حال، این سؤال توأم با تعجّب و حیرت طرح میشود که چگونه است ما با این هزاران صلواتِ نور آفرین خدا که شبانهروز به ما میرسد، در عین حال خود را مشاهده میکنیم که همچنان در ظلمت به سر میبریم و تاریکیهای مادّی و معنوی از هر سو ما را احاطه کرده است!! چرا چنین است؟! با اینکه مقتضای زیارت جامعه و حدیث و آیه این است که هیچ ظلمتی در سراسر زندگی ما باقی نمانده باشد و غرق در نور محض شده باشیم!
معلوم میشود صلوات ما، صلوات واقعی و حقیقی نیست؛ بلکه به زبان، صلوات میگوییم امّا در عمل رسول خدا را میآزاریم! آنگاه قرآن هم کیفر اذیّت و آزار به رسول الله(ص) را مشخّص کرده و فرموده است:
إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً؛[1]
«آنان که خدا و رسولش را میآزارند؛ خداوند آنها را در دنیا و آخرت مطرود از رحمتش نموده و عذاب خوارکنندهای برای آنان آماده ساخته است».
طبق روایات رسیده از معصومین(ع) فرشتگان مُوَکّل بر ما، اعمال ما را روزانه و هفتگی و ماهانه به رسول خدا(ص) و حضرت ولیعصر عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریفَ گزارش میدهند و طبیعی است که وقتی آن بزرگواران کارهای ناپسند ما را مشاهده میکنند آزردهخاطر میشوند؛ همانطور که وقتی پدر از اعمال زشت فرزندش مطلع گردد شرمنده و آزردهدل میشود و قهری است که دلآزردگی امام عصر عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریفَ از سوی ما، سبب دگرگونی و تیرگی زندگی ما میشود و آثار صلواتهای ما را خنثی میسازد و به جای ایجاد نور، ایجاد ظلمت کرده و ابعاد زندگی ما را تیره و تاریک میگرداند.
پیغمبر بزرگواری که آنقدر شامّهاش قوی است که در حجاز نشسته، بوی اُوَیس قَرَنی را از یمن استشمام میکند و میفرماید:
اِنّی اَشَمُّ رائِحَةَ الرَّحْمَنِ مِنْ جانِبِ الْیَمَنِ؛[2]
«من از جانب یمن، بوی خدا استشمام میکنم»!
حالا نکند که بوی بد اعمال ما از این ناحیه به شامّهی مبارکش برسد و بگوید:
اِنّی اَشُمُّ رائِحَةَ الشَّیطانِ مِنْ جانِبِ الایران؛
شاید کسی بگوید: مگر در تمام روی زمین، تنها ایران جایگاه بدکاران است؟! میگوییم: البتّه در همه جای دنیا کافران و فاسقان هستند؛ امّا این ملّت و مملکتی که تظاهر به اسلام و ایمان دارد و سنگ مودّت و محبّت رسول و آل رسول را به سینه میزند و شعارش شبانهروز، صلوات و سلام بر رسول و آل رسول است چنانچه از او بوی نفاق و بیتقوایی به شامّهی پیغمبر اکرم(ص) برسد؛ سخت دردناک خواهد بود. آن سیلی که فرزند به صورت پدر بزند دردناکتر از آن سیلی است که بیگانه به انسان بزند!!
مردمی که با پولهای به دست آمده از راه حرام و دلهای آلوده به اعمال و اخلاق زشت و ناپسند مقابل مرقد مطهّر رسول خدا(ص) و امام رضا(ع) مثلاً بایستند و بگویند:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسولَاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسولِالله؛
معنایش چیست؟!! یعنی من به شما با زبان اظهار سلام و تسلیم میکنم؛ ولی در قلب و در عمل، مخالفت و نافرمانی مینمایم! به ظاهر رو به شما، امّا در باطن پشت به شما دارم! آیا اظهار اطاعت زبانی و مخالفت قلبی و عملی نفاق نیست؟! پناه بر خدا از نفاق که چه پیامدهای سخت دردناک و عذابانگیزی دارد!
راستی که چه سرمایهی عظیمی به ما داده و گفتهاند: یک صلوات که شما میگویید؛ طبق حدیثی که نقل شد هزار صلوات از خدا به شما میرسد و طبق آیهی شریفهی قرآن نیز صلوات خدا:
...یخْرِجُكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ...؛
«...شما را از ظلمتها خارج کرده به نور میآورد...».
اینها نداهای آسمانی است که نوید سعادت ابدی به ما میدهد امّا متأسّفانه با سهلانگاری از کنار آنها میگذریم و در مرحلهی اخلاق و عمل، طوری هستیم که اعمال عبادی خود را بیاثر میسازیم و بهرهای که از عبادات خود باید ببریم نمیبریم!
ولی به هر حال فرصت باقی است و هنوز نمردهایم. خدا نکند که ناپاک و آلوده از این دنیا برویم. اینک که خدا به ما لطف کرده و ما را در زمرهی دوستداران اهل بیت(ع) قرار داده است، بکوشیم تا بانگ جناب عزرائیل به گوش ما نرسیده به اصلاح خود بپردازیم که مولای ما امیرالمؤمنین(ع) هشدار داده و فرموده است:
تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللهُ؛[3]
«خدا شما را رحمت کند؛ خودتان را آماده کنید».
بار و بنهی خود را ببندید که بانگ الرّحیل صادر شده و هنگام کوچ کردن نزدیک گشته؛ میبینید که موها سپید شده و چین و چروک در صورتها افتاده و قوای بدن به سستی گراییده است. این بانگ الرّحیل است! یعنی آمادهی رفتن باش.
کسی هم که آمادهی رفتن باشد خودش را اصلاح میکند و اگر اعتقاد قطعی به این باشد که مرگی هست و عَقَبات پس از مرگ و حساب و کیفر و پاداش هست، اینچنین آسودهخاطر و بیپروا زندگی نمیکند!
*از خداوند میخواهیم به حرمت صاحب عصر عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریفَ نورانیّت ایمان و ولایت را در قلبهای ما بیفزاید.
*توفیق پرهیز از گناه به ما عنایت فرماید.
*عواقب امور همهی ما را ختم به خیر گرداند.
از حضرت امام صادق(ع) منقول است:
مَنْ كَانَتْ لَهُ إلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ حَاجَةٌ فَلْیبْدَأ بِالصَّلاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ثُمَّ یسْألْ حَاجَتَهُ ثُمَّ یخْتِمْ بِالصَّلاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ فَإنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ أكْرَمُ مِنْ أنْ یقْبَلَ الطَّرَفَینِ وَ یدَعَ الْوَسَطَ إذْ كَانَتِ الصَّلاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْهُ؛[4]
«هر کس حاجتی از خدا میخواهد ابتدا صلوات بر محمد و آلش بفرستد. آنگاه حاجت خویش را بخواهد و پس از آن نیز صلوات بفرستد [که دعایش با صلوات آغاز و با صلوات ختم شود] چه آن که خداوند بزرگوارتر از این است که طرفین دعا را [که صلوات است] مستجاب گرداند و وسط آن را [که حاجت خود انسان است] رد کند چه آنکه صلوات بر محمّد و آل محمّد [دعایی است که] از سوی خدا رد نمیشود».
حال چرا باید حاجتطلبی ما از خدا مقرون به صلوات باشد؟ برخی از بزرگان علما فرمودهاند: چون صلوات توسّل است و ما مأمور به توسّلیم و خدا فرموده است:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ...؛[5]
«ای مؤمنان! تقوای خدا پیشه کنید و در راهیابی به سوی خدا ابتغاء وسیله کنید [و به وسیله به سوی او بروید...]».
از جمله وسایل توجّه به خدا و حاجتخواهی از خدا، صلوات بر اولیاء خدا(ع) است که هم واسطهی رساندن فیض خدا به بندگان خدا و همواسطهی رساندن عرض بندگی از بندگان خدا به خدا میباشند و بابُالله المُؤتی مِنْه* هستند.
اولیای خدا دری هستند که از آن در باید به عالم قرب خدا وارد شد تا راه بدهند. دست به دامن آنها باید زد تا بپذیرند. با «صلوات» بر آنها باید خدا را خواند تا جواب بدهند این یک سرّ افتتاح دعا با صلوات است. سرّ دیگر اینکه در دین مقدّس ما، تبعیض در صَفْقِه* در معاملات جایز نیست. یعنی اگر کسی متاعی خرید و دید قسمتی از آن مُعیب* است اختیار فسخ دارد یعنی میتواند آن متاع را پس بدهد و پول خود را بگیرد و یا آن را نگه دارد و تفاوت قیمت متاع صحیح و مُعیب را از فروشنده بگیرد ولی حقّ تبعیض در متاع ندارد یعنی قسمت صحیح و سالم آن را نگه دارد و قسمت معیب آن را رد کند، این تبعیض در صفقه است و شرعاً جایز نیست.
حال وقتی خداوند این کار را از بندگانش نمیپسندد، به طور مسلّم خودش نیز آن را انجام نمیدهد. بنابراین وقتی ما بندگان، متاعی به عنوان دعا به حضور اقدسش تقدیم میداریم که اوّل و آخر آن صلواتِ مستجاب و وسط آن معیوب است قطعاً تمام آن را رد نمیکند و تبعیض در صفقه را هم رد مُعیب و قبول سالم است روا نمیبیند. پس تمام آن را به حرمت صلوات بر محمّد و آل محمّد(ع) مقبول درگاه رفیع خود قرار میدهد.[6]
1- چرا ما با این هزاران صلواتِ نور آفرین خدا که شبانهروز به ما میرسد، در عین حال خود را مشاهده میکنیم که همچنان در ظلمت به سر میبریم و تاریکیهای مادّی و معنوی از هر سو ما را احاطه کرده است ؟
2- از جمله وسایل توجّه به خدا و حاجتخواهی از خدا چیست؟
3- چرا باید حاجتطلبی ما از خدا مقرون به صلوات باشد؟
[1]ـ سورهی احزاب، آیهی ۵۷.
[2]ـ در منتهیالامال، جلد۱، صفحهی ۱۶۹ به این عبارت آمده است: (اِنّی لَاَنْشَقُ رَوْحَ الرَّحمنِ مِنْ طَرَفِ الْیمَن).
[3]ـ (تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللهُ! فَقَد نودِیَ فیکُمْ بِالرَّحیلِ)؛ خدا شما را رحمت کند؛ آمادهی حرکت شوید که ندای کوچ در میان شما برخاسته است. نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ۱۹۵.
[4]ـ اصول کافی، جلد۲، صفحهی ۴۹۴.
[5]ـ سورهی مائده، آیهی ۳۵.
*بابُ الله المُؤتی مِنْه: مقصود اولیای خدا باب ورود به عالم قرب الهی هستند.
*صفقه: متاع مورد معامله.
*مُعیب: دارای عیب و نقص.
[6]ـ اقتباس از ریاضالسالکین.