ما در زیارتش جملاتی میخوانیم که به راستی حیرتآور است از جمله این که:
«سَلَلْتَ مِنْها اَنْوارَ الْاَئِمَّةِ وَ اَرْخَیْتَ دُونَها حِجابَ النُبُوَّةِ»؛[1]
خدایا تو انوار امامان را از نور اطهر زهرا منشعب ساختهای و او را در پس پردهی نبوّت نشاندهای.
از امتیازات افتخارآمیز فاطمه(س) مادر بودنش برای امامت و امامان(ع) است. سایر مادران امامان، مادر جسم آن بزرگواران بودهاند نه مادر امامتشان. فاطمه بنت اسد(س) مادر جسم امیرالمؤمنین(ع) و نرجس خاتون، مادر جسم حضرت ولیّعصر ـ ارواحنافداه ـ بوده است نه مادر امامتشان، امّا حضرت فاطمهی صدّیقه(س) مادر امامتشان میباشد. در زیارت جامعهی کبیره خطاب به اهل بیت رسول(ع) میگوییم:
«خَلَقَکُمُ اللهُ اَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ»؛
خدا شما را انواری آفرید و سپس شما را محیط بر عرش خود قرار داد.
آری همان انوار عرشی مولود نور زهرا(س) میباشند که:
«سَلَلْتَ مِنْها اَنْوارَ الْاَئِمَّةِ»؛
و خدا آن نور مادر انوار را در جایگاهی از قرب خود قرار دده که کسی بخواهد او را بشناسد، باید در طیّ مراحل عبودیّت و معرفت به جایی برسد که بتواند از پرده و حجاب نبوّت عبور کند تا در پس پردهی نبوّت، آن نور اَزْهَر را در حدّ استعدادش مشاهده نماید. وارخیت دونها حجاب النبوّة
حضرت زهرا(س) در مقام مادری پدر
عجیبتر این که رسول خدا(ص) دربارهی دخترش فرموده:
«اُمُّ اَبیها»؛[2]
فاطمه [مادر پدرش] است.
یعنی چه؟ البتّه میدانیم که مادر در تکوّن شخصیّت فرزند اثرگذار است و او تولید گشته از وجود مادر است امّا این حقیقت را چگونه میشود درک کرد که شخصیّت آسمانی رسولالله اعظم که خودش فرموده:
«اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ نُورِی»؛[3]
نور من نخستین خلق خداست.
و تمام عوالم امکان در پرتو نور وجود اقدس او تحقّق یافته است، آیا چگونه میتوان تصوّر کرد که آن نور اَقْربِ اَرفَعِ اَعلا تولّد یافته از نورِ انورِ زهرا(س) باشد. البتّه ممکن است اینگونه توجیه کنیم و بگوییم تمام حقایق معارف و احکام دین خدا که نمودار شخصیّت آسمانی رسول خداست بهوسیلهی وجود مبارک فاطمه و فرزندان فاطمه ائمّهی هدی(ع) در دنیا بقا و تداوم پیدا کرده است و اگر نبود فاطمه و فرزندان فاطمه از امامان(ع) به طور مسلّم اثری از دین خدا و شخصیّت آسمانی رسول خدا(ص) در دنیا باقی نمانده بود! از این جهت، فاطمه اثرگذار در ابقاء و تداومبخشی به شخصیّت آسمانی پدر و مادر پدر است. این توجیه البتّه احتمالی بیش نیست و باز هم ما از درک حقیقت منصب امّ ابیها عاجز و ناتوانیم و عجیبتر از همه این که فرموده است:
«وَ اَمَّا ابْنَتِی فاطِمَةُ ... وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُؤادِی وَ هِیَ رُوحِی الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ»؛[4]
و امّا دخترم فاطمه... او پارهای از من و او نور چشم من و او میوهی دل من و او روح من است که میان دو پهلوی من [در سراپای وجود من] است.
این راستی حیرتانگیز است، آخر رسول خدا(ص) کسی است که خدا دربارهاش فرموده:
«وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إنْ هُوَ إلاّ وَحْیٌ یُوحی»؛[5]
او هیچگاه از روی هوای دل سخن نمیگوید و جز آنچه که از سوی خدا به او وحی میشود اظهار مطلبی نمیکند و لذا این سخن دربارهی دخترش تنها از سر محبّت و عاطفهی پدری و فرزندی که دیگران نسبت به فرزندان خود دارند، نبوده است بلکه براساس دستوری بوده که از جناب خدایش داده شده که قربِ منزلت فاطمه در نزد خدا را به بندگان خدا ابلاغ نماید.
حضرت زهرا(س) هدیهای آسمانی
از طرفی هم بدیهی است که حیات انسان، بسته به روح انسان است؛ جسد بیروح، حیاتی نخواهد داشت. اینجاست که میگوییم این بیان پیامبر(ص) راستی حیرتانگیز است که فاطمه روح موجود در سراپای وجود من است! یعنی چه و اشاره به چه حقیقتی دارد؟ آنچه مسلّم است این که از حیطهی درک ما بیرون است از اینرو وقتی بنا شد آن نور اعلای عرشی را تنزّل داده و در میان خاکیان به صورت انسان به گردش درآورند و دامن رحمت به دست آدمیان بدهند، رسول گرامی(ص) را به عالم بالا دعوت کرده و به معراجش بردند، آنجا میزبان کریم از مهمان عزیزش با یک سیب پذیرایی کرد که خودش فرموده است: در شب معراج در عالم بالا سیبی به دستم دادند و گفتند این تحفه و هدیهای است از جانب خدا به شخص شما، من آن را گرفتم و بوسیدم و به سینهام چسباندم، فرمودند باید آن را تناول کنی. من طبق دستور آن را شکافتم از میان آن نوری متصاعد شد که سبب حیرت من گردید. فرشته گفت: این نور را در آسمان منصوره مینامند و در زمین فاطمهاش میخوانند.[6]
«لِاَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِها»؛[7]
از آن نظر که عالم خلق، از شناخت حقیقت او منفطم[8] و ناتوانند.
این اوّلین مرحلهی تجلّی نور فاطمه است که به صورت یک سیب آسمانی اهدایی خدا قدم به صلب مبارک رسول خدا(ص) نهاده است. سپس برنامهی دیگری برای انتقال آن نور از صلب رسول خدا(ص) به رحم خدیجهی کبری(س) عملی گردید، دستور از جناب خدا به رسول گرامیاش(ص) داده شد که تا چهل روز باید در خارج از خانهی خود معتکف باشی، روزها روزهدار و شبها شبزندهدار و حتّیالمقدور از غذاهای دنیا برکنار که آماده برای پذیرش انعام خاصّ ما گردی. رسول اکرم(ص) نیز طبق دستور عمل کرد و روز آخر که رسید، به هنگام افطار، دو فرشتهی مقرّب خدا جبرئیل و میکائیل(ع) با طبقی از خرما و انگور و نوشابهی بهشتی نازل شده و رسول گرامی(ص) را دعوت به افطار نموده و تذکّر دادند که این غذا اختصاص به شخص شما دارد و استفادهی از آن بر احدی حلال نیست.
ولادت توأم با تلألؤ حضرت زهرا(س)
از امام امیرالمؤمنین علی(ع) منقول است که فرموده: هر روز موقع افطار رسول اکرم(ص) به من دستور میداد در خانه را باز بگذارم هر که خواست وارد شود و با آن حضرت در خوردن غذا شرکت کند؛ ولی آن روزِ آخر فرمود کنار در بنشینم و احدی را اجازهی ورود ندهم که غذای امشب از جانب خدا اختصاص به آن حضرت داده شده است. رسول اکرم(ص) پس از صرف غذا به امر خدا به خانهی خود تشریففرما شد و از همان آب و غذای مخصوص بهشتی نطفهی حضرت صدّیقهی فاطمه(س) به رحم خدیجهی کبری(س) منتقل شد و به هنگام وضع حمل نیز در حدیث آمده:
«لَمّا سَقَطَتْ اِلَی الْاَرْضِ اَشْرَقَ مِنْها نُورٌ حَتّی دَخَلَ بُیُوتاتِ مَکِّه فَلَمْ یَبْقَ فِی شَرقِ الْاَرْضِ وَ لا فِی غَرْبِها مَوضِعٌ اِلاّ وَ قَدْ اَشْرَقَ فِیهِ ذلِکَ النُّورُ»؛[9]
همین که قدم به روی زمین نهاد، از او نوری ساطع گشت و داخل خانههای مکّه شد و بر همه جای زمین پرتوی از آن نور رسید.
آری آن نور فراگیری که روز تولّد زهرا(س) به همه جای زمین تابیده است، بشارتدهندهی نور عالمگیری بوده که به دست یازدهمین فرزند زهرا(س) حضرت بقیّهةالله ـ ارواحنافداه ـ به همهجا خواهد تابید و:
«یَمْلَاُ اللهُ بِهِ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جُوراً»؛
صفحهی روی زمین، در پرتو نور حکومت عادلانهی او سرشار از عدل و داد خواهد شد و بساط ظلم و ستم از همه جا برچیده خواهد گشت اِنشاءالله
بنابراین ما هر چه در فضیلت آن پردهنشین حریم الهی سخن بگوییم، به قطرهای از دریای فضل او هم نرسیدهایم و چه به جا گفته است علاّمهی غروی اصفهانی:
وَهْم به اوج قدس ناموساله کی رسد
فهمِ که نَعت[10] بانوی خلوت کبریا کند
صورت شاهد ازل معنی حسن لم یزل
وَهْم چگونه وصف آیینهی حقنما کند
دامن کبریای او، دسترس خیال نی
پایهی قَدَر او بسی پایه زیر پا کند
لوح قَدَر به دست او کِلْک قضا به شست او
تا که مشیّت الهیّه چه اقتضا کند
در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان
در نشأت کن فکان حکم بما تشاء کند
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْها وَ عَلی اَبیها وَ اُمِّها وَ بَعْلِها وَ بَنیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَالْعَنْ اَعْدائَهُمْ بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ؛
خودآزمایی
1- از امتیازات افتخارآمیز حضرت فاطمه(س) را بیان کنید.
2- چگونه میتوان توجیح کرد که آن نور اَقْربِ اَرفَعِ اَعلا تولّد یافته از نورِ انورِ زهرا(س) باشد؟
3- این بیان پیامبر(ص) که فرمودند: فاطمه روح موجود در سراپای وجود من است! یعنی چه و اشاره به چه حقیقتی دارد؟
پینوشتها
[1]ـ بحارالانوار، جلد 97، صفحهی 199.
[2]ـ مناقب ابن شهرآشوب، جلد 3، صفحهی 357.
[3]ـ بحارالانوار، جلد ۱، صفحهی ۹۷.
[4]ـ بحارالانوار، جلد ۲۸، صفحهی ۳۸.
[5]ـ سورهی نجم، آیات ۳و۴.
[6]ـ بحارالانوار، جلد 43، صفحهی ۱۸.
[7]ـ همان، صفحهی ۶۵.
[8]ـ منفطم: بازداشته شده.
[9]ـ بحارالانوار، جلد ۱۶، صفحات ۷۸تا۸۱.
[10]ـ نَعت: وصف.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی