حضرت علی(ع) در عصر خلافت خود| ۲
چند نمونه از برخوردهای علی(ع) در جنگ جَمل
در جنگ جمل، امیر مؤمنان علی(ع) در ابعاد مختلف در فشار سختی قرار گرفت، همهی آنها را با تدبیر، سیاست، شجاعت و مقاومت، تحمّل کرد، و خودش و فرزندانش از آغاز تا پایان به طور مستقیم با دشمن میجنگیدند، در اینجا به ذکر چند نمونه از حوادث این جنگ میپردازیم:
۱- نمونهای از گفتار علی(ع) در جنگ جَمَل
در درگیری شدید جنگ جمل، حضرت علی(ع) پرچم را به دست پسرش محمّد حنفیّه داد و به او فرمود:
«تَزُولُ الْجِبالُ وَلا تَزُلْ، غَضَّ عَلى نَاجِذِكَ، اَعِرِاللهَ جُمْجُمَتَكَ، تِدْ، فِيالْاَرْضِ قَدَمَكَ، اَرْمِ بِبَصَرِكَ اَقْصَى الْقَوْمِ، وَ غُضَّ بَصَرَكَ، وَاعْلَمْ اَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِاللهِ سُبْحانَهُ:
اگر کوهها متزلزل شوند تو تکان نخور، دندانهایت را به هم بفشار، جمجمهی خود را به خدا عاریت بده، قدمهایت را بر زمین میخکوب کن، همیشه نگاهت به پایان لشگر دشمن باشد که تا آنجا پیشروی کنی، کاملاً مراقب باش و از آنچه باعث ترس میشود، چشم بپوش، بدان که پیروزی از جانب خداوند سبحان است»[1].
۲- نمونهای از شجاعت علی(ع)
در یکی از ساعات جنگ، حضرت علی(ع) به پرچمدار لشگرش، یعنی فرزندش محمّد حنفیّه فرمود: «به لشگر مقابل حمله کن».
محمّد به پیش رفت، ولی در برابر باران تیرها، اندکی توقّف کرد، تا پس از کمتر شدن تیرها، حمله کند، حضرت علی(ع) فریاد زد:
احمل بین الاسنة فان للموت علیک جنة:
«بین نیزهها، حمله کن و به پیش برو و بدانکه وقت تعیین شده مرگ، سپری برای تو است» [تا وقتش نرسیده مرگ به سراغت نمیآید].
محمّد حمله کرد، ولی در میان تیرها و نیزههای دشمن توقّف نمود، حضرت علی(ع) نزد او آمد و با پشت شمشیرش به محمّد زد و فرمود:
«اَدْرَکَکَ عِرْقٌ مِنْ اُمِّکَ:
رگی از مادرت تو را فرا گرفته است» [یعنی از مادرت ارث بردهای، اگر از پدرت ارث میبردی با کمال شجاعت به پیش میرفتی].
سپس حضرت علی(ع) پرچم را از محمّد گرفت، حمله عظیمی به دشمن کرد و مانند تندبادی کوبنده که خاکستر را ببرد، لشگر دشمن را از پیش میراند، و بسیاری از دشمن را به خاک هلاکت افکند.
هنگامی که لشگر دشمن شکست خورد، حضرت علی(ع) نزد شتری که عایشه در میان هودج سوار بر آن بود آمد، چوبی به هودج زد و فرمود: «آیا پیامبر(ص) به تو امر کرده بود که به جنگ من بیایی؟ آیا امر نفرموده بود که در خانه بنشینی و بیرون نیایی، سوگند به خدا آنان که (مانند طلحه و زبیر) زنهای خود را پوشاندند، ولی تو را بیرون آوردند با تو از روی انصاف رفتار نکردند»[2].
۳- علی(ع) کنار لاشهی قاضی بصره و طلحه
سپس حضرت علی(ع) کنار پیکر «کعببن سور» قاضی بصره آمد، او فتوا داده بود که مردم بر ضدّ علی(ع) بجنگند، و در حالی که قرآن را بر گردنش آویزان نموده بود و اطرافیانش را به جنگ تحریک میکرد، به هلاکت رسید، حضرت علی(ع) به همراهان فرمود: «او را بنشانید»، آنها او را نشاندند، علی(ع) خطاب به لاشهی او فرمود: «ای کعب آنچه را که خداوند به من وعده داده بود به حقّ یافتم، و آنچه را به تو وعده (عذاب) داده بود تو نیز یافتی».
حضرت علی(ع) از آنجا عبور کرد و چشمش به پیکر پلید طلحه افتاد، به همراهان فرمود: «او را بنشانید»، او را نشاندند، حضرت علی(ع) همان سخن را که به کعببن سور فرموده بود، به طلحه فرمود.
یکی از همراهان به علی(ع) عرض کرد: «آیا با کعب و طلحه، بعد از کشته شدن، سخن میگویی؟» علی(ع) در پاسخ فرمود: «آری سوگند به خدا آنها سخن مرا شنیدند، چنانکه در جنگ بدر اهل چاه قلیب (مشرکان کشته شده که در میان چاه قلیب انداخته شده بودند) سخن پیامبر(ص) را شنیدند»[3].
نموداری از جنگ صفّین
کارشکنیها و استبداد و خودمحوری معاویه در برابر امیر مؤمنان علی(ع) و تجاوز او در شهرها، موجب شد که امیر مؤمنان علی(ع) تصمیم گرفت که مردم را برضدّ معاویه بسیج کند، و به دنبال این تصمیم، ماجرای جنگ طولانی صفّین رخ داد، و از پنجم شوّال سال ۳۶ آغاز شد در این جنگ خونین که با پیامدهایش حدود ۱۸ ماه طول کشید صد و ده هزار نفر کشته شدند، که بیست هزار نفر آن از سپاه علی(ع) بودند، بعضی تعداد کشتهها را به سیصد هزار نفر نوشتهاند[4].
چند نمونه از برخوردهای علی(ع) در جنگ صفّین
گفتار و رفتار و برخوردهای حضرت علی(ع) در نبرد صفّین، بسیار است، ما در اینجا به عنوان یکی از هزار، به ذکر چند نمونه اکتفا میکنیم:
۱- گفتار آتشین علی(ع) و رسیدن سپاه او به آب
هنگامی که سپاه حضرت علی(ع) به سرزمین صفّین رسیدند دریافتند که سپاه معاویه به فرماندهی «ابوالاعور اسلمی»، شریعهی فرات را در تصرّف گرفتهاند.
معاویه اعلام کرد: «سوگند به خدا، این نخستین پیروزی است، خداوند مرا و ابوسفیان (پدرم) را از آب ننوشاند، اگر بگذارم سپاه عراق از این آب بنوشد، تا آن هنگام که همهی سپاه عراق در اینجا تشنه بمیرند»[5].
تشنگی بر سپاه علی(ع) چیره شد، امام علی(ع) خطبهی غرّا و پرشوری خواند، و به سپاه خود برای گرفتن آب، فرمان حمله داد، در فرازی از این خطبه چنین آمده:
«رَوُّوا اَلسُّيُوفَ مِنَ الدِّماءِ تَرْوَوْا مِنَ الْماءِ، فَالْمَوْتُ فِي حَياتِكُمْ مَقْهُورِينَ، وَ الْحَياةُ فِي مَوْتِكُمْ قاهِرِينَ:
شمشیرها را از خون (آن جبّاران سنگدل) سیراب سازید، تا از آب سیراب شوید، مرگ در زندگی توأم با شکست شما است، و زندگی در مرگ پیروزمندانه است»[6].
فرماندهان بزرگ سپاه علی(ع)، یعنی مالک اشتر، و اشعثبن قیس، هر کدام با چهار هزار نفر، همدست شدند و با صفآرایی و آماده باش، حملهی سراسری کردند، در این حمله، شجاعان طراز اوّل سپاه شام مانند: صالحبن فیروز، مالکبن ادهم، ریاحبن عتیک، اجلحبن منصور، ابراهیمبن وضاح، زاملبن عُبید و محمّدبن روضه به دست مالک اشتر کشته شدند.
صعصعة بن صوحان میگوید: «مالک اشتر با همراهان به پیش آمدند و با شمشیر برّان خود همهی سپاه شام را کوبیدند و کوبیدند تا خود را به آب رسانیدند و شریعهی آب را در تصرّف خود درآوردند.»[7]
۲- کرامت نفس و بزرگمنشی علی(ع)
هنگامی که شریعهی فرات در اختیار سپاه علی(ع) قرار گرفت، اصحاب علی(ع) به آن حضرت عرض کردند: «آب را بر سپاه شام ممنوع کن، همانگونه که آنها ممنوع کردند».
امام علی(ع) در پاسخ فرمود: «نه هرگز، من کار جاهلان را انجام ندهم، آنها را به هدایت قرآن فرا میخوانم، اگر پاسخ مثبت دادند که چه بهتر وگرنه، برندگی شمشیر به خواست خدا، ما را کفایت میکند»[8].
۳- سخن معاویه در شأن شجاعت علی(ع)
روزی حضرت علی(ع) سوار اسب به میدان تاخت و بین دو صف ایستاد و چند بار فریاد زد: «هان ای معاویه!».
معاویه به همراهان گفت، ببینید چرا علی(ع) مرا صدا میزند؟
آنها پس از بررسی، به معاویه گفتند: « علی(ع) دوست دارد به تو نزدیک شود و سخنی به تو بگوید».
معاویه همراه عمروعاص به میدان آمدند، وقتی که نزدیک شدند، علی(ع) به معاویه فرمود: «وای بر تو برای چه مردم بین من و تو کشته شوند، و همدیگر را بکشند، خودت به میدان من بیا و با هم بجنگیم، هر کدام کشته شدیم، حکومت در اختیار شخص پیروز قرار گیرد».
معاویه به عمروعاص رو کرد و گفت: «نظر تو چیست؟!».
عمروعاص: «در این مورد (علی (ع)) از روی انصاف با تو سخن گفت، این را بدان که اگر جواب منفی به علی(ع) بدهی (و به نبرد با او نپردازی)، چنین کاری برای تو عار و ننگ است و چنین ننگی همیشه تا یک نفر عرب در زمین وجود دارد، برای تو باقی میماند».
معاویه: «آیا مثل من فریب و گول حرفهای تو را میخورد؟» (و خود را به کشتارگاه نبرد با علی(ع) میافکند؟!)، سپس گفت:
«وَاللهِ ما بارَزَ اِبْنُ اَبِیطالِبٍ شُجاعاً قَطُّ اِلّا وَ سَقَی الْاَرْضَ بِدَمِهِ:
سوگند به خدا، علی پسر ابوطالب با مرد شجاعی هرگز نبرد نکرد مگر اینکه زمین را به خون او سیراب نمود».
سپس معاویه همراه عمروعاص بازگشتند، و علی(ع) وقتی چنین دید در حالی که خنده بر لب داشت به پایگاه خود مراجعت نمود.[9]
خودآزمایی
1- به چه دلیل حضرت علی(ع) در جنگ جمل پرچم را از محمّد حنفیّه گرفت؟
2- چرا امیر مؤمنان علی(ع) تصمیم گرفت که مردم را برضدّ معاویه بسیج کند و جنگ صفّین رخ داد؟
3- هنگامی که شریعهی فرات در اختیار سپاه علی(ع) قرار گرفت، امام علی(ع) چه فرمودند؟
4- جنگ صفین چه مدت طول کشید و چند نفر در این جنگ کشته شدند؟
پینوشتها
[1] نهجالبلاغه، خطبه ۱۱.
[2] تتّمة المنتهی، ص ۱۲.
[3] بحار، ج ۳۲، ص ۲۰۲.
[4] تتّمة المنتهی، ص ۱۳ تا ۱۹.
[5] شرح نهجالبلاغه حدیدی، ج ۳، ص ۳۲۰.
[6] نهجالبلاغه، خطبه ۵۱.
[7] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج ۳، ص ۳۲۸ ال ۳۳۰ (به طور اقتباس).
[8] همان، ص ۳۳۰ – بحار، ج ۳۲، ص ۴۴۳.
[9] بحار، ج ۳۲، ص ۴۷۷، به نقل از «وقعة الصّفین» ابن مزاحم.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی