کد مطلب: ۱۵۷۹
تعداد بازدید: ۲۰۹۹
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۰
معرفی مفاخر شیعه/۳۲
ملّا مهدی نراقی در ايّام تحصيل همواره در نهايت فقر و تنگدستى به سر می‌برد. بينوائى و تنگدستى بر نراقى چنان سخت بود كه از تهیه‌ی چراغى كه در زمان او از روغن زيتون يا شمع فراهم می‌شد هم ناتوان بود.

ملّا مهدی نراقی

ولادت

محمّد مهدی در قریه‌ی نراق در ده فرسنگى كاشان در ايران متولّد شد. تاريخ سال ولادتش ذكر نشده است، امّا از بعضى قرائن تاريخى می‌توان آن را تقریبی به دست آورد. 

وى ظاهراً از آغاز جوانى نزد شيخ محقّق، حكيم اسماعيل خاجوئى مدّت سى سال تلمّذ كرد، و با علم به اين كه استادش در سال 1173 وفات يافته، پس آغاز تلمّذ او نزد وى در حدود سال 1143 بوده است، اگر نراقى تا هنگام درگذشت استاد ملازم او بوده باشد، با اين فرض مى‌‏توان گفت كه وى در 15 سالگى در محضر درس استاد حضور داشته و بنابراین تولّدش در سال 1128 يا كمى پيش از آن بوده است. 

با ولادت و شکوفایی محمّد مهدی نراقی، روح علم و تقوا در شهر کاشان که پس از رحلت ملّا محسن فیض کاشانی سال‌ها رو به افول نهاده بود، جان تازه‌ای گرفت و ستاره‌ی دیگری در آسمان کاشان برای هدایت و کمال مؤمنین طلوع کرد.

دوران تحصیل

محمّد مهدی دوران کودکی و نوجوانی را در روستای نراق سپری کرد و در همان اوان نوجوانی علاقه شدیدی نسبت به تحصیل علم در وجود خود احساس نمود. پس فرصت را از دست نداده، با ذوق و شوق فراوان آماده‌ی یادگیری علوم و معارف اسلامی شد. و بدین ترتیب برای ثبت‌نام در مدرسه‌ی علوم دینی کاشان، به‌سوی آن دیار روانه شد. او با توکّل به خداوند متعال، در حلقه درس اندیشمند توانا مرحوم ملّا جعفر بیگدلی حاضرشده و چندین سال از محضر پرفیض این عالم فرزانه خوشه‌های علم و حکمت چید و دوره مقدّمات، سطح و مقداری از دروس عالی را در شهر کاشان به پایان رساند. 

پس از آن برای ادامه‌ی تحصیلات و بهره بردن از اساتید و بزرگان علم شهر اصفهان، راهی آنجا شد و سنوات مدیدی را در اصفهان به سر برد که در رشد و بلوغ فکری و علمی او تأثیر فراوانی داشت. در اصفهان پس از مدّتی اقامت و جستجو در بین عالمان تراز اوّل، حکیم پارسا اسماعیل خواجویی را به استادی انتخاب کرد و در حدود سی سال توقّف در آن شهر، از کرسی درس وی ازجمله: فقه، اصول، کلام، فلسفه، حساب، هندسه و نجوم، استفاده‌های شایانی برد. همچنین از محضر استاد کلّ فلسفه محمّد زمان کاشانی و شیخ محمّد مهدی هرندی نیز بهره‌های فراوان کسب نمود. 

ملّا مهدی نراقی در اصفهان علاوه بر تحصیل، تدریس و تحقیق، به تبلیغ و ارشاد مردم نیز همّت گمارد و حتّی با یادگیری خط و زبان عبری و لاتین نزد عالمان یهودی، با رهبران مذهبی اقلیت‌ها وارد بحث و مناظره شد و از متن کتب مذهبی آنان با خط عبری مطالبی را بر حقّانیت رسالت پیامبر بزرگ اسلام صلّی الله علیه و آله نقل و ترجمه کرد. علّامه طباطبائی می‌گوید: «اين دأب علماى پيشين ما بود كه زبان‌های بيگانه را ياد می‌گرفتند، چراکه زبان وسیله‌ای براى رسيدن به معارف و حكَمى است كه بدان زبان نوشته‌اند ...، استاد ما مرحوم علّامه حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى زبان عبرى را در تهران نزد عالم يهودى فراگرفت و در زبان فرانسوى استاد بود و انگليسى نيز می‌دانست. از این‌گونه شواهد از صدر اسلام تاکنون زياد داريم».

شرایط سخت تحصیل و حفظ عفّت نفس

ملّا مهدی نراقی در ايّام تحصيل همواره در نهايت فقر و تنگدستى به سر می‌برد. بينوائى و تنگدستى بر نراقى چنان سخت بود كه از تهیه‌ی چراغى كه در زمان او از روغن زيتون يا شمع فراهم می‌شد هم ناتوان بود. 

ميل شديد و حرص براى تحصيل علم او را بر آن می‌داشت تا از چراغ وضوخانه و دستشویی مدرسه براى مطالعه استفاده كند. ولی عزّت نفس مانع می‌شد از این‌که اجازه دهد ديگران از حال او آگاه شوند. یک‌بار كاسب مؤمنی مشاهده كرد كه لباس او بسیار كهنه و پاره است. تصميم گرفت براى خشنودى خدا لباس شایسته‌ای براى او تهيه كند. هنگامی‌که ملّا مهدی از مقابل دكان او می‌گذشت، لباس را به او تقديم كرد و به اصرار به او قبولاند. امّا محمّد مهدی روز بعد نزد كاسب بازگشت و لباس را به او برگرداند و گفت: وقتى اين لباس را پوشيدم پستى و حقارت طاقت‌فرسایی در خود مشاهده كردم، مخصوصاً زمانی كه از برابر ديدگان تو بگذرم، ديدم من تاب تحمّل اين رنج روحى را ندارم. لباس را نزد او گذاشت و با عزّت و كرامت نفس رهسپار شد. 

او در کتاب گران‌سنگ خود «جامع السّعادات» درباره‌ی عزّت نفس می‌نویسد: «سزاوار است انسان فقیر، فقر خویش را از دیگران بپوشاند و همواره روح پارسایی و بزرگواری را در خود زنده کرده و تربیت نماید. در مقابل ثروتمندان به خاطر ثروتشان، سر تعظیم فرونیاورد و بدین‌وسیله خود را در چشم آنان کوچک نشان ندهد. بلکه نسبت به زراندوزان در وجود خویش حالت بزرگی به وجود آورد و هیچ‌وقت چشم طمع و توقّع به دست آنان ندوزد».

عصر زندگانی نراقی

در قرن دوازده هجرى در عتبات مقدّسه در عراق، بلكه در بيشتر شهرهاى شيعى مذهب ايران كه در آن‌ها مركز درس و بحث و مطالعه‌ی عالى علمى جريان داشت مانند اصفهان و شيراز و خراسان، دو حادثه غريب ظهور پیدا کرد: یکی جنبش صوفيه كه به زیاده‌روی‌ها و غلوّ و مبالغه‌ی این فرقه انجاميد. و دوّم حركت أخباريّه. اين دوّمى مخصوصاً در اين قرن، سلطه و سیطره‌ای نيرومند بر جريان مطالعه و تفكّر و درس و بحث پيدا كرد و صريحاً همگان را به توجّه به خود فرامی‌خواند، تا آنجا كه طلاّب علوم دينى در شهر كربلا كه آن روز بزرگ‌ترین مركز علمى در ميان شهرهاى شیعه‌نشین بود، در اين باره افراط و غلوّ به خصوصى نشان‏ می‌دادند، و تأليفات دانشمندان علم اصول را جز با دستمال برنمی‌داشتند، از ترس این‌که مبادا دستشان با لمس كردن حتّى جلد خشك آن‌ها نجس شود. 

در حقيقت در اين قرن روحيّه علمى بسيار به سستى گراييد، تا آنجا كه حتّى پس از مجلسى صاحب «بحار» متوفّى در اوائل اين قرن، به سال 1110، يك فقيه اصولى كه نامى و مشهور باشد و بتوان او را در رديف اوّل قرارداد، يا رياست عامّ دينى داشته باشد، يافت نشد، مگر كسانى كه در اواخر اين قرن پيدا شدند مانند شيخ بزرگوار فتونى در نجف، و بعد آقا وحيد بهبهانى در كربلا، كه به دست او تحوّل علمى به قلمرو و افق جديدى از تحقيقات راه يافت.

هنگامى كه انديشه اخباريّه به اوج خود رسيد، در كربلا پرچمدار علما، شيخ وحيد بهبهانى كه درباره‌اش به‌حق گفته‌اند: كه در آغاز قرن سيزدهم نو كننده مذهب [شيعه‏] است، ظهور كرد. اين عالم بزرگوار سخنورى ماهر و مجاهدى آگاه بود، و با مؤلّفات خود و به‌وسیله‌ی احتجاجات شفاهى تند خويش با علماى اخباريّه و نيز از طريق دروس پرارزش خود براى شاگردان بسيارى كه داشت، يورشى سخت بر اخباری‌ها برد. 

وى تطوّرى در علم اصول پديد آورد و آن را از جمود و ركودى كه قرن‌ها گرفتار آن بود خارج كرد و تفكّر علمى را متوجّه قلمرو و افقى تازه و بی‌سابقه ساخت. بدين گونه بود كه در عصر وى تمايل اخباريّه سر به لاك خويش فروبرد، و نتوانست در برابر برهان نيرومند استاد پايدارى كند. و نيز زير نظر و با دست او، علما و دانشمندان برجسته و بزرگ، نظير بحر العلوم و كاشف الغطاء و محقّق قمّى و شيخ مهدی نراقى- كه مورد بحث ماست- و امثال آنان، به‌مراتب علمى نائل آمدند.

بنابراین نراقى در آغاز نبرد «أخبارى» و «اصولى» - كه ميدان مبارزه آن كربلا بود- و نيز در ابتداى جنبش تصوّف - كه ميدان جولان آن بيشتر اصفهان بود- قد برافراشت و خود يكى از قهرمانان هر دو ميدان بود، بلكه از پيشروان و پيشوايانى بود كه با تأليفات و تدريس خود پرچم جهاد علمى را برافراشت. این عالم زمان‌شناس قلم‌به‌دست گرفت و کتاب باارزش و اخلاق‌آموز «جامع السعادات» را در ردّ افراط‌وتفریط‌های صوفیان و ظاهرگرایان تألیف کرد. وی در جای‌جای این کتاب علاوه بر تکیه بر آیات و روایات فراوان، با استدلال و بیان عقلی بر درستی فرهنگ تعادل تأکید می‌ورزد.

بازگشت به کاشان

ملّا مهدی با یک دنیا علم و حکمت و با کوله باری از تجربه و معرفت، برای خدمت به هم‌وطنان خود عازم کاشان می‌شود. با ورود او مردم کاشان مانند پروانه به دور شمع وجودش طواف می‌کنند و ملّا مهدی نراقی پرچم هدایت را به دوش می‌گیرد. نخست در حوزه‌ی علمیه کاشان، کرسی درس و بحث بر پا می‌دارد. سپس در محراب و منبر با اقامه‌ی نماز و ایراد خطبه‌های روح‌انگیز، نشاط و امید را در دل اهالی شهر و حومه زنده نگه‌داشته، جنب‌وجوش روزگار فیض کاشانی را دوباره به فضای شهر بازمی‌گرداند.

هجرت به عراق

ملّا مهدی نراقی پس از مدّتی تبلیغ و تدریس در کاشان، عزم هجرت به سرزمین عراق و کسب فیض از حرم‌های نورانی ائمّه علیهم السّلام نمود. او در کنار بارگاه حضرت علی و امام حسین علیهما السّلام مدّت زیادی به کسب توشه‌ی علم و عمل پرداخت و با شرکت در درس‌های فقه و اصول بزرگانی همچون آیات عظام وحید بهبهانی، شیخ یوسف بحرانی و شیخ محمّد مهدی فتونی رونق دیگری به محفل هر کدام داد و خود نیز به قلّه‌های سر به فلک کشیده‌ی نور و معرفت رسید.

مراجعت به وطن

ملّا محمّد مهدی نراقی پس از عمری تلاش و مجاهدت‌های علمی و معنوی، به‌مقتضای آیه نفر (توبه/آیه122) که می‌فرماید: «... فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ/ چرا از هر گروهى از آنان، طایفه‌ای كوچ نمی‌کند، تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت به‌سوی قوم خود، آن‌ها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند»، به شهر خود کاشان بازگشت تا ثمرات علمی و معنوی خود را در جهت خدمت به مردم، بیش‌ازپیش به کار بندد.

تألیفات

با توجّه به ذوالفنون بودن شیخ نراقی، کتاب‌های باارزش و سودمندی در شاخه‌های علمی مختلف از او به یادگار مانده که تا به امروز مورد توجّه علما و محقّقین قرار دارد. 

برای آشنایی بیشتر با تألیفات او تنها به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. در فقه: لوامع الاحكام في فقه شريعة الاسلام‏، معتمد الشّیعة فی احکام الشّریعة، التحفة الرضویّة و .../ در اصول: تجرید الاصول، انیس المجتهدین، جامعة الاصول و .../ در حکمت و کلام: جامع الافکار، قرّة العیون، انیس الموحّدین، الشهاب الثاقب و .../ در ریاضیّات: المستقصی، المحصّل، توضیح الأشکال، رساله‌ای در حساب و .../ در اخلاق: جامع السّعادات، جامع المواعظ/ در موضوعات متفرّقه: محرق القلوب (در مصائب اهل‌بیت علیهم السّلام)، مشکلات العلوم، طائر قدسى (مثنوى، ديوان مهدى نراقى)‏ و ... .

فرزندان و نوادگان

چهار فرزند برومند به نام‌های: ملّا احمد، ملّا ابوالحسن، ملّا اباذر و ملّا مهدی از وی به یادگار ماندند و هرکدام از آن‌ها با تحصیل علم راه پدر را در پیش گرفتند. بزرگ‌ترین و دانشمندترین آنان ملّا احمد نراقی، صاحب کتاب‌های ارزشمند: «مستند الشیعه و معراج السعادة» است که هنوز مطالب آن‌ها مورداستفاده و اعتماد علمای شیعه می‌باشد. 

همچنین بیشتر نوادگان و فرزندانی که از نسل این عالم فرزانه به دنیا آمدند، همه از عالمان و دانشمندان بارز عصر خود شمرده می‌شوند و هرکدام در ابعاد گوناگون دارای نقش قابل توجّهی در جامعه اسلامی بوده‌اند، ازجمله‌ی آن‌ها روحانی مبارز و شهید: آقا علی نراقی است که به‌طرف داری از محرومان منطقه، بر ضدّ خان‌ها و سرسپرده‌های حکومت قیام می‌کند و درنهایت در راه همین هدف مقدّس مظلومانه به درجه‌ی رفیع شهادت نائل می‌آید.

وفات

اين عالم خدمتگزار پس از عمرى فداكارى و خدمت به مردم و اسلام در شنبه 18 شعبان 1209 قمری، در هشتادویک سالگى در شهر كاشان به ديار ابدى شتافت و بدن او را پس از تشییع باشکوه مردم کاشان و انتقال به نجف اشرف، در كنار حرم مقدّس و نورانی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام به خاك سپردند. خداوند او را مولا و مقتدایش امیرالمؤمنین علیه السّلام محشور گرداند.

ای خوش آن صبحدمی که آیت بشری رسدم نفخه روح قدس از دم عیسی رسدم

ارمغان آوردم پیر مغان راحت روح آنچه در عقل تو ناید به هویدا رسدم

پی‌نوشت

برگرفته از کتاب‌های: گلشن ابرار ج1 ص475/ کتابشناسی نرم‌افزار نور (کتابخانه فاضلین نراقی)/ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السّعادات) ج‏1 ص2/ آیینه پژوهش (دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) ج41 ص6.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: