت ناب، خصوصاً به جوانان که مدنیّت صناعی (پیشرفت مادّی و صنعتی) غرب معلول بیایمانی و بیاعتنایی آنها به مبانی اخلاقی نیست و توجّه به ترقّی صنعتی و کسب علوم مادّی با تمسّک به دین و اخلاق در کمال توافق و سازگاری بوده و بلکه مکمّل یکدیگرند؛ و سعادت حقیقی برای جمیع افراد بشر در سایه کمال او در این دو ناحیه فراهم خواهد شد. و استفاده درست و صحیح از علم و صنعت و همه نعمتهای مادّی به طوری که موجب ظلم و تظلّم و استضعاف و استکبار نشود، فقط در پرتو ایمان به خدا و اخلاق حقیقی حاصل خواهد شد.
10 - بالاخره با پشتیبانی همه، به خصوص صاحبان مقامات و علمای اعلام و ارباب سخن و اهل قلم و سایر اقشار مؤمنین از فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، و نظارت بر اجرای احکام الله و سدّ ابواب ورود فرهنگ بیگانه، به طوری که هر مسلمان آگاه و متعهّد، همه جریانها و سازمانها و مطبوعات و نوشتهها و کتابها و رسانههای گروهی و سیره و روش و تمام مقامات و رفت و آمدها و کیفیّت برخوردها را در رابطه با این تهاجم فرهنگی زیر نظر داشته باشد.
امید است کشور و جامعه ما و همه جوامع مسلمانان از گزند این توطئه شوم بیگانگان مصون مانده و در پرتو احکام و هدایتهای نورانی اسلام طیّ قرون و اعصار بیشمار، تمدّن واقعی و اصالتهای ویژه انسانی را پاسدار و پرچمدار و نگاهبان باشند. به حقّ محمّد و آله الطّاهرین صلوات الله علیهم أجمعین. و لا حول و لا قوة الّا بالله العلی العظیم.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی