اشاره
«ابنقولويه» رحمه الله و «مسعودي» گويند: چون صبح شد، امام حسين عليهالسلام با ياران خود نماز صبح عاشورا را اقامه فرمود. پس از آن، از جاي برخاست و خطبهاي را با حمد و ثناي خداوند آغاز كرد و فرمود: «البته خداي تعالي امروز كشته شدن شما و مرا اجازه داده است، پس بر شما باد شكيبايي و مبارزه»(۱).
درسي كه ميتوان گرفت:رهبر الهي، چون بيانگر حقيقت است، همانگونه كه از حسن و زيبايي راه خبر ميدهد، از سختي و مشكل راه نيز ميگويد تا پيروان او خود را براي برخوردي مناسب آماده سازند.
پيش از نبرد
سپاه عمر بن سعد در اطراف خيمهگاه حسيني، رفت و آمد ميكرد. خندقي كه در اطراف خيمهها كنده شده و در آن هيزم ريخته شده بود، به ناگاه شعلهور شد. شمر فرياد زد: «اي حسين، پيش از روز قيامت به آتش شتاب كردهاي؟» امام پرسيدند: «اين كيست؟ گويا شمر بن ذي الجوشن باشد». گفته شد، آري. پس امام فرمود: «يابن راعية المعزي! انت اولي بها مني صليا؛ اي پسر چوپان بزها! تو به رسيدن آتش سزاوارتري».در اين هنگام مسلم بن عوسجه رضي الله عنه تيري به كمان نهاد تا شمر را نشانه گيرد. امام او را از اين كار منع كرد و فرمود:«اكره ان ابداهم بقتال؛ دوست ندارم كه شروع كننده جنگ با آنها باشم»(۲).
امام عليهالسلام پس از اين كه سپاه دشمن چون سيل سرازير شد، دستان مبارك خود را به آسمان بلند كرد و دعاي رسول الله صلي الله عليه و آله در جنگ بدر را خواند(۳). آن حضرت اسب خود را طلب فرمود تا كه در برابر جمع خطبهاي ايراد فرمايد. البته ما در آينده به تفصيل به بررسي سخنان امام عليهالسلام خواهيم پرداخت.(۴) پس از امام «زهير بن قين»(۵)، «برير»(۶)، و بار ديگر خود امام عليهالسلام با مردم سخن گفتند(۷) و هر كدام خطبهاي برخواندند. سرانجام حر از خواب غفلت بيدار شد و به جانب امام عليهالسلام روي آورد و خود به نصيحت مردم همت گمارد.(۸) پس از اين بود كه حمله آغاز شد.
درسي كه ميتوان گرفت: در هنگام منازعه با ديگران بهترين شيوه، سخن گفتن و اقامه برهان كردن است. در اسلام در اين زمينه آيات فراواني نازل شده كه از جمله آنهاست: «(ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة و جادلهم بالتي هي أحسن(۹)؛ پيامبر، مردم را به وسيله حكمت، پند نيكو و بهترين شيوه جدال به سوي پروردگارت بخوان». البته خواهيم گفت كه گفتار محدود به زماني است كه آتش جنگ شعله نكشيده باشد.
آغاز نبرد
عمر سعد تيري پرتاب كرد و گفت: «اشهدوا لي عند الامير، اني اول من رمي؛ نزد امير شهادت دهيد كه من نخستين كسي بودم كه تير پرتاب كردهام». پس ديگران تيراندازي را شروع كردند(۱۰). پس از آن، از اصحاب امام حسين عليهالسلام كسي نمانده بود كه مورد اصابت تير قرار نگرفته باشد.(۱۱) امام حسين عليهالسلام به اصحاب و يارانشان فرمودند: «قوموا رحمكم الله الي الموت الذي لابد منه، فان هذه السهام رسل القوم اليكم؛ خداوند شما را رحمت كند، از جاي برخيزيد به سوي مرگي كه ناگزير از آن هستيم، چرا كه اين تيرها پيامآوران اين گروه به سوي شمايند». ياران امام همگي به دشمن حملهور شدند.(۱۲) هنگامي كه گرد و غبار فرونشست، پنجاه نفر به فوز شهادت نائل آمدند.(۱۳) اين شهيدان عبارت بودند از:
عبدالرحمن بن عبد رب الانصاري الخزرجي
عبدالرحمن از اصحاب و ياران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود و نيز از آن حضرت روايت نقل كرده است. او از مخلصان و ياران امام اميرالمؤمنين عليهالسلام بود. ابنعقده گويد: به ما حديث كرد محمد بن اسماعيل بن اسحاق راشدي، از محمد بن جعفر نميري، از حسن عبدي، از اصبغ بن نباتة كه گفت وقتي امام علي عليهالسلام از صحابه پيامبر شاهد گرفت و فرمود:كساني كه از پيامبر اكرم روز عيد غدير درباره ولايت و خلافت شنيدند از جاي برخيزند و شهادت دهند. پس عدهاي از جاي برخاستند كه عبارت بودند از ابوايوب انصاري، ابوعمرة ابنعمرو بن محصن، ابوزينب، سهل بن حنيف، خزيمة بن ثابت، عبدالله بن ثابت، حبشي بن جنادة السلولي، عبيد بن عاذب، لقمان بن عجلان انصاري، ثابت بن وديعة انصاري، ابوفضالة انصاري، و عبدالرحمن بن عبد رب انصاري. پس همگي گفتند: ما خود شهادت ميدهيم كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدهايم كه فرمود:«الا ان الله عز و جل وليي و انا ولي المؤمنين، الا، فمن كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و احب من احبه، و ابغض من ابغضه، و اعن من اعانه(۱۴)؛آگاه باشيد به درستي كه خداوند، ولي من است و من ولي مؤمنين هستم، آگاه باشيد پس كسي را كه من مولاي او هستم، علي مولاي اوست. پروردگارا، دوست بدار هر كه او را دوست دارد و دشمن بدار هر كه او را دشمني كند. و محبوب بدار، هر كه او را محبوب داشته، و مبغوض بدار هر كه او را مبغوض داشته است، و هر كه او را ياري كند تو ياريش كن».اين حديث شريف در اسد الغابة آمده كه گفته شده در جاهاي متعددي اينان از جاي برخاسته و به ولايت حضرت امير عليهالسلام شهادت دادهاند(۱۵). در كتاب حدائق آمده «كان علي بن ابيطالب عليهالسلام هو الذي علم عبدالرحمن هذا القرآن و رباه(۱۶). علي بن ابيطالب عليهالسلام به عبدالرحمن اين قرآن را آموخته و او را تربيت كرده بودند». شيخ طوسي رحمه الله عنه او را از اصحاب امام حسين عليهالسلام دانسته است(۱۷).
شهادت عبدالرحمن
عبدالرحمن همراه امام حسين عليهالسلام از مكه به كربلا آمده بود و در حمله نخستين به فوز شهادت نائل آمد.(۱۸) «ابنشهر آشوب» گفته او در ميدان رزم جنگيده تا به شهادت رسيده است.(۱۹). رضوان خدا بر او باد.
ادامه دارد...
پی نوشتها:
۱. ان الله تعالي اذن في قتلكم و قتلي في هذا اليوم، فعليكم بالصبر و القاتل. مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۵.
۲. مقتل الحسين مقرم ص ۲۷۷.
۳. مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۷.
۴. براي اطلاع بيشتر از اين خطبه ر ك: مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۸-۲۸۱. خطبة الاولي.
۵. مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۳-۲۸۵؛ خطبه زهير را ذيل نام شريف او خواهيم آورد.
۶. مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۵-۲۸۶، خطبه برير را ذيل نام شريف او خواهيم آورد.
۷. مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۶-۲۸۹؛ ر ك: سخنان حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام.
۸. مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۱.
۹. نحل، آيه ۱۲۵.
۱۰. مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۲.
۱۱. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۲.
۱۲. اللهوف، ص ۴۴.
۱۳. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۲.
۱۴. الغدير، ج ۲، ص ۴۹.
۱۵. اسداالغابة، ج ۳، ص ۶۰۵.
۱۶. الحذائق الورديه، ج ۱، ص ۲۱۱.
۱۷. رجال شيخ طوسي، ص ۷۶.
۱۸. ابصار العين، ص ۱۵۸، مقصد ۵.
۱۹. مناقب آل ابيطالب، ج ۴، ص ۱۱۳، ابنشهر آشوب ايشان را عبدالرحمن ارجني ناميده است.