حضرت امیرالمؤمنین(ع) در این بخش از وصیّتنامه مسائل مربوط به مسئله مرگ، معاد و سفر آخرت را مطرح میکند و فرزندش را نسبت به این امور گوشزد میکند و تذکرات بسیار مفید و سودمندی را میدهد. نه تنها این مطالب خطاب به امام حسن مجتبی(ع) هست بلکه امام(ع) با هر مسلمانی سخن گفته است و همهی ما باید حواسمان را جمع کنیم و به این مطالب گوش جان بسپاریم و توجه کنیم و از خواب غفلت بیدار بشویم قبل از آنکه ندامت و پشیمانی و حسرت وجود ما را فرا بگیرد.
حضرت میفرماید: «وَاعْلَمْ اَنَّ اَمامَکَ طَریقاً ذامَسافَۀٍ بَعیدَۀٍ وَ مَشَقَۀٍ شدیَدِۀ» پسرم بدان تو در آیندهی زندگی خود، باید به راهی بروی که این راه 2 خصوصیّت دارد:
اولی خصوصیت این که مسافت این راه طولانی است و دومین خصوصیّت این سفر این است که مشقّتها و سختیهای خاص خودش را به همراه دارد.
پیمودن راههای دنیا هر چقدر طولانی و مشقّتبار باشد در برابر راه آخرت سهل و آسان است. راه آخرت بسیار پرپیچ و خم است و از گردنههای صعبالعبور باید گذر کرد و گاهی پیمودن یکی از آن راهها سالها وقت میطلبد به همین مضمون و معنا در یکی از مناجاتهای حضرت امیر آمده، «آه آه مِنْ قِلَّۀِ الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَةِ الطَّرِیقِ وَ عَظِیمِ المَوْرِدِ» آه آه توشهام و زاد و راحلهام برای سفر مرگ و آخرتم کم و قلیل است و سفری که میخواهم بروم طولانی است و راه این مسافرت بسیار وحشتناک است و جائی که میخواهم وارد بشوم بسیار عظیم و بزرگ و مهم است که مراد و مقصود حضرت از این عبارات همان سفر آخرت است. در یک بیان دیگر لقمان حکیم به فرزندش میفرماید «وَ اَکْثِر مِنَ الزادّ فَاِنَّ السَّفَرَ بَعِیدٌ» تا میتوانی تحصیل زاد و راحله کن و توشه تهیه کن، راهی که در پیش داری بسیار دور است مبادا کم بیاوری بعد بیچاره میشوی.
«وَ انّهُ لاغِنَی بِکَ فِیهِ عَنْ حُسْنِ اْلاِرْتِیادِ» حضرت در این جمله این جمله را متذکر میشود که برای پیمودن این سفر تهیه زاد و راحله و توشهی سفر آخرت لازم است، «وَ قَدْرِ بَلاغِکَ مِنَ الزادّ مَعَ خِفَّۀِ الظَّهرِ» خصوصاً در این راه پر از خوف و خطر از کوشش و تلاش صحیح و فراوان و توشهی کافی که تو را به مقصد برساند بینیاز نیستی، به علاوه باید در این راه سبکبار باشی تا بتوانی به مقصد برسی. تعبیر به حُسنُ الاِرتِیادِ به خاطر این است که در تهیهی زاد و راحله و توشهی این سفر حسن طلب و تدبیر و مدیریّت صحیح است.
البتّه مقصود از این زاد و راحله همان تقوای الهی است. قرآن مجید میفرماید: «وَ تَرَوَّدُوا فَاِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقوَی» سوره بقره آیه 197. یعنی ای مردم توشهی سفر آخرت بردارید، بهترین زاد و راحله برای این سفر، تقوا و ترس از خداست که خلاصهی در گناه نکردن و پرهیز از حرام و معصیت میشود.
تعبیر به خِفَّۀِ الظَّهرِ سبک بودن پشت اشارهی به این مطلب است که یعنی مبادا گناهان به پشت تو سنگینی کند. در قرآن اشاره به این مطلب شده است «وَلْیَحْمِلُنَّ اَثْقَالَهُم وَ اتِّکالاً مَعَ اَثْقالِهِم» سوره عنکبوت آیه 13. عدّهای بار سنگین گناهان خود را بر دوش میکشند و همچنین بارهای سنگین گناهان دیگران را اضافه بر بارهای سنگین خود.
امام میفرماید: هرگز مثل آنها نباش و تا میتوانی پشت خود را از این بار سبک بگردان. در خطبه 21 هم یک عبارت کوتا و پرمعنا آمده «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» سبک بار بشوید تا به قافله برسید. در زمانهای گذشته که قافلهها به راه میافتادند و به گردنههای صعبالعبور میرسیدند، گران باران وا میماندند و چون قافله نمیتوانست به جهت آنها توقف کند به مسیر خود ادامه میداد و آنها در بیابان تنها میماندند و طعمهی خوبی برای دزدان و گرگان بیابان بودند. امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی میفرماید: «اَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیاناً ذَلِیلاً حَامِلاً ثِقْلِی عَلَی ظَهْرِی» گریه میکنم برای آن ساعتی که از قبر خارج میشوم هم عریان هستم و هم ذلیل و سنگینی بار گناهان بر روی دوش من هست.
جایی که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد
روی این حساب لقمان به پسرش گفت: «خَفِّفِ اْلاَملِ فَاِنَّ الْعَقَبَۀَ کَئودٌ» یعنی آرزوهای دنیوی و طولانیهای خودت را کم کن چون در آینده باید از گردونههای سخت عبور کنی.
از آیهای که اشاره شد استفاده میکنیم که عدّهای روز قیامت باید سنگینی بار گناهان دیگران را هم حمل کنند و این عدّه کسانی هستند که در گمراهی و انحراف مردم نقش داشتند و اینها باعث شدند که مردم به راه کج و غیرمستقیم بروند و اهل گناه بشوند. این حدیث معروف را توجه کنید؛ «قال رسولالله: مَنْ سَنّ سُنَّۀً حَسَنَۀً فَلَهُ اَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها وَ مَنْ سَنَّ سُنَّۀً سَیَّئَۀً فَعَلَیْهِ وزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا» هر کس یک روش و سنّت حسنه و خوبی را در جامعه پایهگذاری کرد تا روز قیامت هرکس به این سنّت عمل کند برای آن مؤسّس و بنیانگذار هم ثواب و اجر نوشته میشود و هرکس یک روش و سنّت سّیئه و زشت و غلطی را در جامعه پایهگذاری کرد تا روز قیامت هر کس به این سنّت غلط عمل کند به گردن آن مؤسّس و بنیانگذار وزر و وبال کسی است که به این سنّت عمل کرده است.
حضرت در ادامه نامه میفرماید: بار سنگینی که سنگینتر از طاقت و قدرت توست بر دوش خود حمل نکن، در اینصورت یک بار سنگین را با خودت حمل میکنی که از آن نمیتوانی استفاده کنی فقط رنج آن را میبری. این جمله اشاره به این مطلب است که در دنیا مال به اندازهای ذخیره کن که نیاز تو را برطرف میکند و امرار معاش کنی و زندگی دنیوی را در حدّ کفاف بگذرانی و اگر در فکر این باشی که بیش از نیازت انباشته کنی باید فکر مسئولیّت آن را هم فراهم بکنی و آمادهی جوابگوئی آن هم بشوی و جالب اینکه در سفر آخرت نمیتوانی از آن استفاده کنی، حتّی در دنیا هم به اندازهی نیاز میتوانی بهرهبرداری کنی و بیش از احتیاج، مورد استفاده قرار نمیگیرد، مضافاً بر اینکه قرآن میفرماید: «یْومَ لایَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون» روز قیمت روزی است که مال و فرزند برای انسانها نفعی ندارند مگر کسی که یک قلب سالم به همراه خود آورده باشد و از طرفی دیگر اموال در روز قیامت مورد مؤاخذه و محاکمه قرار میگیرد.
حضرت رسول اکرم(ص) و اله فرمود: در روز قیامت اجازه نمیدهند کسی قدم از قدم بردارد مگر اینکه نسبت به 4 چیز باید پاسخگو باشد:
1ـ «عَنْ مالِهِ مِنْ اَیْنَ اکْتَسَبَهُ»: باید جواب بدهد این اموال را از کجا به دست آورده است.
2ـ «وَ فِی مَا اَنْفَقَهُ»: باید جواب بدهد که اموال به دست آورده را در چه راهی خرج کرده.
3ـ «عَنِْ عُمْرِهِ فِی ما اَفْنَاهُ»: باید جواب بدهد که عمرش را در چه مسائلی فانی کرده.
4ـ «عَنْ شَبابِه فِی مَا اَبْلاه»: باید جواب بدهد که جوانیاش را کجا کهنه کرده است.
5ـ «عَنْ حُبِّنََا اَهلَ البَیْتِ»: نسبت به محبت اهل بیت پیامبر باید جوابگو باشد.
از قدیم گفتهاند آنقدر بپز بتوانی بخوری، آنقدر جمع کن که بتوانی حمل کنی و جواب بدهی.
1ـ یعنی فقیر انفاقهای انسان را به دوش میکشد و در روز قیامت به انسان برمیگرداند و تحویل صاحبش میدهد. 2ـ ممکن است زمانی فرا برسد که بخواهی مالی را در راه خدا انفاق کنی و نداشته باشی و بعد حسرت بخوری. اشاره به عمل بسیار عالی و مفید انفاق در راه خدا میباشد که انسان تا میتواند به این آیه عمل کند «وَ یُنْفِقُونَ فِی سَبِیلِالله بَاَموالِهِمْ» با اموال خود در راه خدا انفاق میکنند. تعبیر امام این است که انسان وقتی انفاق میکند این انفاق زاد و توشهی سفر آخرت انسان میشود که بر دوش فقیر میافتد. در روز قیامت که انسان به زاد و توشه نیاز پیدا میکند شخص فقیر آن زاد و توشه را به انسان بر میگرداند و اگر نسبت به این مسئله انفاق سهلانگاری کرد ممکن است روزی به دنبال فقیر بگردد ولی پیدا نکند.
«وَاغْتََنِمْ مَنِ اسْتَقْرَّ مِنْکَ فِی حالِ غِناکَ لِیَجْعَلَ قَضََاءَهُ لَکَ فی یَوْمِ عُسْرَتِکْ» باز برای تشویق به انفاق امام تعبیر دیگری را به کار میبرد و میفرماید: اگر کسی را میتوانی پیدا کنی که در حال غنا و بینیازی تو از تو وام بگیرد و ادای آن را برای روز سختی و تنگدستی تو بگذارد آن را غنیمت شِمار و این وام را بده شاید اشاره به این مطلب است اگر وضع مالی تو خوب است میتوانی به کسی وام بدهی و اگر وام گیرنده قدرت ادای وام تو را ندارد تو با او مدارا کنی و این پول را از او نگیری و ذخیره کنی برای روز فقر و فاقت و احتیاج و بدبختی خودت، این کار را حتماً انجام بده و غنیمت بشمار که به نفع توست. خلاصهی کلام اینکه انسان عاقل و هوشیار باید از وجود دو کس بهره بگیرد و استفاده کند 1. از کسی که داوطلبانه و رایگان بار سنگین توشهی انسان را بر دوش میگیرد و با شادی و خوشحالی آن را به مقصد میرساند. 2ـ کسی که در هنگام بینیازی انسان به مال، بخشی از اموال او را وام میگیرد و در آن زمان که شدیداً به آن نیازمند است بازپس میدهد. آری چنین است حال کسانی که در راه خدا انفاق میکنند و تعبیری جالبتر از این پیدا نمیشود. قرآن مجید میفرماید: «مَنْ ذاالّذی یُقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ اَضعافاً کَثِیرَۀً» کیست که به خداوند قرض نیکو بدهد و بدون منّت انفاق کند تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند. البتّه وامی را که خداوند از بندگانش میگیرد، دو چندان یا بیشتر به آنها باز میگرداند. سوره بقره آیه 245.
روایت جالبی را مرحوم صدوق در کتاب عللالشرایع نقل میکند بسیار با وصیّتنامهی حضرت متناسب است. شخصی به نام سفیان بن عُیَیْنَه میگوید: زُهری که یکی از تابعین معروف است در شبی سرد و بارانی امام سجاد(ع) را دید که آرد بر دوش خود حمل میکند، عرض کرد یابن رسولالله این چیست؟ فرمود: «اُریدُ سَفَراً اُعِدُّ لَهُ زادَاً اَحْمِلُهُ اِلَی مَوضِعٍ حَرِیزٍ» سفری در پیش دارم که زاد و توشهی آن را به جای مطمئنی نقل میکنم. زهری گفت غلام من در خدمت شماست آن را برای شما حمل میکند. امام(ع) قبول نکرد. زهری گفت من خودم آن را بر دوش حمل میکنم تو والامقامی و شأن شما بیشتر از آن است که بخواهی چنین باری را بر دوش حمل کنی. امام فرمود: «لَکِنِّی لا اَرْفَعُ نَفْسی عَمُّا یُنْجِینِی فِی سَفَرِی وُ یُحْسِنُ وُرُودِی عَلَی مَا اَرِدُ عَلَیْهِ اَسْألُکَ بِحَقِّ الله لَمَّا مَضَیْتَ لِحْاجَتِکَ» حضرت فرمود: ولی من خودم را والاتر از این نمیدانم که آنچه مرا در سفرم نجات میبخشد و ورودم را بر آنچه میخواهم نیکو میسازد بر دوش حمل کنم. تو را به خدا سوگند به دنبال کار خود برو و مرا به حال خود رها کن. زهری به دنبال کار خود رفت. پس از چند روز امام را دید عرض کرد اثری از سفری که فرمودید نمیبینم یعنی چرا به آن سفر نرفتید. حضرت فرمود آن سفری که تو گمان کردی (سفر تفریحی دنیوی) مقصد من نبود منظورم سفر آخرت است و من برای آن آماده میشوم و آماده شدن برای این سفر با پرهیز از حرام و انفاق در راههای خیر حاصل میشود. بحار ج 46 ص 65.
اما افسوس که تمام دستها خالی است. روایت جالبی داریم که وقتی جنازهی انسان را از خانه بیرون میآورند و مردم مشغول تشییع جناره میشوند یک ملک سر راه این جنازه را میگیرد و سه جمله به این میّت میگوید.
1ـ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِک فَلاَ تَرْجِعُ اِلَیهِ اَبَداً
2ـ تَذْهَبُ اِلَی سَفَرٍ بَعِیدٍ بِغَیرِ زادٍ.
3ـ تَصیرُ اِلی بَیْتٍ اَهْوَل.
یعنی ای میّت از خانه خود خارج شدی و دیگر مراجعه نمیکنی و در حال رفتن به سفر طولانی هستی و هیچ زاد و توشهای همراه نداری و به همین زودی وارد بر یک دادگاه وحشتناک میشوی.
در یک روایت آمده است پیامبر به اباذر غفاری فرمود اگر به اندازهی عمل جنّ و انس عمل صالح در نامهی عمل تو باشد باز در روز قیامت کم میآوری.
روزی پیامبر وارد قبرستانی شد دید جمعیتی دور قبری جمع شدند و مشغول گریه کردن هستند. حضرت رسول جلو رفت به آن جمعیت سلام کرد و به آنها فرمود: گریه چرا میکنید، گریه چه منفعتی دارد، اگر دو رکعت نماز که در نظر شما ناچیز است برای او بخوانید و برای او هدیه کنید از اینکه سلطنت دنیا را به او بدهید بیشتر خوشحال میشود، آنقدر اموات کمبود عمل دارند. در بعضی از روایات آمده است عصر پنجشنبه ارواح اموات روی بام خانهی بازماندگان میآیند و به فرزندان و کسان خود التماس میکنند وقتی غذا میخورند باقیماندهی غذا و ته ماندهی سفره را جلوی پرندگان بریزند تا بخورند و ثواب سیر کردن شکم این گرسنهها را برای ما هدیه کنند که ما به این اندازه لطف و احسان شما محتاج هستیم.
«وَاعْلَمْ اَنَّ اَمامَک عَقَبَۀً کَئوداً» حضرت در ادامهی نصایح خود به فرزندش یک بار دیگر به مسألهی سفر طولانی و پر از ترس و خطیر قیامت اشاره میکند و مسیر راه را به دقت روشن ساخته و وسیلهی نجات را یادآوری میکند.
کئود: به معنای پرمشقّت و صعبالعبور است از ریشهی کئد بر وزن عَهْد به معناب شدّت و سختی گرفته شده است. همین تعبیر را حضرت لقمان به فرزندش داشت. «خَفّفِ اْلاَمَل فَانَّ الْعَقَبۀَ کَئودٌ» پسرم آرزوهای طولانی و بیهوده را در زندگی کم کن زیرا گردنههای قیامت و آخرت سخت و صعبالعبور است.
حضرت هم همین بیان نورانی را دارد. میفرمایند پسرم در آینده گردنهی صعبالعبوری هست که باید آن مواقف هولناک را از یاد نبری و همیشه به یاد این سفر باشی. حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: ما از 2 چیز بر شما خیلی میترسم:
1ـ تبعیّت کردن از هواهای نفسانی. 2ـ آرزوهای طولانی.
بعد امام میفرماید تبعیت از هوای نفس تو را از خدا و راه حق باز میدارد و آرزوهای طولانی سبب میشود که آخرت و قیامت را فراموش کنی و فراموش کردن چنین سفری آغاز هلاکت و بدبختی و عاقبت به شرّی است و اگر کسی قیامت را فراموش کرد میدان برای فعالیّت شیطان باز میشود و ابلیس به انسان مسلّط میشود و او را بیچاره میکند. روی همین حساب است که در قرآن مجید معمولاً و غالباً هر کجا سخن از ایمان به خدا مطرح میشود ایمان به قیامت و آخرت هم مطرح است. «یُؤمِنُونَ بِاللهِ وَ بِالیَومِ الآخِر»، کسانی که ایمان به خداوند و روز دیگر همان قیامت است. «اَلْمُخِفُّ فِیها اَحسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ» حضرت امیر میفرماید: برای عبور از این گردنههای صعبالعبور، سبکباران حالشان از سنگین باران بهتر است. «وَالْمُبْطِئُ عَلَیْها اَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِعِ» و افرادی که کند و آرام راه میروند حالشان بدتر از شتابکنندگان هست. در قرآن مجید هم به این مطلب اشاره شده است: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَۀ وَ مَا اَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَۀ» ولی او از آن گردنه مهم نگذشت و تو چه میدانی که آن عقبه چیست، در اینکه مقصود از عقبه در کلام مولاعلی چیست احتمالاتی داده شده است:
1ـ سکرات مرگ 2ـ عالم برزخ 3ـ پل صراط و یا همهی اینها
هر کدام از این سه اگر مراد و مقصود حضرت باشد بسیار سخت و خوفناک است. بعضیها گفتهاند مراد هوای نفس است، این احتمال آخر ضعیف به نظر میرسد و احتمالات قبلی متناسبتر است. خلاصه برای عبور از این گردنهها باید بار خود را سبک کرد و به سرعت گذشت، شاید مراد این است که مبادا بار سنگین گناهان و معاصی و مخالفتهای با خدا بر سر دوش ما باشد که برای عبور از این عقبه به مشکل میخوریم و هیچ کاری از ما ساخته نیست و کسی هم نمیتواند به فریاد ما برسد.
حضرت امیر در ادامه میفرماید: بنابراین پیش از ورودت در آنجا وسائل لازم را برای خویش مهیّا ساز و منزلگاه را پیش از نزول آماده نما.
انسان هر مسافرتی که بخواهد برود باید وسائلی که در آن سفر به آنها احتیاج دارد قبل از حرکت آماده کند و این یک مطلب عقلی است. امام مجتبی(ع) به جناده فرمود: «اِستَعِدّ لِسَفرِک» یعنی آماده سفر آخرت باش. مقصود امام حسن مجتبی(ع) همین است و آن منزلگاه را قبل از نزول و رفتن و وارد شدن باید آماده کنی و آماده کردن آن منزل، به داشتن تقوا و پرهیزکاری است.
این نکته را از عبارت امام سجاد در دعای ابوحمزه میتوان استفاده کرد که حضرت میفرماید: خدایا عمل صالحی ندارم که خانهی قبر خود را بتوانم با آن فرش کنم، معلوم میشود فقط با عمل صالح میتوان آن منزلگاه را آماده کرد. شخصی از مولا علی(ع) پرسید: قیامت کی برپا میشود، حضرت به جای اینکه تاریخ برپایی روز قیامت را بیان کند (با توجه به اینکه این تاریخ را فقط خدا میداند) فرمود: برای قیامت چه کردی آیا آمادهای وارد آن محشر بشوی. یک حدیث جالب را هم توجه کنید. روایت داریم وقتی انسان میمیرد مردم از یکدیگر سؤال میکنند چقدر از خودش ارث برای وارث باقی گذاشته است ولی ملائکه از یکدیگر سؤال میکنند چه اعمالی قبل از خودش فرستاده است، اوضاع پروندهی عمل او چگونه است. امام مجتبی(ع) فرمود به جناده که زاد و راحلهی این سفر را قبل از رسیدن به اجل فراهم کن چون با آمدن اجل مهلت و فرصت انسان پایان میگیرد. قرآن میفرماید: «وَ ِاذَا جاء اَجَلُهُم لایَستَأخِرُونَ ولایَستَقدِمُونَ» وقتی اجل آنها برسد لحظهای تقدیم و تأخیر نمیشود. با آمدن مرگ فرصتی برای تدارک گذشته نیست.
بعد حضرت امیر در ادامهی نامه میفرماید: «لَیسَ بَعدَ الْمَوْتِ مُستَعْقَبٌ» یعنی بعد از مرگ یک مشکل برای انسان پیش میآید و آن مشکل این است که راهی برای عذرخواهی و جلب رضایت پروردگار وجود ندارد. قرآن هم میفرماید: «یَومَ لایََنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعذِرَتَهُم» روز قیامت روزی است که معذرت خواهی افراد ظالم هیچ نفعی به حال آنها ندارد. قبل از مرگ هر نوع عذرخواهی پذیرفته میشود به شرط آنکه عذرخواهی واقعی باشد نه لقلقه لسان و توبهی بیمحتوا اما بعد از مرگ هرگز.
همین مضمون را رسول اکرم(ص) هم بیان فرمودند: «لَیسَ بَعدَ الْمَوتِ مَستَعتَبٌ اَکثِرُوا مِنْ ذِکرِ هادِمِ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّص الشَّهَواتِ» بعد از مرگ هیچ راهی برای عذرخواهی نیست، بنابراین بسیار به یاد چیزی باشید که لذّات را در هم میکوبد و شهوات را بر هم میزند. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 104
مشکل دوم انسان بعد از مرگ این است که «وَ لا الِیَ الدّنیا مُنْصَرَف» راه بازگشتی هم به دنیا وجود ندارد برخلاف سفرهای دنیوی که مراجعت دارد ولی سفر آخرت فقط رفت دارد، کسی برنمیگردد. جنازهی انسان وقتی از منزل خارج میشود یک ملک سر راه جنازه را میگیرد و به او میگوید: «تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِک فَلا تَرجِعُ اِلَیهِ اَبَداً» یعنی از خانه و کاشانهات خارج شدی و دیگر مراجعت نمیکنی. قرآن هم میفرماید: «حتّی اِذا جاءَ اَحَدُهُم الْمَوْت قالَ رَبِّ ارْجِعُونِی لَعَلِّی اَعْمَلُ صالحاً فِیمَا تَرَکْتُ کلّا» زمانی که مرگ آنها فرا برسد میگوید خدایا مرا به دنیا باز گردان شاید در برابر آنچه ترک کردم و کوتاهی نمودم عمل صالحی انجام بدهم ولی به او میگویند چنین اتّفاقی نخواهد افتاد.
در خطبهی 188 دربارهی مردگان میفرماید: «وَ لا عَنْ قَبِیحٍ یَستَطِیعُونَ انتقالاً وَ لا فِی حَسَنٍ یَستَطیعُونَ اِزدِیاداً» نه قدرت دارند از عمل زشتی که انجام دادهاند کنار روند و نه میتوانند بر کارهای نیک خود اضافه کنند.
آری منزلگاههای این عالم قابل بازگشت نیست، همان طوری که فرزند ناقص هرگز به رحم مادر برای تکامل بیشتر برنمیگردد و میوهای که از درخت جدا شد به شاخه بر نمیگردد. کسانی را که از این دنیا به عالم برزخ میروند نیز امکان بازگشت به دنیا را ندارند. برزخیان نیز هنگامی که به قیامت منتقل شوند هرگز نمیتوانند به عالم برزخ بازگردند و این هشداری است به همهی ما که بدانیم ممکن است در یک لحظه همه چیز تمام شود. درهای توبه بسته شود و راه تحصیل زاد و توشه مسدود شود و با یک دنیا حسرت چشم از جهان ببندد.
والسلام
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
عباس ابوالحسنی
خدا به شما خیر دهد ان شاءالله
همچنین خداوند همه ی مارا به راه راست هدایت و عمری پر برکت عنایت فرماید...