بخش اوّل: پیامبری (نبوت عامه) | ۷
گفتیم که پیامبران در مأموریت الهی خود دو هدف کلی را تعقیب میکردند: یکی شناخت خدا و عبادت و نزدیکی به او، که مربوط به زندگی نفسانی و سعادت اخروی بشر است و دیگری اقامه عدل و قسط و نفی ظلم و تبعیض، که مربوط به زندگانی دنیوی انسانها است.
اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا پیامبران در رسالت خود دوگانهگرا بودهاند؛ یعنی دو هدف مذکور را به صورت استقلال تعقیب میکردند؟ یا یکی از آنها را اصیل و دیگری را تبعی و مقدمه میدانستند؟ با فرض دوم، کدام یک از آنها اصیل و کدام تبعی بوده است؟ در این جا چند احتمال وجود دارد:
1. بعضی چنین پنداشتهاند که هدف اصلی پیامبران تأمین سعادت دنیوی بشر و اقامه قسط و عدل و نفی ظلم و تبعیض بوده است. پیامبران بدین منظور آمدند که جلو اختلافات و تجاوزات را بگیرند و زندگی انسانها را همراه با امنیت و رفاه سازند. اگر دربارهی ضرورت معرفت و پرستش خدا، معاد و ثوابها و عقابهای اخروی، ارزشهای اخلاقی مانند: عدل، احسان، فداکاری، گذشت، دفاع از محرومان و مستضعفان تأکید داشتند بدین منظور بوده که در برقرارساختن عدالت اجتماعی و نفی ظلم و تبعیض مؤثرند.
گفتهاند: توحید نظری و معرفت خدا خود به خود سودی ندارد و ما خدا را بشناسیم یا نشناسیم، عبادت کنیم یا نکنیم هیچ فایدهای برای خدا ندارد. اینها را باید وسیلهای برای توحید اجتماعی و تأسیس جامعه عادلانه به حساب آورد.
2. محققان و اسلامشناسان واقعی، هدف اصیل و نهایی پیامبران را پرورش نفوس و اصلاح زندگی نفسانی و اخروی انسانها میدانند. لذا برای نیل به چنین هدفی، توحید نظری، ایمان به معاد و نبوت، پرستش و تسلیم در برابر خدای یگانه، تزکیه و تهذیب نفس و تخلق به اخلاق نیک را ضروری و مؤثر میدانند. برای تأیید این نظر به چند مطلب اشاره میکنیم:
الف) از فلسفه اسلامی و آیات و احادیث استفاده میشود که انسان از حیث روح ملکوتی موجودی است مجرد و برتر از ماده که جاویدان و فناناپذیر است و با مرگ نابود نمیشود بلکه از این جهان به جهان آخرت انتقال مییابد، تا نتیجه اعمال خوب یا بد خود را ببیند. انسان در بُعد روح ملکوتی خویش در حال حرکت و تکامل است، فطرتاً خداجوست و کمال، سعادت و صلاحش را در معرفت خدا و پرستش و تقرب به او جستوجو میکند و زندگی اصیل او نیز زندگی نفسانی و اخروی خواهد بود.
ب) در تعدادی از آیات و احادیث تصریح شده است که دنیا و امور دنیوی، ارزش چندانی ندارند و زندگی اصیل و ارزشمند انسان، حیات اخروی و نفسانی او میباشد. از باب نمونه:
دارایی و فرزند زینت زندگی دنیا است و کردار نیک، بر جای مانده و امیدوارکنندهتر و نزد خدا پاداش بهتری دارد.[1]
بدانید که زندگی دنیا بازیچه و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما بر یکدیگر و افزونطلبی در مال و فرزندان است، همانند بارانی که روییدنیهایش کشاورزان را به شگفتی میاندازد [اما] به زودی پژمرده میشود و آن را به رنگ زرد میبینی آنگاه خاشاک شود. و در آخرت عذاب سختی [برای دنیاپرستان] است [و برای جمع دیگر] رضایت و بخشش است. و دنیا جز کالای فریبنده نیست. برای [رسیدن به] آمرزش پروردگار و بهشتی که وسعتش به فراخی آسمان و زمین است بر یکدیگر پیشی گیرید. این بهشت برای کسانی است که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند. این بخشش خدا است به هر کس که خواهد میدهد و خدا دارای بخشش بزرگ است.[2]
چیزهایی که به شما داده شده بهرهی زندگی دنیا و آرایش آن است و آنچه پیش خدا است بهتر و پایندهتر است. آیا اندیشه نمیکنید؟[3]
در احادیث فراوانی از دنیا به عنوان یک جایگاه کوتاه مدت و محل عبور و مزرعه آخرت یاد شده که باید از آن برای زندگی جاویدان آخرت استفاده نمود؛ از باب نمونه:
علی(ع) فرمود: آگاه باشید! این دنیایی که شما آرزوی آن میکنید و به آن دلبستگی دارید و او هم شما را خشنود کرده، خانه و منزلتان نیست که برای آن آفریده شده یا بدانجا خوانده شده باشید. آگاه باشید! دنیا پابرجا نیست و شما در آن نمیمانید و این دنیا گرچه شما را فریفته اما هشدارتان هم داده. پس فریفته شدن را به تحذیرش و طمع کردن آن را به تخویف و ترساندنش واگذارید و در این دنیا به خانهای که دعوت شدهاید سبقت گیرید.[4]
هم چنین فرمود(ع):
حقا که دنیا برایتان خانه پایدار آفریده نشد، بلکه موقت و برای آن که توشهی کردار نیک گیرید و به خانه جاوید ببرید.[5]
و فرمود:
ای مردم! دنیا خانهی گذر است و آخرت خانهی ماندن، پس از گذرگاه برای جای ماندنتان بهره بگیرید. پردهها را نزد آن که پنهانیهای شما را میداند بالا مزنید. دلهایتان را از دنیا پیش از آن که از بدنها خارج شود بیرون آورید. پس در دنیا امتحان میشوید و برای غیر آن آفریده شدهاید.[6]
از این آیات و احادیث و امثال آنها استفاده میشود که زندگی اصیل انسان از دیدگاه اسلام زندگی نفسانی و اخروی اوست و زندگی در دنیا وسیلهای است برای تأمین سعادت اخروی. از این جا میتوان نتیجه گرفت که هدف نهایی پیامبران نیز این بوده که راه تقرب و کمال و نیل به سعادت اخروی را در اختیار انسانها قرار دهند و جز پیامبران، که از جانب خدا آگاهی یافتهاند، شخص دیگری نمیتواند چنین راهی را معرفی کند. پیامبران، ایمان به خدا، معاد و نبوت و پرستش خدای یگانه و تخلّق به اخلاق نیک را تنها راه رسیدن به سعادت اخروی معرفی کردهاند.
بنابراین، نظر دوم تأیید میشود و نظر اول، که اصلاح امور معاش مردم را اصیل و هدف نهایی پیامبران میدانست، مردود و بر خلاف آیات و احادیث است.
لیکن منظور ما این نیست که پیامبران به اصلاح زندگی دنیوی مردم و اقامه عدل و قسط و نفی ظلم و تبعیض و اختلاف توجه نداشتند. بلکه در نیل به این هدف نیز کمال جدیت را داشتند، اما همین موضوع را به عنوان یک ارزش واقعی و یکی از بهترین وسایل تکمیل نفس و تقرب الی الله معرفی میکردند. کار و کوشش و خدمت به خلق خدا و رعایت عدالت را، در صورتی که با قصد اخلاص انجام بگیرد، یکی از بهترین عبادتها میدانستند. چون بدین وسیله زندگی اجتماعی انسان امکانپذیر میشود و محیط مناسبی برای تزکیه و تهذیب نفس و پرستش خدای یگانه فراهم میگردد.
از اینجا بطلان قول کسانی که میگفتند: پیامبران در اهداف خود ثنوی بوده و به امور دنیوی و اخروی به طور یکسان توجه داشتند روشن میگردد، زیرا دنیا در نظر پیامبران فقط ارزش مقدمهای دارد، یعنی مزرعه آخرت است و در آن میتوان به کسب کمالات نفسانی و سعادت اخروی پرداخت.
بنابراین پیامبران دنیا را از آخرت جدا نمیدانستند، بلکه سعی میکردند امور دنیوی را در طریق تکمیل نفس و تأمین سعادت اخروی قرار دهند.
1- هدف اصیل و نهایی پیامبران از نظر محققان و اسلامشناسان واقعی چیست؟
2- آیا پیامبران در اهداف خود ثنوی بوده و به امور دنیوی و اخروی به طور یکسان توجه داشتند؟ چرا؟
[1]. كهف (18) آيهی 46: «ألْمالُ وَالبَنُونَ زِينَةُ الحَياةِ الدَّنْيا وَالباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ أَمَلاً».
[2]. حديد (57) آيهی 20 ـ 21: «إِعْلَمُوا أَ نَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكاثُرٌ فِى الأَمْوالِ وَالأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَفِى الآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللهِ وَرِضْوانٌ وَمَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلّا مَتاعُ الغُرُورِ * سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَالأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَرُسُلِهِ ذلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَاللهُ ذُو الفَضْلِ العَظِيمِ»
[3]. قصص (28) آيهی 60: «وَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَىءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنْيا وَزِينَتُها وَما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ وَأَبْقى أَفَلا تَعْقِلُونَ».
[4]. نهج البلاغه، خطبهی 173: قال على(ع): ألا و إنّ هذه الدّنيا الّتى أصبحتم تَتَمنَّونها و ترغبون فيها؛ و اصبحت تغضبكم و ترضيكم ليست بداركم و لا منزلكم الّذى خلقتم له، و لا الّذى دعيتم إليه إلّا و إنّها ليست بباقية لكم، و لا تبقون عليها، و هى و إن غرّتكم منها فقد حذّرتكم شرّها، فدعوا غرورها لتحذيرها، و إطماعها لتخويفها و سابقوا فيها إلى الدار الّتى دعيتم إليها.
[5]. همان، خطبهی 132: فإنَّ الدنيا لمتخلق لكم دار مقام، بل خلقت لكم مجازاً لتزودوا و منها الأعمال إلى دارالقرار....
[6]. همان، كلمات قصار، 203: «أيها الناس! إنّما الدنيا دار مجاز، و الآخرة دار قرار، فخذوا من ممرّكم لمقرّكم، و لا تهتكوا أستاركم عند من يعلم أسراركم، و أخرجوا من الدنيا قلوبكم من قبل أن تُخرجَ منها أبدانُكم، ففيها اختبرتم و لغيرها خُلِقتم».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت