بخش سوّم: دستورات و مقرّرات اسلام| ۳
فصل چهارم: جهاد و دفاع در اسلام
مسألهی جهاد در احکام اسلامى جاى خاصّى دارد. در حقیقت یک آیین ثابت و پیشرو که رسالت جهانى دارد بدون داشتن چنین دستورى تکمیل نخواهد شد.
قرار گرفتن مسألهی جهاد در متن دستورات اسلامى به خاطر تفسیرهاى غلطى که افراد کم اطلاّع براى آن کردهاند گفتگوهاى مخالفان را برانگیخته و دست آویزى بدست آنان داده که اسلام آیین شمشیر و تحمیل است، تا آنجا که نویسندگان معروفى همچون «مک دونالد» در دایرة المعارف خود چنین تصریح مىکند:
«نشر اسلام به وسیلهی شمشیر و زور یکى از واجبات مهمّ دینى هر مسلمان است»!!.[1]
در حالى که با روشن شدن ماهیّت و اهداف جهاد در اسلام نه تنها این گفتگوها از میان مىرود، بلکه عمق، اصالت، تحرّک و استعداد تعلیمات اسلام براى ادارهی جامعه انسانى در شرایط مختلف روشنتر مىگردد. براى اثبات این حقیقت توجّه شما را به بحثهاى زیر جلب مىکنیم:
روح صلحطلبی با جنگهای تحمیلی مخالف نیست
از نظر لغوى به «هرگونه کوشش و تلاش» جهاد مىگویند و در منابع اسلامى نیز در موارد متعددى جهاد به معناى هرگونه تلاش فکرى، بدنى، مالى، و اخلاقى براى پیشبرد مقاصد الهى و انسانى به کار رفته است.
معناى خاصّ و اصطلاح فقهى آن، کوشش نظامى و مسلّحانه، براى حفظ و پیشرفت آیین حقّ است. اکنون باید دید این درگیرى و کوشش نظامى و مسلّحانه مربوط به کجاست؟
جنگ با عناصر ناصالح که منافعشان با گسترش آیین حق و عدالت به خطر مىافتد، و براى محو آن بپا خاسته و صف آرایى مىکنند امرى اجتنابناپذیر است، و مادامى که چنین کسانى در دنیا باشند گروههاى طرفدار حق و عدالت چارهاى جز این ندارند که «براى دفاع از موجودیّت خود و اهدافشان»، در برابر این عناصر ایستادگى کنند.
«در حقیقت جنگ به عنوان یک پدیدهی اضطرارى از طرف عناصر مزاحم به نظامهاى طرفدار خداپرستى و عدالت اجتماعى تحمیل مىگردد»، نه اینکه آنها خودشان آن را خواسته باشند و اسلام هم با وجود آن همه عناصر مخالف و دشمنان لجوج زمان جاهلیت نمىتوانست از این موضوع بر کنار بماند.
امّا با این حال روح صلحطلبى و عدم توسّل به زور در برابر همهی کسانى که به مزاحمت، کارشکنى، تهاجم، تجاوز و ظلم برنخاستهاند، به خوبى از آیات قرآن مجید آشکار است:
«لَّایَنهَاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ، لَم یُقَاتِلُوکُمْ فِى الدِّینِ وَلَم یُخرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقسِطُوا اِلَیهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطِینَ * اِنَّمَا یَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قَاتَلُوکُم فِى الدِّینِ وَ أَخرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَ ظَاهَرُوا عَلَى اِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوهُمْ وَ مَن یَتَولَّهُمْ فَاُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ خداوند هرگز شما را نهى نمىکند که با آنها که از در جنگ در دین با شما در نیامدند، و شما را از وطنتان آواره نساختند، نیکى و عدالت کنید، خداوند عدالت پیشگان را دوست مىدارد، تنها خدا شما را از دوستى با آنها نهى مىکند که با شما در دین نبرد کردند، و از وطن بیرونتان ساختند و براى آواره کردن شما دست به دست هم دادند، کسانى که با اینها رابطهی دوستى بریزند، ستمکارند».[2]
در جاى دیگر با صراحت دستور مىدهد که اگر دشمن سلاح را بر زمین گذشته و از در صلح درآید و مزاحمت نکند حقّ تعرض با آنها را ندارید:
«فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً؛ اگر از شما دورى گزینند و به نبرد با شما بر نخیزند، و به شما پیشنهاد صلح دهند، خداوند به شما اجازه نمىدهد متعرّض آنان شوید».
در آیهی دیگرى به پیغمبر گرامى اسلام دستور مىدهد:
«وِ إِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا؛ اگر دشمنان تمایل به صلح نشان دهند تو هم از در صلح درآى».[3]
شاید کمتر آیینى این چنین تمایل خود را به صلح، به عنوان یک اصل اساسى با این صراحت بیان داشته باشد، ولى صلحطلبى نباید به این معنا تفسیر گردد که اجازه داده شود مسلمانان در برابر عوامل مزاحم و آنها که مىکوشند تودههاى مردم جهان در بت پرستى و استعمار بسر برند، خاموش بنشینند، و یا در برابر تهاجم دشمنان به کشورشان دست روى دست بگذارند.
جهاد در راه خدا و اهداف آن
در منابع اسلامى غالباً کلمه «جهاد» همراه با کلمه «فى سبیل الله» آمده است که معناى آن روى هم رفته «جهاد در راه خداست». به همین جهت جهاد نمىتواند به خاطر هوا و هوس، توسعهطلبى، استعمار، به دست آوردن غنایم جنگى، و مانند آن باشد بلکه باید تنها براى خدا و اهداف الهى و خالص از هرگونه غرض شخصى و مادّى و خودخواهى صورت گیرد. روى هم رفته مىتوان اهداف جهاد اسلامى را در چند موضوع خلاصه کرد و با توجّه به این هدفها پاسخ ایرادهاى مخالفان داده خواهد شد.
1ـ دفاع از آیین حق و موجودیّت آن
مسألهی حفظ موجودیّت نظام خدا پرستى و آیین حق و عدالت و حفظ افتخارات اصیل و واقعى، روشنترین هدف جهاد اسلامى است و بیشتر غزوات[4] زمان پیامبر(ص) نیز به آن باز مىگردد.
قرآن با صراحت مىفرماید:
«اُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِاَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ اِنَّ اللهَ عَلى نَصْرِهِم لَقَدِیرٌ * الَّذِینَ أُخرِجُوا مِن دِیَارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ اِلاَّ اَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ وَ لَولاَ دَفعُ اللهِ النَّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَّهدِّمَتْ صَوَامِعُ بِیَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسمُ اللهِ کَثِیراً؛ به کسانى که در معرض ستم و هجوم واقع شوند اجازه داده شده که از خود دفاع کنند، و خداوند قادر است آنها را پیروز کند، آنها که از وطنشان بدون حق بیرون رانده شدهاند، و تنها گناه آنها این بود که مىگفتند پروردگار ما خداست و اگر خداوند جمعى از مردم (متجاوز) را به وسیله مردم (صالح) دفع نکند، صومعههاى رهبانان و معابد نصارى و کنایس یهود و مساجدى که نام خدا در آن برده مىشود (به وسیله عناصر متجاوز) ویران خواهد شد».[5]
و به این ترتیب به هنگامى که حاکمیّت ملّى جامعهی اسلامى، و استقلال و کیان آنها در برابر دشمنان، به خطر بیفتد، موظّفند بپاخاسته و تا آخرین نفس از خود دفاع کنند.
جالب توجّه اینکه در این آیه دفاع از تمام معابد، یکسان مطرح گردیده است و این خود نشانهی دیگرى از روح صلحطلبى واقعى اسلام است. ولى باید توجه داشت که اسلام هرگز با بتپرستى و بت خانه چنین معاملهاى را نکرده است، نه بتپرستى را دین مىداند؛ و نه بت خانه را یک معبد، بلکه آن را نوعى. خرافه، گمراهى، انحطاط فکرى و یا بیمارى اجتماعى مىشمرد که باید به هر صورت اصلاح گردد، و لذا اجازهی ویران کردن بتکدهها را صادر نموده است.
۲ـ درگیری با عوامل مزاحم
یک آیین پاک آسمانى حق دارد به عنوان یک ایدئولوژى نوین از «آزادى تبلیغ» برخوردار گردد، و به صورت طبیعى از طریق روشن ساختن افکار عمومى گسترش یابد. حال اگر منافع نامشروعشان عوامل خاصّى همچون بتپرستان، به خطر افتاد و براى جلوگیرى از گسترش این دعوت به پا خاسته و کوشش کردند مردم را در نادانى و بىخبرى نگاهدارند، و هیچ راه مسالمت آمیزى براى حلّ این مشکل نبود، اسلام اجازهی درگیرى با این عوامل را داده و پیدایش «قسمتى از غزوات اسلامى از این قبیل بوده است». در ذیل آیهی سابق نیز اشارهاى به این قسمت شده است، و این موضوع (استفاده از آزادى تبلیغ و گسترش منطقى آیین حق) یکى دیگر از اهداف جهاد اسلامى است.
۳ـ مبارزه با ظلم و فساد
دشمنى آشتىناپذیر اسلام با ظلم و فساد سبب شده که در صورت بسته شدن طرق مسالمتآمیز، براى پایان دادن به ستم و تبهکارى جهاد کنند و افراد ضعیف و ناتوان و بىپناه را از چنگال ستمگرانى مانند ربا خواران مکّه برهانند. «پارهاى از غزوات اسلام نیز داراى این رنگ بوده است».
قرآن مىفرماید:
«وَمَا لَکُم لَاتُقَاتِلون فِى سَبِیلِ اللهِ وَ المُستَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِن هَذِهِ القَرَیةِ الظَّالِمِ اَهلُهَا وَ اجْعَلْ لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیراً؛ چرا براى خدا و نجات مردان و زنان و کودکان ناتوانى که تحت فشار قرار گرفتهاند، جهاد نمىکنید، همان مردان و زنانى که مىگویند: خدایا ما را از این شهر که اهلش ستمگر و ستمکاراند بیرون ببر، و از طرف خودت براى ما یار و یاورى قرار ده».[6]
آمادگی برای جهاد
مادامی که همه مردم جهان در برابر اصول عقل و عدالت تسلیم نشده، و زور و قدرت بر روابط ملل دنیا حکومت مىکند و این احتمال وجود دارد که جامعهی اسلامى مورد تهاجم بیگانه قرار گیرد، اسلام دستور مىدهد که مسلمانان آمادگى کامل خود را براى دفاع از خویش حفظ کنند؛ و همانطور که در گذشته نیز یادآور شدیم قرآن دستور صریحى در این باره دارد و در یک جملهی کوتاه همهی مطالب لازم را بیان فرموده: «وَاَعِدُّوا لَهُمْ مَّا اسْتَطَعْتُم مِنْ قُوَّةٍ؛ هرگونه نیرو و قدرت که ممکن است براى مقابله با هجوم دشمنان آماده و مهیا سازید».[7]
با اینکه صرف هزینه در راه تسلیحات به طور قطع بدترین و بیهودهترین مصارف محسوب مىشود، ولى اسلام در مورد ضرورت و خطر، نه تنها آن را لازم دانسته بلکه آن را «جهاد با اموال» نامیده است.
ولى با این همه، محو تجاوز و جنگ از جهان، تنها با تقویت بنیههاى نظامى و تسلیحاتى ممکن نیست، بلکه این کار گرچه از یک نظر جنبهی ایمنى دارد و چارهاى از آن نیست ولى از سوى دیگر احتمال بروز جنگ را افزایش مىدهد، لذا براى به وجود آوردن یک «صلح پایدار» تقویت بنیهی ایمان و اخلاق را به عنوان راه اساسى پیشنهاد مىکند:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِى السِّلْمِ کَافَّةً؛ اى افراد با ایمان همگى در صلح درآیید».[8]
شرط برخوردارى از نعمت امنیّت و صلح؛ ورود همه به منطقه امن «ایمان و خداپرستى و حق طلبى» است و تنها در این منطقه است که همه با چشم برادر به یکدیگر نگاه مىکنند و همهی بندگان، داراى یک خدا و همه محبوب و مورد احترام او هستند. در این منطقه است که هرکس باید منافع دیگرى را همچون منافع خود بشمارد و آنچه را براى خود مىپسندد، براى دیگران هم بپسندد و آنچه را تنفر دارد براى دیگران نیز نخواهد و در این جا است که گذشت و ایثار براى خدا و در راه او درخشندگى خاصى داشته و از بارزترین صفات انسانى محسوب مىگردد.
رعایت اصول انسانی در برابر دشمن
در حالى که کلمه «دشمن» براى بسیارى از مردم مجوّز هر نوع خشونت و اعمال غیر انسانى است، اسلام با دستورات مؤکّد و مشروح خود، تردیدى در این امر باقى نگذارده که برخورد با دشمنان هم نمىتواند از چهارچوبهی اصول و مقررّات انسانى بیرون باشد، و هرگونه تجاوز از این اصول و مقررّات ولو در برابر دشمن، تجاوز از حدود الهى بشمار مىرود.
دقّت در دستوراتى که پیامبر اسلام(ص) به هنگام حرکت سربازان و مجاهدان به سوى میدان نبرد مىداد، مسالمت جویى و عمق بینش انسانى اسلام را در این قسمت مشخص مىسازد:
«به نام خدا حرکت کنید، و از خدا استمداد طلبید، و براى او و طبق آیین فرستادهی او پیکار نمایید.
هان اى مردم، مکر و فریب پیشه نکنید، و در غنایم خیانت روا مدارید، دشمن را پس از کشتن مُثله نکنید (اعضاى بدن او را بسان دوران جاهلیّت نبُرید).
پیران و کودکان و زنان را آزار نرسانید.
متعرّض رهبانان و عبادت پیشگان که در غارها و دیرها ساکنند، نشوید.
هرگز درختان را جز در مورد ضرورت و نیاز از ریشه قطع ننمایید.
نخلستانهاى دشمن را مسوزانید، و با آب غرق نسازید.
درختان میوهدار را از بین نبرده، و زراعت دشمن را به آتش نکشید.
حیوانات مفید را جز براى قوت خود نکشید.
هرگز آبهاى دشمن را با زهر آلوده نسازید.
و از حیله (و شبیخون زدن) بپرهیزید...
و به این ترتیب توسّل به هرگونه وسیلهی مبارزه غیر انسانى همچون شبیخون زدن جنگهاى میکربى، آتش زدن و سوزاندن دامها، زراعتها و باغها، و کشتن و آزار رسانیدن به افراد غیر نظامى را ممنوع ساخته است.
در مقرّرات جنگى اسلام در موارد متعددى این دستور دیده مىشود که نخستین تیر را شما پرتاب نکنید و نخستین حمله را شروع نکنید، به این معنا که تا مورد تهاجم واقع نشوید هجوم را آغاز نکنید، و نبردتان دفاعى باشد نه تهاجمى.
و نیز مىخوانیم که امیرمؤمنان على(ع) دستور مىداد:
«سعى کنید نبرد پیش از ظهر آغاز نگردد و حتماً به بعد از ظهر بیفتد که فاصلهی زیادى با تاریکى شب (که غالباً موجب خاموشى آتش جنگ بوده است) نداشته باشد، تا خون کمترى ریخته شود».
طرز معامله با اسیران جنگى و توصیههایى که پیشوایان اسلام نسبت به خوش رفتارى و نیکى با آنان کردهاند تا آنجا که غذایى که خود مىخوردند به آنها نیز مىدادند و از آنچه مىنوشیدند به آنها مىنوشانیدند، نشانهی دیگرى براى لزوم رعایت اصول انسانى حتّى در حقّ دشمنان است.
خودآزمایی
1- معناى خاصّ و اصطلاح فقهى جهاد را بیان کنید.
2- اهداف جهاد اسلامى را نام ببرید.
3- درگیرى و کوشش نظامى و مسلّحانه مربوط به کجاست؟
پینوشتها
[1]. روح الدین الاسلامى، صفحهی 376.
[2]. سورهی ممتحنه، آیهی ۸ و ۹.
[3]. سورهی انفال، آیهی ۶۱.
[4]. جنگهایى که پیامبر شخصاً فرماندهى آنها را بر عهده داشت.
[5]. سورهی حج، آیهی ۳۹ و ۴۰.
[6]. سورهی نساء، آیهی ۷۵.
[7]. سورهی انفال، آیهی ۶۰.
[8]. سورهی بقره، آیهی ۲۰۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی