جلسه چهارم: امكان و ضرورت تأسّى و تبعیت از معصوم| ۳
ب . ساحت ارزشها
ساحت دیگرى كه ممكن است در آن تقلید صورت گیرد، ارزشهاست؛ یعنى بایدها و نبایدها و خوبها و بدها. البته اگر باورها و اعتقادات را به معناى عام آن در نظر بگیریم، شامل ارزشها نیز مىشود، اما هم در اصطلاح و هم در محاورات، باورها و اعتقادات را از ارزشها جدا مىكنند و عقاید و اخلاقیات را در دو حوزه مستقل از یكدیگر جاى مىدهند. در زمینه ارزشها، در آن بخش از ارزشهایى كه توسط عقل انسان درك مىشوند (البته عقل واقعى و حقیقى نه عقل پندارى كه از مشخصات عقل واقعى و حقیقى این است كه همه عقلا در فهم و درك آن شریكند و اختلافى در آن ندارند.) و عقل در درك آنها مستقل است و ما در شناخت آنها محتاج وحى و شریعت نیستیم و در اصطلاح، مدركات استقلالى عقل به عنوان «مستقلات عقلیه» شناخته مىشوند. در این بخش از ارزشها كه عقل مستقلاً درك مىكند، ما دیگر نیازمند الگو، تقلید و تبعیت از دیگران نیستیم. آنچه را عقل خوب تشخیص داد، بدان ملتزم مىشویم و آنچه را عقل بد تشخیص داد، بد مىشماریم و حكم عقل را معتبر مىدانیم. حتى در فقه نیز مستقلات عقلیه حجت هستند و آنچه دلیل خاصى براى آن وارد نشده اما عقل ما آن را فهم و درك مىكند، براى ما معتبر و حجت است. حتى قبل از مراجعه به ادله فقهى اگر چیزى در زمره مستقلات عقلیه قرار گرفت و عقل ما مستقلاً حكم آن را مشخص كرد، حكم عقل براى ما حجت و كافى است. اما در آن بخش از ارزشهایى كه عقل مستقلاً آنها را درك نمىكند و ما نیازمند به منبع معتبر و قابل اعتمادى هستیم، بحث گزینش الگو و تبعیت و تأسّى از وحى و حاملین وحى؛ یعنى خاندان عصمت و طهارت مطرح مىگردد و بر این اساس، ما با تأسّى و تبعیت از حضرات معصومین(ع) به ارزشهایى معتقد و ملتزم مىگردیم. در این صورت، آن ارزشهایى كه ما از وحى و حاملین وحى یعنى حضرات معصومین اخذ مىكنیم مطلق، ثابت و یقینى هستند.
البته باید در نظر داشت كه اعتقاد به وجود ارزشهاى ثابت و مطلق و اثبات آنها، به سهولت و راحتى اعتقاد و اثبات باورها و عقاید ثابت و مطلق نیست، و گرچه سوفسطاییان و شكاكان در زمینه باورها معتقدند كه باورهاى یقینى و ثابت وجود ندارند و حتّى قواعد علمى هم در معرض تحول و تبدل هستند. اما این نظر كه مربوط به جاهلیت كهن و جاهلیت قرن بیستم و بیست یكم است مردود و غیرقابل اعتناست و نظر اغلب علما و دانشمندان و عقلا این است كه ما در زمینه علوم و باورها امور و مسایل ثابت و مطلق و تغییرناپذیر داریم؛ نظیر مسایل ریاضى و منطقى و متافیزیكى كه یقینى، قطعى و ثابت هستند و گفتیم این بخش از عقاید و باورهاى ثابت را ما مىتوانیم از انبیا و ائمه معصومین(ع) اخذ كنیم. اما در زمینه ارزشها اختلاف و شكاف بیشترى بین علما وجود دارد و نه تنها شكاكان و سوفسطاییان كه بكلى منكر علم و یقین حتى در زمینه باورها هستند، بلكه برخى از كسانى كه معتقد به وجود باورهاى یقینى و ثابت هستند، قائل به نسبیت ارزشها مىباشند. آنها معتقدند كه خوب و بد ثابت نیست. آنها مىپذیرند كه خداوند یكتاست و این عقیده ثابت است و نیز مىپذیرند كه آخرتى وجود دارد كه با ادله قطعى ثابت شده است، اما نمىپذیرند كه اگر چیزى در زمانى خوب بوده، اكنون نیز خوب است. یا اگر رفتارى در زمانى بد بوده امروزه نیز آن رفتار بد است. آنها معتقدند كه خوب و بد نسبى است؛ یعنى خوب و بدى، هم نسبت به اقوام و جنس زن و مرد متفاوت مىگردد و هم نسبت به مناطق جغرافیا و اقلیمهاى مختلف و زمانهاى متفاوت. با توجه به این نظر، ما نمىتوانیم ارزشها و خوبىها و بدىها را از كسانى كه بیش از 1400 سال قبل در منطقه حجاز زندگى مىكردند اقتباس كنیم.
البته نقد و بررسى نظریه نسبیت ارزشها نیازمند بحثى مبنایى است و بررسى اینكه اساساً ما خوب و بد ثابت داریم و یا نداریم و در صورت اثبات خوب و بد ثابت، خوب و بدهاى ثابت از خوب و بدهاى متغیر چگونه بازشناخته مىشوند، بحثى پیچیده و مهم و مربوط به فلسفه اخلاق و فلسفه ارزشهاست و اكنون ما در صدد طرح آن نیستیم. اجمالاً نظر ما این است كه براساس باورهایى كه از قرآن، فرمایشات پیامبر اكرم و ائمه اطهار(ع) به ما رسیده و ما آنها را حجت مىدانیم، ما یك سلسله ارزشهاى ثابت داریم و معتقدیم كه ارزشهاى كلى اخلاق ثابتند و هیچگاه تغییر نمىكنند و حكم آنها نسبت به زمانهاى گوناگون و اشخاص متفاوت، تغییر نمىكند. به عنوان مثال، ظلم همواره بد بوده و بد خواهد بود و عدالت همواره خوب بوده و خوب خواهد بود. چنانكه ملاحظه مىكنید این سلسله از ارزشها مثل باورها و اعتقادات ثابت هستند كه شرایط زمانى و مكانى تغییرى در آنها پدید نمىآورد. چنانكه اعتقاد به خدا امرى ثابت است و تغییر و تبدیل زمان و سایر شرایط در آن تغییرى ایجاد نمىكند، همچنین اصول كلى اخلاق نیز ثابت و مطلق هستند و در زمانهاى گوناگون تغییرى در آنها پدید نمىآید. بنابراین، اگر ما در فهم و درك ارزشهاى ثابت نیازمند تقلید بودیم، مىتوانیم از حاملان وحى كه بیش از 1400 سال قبل زندگى مىكردند تقلید كنیم و با تأسّى به آنها و همچنین تبعیت از وحى، به ارزشهاى ثابتى ملتزم و معتقد گردیم.
البته در برخى از رفتارها و ارزشهاى اخلاقى با تغییر شرایط و البته در چارچوب موازین و قواعد خاصى، تغییر رخ مىدهد. مثلا راستگویى خوب است، اما در شرایط خاصى راستگویى بد است؛ مثلاً اگر راستگویى باعث قتل انسان بىگناهى شود، بد و ناپسند است. یا دروغ بد است، اما اگر دروغ باعث نجات جان انسان شریفى شود، نه تنها پسندیده و خوب است بلكه واجب نیز مىگردد. پس در برخى از ارزشها تغییر رخ مىدهد، اما این تغییر به جهت شرایط زمانى نیست، بلكه به جهت تغییر ملاك آن ارزشهاست و اگر ما این ارزشهاى متغیر را با ملاكهایشان در نظر بگیریم، در خواهیم یافت كه آنها نیز به نوعى ثابت هستند. خلاصه اینكه در آن بخش از باورها و ارزشهایى كه عقل ما راه به آنها نمىبرد، ما مىتوانیم از وحى، حاملین و مبلغین وحى، تقلید و تبعیت كنیم.
خودآزمایی
1- در کدام بخش از ارزشها، نیازمند الگو، تقلید و تبعیت از دیگران نیستیم؟
2- نظر ما درباره فلسفه اخلاق و فلسفه ارزشها را بیان کنید.
3- به چه دلیل در برخى از ارزشها تغییر رخ مىدهد؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی