بخش دوّم: برهان های اثبات وجود خدا |۵
در این جا نخست با اندامهای فرعی دستگاه بینایی ـ که بدون وجود آنها کار دیدن ناقص میماند ـ آشنا میشویم و آنگاه با طرح سؤالهایی، در جستوجوی خالق آن خواهیم بود.
همانطور که اشاره شد دستگاه بینایی دارای دو بخش است:
1. کرهی چشم که عمل بینایی را انجام میدهد.
2. اندامهای فرعی که حفاظت از چشم و حرکت دادن و بهداشت آن را بر عهده دارند. این اندامها عبارتند از: حدقه، پلکها، غدهی اشک و ماهیچههای گردانندهی چشم و اعصاب، که برای آشنایی با کار هر یک به توضیح کوتاهی اکتفا میکنیم:
حفرهای است استخوانی به شکل هرم که قاعدهی آن در جلو و رأس آن در عقب میباشد. حدقه به وسیلهی پرده مقعّری به دو بخش تقسیم میشود: بخش پیشین که جایگاه کرهی چشم است و در بخش پسین، عصب بینایی و ماهیچههای گردانندهی کرهی چشم و اعصاب حسی و حرکتی و رگهای خونی قرار دارند. و فضای بین همهی آنها را بافت چربی پر میکند.
که در کنار فوقانی حدقهی چشم واقع شدهاند و از ریزش عرق به داخل چشم جلوگیری میکنند.
بخشی از پوست صورتند که روی کرهی چشم کشیده شدهاند، هر پلک در قسمت سطحی دارای پوست میباشد و در قسمت عمقی بافت ماهیچهای و بافت پیوندی دارد. سطح درونی پلک را بافت شفافی به نام ملتحمه میپوشاند. ماهیچههای پلکها دو دستهاند:
1. ماهیچههای بالا برنده که پس از انقباض پلکها را جمع میکنند و چشم باز میشود. 2. ماهیچههای حلقوی که پلک را روی کرهی چشم میکشند.
کار پلکها محافظت کرهی چشم است و از دخول ذرات خارجی به چشم جلوگیری میکنند، مخصوصاً در موقع خواب که احتیاجی به کار کردن چشم نیست روی آن را کاملاً میپوشانند و از صدمات احتمالی، پیشگیری مینمایند. به علاوه در لبهی داخلی پلکها سوراخهایی تعبیه شده که از این سوراخها (25 تا 26 سوراخ) چربی مخصوصی برای نرم نگاه داشتن کرهی چشم تراوش میشود، پلکهای بالایی با حرکتهای سریع و منظم خود، اشک چشم را به همهی قسمتهای آن میرسانند و مرتباً شست و شو میدهند و نمیگذارند به وسیلهی گرد و غبار و ذرات هوا کدر و آلوده گردد.
که به صورت موهای کوتاه در لبهی پلاکها جای دارند.
در گوشهی خارجی و فوقانی هر چشم غدهای وجود دارد که به غده اشک موسوم است، کار این غده، تهیه اشک است که از آب و کمی نمک ترکیب شده است. اشکی که از این غدهها ترشح میشود، سطح مجاورت پلکها با کرهی چشم را پیوسته مرطوب نگه میدارد و آن را شست و شو میکند و باقی ماندهی اشک در گوشهی داخلی چشم جمع میشود و از آن جا به وسیله مجرای اشک به سوی بینی جریان مییابد و در آن جا به تدریج تبخیر میشود و هوای تنفسی را مرطوب مینماید.
این ماهیچهها کرهی چشم را در جهات مختلف حرکت میدهند و عبارتند از:
الف) مستقیم خارجی، که کرهی چشم را به خارج میگردانند. ب) مستقیم داخلی، که کرهی چشم را به سوی داخل و طرف بینی میگردانند. انقباض ماهیچهی مستقیم خارجی هر چشم عموماً با ماهیچهی مستقیم داخلی چشم دیگر صورت میگیرد و در نتیجه هر دو چشم با هم به راست یا چپ بر میگردند.
ج) ماهیچهی مستقیم بالایی که کرهی چشم را به بالا میگردانند. د) ماهیچهی مستقیم پایینی که کرهی چشم را به پایین میگردانند و غیر اینها.
که عبارتند از اعصاب بینایی که پیامهای تصویری را از شبکیه دریافت نموده و به صورت امواج الکتریکی به مرکز بیناییِ مغز منتقل میکنند و اعصاب دیگر.
اکنون چنین سؤالهایی را در پیشگاه خود مطرح میکنیم: آیا چشم از اهمیّت و ظرافت وجود خود، خبر داشته که این حدقهی محکم استخوانی را به عنوان جایگاه امن برگزیده است؟ یا بر حسب اتفاق در چنین جایگاه امنی قرار گرفته؟ یا دیگری چنین جایگاه امنی را برایش پیشبینی کرده است؟
آیا خود چشم برای جلوگیری از ورود عرق، ابروها را بر بالای خود به وجود آورده است؟ یا اینکه ابروها از نیاز او خبر داشته و به یاریش شتافتهاند؟ یا فرد دیگری ابروها را بر بالای چشم آفریده است؟
آیا پلکها بر حسب اتفاق برای حفاظت و نرم نگهداشتن و شست و شوی چشمها این چنین شدهاند؟ آیا پلکها از چگونگی بهداشت چشم خبر داشتهاند که چربی را به روی چشم میمالند و با اشک و حرکات سریع و پیوسته خود چشم را میشویند؟ یا این که خالق آگاه و توانایی آنها را این چنین تقدیر کرده است؟
آیا غدهی اشک بر حسب اتفاق در گوشهی چشم نهاده شده است؟ ترکیب این مایع ضد عفونی بر عهدهی کیست؟ آیا غدهی اشک میدانسته که برای ضد عفونی کردن سطح چشم، آب شور لازم است؟ آیا سوراخ گوشهی چشم ـ که اشکهای مازاد، از آن طریق خارج میشوند ـ بر حسب اتفاق به وجود آمدهاند؟ یا خود چشم این سوراخ را فراهم ساخته؟ آیا چشم از نیاز بینی و دستگاه تنفسی به رطوبت اطلاع داشته که مجرای اشک اضافی را به طرف بینی قرار داده است؟ یا این که آفریدگاری دانا و توانا همه اینها را پیشبینی کرده است؟
آیا سوراخهای ترشح چربی در پلکها خود به خود و بر حسب اتفاق پدید آمده است؟ آیا چشم چون به آنها نیاز داشته آنها را پدید آورده است؟ آیا پلکها خبر دارند که با ترشح این چربی چه کمکی به بهداشت چشم انجام میدهند؟
آیا ماهیچههای چشم و پلکها با آن تنوع، خود به خود و بر حسب اتفاق به وجود آمدهاند؟ یا این که چشم آنها را به وجود آورده است؟ یا این که دیگری همه اینها را پیشبینی و تقدیر کرده است؟
آیا عصب بینایی با آن همه ظرافت و ریزهکاری خود به خود چشم را به مرکز بینایی در مغز ارتباط داده است؟ یا آن که وجودی آگاه این ارتباط را برقرار کرده است؟
و در یک سخن؟ آیا چنین مجموعهی همآهنگ و منظمی که همهی اجزای آن با هم پیوسته و مرتبط میباشند و یک هدف را ـ دیدن ـ تعقیب و ممکن میسازند، میتواند اتفاقی و تصادفی پدید آمده باشد؟
آری، هر انسان خردمندی جواب خواهد داد که در چنین مجموعهی همآهنگ و منظم و مرتبطی ـ که در ساختمانش صدها قانون و هزاران ریزهکاری و شگفتی به کار رفته است ـ نمیتوان احتمال داد که بر حسب اتفاق و تصادف تحقق یافته باشد، یقیناً آن را آفریدگار دانا و توانایی به وجود آورده است.
جواب درست همین است. هنگامی که به ساختمان ظریف کرهی چشم مینگریم و هنگامی که ارتباط چشم را با اعضای فرعی آن و ارتباط همه را با مغز و ارتباط این مجموعه را با سایر اجزای بدن و ارتباط مجموع بدن را با جهان خارج مورد بررسی و دقت قرار میدهیم همه جهان را یک واحد مرتبط و بزرگ مییابیم که سراسر نظم و همآهنگی است و به وضوح مشاهده میکنیم که این جهان بزرگ را آفریدگاری عظیم، واحد و دانا و تواناست که آن را آفریده و اداره میکند.
اگر با دیدهی دقت و بصیرت بنگریم؛ آیات قدرت و نشانههای علم و حکمتِ آفریدگار عظیم جهان را در همه جا مشاهده میکنیم، او را میشناسیم و به او دل میبندیم و در برابر قدرت و عظمت او سر تعظیم و تکریم فرود میآوریم و با عمق جان و از صمیم قلب الطاف و نعمتهای بیپایانش را سپاس میگوییم. محبت پاک او سراسر جانمان را فرا میگیرد. فقط او را شایسته پرستش و نیایش مییابیم و فقط فرمانهای او را میپذیریم و تسلیم او میشویم.
1- اندامهای فرعی دستگاه بینایی را نام ببرید.
2- چگونه هنگامی که به ساختمان ظریف کرهی چشم مینگریم، درس خداشناسی میآموزیم؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی