بخش اول: ازدواج؛ فواید، موانع و راه حلها | ۲
مهمترین هدف ازدواج
ازدواج، در زندگی جوان، سرآغاز استقلال و زندگی و هدف بزرگ آن است. همین انگیزه جوان و نوجوان را به تلاش و جدیت وا میدارد، درس میخواند تا مدرک بگیرد و شغل و درآمدی تهیه کند، منزل و فرش و لوازم زندگی فراهم سازد و در نهایت عروسی کند. کار و هنر میآموزد تا شغل و درآمد پیدا کند، آن گاه ازدواج نماید. ولی خود ازدواج نیز بیهدف نخواهد بود. در بین حوادث دوران زندگی، ازدواج از ارزش و اهمیت ویژهای برخوردار است و برای انسان سرنوشت ساز خواهد بود. باید هدف ازدواج را شناخت و حساب شده و دقیق وارد عمل شد.
ازدواج فواید و منافع متعددی دارد که هریک از آنها میتواند محرک و انگیزه باشد. مانند: لذتجویی و ارضای غریزهی شهوت جنسی، سر و سامان دادن به زندگی و کسب استقلال، تولید فرزند و ابقای نسل، تهیه مونس و یار و مددکار و محرم راز و دلسوز مهربان و شریک در زندگی. هریک از این امور میتواند انگیزه ازدواج باشد. از آثار و نتایج دیگر نیز نباید غفلت کرد، اما عامل غریزهی شهوت بزرگترین نقش را ایفا میکند و منافع را تحتالشعاع قرار میدهد، اسلام نیز همهی این نتایج و منافع را تأیید میکند حتی لذتجویی و ارضای غریزهی شهوت. اسلام دین فطری است و احکام و قوانینش از فطرت و آفرینش ویژهی انسان مایه میگیرد، آفرینش ویژهی انسان چنان است که طبعاً به ازدواج و ارضای غریزهی جنسی نیاز دارد. اسلام نه تنها این خواسته طبیعی را نهی نکرده، بلکه آن را از طریق مشروع تأکید و تشویق هم نموده حتی آن را عبادت میداند.
ولی از آن جا که اسلام انسان را موجودی برگزیده و عالی میشناسد که برای تمتعات حیوانی آفریده نشده بلکه برای هدفی عالیتر یعنی تهذیب و تزکیه و پرورش و تکمیل نفس و نیل به مقام شامخ قرب الهی، آفریده شده است، از او میخواهد که به دنیا دلبسته نباشد و در تمام حرکات و افعال و افکار حتی خوردن و آشامیدن و خوابیدن و ازدواج کردن، از تعقیب این هدف عالی غفلت ننماید، دنیا را به عنوان مزرعهی آخرت بشناسد و از همه اعمال برای حیات اخروی توشه بگیرد.
بنابراین، هدفِ انسان دیندار و با ایمان، در ازدواج، از اهداف حیوانی برتر و بالاتر خواهد بود و به صورت امری مقدس که در حصول تقوا و تقرب الی الله کمک خواهد کرد، جلوهگر خواهد شد. آدم مؤمن بدین منظور ازدواج میکند که به سنت پیامبر اکرم عمل نماید و با یک وسیلهی مشروع نیاز غریزهی جنسی را تأمین کند و خویشتن را از گناه و انحراف مصون بدارد و با تولید و پرورش فرزندانی صالح و نیکوکار، زمین را از گویندگان کلمهی توحید و انسانهای برجسته سنگین سازد و باقیات الصالحاتی برجای بگذارد. ازدواج میکند تا در کانون گرم خانواده آرامش و سکونت یابد و با دلی فارغ، به انجام وظیفه مشغول باشد، و در پیمودن صراط مستقیم تکامل و سیر و سلوک الی الله از همسر موافق و با ایمانش مدد بگیرد، زیرا تهذیب و تزکیه و پرورش نفس و انجام وظایف شرعی کاری است بس دشوار که نیاز به مددکار دارد و بهترین فردی که میتواند در این راه کمک کند همسر دیندار و موافق است؛ همسری که او را به کارهای نیک و انجام فرایض و مستحبات تحریص و ترغیب کند و از انحراف و گناه مصون بدارد. همسر از اهمیت ویژهای برخوردار است، اگر خوب و پرهیزکار باشد همسرش را به خوبی و سعادت هدایت میکند و اگر بد باشد او را به وادی انحراف و دوزخ خواهد کشید. اگر شک دارید به مثال زیر توجه فرمایید:
یک همسر پرتوقع و بلند پرواز و نادان و خودخواه و تجمل پرست و مسرف و ولخرج، شوهرش را به ظلم و ستم و تعدی و بیانصافی و گرانفروشی و تقلب و غصب و سرقت و رشوهگیری و معاملات غیر مشروع وادار میکند، و با وجود چنین همسری رعایت تقوا و پرهیزکاری بسیار دشوار خواهد بود. برعکس مردی که از وجود همسری با ایمان، عاقل، قانع، خیرخواه و پرهیزکار برخوردار باشد به راحتی میتواند به وظیفهاش عمل کند و از ظلم و تعدی و بیانصافی و تقلب و گرانفروشی و غصب و رشوهگیری اجتناب نماید، و در حد توان در امور خیریه شرکت نماید و به محرومین و مستضعفین کمک کند، زیرا همسرش نیز چیزی را جز این نمیخواهد، و با رفتارش کاملاً توافق دارد.
مثالی دیگر: یک انسان جهادگر را در نظر بگیرید که میخواهد به وظیفهاش عمل کند و در میدان نبرد حق علیه باطل بجنگد، اگر همسری دانا و با ایمان داشته باشد میتواند در میدان نبرد شرکت جوید و با آرامش خاطر با دشمن بجنگد، زیرا همسرش به او گفته: به وظیفهات عمل کن، در غیاب تو از خانه و اموال و فرزندانت نگهداری میکنم و برای سلامت و پیروزی تو دعا مینمایم. اگر سالم برگشتی مقدمت را گرامی میدارم و اگر مجروح یا معلول شدی با آغوش باز از تو پرستاری میکنم و اگر به فیض شهادت نائل گشتی بر این مصیبت صبر میکنم و از فرزندانت به خوبی مراقبت و پرستاری مینمایم. شما خود میتوانید میزان دل گرمی و پیروزی چنین رزمندهای را تصور کنید. برعکس اگر همسری نادان و تنگ نظر و خودخواه و ضعیف الایمان داشته باشد، یا از انجام وظیفه و نیل به فیض جهاد باز میماند یا این که با دلسردی و یأس و ترس و اضطراب روانه میدان میگردد.
آری، همسر خوب و دیندار و خوش اخلاق یکی از بهترین نعمتهای الهی است که در طریق تهذیب و تزکیه و پرورش نفس و سیر و صعود الی الله مددکار انسان خواهد بود. همین امر مهم باید مهمترین انگیزه و هدف ازدواج باشد. به همین جهت امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ پیامبر گرامی اسلام که در بامدادِ شب زفاف از احوال حضرت زهرا(س) جویا شد و فرمود: «اى على، همسرت را چگونه یافتى؟» گفت: «زهرا بهترین كمك براى اطاعت از خداست.»
امیرالمؤمنین در این جمله کوتاه ارزش یک زن را بیان داشت و هدف ازدواج را نیز روشن ساخت. از مال و جمال و خانهداری و شوهرداری و اداره منزل صحبت نکرد بلکه فرمود: زهرا بهترین کمک برای انجام وظیفه و اطاعت از خداست.
سن ازدواج
طبیعت و آفرینش ویژهی انسان، سن ازدواج را تعیین کرده و آن، هنگامِ بلوغ است. چون پسر در شانزده سالگی و دختر در ده سالگی به بلوغ میرسند، شرعاً میتوانند ازدواج کنند. ولی بهتر است ازدواج را تا 17 یا 18 سالگی در پسر و 14 یا 15 سالگی در دختر به تأخیر بیندازند، زیرا پسر و دختر در اوایل بلوغ رشد و تعقل کافی ندارند، و برای انجام مسئولیتهای خانوادگی آماده نیستند و ازدواج در این سنین ممکن است مشکلاتی را به همراه داشته باشد.
به علاوه، در دو یا سه سال اول بلوغ، غریزهی جنسی کاملاً بیدار نشده و چندان فشاری به نوجوان وارد نمیسازد و تحمل آن، چندان برایش دشوار نخواهد بود. بنابراین میتوان گفت: مناسبترین سنین ازدواج در پسران 17 یا 18 سالگی و برای دختران 14 یا 15 سالگی است. تأخیر ازدواج از سنین مذکور صلاح نیست و ممکن است عوارض سوء جسمانی یا روانی یا اجتماعی را به همراه داشته باشد، در این سنین، غریزهی جنسی کاملاً بیدار شده، با تمام قدرت تحریک میشود و جوان را تحت فشار قرار میدهد. و جز ارضای مشروع چارهای نیست. نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذاست. مگر به یک انسان گرسنه یا تشنه میتوان گفت: از خوردن آب و غذا خودداری کن؟ مگر کار دیگری، حتی ورزش و تفریح و بازی میتواند انسان گرسنه و تشنه را از فکر غذا و آب منصرف سازد؟ نیاز جنسی هم مانند گرسنگی و تشنگی، بلکه به مراتب شدیدتر و نیرومندتر میباشد. اگر از طریق مشروع ارضا نشد ممکن است جوان را به انحراف و گناه بکشد و مهار کردن آن بسیار دشوار است.
از عواقب سوء دنیوی و اخروی انحرافات جنسی نباید غفلت کرد. بر فرض این که جوان توانست با نیروی ایمان و عفت و حیا غریزهی جنسی را مهار کند و دامن خود را به گناه آلوده نسازد، اما با عواقب سوء روانی و جسمانی آن باید چه کرد؟ بنابراین، در سنین معین جز ازدواج چارهای نیست، و باید هر چه زودتر ازدواج کرد.
تذکر این نکته را لازم میدانم که آن چه دربارهی سن ازدواج گفته شد حکم کلی و نسبی است. واقع مطلب این است که زمان بلوغ و بیدار شدن کامل نیروی جنسی در افراد یک سان نیست، بلکه افراد در این جهت متفاوتاند.
این تفاوتها میتواند معلول ویژگیهای جسمی یا آب و هوای منطقه زندگی، یا کیفیت شرکت بانوان در اجتماع، یا رفتار پدر و مادر و مقدار تحفظ آنها در امور جنسی باشد. بنابراین مناسبترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزهی جنسی در پسر و دختر بیدار میشود و آنان را تحت فشار قرار میدهد. پسر و دختر در چنین زمانی باید خجالت را کنار بگذارند و خواسته و فشار روانی خود را با پدر و مادر در میان بگذارند و تقاضای ازدواج کنند.
پدر و مادر نیز وظیفه دارند به یاری فرزندشان بشتابند و به وسیله ازدواج، جوانان خود را از عوارض سوء انحرافات جنسی مصون سازند.
امام رضا(ع) فرمود: «جبرئیل بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و گفت:
پروردگارت سلام میرساند و میگوید: دختران باکره همانند میوهی درختان هستند، وقتی میوه رسید جز چیدن آن چارهای نیست، اگر به موقع چیده نشد به وسیله آفتاب و باد فاسد میگردد. دختران نیز وقتی به سنین ازدواج رسیدند باید ازدواج کنند وگرنه ممکن است به فساد کشیده شوند. رسول خدا(ص) مردم را به مسجد دعوت کرد و بر فراز منبر دستور خدا را به آنان ابلاغ نمود.»[1]
خودآزمایی
1- تفاوت زمان رسیدن به بلوغ معلول چه عواملی است؟
2- مناسبترین زمان برای ازدواج، چه زمانی است؟
3- مهمترین انگیزه و هدف ازدواج چیست؟
پینوشت
[1]. میزان الحكمه، ج 2، ص 1181: «نزل جبرئیل على النبى(ص) فقال: یا محمد انّ ربّك یقرئك السلام و یقول: انّ الابكار مِن النساء بمنزلة الثمر على الشجر فَإذا أینَعَ الثمرُ فلادواءله الّا اجتناءهُ و الّا أفسَدتْهُ الشمس و غیرته الریحُ و انّ الابكار اذا ادركنَ ما تُدرك النساء فلا دواءَ لَهن الّا البُعُولُ و الّا لَم یؤمنْ علیهن الفتنةُ فصعد رسول الله(ص) المنبر فجمع الناس ثم أعلَمَهم ما أمر اللهُ عزّوجلَّ به».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی