اهمیّت غیرت
پیامبر(ص) و امامان(ع) در اهمیّت و ارزش غیرت، سخن بسیار گفتهاند و با تأکیدها و تعبیرهای گوناگون، مردم را به رعایت غیرت در حفظ و نگهبانی حریم عفّتِ خانواده و جامعه، دعوت نمودهاند. در این جا، نظر شما را به ذکر چند نمونه جلب میکنیم:
امام صادق(ع) فرمود:
إِنَّ اللهَ غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیِورٍ و مِنْ غَیْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ، ظاهِرَها وَ باطِنَها؛[1]
همانا خداوند بسیار غیرتمند است و تمام غیرتمندان را دوست میدارد و از غیرت خداوند این است که انحرافات جنسی و ناموسی آشکار و پنهان را حرام کرده است.
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
إِنَّ اللّهَ یَغارُ لِلْمُؤْمِنِ، فَلْیَغَرْ، مَنْ لا یَغارُ فَإِنَّهُ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ؛[2]
خداوند برای مؤمن غیرت میورزد. پس باید مؤمن غیرت بورزد. آن کس که غیرت نکند، قلبش واژگون شده است.
رسول اکرم(ص) فرمود:
إِنَّ اللهَ لَیُبْغِضُ الرَّجُلَ یَدْخُلُ عَلَیْهِ فِی بَیْتِهِ فَلا یُقاتِلُ؛[3]
همانا خداوند مبغوض دارد آن مردی را که بیگانهای (به علّت بیعفّتی) وارد خانه او میشود، ولی او با آن بیگانه نمیجنگد.
نیز فرمود:
کانَ إِبْراهِیمُ أَبِی غَیُوراً، وَ أَنَا أَغْیَرُ مِنْهُ، وَ أَرْغَمَ اللهُ أَنْفَ مَنْ لایُغارُ؛[4]
پدرم، ابراهیم خلیل(ع) بسیار غیرتمند بود و من از او غیرتمندتر هستم و خداوند بینی بیغیرت را به خاک میمالد.
نیز فرمود:
إِنَّ مُوسی کانَ غَیُوراً؛[5]
همانا موسی(ع) بسیار غیرتمند بود.
رسول خدا(ص) فرمود:
یا أَیُّهَا النّاسُ، اِتَّخِذُوا السَّراوِیلاتِ، فَإِنَّها مَنْ أَسْتَرِ ثِیابِکُمْ، وَ حَصِّنُوا بِها نِساءَکُمْ إِذا خَرَجْنَ؛[6]
ای مردم! شلوارها (پوشاننده پاها) برگیرید که پوشاندهترین لباس شماست و به وسیلۀ آنها عفّت زنهای خود را هنگام بیرون آمدن از خانه، حفظ کنید.
سرزنش افراد بیغیرت
بیغیرت بودن از صفات بسیار پست آدمیست. هر کسی به چنین بلای عظیمی مبتلا شد، قطعاً از درگاه رحمت الهی طرد شده است؛ چرا که چنین صفتی موجب یله و رهاشدن زن و دختر و خواهر او شده، باعث گسترش فحشا و منکرات و انحرافات جنسی و پیامدهای بسیار شوم آن خواهد شد. از این رو، در روایات اسلامی، با تعبیرهای شدیداللحن، از آن نهی شده است؛ به عنوان نمونه:
لَعَنَ النَّبِیُّ(ص) الْمُتَغافِلُ عَنْ زَوْجَتِهِ وَ هُوَ الدَّیِّوثُ، وَ قالَ: أُقْتُلُوا الدَّیُّوثَ؛[7]
پیامبر(ص) شوهری را که از همسرش غافل است (و نسبت به عفّت او بیتفاوت میباشد) لعنت کرد ـ چنین کسی دیّوث است ـ فرمود: دیّوث را بکشید.
رسول خدا(ص) سوگند به ذات پاک خدا یاد کرد، که چند نفر وارد بهشت نمیگردند؛ از جمله فرمود:
وَلا دَیُّوثٌ و هُوَ الَّذِی لایَغارُ؛[8]
و دیّوث وارد بهشت نشود، و او کسی است که غیرت نمیورزد.
نیز فرمود:
إِنَّ الْجَنَّۀَ لَیُوجَدُ رِیحُها مِنْ مَسِیرَۀِ خَمْسَمِائَۀَ عامٍ، وَ لا یَجِدُها عاقٌّ وَ لا دَیُّوثٌ؛[9]
همانا بوی خوش بهشت از فاصله مسیر پانصد سال به مشام میرسد ولی به مشام عاق والدین و دیّوث (بیغیرت) نمیرسد». (یعنی کسی که دارای یکی از این دو خصلت باشد، آنقدر از بهشت دور است).
امیر مؤمنان علی(ع) در بخشی از خطبهاش، خطاب به همسرانی که نظارت قاطع در حفظ عفّت زنان خود ندارند، فرمود:
أَما تَسْتَحْیُونَ وَ لا تَغارُونَ وَ نِساؤُکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَی اْلأَسْواقِ و یُزاحِمْنَ الْمُلُوجَ؛[10]
آیا حیا نمیکنید و غیرت نمیورزید که زنهای شما به بازارها میروند و با جوانان نیرومند و خوش هیکل روبهرو میشوند؟!
نیز فرمود:
مَنْ أَطاعَ امْرَأَتَهُ، أَکَبَّهُ اللهُ عَلی وَجْهِهِ فِی النّارِ، قِیلَ: وَ ما تِلْکَ الطّاعَۀُ؟ قالَ: تَطْلُبُ إِلَیْهِ أَنْ تَذْهَبَ إِلَی الْحَمّاماتِ، وَ إِلَی الْعُرُساتِ، وَ إِلَی النِّیاحاتِ، وَالثِّیابَ الرِّقاقَ فَیُجِیبُها؛[11]
شوهری که از همسرش اطاعت کند، خداوند او را واژگونه از جانب صورت وارد دوزخ گرداند. شخصی پرسید: این اطاعتی که موجب چنین مجازاتی است کدام اطاعت است؟ علی(ع) فرمود: زن از او میخواهد که با لباس نازک به مراکز پرجمعیّت مانند حمّامها و عروسیها و مجالس ترحیم برود و شوهرش تقاضای او را اجابت میکند و از سخن او اطاعت میکند.
غیرت بیجا
غیرت یعنی انسان، نظارت قاطع به عفّت ناموس خود داشته باشد و آن را کنترل و نگهبانی کند. معنای آن، این نیست که سوءظنّ داشته باشد و با هر بهانه جزئی و مشکوک، زن را در فشار و منگنه قرار دهد. همانگونه که در هر کاری، اعتدال خوب است، در این مورد نیز باید انسان همان راه اعتدال را برگزیند. افراط و تندروی نه تنها کارساز نیست، بلکه نتیجۀ معکوس دارد. از این رو، در روایات اسلامی از حساسیت و سوءظن و غیرت بیجا نهی و سرزنش شده است.
امیر مؤمنان علی(ع) در قسمتی از نامه خود به امام حسن(ع) میفرماید:
وَ إِیّاکَ وَالتَّغایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِع غَیْرَۀٍ؛ فَاِنَّ ذلِکَ یَدعُو الصَّحِیحَۀَ إِلَی السَّقمِ، وَالْبَرِیَّئَۀَ إِلَی الرَّیْبِ ؛[12]
بپرهیز از این که در غیر موردش، غیرت کنی! زیرا غیرت بیجا، زنان پاک را به ناپاکی و بیگناهان را به آلودگی سوق میدهد.
امام صادق(ع) فرمود:
لاغَیْرَۀَ فِی الْحَلالِ؛[13]
در امور حلال، غیرت ورزیدن، بیمورد است.
نمونهها
برای آن که به اهمیّت غیرت بیشتر آشنا شویم، نمونههایی از زندگی پیامبران و امامان(ع) نقل میکنیم:
نمونه اوّل
امام باقر(ع) فرمود: حضرت ابراهیم(ع) مرد غیوری بود. هرگاه از خانهاش بیرون میرفت، درِ خانه را میبست و کلید خانه را همراه خودش میبرد. روزی در را بست و از خانه بیرون رفت، هنگام مراجعت وقتی وارد خانه شد، مرد خوشسیمایی را در داخل خانه دید، غیرتش به جوش آمد و با احساسات گفت: ای بندۀ خدا! چه کسی تو را وارد خانهام نمود؟!
آن مرد گفت: پروردگار خانه، مرا وارد خانه نمود.
ابراهیم گفت: پروردگار خانه سزاوارتر از من به آن است، تو کیستی؟!
آن مرد گفت: من عزرائیل هستم.
ابراهیم(ع) پریشان شد و گفت: آیا آمدهای تا قبض روحم کنی؟!
عزرائیل جواب داد: نه، بلکه خداوند بندهای را خلیل (دوست خالص) خود قرار داده است، آمدهام تا این مژده را به او بدهم.
ابراهیم فرمود: آن بنده کیست تا نزدش روم و به خدمتگذاری او تا هنگام مرگ بپردازم.[14]
عزرائیل گفت: آن بنده تویی.
ابراهیم(ع) نزد همسرش ساره رفت و ماجرا را به اطّلاع او رسانید.[15]
نمونه دوم
حضرت موسی(ع) بسیار غیرتمند بود. از این رو با دوستان، همنشینی و رفت و آمد نمیکرد تا مبادا چشم آنان به همسرش بیفتد.[16]
نمونه سوم
چند نفر اسیر کافر را (که سزاوار اعدام بودند) به محضر رسول خدا(ص) آوردند. آن حضرت دستور اعدام آنان را صادر کرد ولی یکی از آنان را آزاد نمود. او عرض کرد: چرا مرا آزاد نمودی؟
پیامبر(ص) فرمود: «جبرئیل از طرف خدا به من خبر داد که تو دارای پنج صفت خوب هستی: 1ـ غیرت شدید نسبت به همسر و خانوادهات. 2ـ سخاوت. 3ـ اخلاق نیک 4ـ راستگویی، 5ـ شجاعت».
آن مرد با شنیدن این سخن، مجذوب اسلام شد و مسلمانی نیک و استوار گردید و در یکی از جنگها در رکاب پیامبر(ص) به شهادت رسید.[17]
نمونه چهارم
حَکَم بن ابی العاص، پدر مروان و عموی عثمان، بعد از فتح مکّه، در ظاهر مسلمان شده بود. روزی در مدینه، پیامبر(ص) در خانۀ یکی از همسرانش بود. حَکَم از شکاف در به داخل خانه نگاه کرد. پیامبر(ص) متوجّه چشمچرانی او شد و از خانه بیرون آمد و حَکَم را دنبال کرد تا دستگیرش کند و به مجازات برساند، ولی حَکَم گریخت. پیامبر(ص) فرمود: «اگر به او دست مییافتم، چشمانش را از کاسۀ سرش بیرون میآوردم! کیست مرا در دستیابی بر این سوسمار ملعون کمک کند.» سپس دستور داد او و فرزندش را به طائف تبعید کردند. آنان در عصر خلافت ابوبکر و عمر نیز در تبعید بودند و در عصر خلافت عثمان با میانجیگری عثمان، به مدینه بازگشتند.[18]
نمونه پنجم
امام حسین(ع) در روز عاشورا متوجّه شد که گروهی از دشمن به سوی خیمههای زنان (که زنان و دختران خاندان رسالت در آن جا بودند) هجوم میبرند، فریاد زد:
یا شِیعَۀَ آلِ أَبِی سُفْیانَ! إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْراراً فِی دُنْیاُکم، و ارْجِعُوا إِلی أَحْسابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عُرْباً کَما تَزْعُمُونَ، أَنَا الِّذِی أُقاتِلُکُمْ وَ تُقاتِلُونِِ، وَالنِّساءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتِکُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی ما دُمْتُ حَیّاً ؛[19]
ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از حساب روز قیامت نمیترسید، لااقل در دنیای خود آزادمرد باشید و اگر همانگونه که گمان میکنید عرب هستید، به حسب و شرافت خود باز گردید! من با شما میجنگم و شما نیز با من میجنگید! زنان گناهی ندارند و تا زندهام متجاوزان خود را از دستبرد به حرم من بازدارید.
نمونه ششم
یکی از اصحاب امام باقر(ع) به نام ابوصباح کِنانی، کوبهی درِ خانه امام باقر(ع) را کوبید. کنیز امام پشت در آمد و در را باز کرد. ابوصباح دست بر سینه کنیز نهاد و گفت: به آقایت بگو ابوصباح کنانی اجازه ورود میخواهد.
امام باقر(ع) که از دست نهادن ابوصباح بر سینه کنیزش اطّلاع یافته بود، غیرتش به جوش آمد و به قدری ناراحت شد که همان لحظه با خشم فریاد زدند: وارد شو...
ابوصباح وارد خانه شد، امام را خشمگین دید، به عذرخواهی پرداخت. امام با تندی به او فرمود: «تو خیال میکنی این دیوارها مانع ما، از آگاهی به پنهانیها است؟ چرا چنین کردی؟!»
فَإِیّاکَ أَنْ تُعاوِدَ إِلی مِثْلِها؛[20]
قطعاً بپرهیز که مبادا این کار ناپسند را تکرار کنی!
نتیجه
مطالب مذکور، باتوجه به تهاجم فرهنگی غرب، هشداری جدّی، بلکه آژیر خطری است برای آنان که ایمان به خدا دارند و درست میاندیشند. هشدار از این جهت که اگر حسّ غیرت ضعیف شود، یا از وجود انسان خارج گردد، فرهنگ ویرانگر غرب جایگزین آن خواهد شد و تار و پود زندگی خانوادگی انسان را بر باد خواهد داد.
یکی از آثار شوم آن، پوچ نمودن و تهی کردن انسانها از ارزشهای انسانی و سقوط آنان در مغاک انحراف و بیعفّتی است.
با غیرت و عفّت و نظارت قاطع در حفظ فرهنگ ناب اسلام، مشت محکمی بر فرهنگ غلط غرب و فرآوردههای استعماری آنان بزنیم و از خودباختگی و خودفروختگی دوری کنیم تا سربلند شویم و به ندای علاّمه شرق، اقبال لاهوری لبّیک گوییم که میگوید:
ای ز افسون فرنگی بیخبر/ فتنهها در آستین او نگر
از فریب او اگر خواهی امان/ اشترانش را ز حوض خود بران
پینوشتها
[1] - میزان الحکمه، ج 7، ص 357.
[2] - بحارالأنوار، ج 79، ص 115.
[3] - همان.
[4] - بحارالأنوار، ج 103، ص 248.
[5] - سفینۀ البحار، ج 2، ص 238.
[6] - میزان الحکمه، ج 2، ص 252.
[7] - بحارالأنوار، ج 79، ص 116.
[8] - همان.
[9] - من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 281.
[10] - محجّۀ البیضاء، ج 3، ص 104.
[11] - ثواب الاعمال، ص 201 و بحارالأنوار، ج 103، ص 243.
[12] - نهجالبلاغه، نامۀ 31.
[13] - وسائل الشیعه، ج 14، ص 176.
[14] - بحارالأنوار، ج 12، ص 5.
[15] - سفینۀ البحار، ج 2، ص 338.
[16] - همان.
[17] - امالی صدوق، ص 163 و بحارالأنوار، ج 71، ص 385.
[18] - الغدیر، ج 8، ص 243 و اسدالغایه، ج 2، ص 33.
[19] - مقتل الحسین مقرّم، ص 335 و لهوف، ص 67.
[20] - کشف الغمّه، ج 2، ص 353.
محمّدتقی عبدوس ـ محمّد محمّدی اشتهاردی