بخش دوّم؛ تفسیر دعا | ۴
این فقره دعا نیز از فقرات دعای عرفه است:
«رَبِّ صَلِّ عَلی أَطائِبِ اَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَجَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِکَ وَحَفَظَةَ دِینِکَ، وَخُلَفاءَکَ فِی أَرْضِکَ، وَحُجَجَکَ عَلی عِبادِکَ، وَطَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَالدَّنَسِ تَطْهِیراً بِإِرادَتِکَ، وَجَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَیْکَ، وَالْمَسْلَکَ إِلی جَنَّتِکَ».
عالِم یادشده، که از مفاخر شیعه و کتاب شرح صحیفهاش یکی از بهترین کتابهایی است که علمای اسلام تألیف کردهاند و سزاوار است عموم مسلمانان به آن افتخار کنند، در شرح این بند از دعای عرفه، پس از اینکه فرموده است: مراد از «اطائب اهلبیت» «اهل کساء و سایر ائمهی معصومین (ع)» میباشند[1] و پس از بیان این نکته ادبی که اضافه «اطائب» به «اهلبیت (ع)» یا اضافه صفت به موصوف است یا بیان است میفرماید:
امام (ع) در اینجا برای اطائب اهلبیت، هفت صفت بیان فرموده است که این صفات جهات و علل استحقاق صلوات از خدای سبحان بر ایشان است. سپس این هفت صفت را برشمرده که ما نیز بهطور اقتباس از بیانات آن شخصیت بزرگ و اضافه چند نکته بر آن این هفت صفت را بیان مینماییم.
صفت اولی این است که، خدای تعالی ایشان را برای امر خود و دینش در عالم و هدایت خلق برگزید و برگشتش به این است که ریاست کامله عامّه را به ایشان افاضه فرموده است و به تعبیر این ناچیز، چون کلمه «امر» مطلق است، دلالت دارد بر اینکه آنها را برای هر کار خدایی و هر عملی که مشیةالله بر آن تعلق میگیرد، برگزیده است؛ خواه امر دین باشد یا دنیا.
صفت دوم این است که، آنها را خازنان و حافظان علم خود قرار داده که آن را از ضایعشدن و آلودگی به افکار باطل و اندیشههای شیطانی و نادرست حفظ نمایند، و چنانکه هست و بایست به بندگان خدا تعلیم نمایند.[2]
صفت سوم اینکه، ایشان را حافظان و نگهبانان دین خود قرار داده است تا آن را از تبدیل و تحریف مصون بدارند.
صفت چهارم اینکه، آنها را جانشینان و خلفای خود در زمین قرار داده است که به انفاذ و اجرای اوامر او در عالم و سیاست مردم و جذب نفوس ناطقه بهسوی او و تکمیل ناقصان قیام نمایند.
صفت پنجم این است که، آنها را حجّتهای خود بر بندگانش قرار داده است که این معنا در اینجا مورد استناد و استفاده ما است.
در اینجا سیّد میفرماید: حجّت برحسب لغت غلبه است و بهطور مجاز یا حقیقت عرفی استعمال آن در بُرهان شایع گردیده است و در احادیث و عرف متشرّعه، اطلاق آن بر کسی که خدا او را برای دعوت خلق و دعوت انسان بهسوی او و برای احتجاج به او منصوب فرموده است، شیوع دارد.
صفت ششم این است که، ایشان را از هر رجس و آلودگی پاک قرار داده است.
صفت هفتم این است که، آنها را وسیلهای بهسوی خود مقرر کرده است.
و صفت هشتم این است که، آنها راه بهسوی بهشت میباشند، پس هرکس به راه آنها رفت، نجات مییابد، چنانکه مثل احادیث سفینه و امان بر آن دلالت دارد.[3]
از مجموع این توضیحات معلوم شد که بر ائمّه معصومین (ع) بهطور مطلق، در احادیث، اطلاق حجّةالله و امام شیوع دارد، و هنگامی که بدون قرینه گفته شوند، ائمه معصومین (ع) به ذهن متبادر میشود.
و همچنین معلوم شد که مقام حجّةاللهی و خلیفةاللهی و ولایت و امامت، اعظم مقامات و درجات است که بدون ایمان به آن، نجات میسر نیست.
چنانکه در حدیث است که از مؤمن سؤال میشود: آیا آزادی و برائت خودت را (از آتش) گرفتهای و در زندگی دنیا به عصمت کبری متمسک شدهای؟ پاسخ میدهد: بله.
آنکس که مورد سؤال قرار گرفت، میپرسد: آزادی و امان و عصمت کبری چیست؟ جواب میدهد: ولایت علی بن ابیطالب (ع) پس به او میگوید: راست گفتی. پس او را امان میدهد و بشارت میدهد به آنچه او را مسرور سازد.
و از کافر سؤال میشود، همچنان که از مؤمن سؤال شد و او جواب میدهد: نه. پس او را به خشم و عذاب و آتش خدا بشارت میدهد.[4]
و مؤید این روایت، حدیثی است که شیعه و سنی از حضرت رسول خدا (ص) روایت نمودهاند:
«لا یَجُوزُ أَحَدٌ الصِّراطَ إِلاّ مَنْ کَتَبَ لَهُ عَلِیٌّ الْجَوازَ»؛[5]
«احدی از صراط نمیگذرد مگر کسی که علی (ع) برای او جواز عبور نوشته باشد».
نتیجه:
آنچه تا اینجا بیان شد، شمّهای از شئون و مقامات حجّتهای الهی؛ یعنی ائمه معصومین (ع) بهطور فشرده و اشاره میباشد.
و امّا مراد از کلمه «حجّت» در این دعا، شخص اقدس قطب زمان و ولی دوران، حضرت امام دوازدهم حجة بن الحسن العسکری (ع) میباشد؛ زیرا دعا مربوط به زمان غیبت است و چنانکه مکرر تذکّر داده شد، دعاکننده، مؤمن و عارف به خدا و رسول خدا و حجّتهای خدا میباشد و در این دعا یا مسئلت معرفت کاملتر و مددهای عرفانی و غیبی بیشتر مینماید و یا از خداوند متعال ثبات و بقای بر ولایت حضرت مهدی (ع) را طلب میکند؛ زیرا بیم تزلزل فکری و خطر انحرافات عقیدتی در این عصر بسیار است و برحسب بعضی روایات، جز کسانی که خدا دل آنها را به ایمان امتحان و آزمایش کرده باشد، بر عقیده به امامت آن حضرت ثابت نمیمانند.
آخرین نکتهای که در شرح دعای شریف به عرض میرسد، ارتباط ضلالت از دین با نشناختن حجت و امام است - که با مطالبی که درضمن شرح جملههای دیگر بیان شد، کاملاً معلوم میشود - که یکی از فواید بزرگ نصب حجت و امام، منحرف نشدن مؤمنان از راه راست است که باوجود چنین مرجعی الهی و علامت یقینی، هرکس او را مقتدا قرار دهد و از او تخلف نکند و پیشی نگیرد و از ارشادات و هدایتهای او تخطی ننماید، از دینش گمراه نخواهد شد و اگر در ایمان به امامت و معرفت حجت لغزشی پیدا کند و ثابت نماند، از دین گمراه میشود.
این خصیصه ایمن از ضلالت بهوسیله تمسّک به امام (ع)، خصیصهای است که در حدیث «ثقلین» و در احادیث دیگر بسیار به آن تصریح شده است و هریک از ائمه معصومین (ع) در عصر خود، به آن بر سایر امّت امتیاز دارند و گذشت زمان و زندگی و سیره امامان (ع) و علوم و معارفی که از آنها صادر شده و اصحاب و علمایی که در مکتب و مدرسه اهلبیت (ع) تربیت شدند نیز ثابت نمود که این بزرگواران به علوم و فضایل اخلاقی و عملی که دارند، دارای این امتیازند و اهلیت عنایات خاص و درجات متعالی را که به آنها عطا شده است، دارند.
و ازجمله، صدها حدیث و روایت که در این موضوع صراحت دارند، میتوانید شمّهای را در نهجالبلاغه مطالعه فرمایید. مانند اینکه در خطبه دوم میفرماید:
«هُمْ أَساسُ الدِّینِ وَعِمادُ الْیَقِینِ، إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغالِی وَبِهِمْ یُلْحَقُ التّالِی»؛[6]
«اهلبیت پیغمبر (ص) اساس دین و ستون یقین هستند؛ بهسوی ایشان بازگردانده میشود پیشافتاده (مفرط و از حدّ برون شده) و عقبمانده به ایشان ملحق میشود».
و در خطبه دیگر میفرماید:
«إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّد (ص) کَمَثَلِ نُجُومِ السَّماءِ، إِذا خَوی نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ»؛[7]
«آگاه باشید مثل آل محمّد (ص) مثل ستارگان آسمان است که هرگاه ستارهای غروب نماید، ستاره دیگری طلوع میکند»
و در خطبه دیگر میفرماید:
«نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَمَحَطُّ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلآئِکَةِ وَمَعادِنُ الْعِلْمِ وَیَنابِیعُ الْحُکْمِ، ناصِرُنا وَمُحِبُّنا یَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ وَعَدُوُّنا وَمُبْغِضُنا ینْتَظِرُ السَّطْوَةَ»؛[8]
« ما درخت نبوّت و فرودگاه رسالت و محل آمدوشد فرشتگان و معدنهای علم و چشمههای حکمتیم، یاریکننده و دوست ما منتظر رحمت و دشمن ما منتظر سخط است».
و در خطبه دیگر میفرماید: «به خدا سوگند به تحقیق، تبلیغ رسالات و اتمام وعدهها و تمام کلمات را تعلیم شدم و درهای حکم و روشنی امر (یعنی اینها شئونی است که اهلبیت (ع) به آنها اختصاص دارند) نزد ما اهلبیت است».
اینها بعضی از شئونی است که به ائمه طاهرین (ع) اختصاص دارد، سایر شئون و مقامات و درجات آنها با بررسی کتابهای اهل سنّت و تألیفات علمای شیعه مانند: مناقب آل ابیطالب ابن شهرآشوب، کشفالغمه اربلی و بحارالانوار مجلسی و مطالعه تواریخ زندگی آن بزرگواران و علوم و معارفی که از ایشان در تفسیر و الهیات و فقه و اخلاق صادر شده است، معلوم و شناخته میشود.
والله ولیّ التوفیق.
خودآزمایی
1- هفت صفت که امام (ع) برای اطائب اهلبیت، بیان فرموده است را نام ببرید.
2- منظور از حجّةالله در احادیث را بیان کنید؟
3- مراد از کلمه «حجّت» در این دعا چیست؟ چرا؟
پینوشتها
1. مدنی شیرازی، ریاضالسالکین، ج ۶، ص ۳۷۱-۳۸۷.
2. مدنی شیرازی، ریاضالسالکین، ج ۶، ص ۳۷۳.
3. مخفی نماند اگرچه در ابتدا، اوصاف را هفت مورد فرموده است؛ امّا در مقام شرح و تفصیل به هشت رسانیده است (قدس سره).
4. کوفی اهوازی، الزهد، ص۸۲ - ۸۳؛ مغربی، شرحالاخبار، ج۳، ص۴۹۲ - ۴۹۴؛ بحرانی، مدینة معاجز الائمة الاثنیعشر(ع)، ج ۳، ص۱۰۹ - ۱۱۰؛ مدنی شیرازی، ریاضالسالکین، ج ۵، ص۴۷۳ - ۴۷۴.
5. طبری، ذخائرالعقبی، ص۷۱؛ قندوزی، ینابیعالموده، ج۲، ص۱۶۲ - ۱۶۳.
6. نهجالبلاغه، خطبه ۲ (ج ۱، ص ۳۰).
7. نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۰ (ج ۱، ص ۱۹۴).
8. نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۹ (ج ۱، ص ۲۱۵).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی