جهاد علمی | ۶
در نوشتار قبل گفتیم که قرآن کریم به عنوان برنامه سعادت بشر، نسبت به مقوله علم آموزی ساکت نبوده و می توان گفت یکی از مهم ترین موضوعاتی که در این کتاب آسمانی بدان پرداخته شده است، موضوع علم و کسب دانش است. همچنین بیان گردید آیاتی از قرآن که به مقوله علم و کسب دانش به شکل مستقیم و یا با اشاره و واسطه می پردازد را می توان به چند دسته تقسیم کرد. از میان این دسته ها به چهار مورد اشاره شد و اینک به ادامه این بحث می پردازیم.
5- آیاتی که دعوت صریح به فراگیری علم دارد. در 27 آيه از قرآن مجيد با استفاده از جمله «اعلموا» (بدانيد) دعوت صريح به فراگيرى علم شده است كه نمونه هايى از آن را ذيلًا مى خوانيم:
«فَاعْلَمُوا انَّ اللَّه عَزيزٌ حكيمٌ». بدانيد خداوند شكست ناپذير و حكيم است. (بقره/ 209)
«وَ اعْلَمُوا انَّ اللَّه بِكُلِ شَىءٍ عَليمٌ». بدانيد خداوند بر هر چيزى آگاه است. (بقره/ 231)
«وَ اعْلَمُوا انَّ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ». بدانيد خداوند به هر كارى انجام مى دهيد بينا است. (بقره/ 233)
«اعْلَمُوا انَّ اللَّه يُحْيى اْلَارْضَ بَعْدَ مَوْتِها». بدانيد خداوند زمين را بعد از مردنش زنده مى كند. (حديد/ 17)
«وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ الَيْهِ تُحْشَرونَ». بدانيد شما به سوى خدا محشور مى شويد. (بقره/ 203)
«فَاعْلَمُوا انّما عَلى رَسُولِنا الْبَلاغُ الْمُبين». بدانيد بر عهده رسول ما ابلاغ آشكار است. (مائده/ 92)
«وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمتُم مِنْ شَىءٍ فَانَّ للَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرِّسُولِ ...». بدانيد هر غنيمتى نصيب شما مى شود خمس آن از آن خدا و پيغمبرش ... مى باشد. (انفال/ 41)
«اعْلَمُوا انَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ ...». بدانيد زندگى دنيا فقط بازى و سرگرمى ... است. (حديد/ 20)
آيه اوّل و دوّم و سوّم توجه به «ذات» پاك خدا و صفات او اعم از «صفات ذات» و «صفات فعل» مى دهد. و آيه چهارم سخن از آفرينش حيات به ميان مى آورد. در آيه پنجم بحث از قيامت و رستاخيز است. در آيه ششم سخن از نبوت و وظيفه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است. آيه هفتم بحث از احكام عملى اسلام مى كند. و آيه هشتم چهره واقعى زندگى دنيا و بى ارزش بودن آن را مجسم مى سازد، كه وسيله اى است براى دعوت به زهد و پارسايى و نجات از دنيا پرستى و گناهان ناشى از آن. به اين ترتيب تمام آن چه مربوط به عقايد و اعمال و برنامه زندگى است، همراه با خطاب «اعْلَمُوا» مورد توجه قرار گرفته و دعوت به آگاهى هرچه بيشتر در تمام اين زمينه ها شده است.[1]
6- آیاتی که به طور صریح یا کنایی به تجلیل از مقام علما می پردازد. از جمله می فرماید:
«... يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ». خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه علم به آنان داده شده درجات عظيمى مى بخشد و خداوند به آن چه انجام مى دهيد آگاه است.[2] تفسیر المیزان ذیل این آیه شریفه می نویسد:
در اين معنا هيچ ترديدى نيست كه لازمه ترفيع خدا درجه بنده اى از بندگانش را، باعث زيادتر شدن قرب او به خداى تعالى است، و اين خود قرينه و شاهدى است عقلى بر اين كه مراد از اين هايى كه موهبت علمشان داده اند، علمايى از مؤمنين است. بنا بر اين، آيه شريفه دلالت مى كند بر اين كه مؤمنين دو طايفه هستند، يكى آن هايى كه تنها مؤمنند، دوم آن هايى كه هم مؤمنند و هم عالم، و طايفه دوم بر طايفه اول برترى دارند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:
«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ». با اين بيان روشن گرديد كه مسأله بالا بردن درجاتى كه در آيه شريفه مورد بحث آمده، مخصوص علماى از مؤمنين است. آن ها هستند كه كلمه «رفع درجات» در موردشان صادق است، و امّا بقيه مؤمنين ارتقائشان به چند درجه نيست، بلكه تنها به يك درجه است. بنا بر اين، تقدير آيه شريفه چنين است:
«يرفع اللَّه الذين امنوا منكم درجة و يرفع الذين اوتوا العلم منكم درجات» و در اين آيه شريفه تعظيم و احترامى از علماى امّت شده كه بر هيچ كس پوشيده نيست. و جمله «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» مضمون آيه را تأكيد مى كند.[3]
همچنین در سوره زمر می فرماید:
«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ». بگو: آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر مى شوند.[4] اين جمله كه با استفهام انكارى شروع شده، و جزء شعارهاى اساسى اسلام است، عظمت مقام علم و عالمان را در برابر جاهلان روشن مى سازد، و از آن جا كه اين نابرابرى به صورت مطلق ذكر شده، معلوم مى شود اين دو گروه نه در پيشگاه خدا يكسانند، و نه در نظر خلق آگاه، نه در دنيا در يك صف قرار دارند، و نه در آخرت، نه در ظاهر يكسانند و نه در باطن.[5]
7- آیاتی که تأکید بر لزوم تعلیم و تعلّم دارد. در سوره توبه آمده است:
«فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِى الدِّينِ وَ ليُنْذِرُوا قَومَهُمْ اِذا رَجَعُوا اِلَيْهِم لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ». چرا از هر گروهى طايفه اى از آنان كوچ نمى كنند تا در دين آگاهى يابند، و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آن ها را انذار نمايند، شايد از مخالفت فرمان الهى حذر نمايند. (توبه/ 122) اين آيه نه تنها فراگيرى آيين الهى را واجب مى شمرد بلكه تعليم دادن آن را بعد از فراگيرى نيز لازم مى داند. تعبير به «نَفْر» نشان مى دهد كه منظور كوچ كردن به سوى ميدان جهاد است، زيرا اين تعبير در آيات مختلف قرآن در همين معنا به كار رفته، بنا بر اين مسلمانان موظف بودند كه در غير موارد ضرورت همگى به ميدان جهاد با دشمن نروند، بلكه گروهى به جهاد روند و گروهى براى جهاد با جهل در مدينه بمانند و احكام الهى را فرا گيرند و به ديگران بعد از بازگشت تعليم دهند.
تفسير ديگر آيه اين است كه مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند: گروهى براى حفظ مدينه در آن جا بمانند و گروهى كه به ميدان جهاد رفته اند، آثار عظمت الهى و امدادهاى غيبى و پيروزى هاى اعجازآميز مسلمين را با چشم خود در ميدان جهاد مشاهده كنند، و به هنگام بازگشت به ديگران بياموزند. احتمال سوّمى در تفسير آيه نيز داده شده است كه بر مردم اطراف مدينه لازم بود گروهى در شهر و آبادى خود براى حفظ نظم زندگى عمومى بمانند، و گروهى به مدينه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آيند و احكام الهى را فرا گيرند و به ديگران برسانند. هر يك از اين تفسيرهاى سه گانه مزيتى دارد كه در ديگرى نيست ولى هر كدام را بپذيريم، براى آن چه ما به دنبال آن هستيم تفاوتى ندارد كه هم فراگيرى علم واجب است و هم تعليم دادن به ديگران.[6]
8- آیاتی که به نکوهش جهل و ترک تفکّر می پردازد. در سوره بقره در مذمّت کافران که در اعتقادات و رفتارهای خطای خود اندیشه نمی کنند، می فرماید:
«وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ». داستان [دعوت كننده] كافران [به ايمان]، مانند كسى است كه به حيوانى [براى رهاندنش از خطر] بانگ مى زند، ولى آن حيوان جز آوا و صدا [آن هم آوا و صدايى كه مفهومش را درك نمى كند] نمى شنود. [كافران، در حقيقت] كر و لال و كورند به همين سبب [درباره حقايق] انديشه نمى كنند.[7]
در جای دیگر با عبارات مختلف و ذکر دو مثال روشن، به مذمّت مشرکین و بت پرستانی می پردازد که از سر جهالت، تعصّب و ترک تفکّر به پرستش بت هایی که ساخته دست خودشان است مشغول اند:
«قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ». بگو: چه كسى پروردگار آسمان ها و زمين است؟ بگو: اللَّه، (سپس) بگو: آيا اوليا (و خدايانى) غير از او براى خود برگزيده ايد كه (حتّى) مالك سود و زيان خود نيستند (تا چه رسد به شما؟!). بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند؟! يا ظلمت ها و نور برابرند؟! آيا آن ها همتايانى براى خدا قرار دادند به خاطر اين كه آنان همانند خدا آفرينشى داشتند، و اين آفرينش ها بر آن ها مشتبه شده است؟! بگو: خدا خالق همه چيز است و اوست يكتا و پيروز.[8]
همان گونه كه نابينا و بينا يكسان نيست، همچنين كافر و مؤمن، يكسان نيستند، و بت ها را نمى توان در كنار «اللّه» قرار داد. ظلمتى كه كانون انحراف و گمراهى و اشتباه و خطر است، با نورى كه راهنما و حيات بخش است، چگونه مى توان آن دو را با هم يكسان دانست و چگونه مى توان بت ها را كه ظلمات محضند در كنار «خدا» كه نور مطلق عالم هستى است، قرار داد، چه مناسبتى ايمان و توحيد كه نور روح و جان است، با شرك و بت پرستى كه مايه ظلمت و تاريكى روان است دارد؟ آن ها كه براى خدا شركائى قرار دادند آيا به خاطر آنست كه اين شريكان دست به آفرينش و خلقت زدند و اين خلقت ها براى آن ها مشتبه شد، و گمان كردند كه بت ها نيز همانند خدا مستحق عبادتند، زيرا آن ها همان مى كنند كه خدا مى كند؟! در حالى كه چنين نيست و حتى بت پرستان نيز چنين عقيده اى درباره بت ها ندارند، آن ها نيز خدا را خالق همه چيز مى دانند و عالم خلقت را در بست مربوط به او مى شمارند. (پس چرا در افکار غلط و بی اساس خود تفکّر و تجدید نظر نمی کنند؟!)[9]
ادامه این بحث را در نوشتار بعد دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.
1- دو دسته از آیاتی که به مقوله علم و کسب دانش می پردازد را با ذکر یک آیه برای هر کدام بیان کنید؟
2- خداوند متعال در قرآن کریم، در تجلیل از مقام علما چه می فرماید؟ با ذکر یک آیه.
[1] پیام قرآن (ناصر، مکارم شیرازی) ج 1 ص 58 تا 60.
[2] سوره مجادله/ آیه 11 (ترجمه مکارم).
[3] ترجمه الميزان ج 19 ص 327.
[4] سوره زمر/ آیه 9 (ترجمه مکارم).
[5] تفسير نمونه ج 19 ص 394.
[6] پیام قرآن (ناصر، مکارم شیرازی) ج 1 ص 61.
[7] سوره بقره/ آیه 171 (ترجمه انصاریان).
[8] سوره رعد/ آیه 16 (ترجمه مکارم).
[9] تفسير نمونه ج 10 ص 160 و 161.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت