کد مطلب: ۶۳۷۶
تعداد بازدید: ۳۵۹
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۸
پیامبری و پیامبر اسلام | ۸
درباره‌ی انسان و سعادت او نیز دارای بینشِ مخصوص و نگرش ویژه‌ای هستند. او را موجودی گرامی، والا و برگزیده می‌دانند که از دو جنبه ترکیب یافته است: جسمی، که از خاک سرشته شده و روحی، که از عالم ربوبی و ملکوتی آفریده شده است. به همین سبب موجودی است برتر، جاویدان، امانت‌پذیر و امانت‌دار پروردگار متعال که از سوی خدای خویش مکلف و در مقابل او مسؤول می‌باشد.

بخش اوّل: پیامبری (نبوت عامه) | ۸


دو بینش در جهان‌بینی


جهان را چگونه می‌بینید؟ انسان را چگونه پدیده‌ای می‌دانید؟ بینش شما نسبت به انسان و جهان چیست؟ در پاسخ به این سؤال‌ها دو بینش کاملاً متمایز وجود دارد: بینش الهی و بینش مادی؛ به تعبیر دیگر: جهان‌بینی الهی و جهان‌بینی مادی.


جهان‌بینی مادی


طرفداران این نوع بینش، جهان را مستقل و هستی را فاقد شعور و اراده می‌پندارند. در این نگره، جهان مجموعه‌ای است که هدف خاصی ندارد بلکه از عناصر مادی تشکیل شده که بدون هیچ هدفی بر هم می‌پیچد، همه پوچ و بی‌هدف‌اند. در میان این مجموعه بزرگ، انسان نیز وجودی بیهوده و سرگردان و بی‌هدف است که به سوی نابودی گام برمی‌دارد، انگیزه‌ای ندارد و پایانش ناامیدی و تاریکی و نیستی است؛ هیچ پناهگاه و امیدی ندارد، در جهان ظلمانی وحشتناکی زندگی می‌کند.
زندگی انسان نیز در جهان‌بینی مادی پوچ و بی‌معناست. کسی نیست که انسان در مقابل او مسؤول باشد؛ موجود آگاه و برتری که خوب و بد رفتار انسان را بفهمد و بشناسد، کیفر دهد یا پاداش بخشد. به طور کلی ملاکی برای ارزیابی اعمال انسان و برای خوب و بد‌ کردار او وجود ندارد ....


جهان‌بینی الهی


در جهان‌بینی الهی، جهان موجودی مستقل نیست، بلکه آفریده و وابسته می‌باشد. در این بینش جهان آفریده‌ای است که بر اساس محاسبه‌ای دقیق با پیوستگی و نظم و هماهنگی خاصی برای هدف معینی خلق شده است و جهان وابسته به قدرت آفریدگاری تواناست؛ اراده‌ی قاهر و وجود حکیمی مقتدر پیوسته پشتیبان و نگهبان آن است.
در بینش الهی هیچ چیزی در جهان پوچ و بی سرانجام نیست و در میان همه‌ی موجودات انسان دارای فضیلتی برتر و هدفی والاتر است که در طول حیات خویش به سوی آن هدف پیش می‌رود. پایان کارش یأس و ناامیدی نیست، بلکه امید و شوق است. او موجود فناناپذیری است که از این جهان فانی و گذرا به جهان باقی و ثابت سفر می‌کند. در جهان‌بینی الهی، انسان در مقابل آفریدگار رحمان و رحیمش «مسؤول» است. مسؤولیت عظیمی در مقابل خدای خویش دارد، چون او را مختار آفریده و مکلف کرده است.
جهان‌بینی الهی بر این باور است که انسان، آفریدگار بصیر و خبیری دارد که حاضر و ناظر بر اعمال اوست و پاداش دهنده‌ی نیکان و ابرار و کیفر کننده‌ی بدان و اشرار است.


جهان‌بینی پیامبران


نگرش و بینش پیامبران به جهان و انسان، الهی است. پیامبران پدیده‌های جهان را موجوداتی وابسته و نیازمند می‌دانند. آنها را نشانه‌های قدرت و عظمت آفریدگاری علیم و قدیر می‌شمرند. پیامبران و پیروانشان بر این باورند که جهان آفریده‌ی خدای رحمان و رحیم است و همه‌ی خوبی‌ها از او و تدبیر پیوسته‌ی جهان به دست اوست. دنیا لغو و بازیچه نیست بلکه برای هدف و منظور ویژه‌ای آفریده شده است.
درباره‌ی انسان و سعادت او نیز دارای بینشِ مخصوص و نگرش ویژه‌ای هستند. او را موجودی گرامی، والا و برگزیده می‌دانند که از دو جنبه ترکیب یافته است: جسمی، که از خاک سرشته شده و روحی، که از عالم ربوبی و ملکوتی آفریده شده است. به همین سبب موجودی است برتر، جاویدان، امانت‌پذیر و امانت‌دار پروردگار متعال که از سوی خدای خویش مکلف و در مقابل او مسؤول می‌باشد.
در این بینش، سعادت و تکامل واقعی انسان در شناخت خدا، حرکت در راه او و راضی به رضای اوست و چون همه‌ی قدرت‌ها و خوبی‌ها از آن اوست؛ توجه به او گرایش به همه‌ی خوبی‌ها و ارزش‌های والای انسانی است.
اولین سخن پیامبران، دعوت به پرستش خدا و یگانگی او و نفی هرگونه شرک بوده است. پیامبران، خداپرستی و توحید را اساس ارزش و شرافت انسان می‌دانستند و فراموش کردن خدا و غفلت از یاد پروردگار را ریشه‌ی همه‌ی بدبختی‌ها قلمداد می‌کردند و دل بستن به غیر خدا را منشأ بدی‌ها، تباهی‌ها و شقاوت‌ها می‌شمردند.
آینده‌ی انسان و معاد در بینش پیامبران، کاملاً روشن و امیدبخش و زیباست.
پیامبران بر این باورند که انسان صالح و مؤمن آینده‌ای بس درخشان و راحتی دارد. از این جهان به جهان آخرت، که بسیار وسیع‌تر و برتر از این جهان است، می‌رود و همان جا نتیجه‌ی کامل اعمال خویش را می‌بیند.
بنابراین پیامبران درباره‌ی جهان، انسان، سعادت انسان و آینده‌ی او دارای چنین بینش روشن و برحقی بودند و کاملاً به این بینش بلند و حقیقی خود ایمان داشتند.


زیربنای دعوت پیامبران


زیربنای دعوت پیامبران، همین جهان‌بینی بوده و دین و شریعت خود را بر این اساس استوار می‌ساختند؛ نخستین سخن حضرت نوح به قومش این بود: جز خدا را نپرستید که معبودی جز او ندارید و من از عذاب روزی سترگ بر شما بیمناکم.[1] نخستین سخن هود(ع) به قومش نیز این بود: ای قوم من! خدا را بپرستید که شما را جز او معبودی نیست.[2]
اولین سخن حضرت صالح هم به قومش چنین بود:
ای قوم من! خدا را بپرستید که شما را غیر او معبودی نیست، او شما را از زمین آفریده و در آن استقرار داد. از او بخواهید که شما را بیامرزد و به سوی او بازگردید و توبه کنید و البته پروردگارم نزدیک و اجابت‌کننده است.[3]
حضرت شعیب نیز در آغاز رسالت خویش با مردم چنین گفت:
ای قوم من! خدا را پرستش کنید که برای شما خدایی غیر او نیست و هرگز از کیل و وزن مکاهید، به راستی شما را در نعمت می‌بینم. و من از عذاب فراگیر روز قیامت بر شما بیمناکم. ای قوم من! کیل و وزن را به عدل کامل سازید و حقوق مردمان را کم ندهید و هرگز در زمین فساد نکنید.[4]
خدا درباره‌ی رسالت حضرت موسی نیز چنین می‌فرماید:
موسی را با آیات و دلایل روشن و محکم به سوی فرعون و گروهش فرستادیم. پیروان فرعون امر او را پذیرفته بودند اما امر فرعون، هدایتگر و رشد دهنده نبود، در روز قیامت پیشاپیش قومش می‌رود و آنان را وارد آتش می‌سازد و چه بد محلی است برای وارد شوندگان. در دنیا و آخرت در پی خود لعنت و نفرین خواهند داشت و چه بد ذخیره‌ای است.[5]
در ادامه‌ی این آیات می‌فرماید:
روزی در رسد که هیچ کس جز به اذن پروردگارش سخنی نگوید. در آن روز گروهی‌ شقی و بدبختند و عده‌ای خوشبخت و سعادتمند. اما آن کسان که شقی و بدبخت شدند [به غیر خدا دل بستند و یاد او را از خاطره بردند و غیر او را پرستیدند] در آتش، فریاد و ناله‌ای دارند تا آسمان و زمین پابرجاست در آن ماندگار خواهند بود، مگر این که پروردگارت چیز دیگری بخواهد. البته پروردگار تو آنچه را که می‌خواهد قطعاً به انجام می‌رساند. اما آن کسانی که [با ایمان به خدای یگانه و عمل صالح] سعادتمند گردند، به بهشت درآیند و در آن، تا هنگامی که آسمان‌ها و زمین برپایند، جاودان هستند، مگر این که خدا چیز دیگری بخواهد و البته این بخشش خدا پایان ندارد.[6]
اگر دقیق بنگریم می‌بینیم که در دعوت تمام پیامبران علاوه بر اثبات و بیان نبوت خویش، دو رکن اساسی موجود است:

1. پرستش خدای واحد؛ 2. آینده‌ی انسان، سعادت یا شقاوت او (معاد)؛


بنابراین ایمان به این دو اصل توحید و معاد زیربنای دعوت انبیا را تشکیل می‌دهد. پیامبران با اقامه‌ی دلیل و برهان و آوردن معجزه، انسان‌ها را به ایمان به این دو اصل دعوت می‌کردند و با تشویق آنها به اندیشه و تفکر در اسرار و شگفتی‌های جهان، فطرت خداجویی را در آنها بیدار می‌ساختند تا خدا را به یگانگی بپرستند و با بینش الهی خویش، آثار قدرت او را در هر گوشه‌ای از جهان مشاهده نمایند؛ به غایت و هدف آفرینش انسان پی برده و به جهان بعد از مرگ ایمان بیاورند و به سعادت یا شقاوت خویش در آینده بیندیشند.
پیامبران ابتدا عقاید مردم را به خدا و معاد که زیربنای کلیه‌ی اعمال و رفتارشان می‌باشد، اصلاح می‌کردند، سپس برنامه‌های آسمانی و احکام و قوانین الهی خود را در اختیارشان می‌نهادند و از این طریق آنها را به خیر و صلاح دعوت می‌نمودند. لذا هر کسی همان‌گونه عمل می‌کند که اعتقاد دارد، اخلاق و رفتار هر کسی مطابق ایمان و باور اوست. بنابراین ایمان واقعی، عمل صالح به بار می‌آورد و شکوفه‌های زیبای نیکوکاری می‌دهد و نتیجه‌ی عقیده‌ی فاسد و نادرست، زشتی، تباهی و ستمگری است. پس برای اصلاح مردم باید از راه اصلاح جهان‌بینی و عقایدشان وارد شد و پیامبران نیز چنین شیوه‌ای داشتند؛ ایمان به خدا و روز جزا را در دل مردم تقویت می‌کردند تا مردم جز برای خدا نکوشند و جز اطاعت او را نپذیرند.


خودآزمایی


1- تفاوت‌های جهان‌بینی مادی و الهی را بیان کنید.
2- دو رکن اساسی که در دعوت تمام پیامبران موجود است را نام ببرید.

 

پی نوشت ها


[1]. اعراف (7) آيه‌ی 59: «اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إلهٍ غَيْرُهُ إِنِّى أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ».
[2]. هود (11) آيه‌ی 50: «اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ».
[3]. همان، آيه‌ی 61: «يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الأَرضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّى قَرِيبٌ مُجِيبٌ».
[4]. همان، آيات 84 ـ 85: «يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَلا تَنْقُصُوا المِكْيالَ وَالمِيزانَ إِنِّى أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّى أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيا قَوْمِ أَوْفُوا المِكْيالَ وَالمِيزانَ بِالقِسْطِ وَلا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْياءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِى الأَرضِ مُفْسِدِينَ».
[5]. همان، آيات 96 ـ 98: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا وَسُلْطانٍ مُبِينٍ * إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَمَلَأهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ القِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النّارَ وَبِئْسَ الوِرْدُ المَوْرُودُ * وَأُتْبِعُوا فِى هذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ القِيامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ المَرْفُودُ».
[6]. همان، آيات 105 ـ 108: «يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلّا بِإِذنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِىٌّ وَسَعِيدٌ * فَأَمّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِى النّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ * خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّمواتُ وَالأَرضُ إِلّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعّالٌ لِما يُرِيدُ * وَأَمّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِى‏الجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّمواتُ وَالأَرضُ إِلّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: