کد مطلب: ۴۷۳۵
تعداد بازدید: ۴۲۱
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۰
خاتم انبیاء، رحمت بی‌انتها| ۴
انبیاء و اولیای الهی(ع) علی‌رغم روشنفکرمآبانی که علی‌الدّوام داد دنیا می‌زنند، تمام کارشان آخرت‌طلبی و آخرت‌گرایی است. آن‌ها می‌خواهند انسان را به آخرت متوجّه سازند و با تعلیماتشان مایه‌ای در جان بشر ایجاد کنند که با این مایه بتواند در عالم پس از مرگ، از زندگی مرفّه جاودانه برخوردار گردد.

نزد خدا، آخرت اصالت دارد نه دنیا


البتّه ما می‌دانیم که دین مقدّس اسلام برنامه‌هایی جامع و کامل و عالی برای تنظیم امور زندگی دنیوی دارد؛ برای اقتصاد، سیاست و تشکیل حکومت و سایر ابعاد حیات اجتماعی و ... خلاصه، از آن لحظه‌ای که نطفه‌ی انسان در رحِم مادر منعقد می‌شود تا وقتی که جسد بی‌روحش را داخل قبر می‌گذارند، اسلام برای تمام مراحل زندگی دستورهای لازم‌الاجرا دارد. امّا به این امور اصالت نمی‌دهد و زندگی دنیا را تطفّلی* و تبعی* می‌داند. در منطق دین اصالت از آنِ آخرت است. قرآن تصریح می‌کند که:
«...تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللهُ یُرِیدُ اْلإخِرَةَ...»؛[1]
«... شما متاع دنیا را می‌خواهید و خدا آخرت را می‌خواهد...».
محور فکر شما دنیاست و همواره دور این محور می‌چرخید؛ حتّی می‌خواهید دین را هم به استخدام دنیا درآورید و آن را نوکر دنیا قرار بدهید و از آیات قرآن و احادیث امامان(ع) هم توقّع دارید که تنها موجبات رفاه زندگی دنیا را تأمین کنند و کاری به آخرت ندارید، ولی خدا می‌خواهد رفاه زندگی آخرت را تأمین کند و دنیا را هم در مسیر آخرت قرار بدهد.
به این جمله از کلام رسول خدا(ص) نیز توجّه بفرمایید:
«مَعاشِرَ أصْحابی؛ اُوصِیکُمْ بِاْلإخِرَةِ وَ لَسْتُ اُوصِیکُمْ بِالدُّنْیا»؛
«ای گروه‌های اصحابم، من شما را به آخرت توصیه می‌کنم و درباره‌ی دنیا به شما سفارشی ندارم [که بگویم دنیا یادتان نرود و از خواب و خوراک و پوشاک و مسکن غفلت نکنید]».
«فَإنَّکُمْ بِها مُسْتَوْصُونَ»؛
«شما خودتان به دنیا سفارش شده‌اید»!
حالا که ما سفارش نکرده‌ایم این قدر طغیان می‌کنید و برای رسیدن به آن سر و دست می‌شکنید! وای به حال آن که سفارش می‌کردیم، آن وقت دیگر چه‌ها می‌کردید. آری، دنیاطلبی نیاز به سفارش ندارد. آنچه شدیداً نیاز به سفارش دارد، آخرت‌طلبی است.


هشدار علی(ع) درباره‌ی دنیا!


امام امیرالمؤمنین(ع) نیز فرموده است:
«إنَّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلَیْکُمْ إثْنانِ»؛
«آنچه بیش از هر چیز مرا درباره‌ی شما بیمناک می‌کند دو چیز است»؛
«إتّباعُ الْهَوی وَ طُولُ اْلاَمَلِ»؛
«پیروی از هوای نفس و آرزوهای دراز».
«فَأمّا إتِّباعُ الْهَوی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقَّ وَ أمّا طُولُ اْلاَمَلِ فَیُنْسِی الْإخِرَةَ»؛[2]
«پیروی از هوای نفس آدمی را از راه حقّ باز می‌دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد انسان می‌برد».
پس انبیاء و اولیای الهی(ع) علی‌رغم روشنفکرمآبانی که علی‌الدّوام داد دنیا می‌زنند، تمام کارشان آخرت‌طلبی و آخرت‌گرایی است. آن‌ها می‌خواهند انسان را به آخرت متوجّه سازند و با تعلیماتشان مایه‌ای در جان بشر ایجاد کنند که با این مایه بتواند در عالم پس از مرگ، از زندگی مرفّه جاودانه برخوردار گردد.


دنیا پُلی برای آخرت


این نکته را هم باید دقیقاً متوجّه بود که انبیاء(ع) هرگز دنیا را تخریب نمی‌کنند، بلکه آبادش می‌سازند؛ برای این که آن‌ها دنیا را پُل و مَعبَری برای رسیدن به آخرت می‌‌دانند و طبیعی است کسی که می‌خواهد به جایی برود باید گذرگاه و معبرش را هم به قدر لازم و کافی آباد کند وگرنه به مقصد نمی‌رسد.
کدام عاقلی پُل سر راهش را خراب می‌کند، در صورتی که می‌خواهد به آن طرف پُل برسد! خدا می‌خواهد انسان را به آخرت برساند. او ـ عَزَّوَعَلا ـ دنیا را پُل قرار داده و خواسته که آبادش کنید:
«...هُوَ أنْشَأَکُمْ مِنَ اْلاَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها...»؛[3]
«... اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذار کرد...».
منتها به قدر پُل بودن آبادش کنید و نه بیشتر.
«الدُّنْیا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوها وَ لاتَعْمُروها»؛[4]
«دنیا پُل است، از آن عبور کنید و [بیش از حدّ لازم] آبادش نکنید».
شما در آبادسازی دنیا چنان افراط می‌کنید که آخرت را، که مقصد نهایی سیر است، تخریب می‌کنید.


مسلمانان؛ تقوا، تقوا!


ای مسلمانان، دنیا همه چیزش تمام می‌شود و می‌میرید. مگر شما ایمان ندارید که آخرت و برزخ و محشری در کار است و آنجا می‌خواهید زندگی کنید؟ باید مایه‌ای داشته باشید تا آنجا بتوانید زندگی کنید. آن مایه چیست؟ همان که مرتّب می‌گوییم: تقوا، تقوا. خدا می‌داند که چقدر این کلمه تکرار می‌شود ولی هیچ خبری هم از آن دیده نمی‌شود! چقدر ما این جمله را شنیده و می‌شنویم:
«اُوصِیکُمْ عِبادَ اللهِ بِتَقْوَی اللهِ»؛
گفتن و شنیدن هم برای ما عادت شده است. مطلبی هم که به گونه‌ی عادت درآید دیگر نفعی نخواهد داشت. خطیب جمعه مرتّب فریاد می‌کشد که:
«عِبادَ اللهِ، اُوصِیکُمْ وَ نَفْسی بِتَقْوَی اللهِ»؛
«ای بندگان خدا؛ خودم و شما را سفارش به تقوا می‌کنم».
الفاظ، هم فراوان است و هم داغ و محکم، امّا با الفاظ داغ و محکم که کار درست نمی‌شود. تقوا کجاست؟ خدای ما می‌فرماید:
«...وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقْوی...»؛[5]
«...توشه‌ی راه بردارید که بهترین توشه و زاد تقواست...».
ای مردم، شما مسافرید. مسافر توشه‌ی راه می‌خواهد. شما نمی‌خواهید تهیّه کنید؟ شما یادتان رفته که مسافر هستید. فردا، پس فرداست که بانگ جناب عزرائیل به گوشتان برسد و شما را حرکت دهد. حتی صد سال و صد و بیست سال عمر هم می‌گذرد. سرانجام، بخواهید و نخواهید می‌میرید. خدا به پیغمبرش فرموده است:
«إنَّکَ مَیِّتٌ وَ إنَّهُمْ مَیِّتُونَ»؛[6]
«تو می‌میری و آن‌ها هم می‌میرند».
بنگرید که چه دارید؟ زاد و توشه‌ی راهتان چیست؟ خانه، مَرکَب، پول یا مقام و منصب؟ به‌به! چه عالی و چه فراوان! زمانی که می‌روید همراهتان چه می‌برید؟
«...تَزَوَّدُوا فَإنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی...»؛[7]
«...توشه بیندوزید که بهترین توشه تقواست...».
«...وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوی»؛[8]
«... و پایان خوش از آنِ تقواست».
«...وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»؛[9]
«... و پایان نیک از آن متّقیان است».
«إنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً»؛[10]
«رستگاری و کامیابی از آن پرهیزگاران است».
چقدر قرآن و نهج‌البلاغه و دیگر امامان فرموده‌اند و چقدر بزرگان عالم فریادها کشیده‌اند؛ همه می‌خواهند جان ما را فربه کنند.


مهمّ گوهر جان است


دنیاپرستان فقط پوست را فربه می‌کنند! زندگی ما همه‌اش پوست است. این خانه‌ها و فرش‌ها و مرکب‌ها همه پوست است! ما جان خود را از دست داده‌ایم و داریم پوست را چاق می‌کنیم. دین می‌خواهد گوهر جان انسان را قویّ و لطیف و درخشان سازد تا بتواند در عالم پس از مرگ از حیات ابدی برخوردار گردد.
شما می‌بینید در همین عالم دنیا و طبیعت موجوداتی که قوی‌تر و درخشان‌ترند، باارزشند و آن‌ها که سست‌تر و ضعیف‌ترند، بی‌ارزش یا کم‌ارزشند. ارزش کاه و کلوخ کجا و ارزش طلا و برلیان کجا! عزّت خورشید آسمان کجا و عزّت سنگ سیاه بیابان کجا!
در قرآن می‌‌خوانیم:
«وَ فِی اْلاَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنّاتٌ مِنْ أعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضَّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی اْلاُکُلِ إنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»؛[11]
«بر روی زمین قطعاتی در کنار هم قرار دارند که باهم متفاوتند و باغ‌هایی از انگور و زراعت و نخل‌ها که گاهی بر یک پایه و گاهی بر دو پایه می‌رویند؛ همه‌ی آن‌ها از یک آب سیراب می‌شوند و در عین حال، بعضی از آن‌ها را از جهت میوه بر دیگری برتری می‌دهیم؛ در این‌ها نشانه‌هایی است برای آنها که عقل خویش را به کار می‌گیرند».
آری؛ قطعات به هم پیوسته‌ی زمین همه از یک آب و یک نور و یک هوا برخوردارند، امّا وقتی شکم این زمین شکافته می‌شود میوه‌های گوناگون با رنگ‌ها و شکل‌ها و طعم‌های مختلف و خاصیّت‌های متفاوت از خاک برمی‌آیند و تماشای این صحنه‌ها برای اندیشمندان تفکّرانگیز است.
ما شما را انسان و سر به بالا آفریده و ساخته‌ایم تا بالا را بنگرید و از مبدأ و معاد عالم خبری بگیرید؛ حیوانات همه سر به پایین حرکت می‌کنند! شما که انسانید سر به بالا بگیرید و بیندیشید. همین طور که این قطعات زمین با این که کنار هم قرار گرفته و ظاهراً صورت واحدی دارند، باطنشان گوناگون است؛ بدانید افراد بشر هم که در کنار هم قرار گرفته و ظاهراً صورت واحدی دارند در باطن با هم بسیار متفاوتند.
روزی این پرده‌های ظاهر کنار می‌رود و زمینِ جان بشر شکافته می‌شود و آنچه در درونش هست بارز می‌گردد.
«إذا زُلْزِلَتِ اْلاَرْضُ زِلْزالَها * وَ أخْرَجَتِ اْلاَرْضُ أثْقالَها ... یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أخْبارَها»؛[12]
«هنگامی که زمین شدیداً به لرزه درآید و بارهای سنگینش را خارج سازد... در آن روز، زمین تمام خبرهای خود را بازگو می‌کند».
آری؛ نه تنها زمین خاکی، بلکه زمینِ جان بشر نیز خواهد لرزید و شکافته خواهد شد و اندوخته‌های درونی خود را بیرون خواهد ریخت.
«وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ * ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ * وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ * تَرْهَقُها قَتَرَةٌ»؛[13]
«چهره‌هایی در آن روز، گشاده و خندان و شادان است و چهره‌هایی غبارآلود و پوشیده از دود است».
«فَأمّا إنْ کانَ مَنَ الْمُقَرَّبِینَ * فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ ... وَ أمّا إنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضّالِّینَ * فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ * وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ»؛[14]
«اگر از مقرّبان [درگاه خدا] باشد در رَوح و ریحان و بهشت پرنعمت است... و اگر از تکذیب‌کنندگانِ گمراه باشد با آب جوشان از او پذیرایی می‌شود و سپس میان آتش دوزخ درمی‌آید».
 

خودآزمایی


1- آیه «...تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللهُ یُرِیدُ اْلإخِرَةَ...» به کدام موضوع اشاره دارد؟
2- دو مورد که بیش از هر چیز امام علی(ع) را درباره‌ی ما بیمناک می‌کند، بیان کنید.
3- توضیح دهید نظر انبیاء(ع) درباره دنیا چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ سوره‌ی انفال، آیه‌ی ۶۷.
[2]ـ نهج‌البلاغه‌ی فیض، خطبه‌ی ۴۲.
[3]ـ سوره‌ی هود، آیه‌ی ۶۱.
[4]ـ المحجّة‌البیضاء، جلد ٦، صفحه‌ی ١٢ (به نقل از حضرت مسیح(ع)).
[5]ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۹۷.
[6]ـ سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۳۰.
[7]ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۹۷.
[8]ـ سوره‌ی طه، آیه‌ی ۱۳۲.
[9]ـ سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۱۲۸.
[10]ـ سوره‌ی نبأ، آیه‌ی ۳۱.
[11]ـ سوره‌ی رعد، آیه‌ی ۴.
[12]ـ سوره‌ی زلزال، آیات ۱ و ۲ و۴.
[13]ـ سوره‌ی عبس، آیات ۳۸ تا ۴۱.
[14]ـ سوره‌ی واقعه، آیات ۸۸ و ۸۹ و ۹۲ تا ۹۴.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: