بخش اول: داستانهای پیامبران در قرآن
سرآغاز جهان
در پیشگفتار ذكر شد كه در قرآن علاوه بر نام مبارك پیامبر اسلام(ص) ، نام 25 پیامبر با صراحت آمده، و نام حضرت اشموئیل و حضرت خضر(ع) نیز به اشاره آمده است، و در مجموع نام 28 پیامبر ذكر شده. اینك در این بخش به شرح زندگى 28 پیامبر – به جز پیامبر اسلام(ص) - میپردازیم. قبل از شروع داستانها ناگزیریم نظر شما را به طور خلاصه به سرآغاز جهان و خلقت تدریجى آسمانها و زمین و آفرینش انسانها جلب كنیم.
آفرینش جهان و زمین
در قرآن، هفت بار این مطلب تكرار شده كه خداوند آسمانها و زمین را در شش روز آفریده است.[1] منظور از یَوْم (روز) در این آیات، روز معمولى نیست، بلكه منظور از آن، دوران است، خواه این دوران كوتاه باشد یا طولانى، هر چند میلیونها سال به طول انجامد.
در اینکه زمین چند سال قبل آفریده شده، روشن نیست، و آنچه دانشمندان میگویند از روى حدس و گمان است.
ستاره شناسان تا امروز، مطابق وسایل علمیای كه در اختیار دارند، به این نتیجه رسیدهاند كه: «تمام این دنیاى عظیم از صد هزار میلیون كهكشان تشكیل یافته، و هر كهكشانى صدها میلیون خورشید دارد، و همه آن خورشیدها در مقابل دنیاى بزرگ، ذرّه كوچك هستند.»[2]
و در مورد آفرینش زمین، تخمین زدهاند كه 5/4 میلیارد سال از عمر آن میگذرد.
آفرینش بشر
دانشمندان، امروز معتقدند: بشر، مهمان تازهای است كه وارد كره زمین شده، در حالی که از آفرینش جهان، كرّوبیان، فرشتگان، حیوانات و جنبندگان سالهای درازى میگذشت، در پایان كار، بشر آفریده شد.
در آیه نخست سوره دهر میخوانیم:
«هَل أَتَى عَلَى الاِنسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهرِ لَم یكُن شَیئاً مَذكُوراً؛»
آیا چنین نیست كه زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چیز قابل ذکری نبود؟
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه فرمود:
«كَانَ مَذكُوراً فِى العِلمِ وَ لَم یَكُن مَذكُوراً فِى الخَلقِ؛»
انسان در علم خدا، مذكور بود، هر چند در جهان آفرینش، ذكرى از او نبود.[3]
از این بیان میتوان استفاده كرد، كه قبل از انسان، موجودات بسیارى آفریده شده بودند، و انسان مهمان تازه وارده زمین است.
ناگفته نماند كه مطابق پارهای از روایات، حضرت آدم(ع) نخستین انسان روى زمین نبوده است، بلكه نخستین انسان نسل جدید، از حدود هفت هزار سال قبل تا آخرالزّمان و تا قیامت خواهد بود.
این مطلب، هم در روایات اسلامى دیده میشود، و هم از نظر علمى ثابت شده كه انسان میلیونها سال قبل، در زمین وجود داشته است، چنانکه بقایاى فسیل شده اسكلت انسان كه در کاوشهای زمینشناسی پیدا شده، بیانگر این موضوع است.
ابوحمزه ثمالى میگوید: امام سجّاد(ع) فرمود:
«أَتَظُنُّ أَنَّ اللهَ لَم یخلُق خَلقاً سَواكُم؟ بَلى وَ اللهِ! لَقَد خَلَق اللهُ اَلفَ اَلفَ آدَمَ، و اَلفَ الفَ عالَمٍ، وَ اَنتَ فِى آخِرِ تِلكَ العَوالِمِ؛»
آیا گمان میکنی كه خداوند مخلوقاتى غیر از شما را نیافریده است؟ آرى سوگند به خدا، خداوند هزار هزار (یکمیلیون) آدم، و هزار هزار (یکمیلیون) عالم آفریده، سوگند به خدا تو آخرین (نسل) از این عالم میباشی.[4]
جابر بن یزید نقل میکند، امام باقر(ع) در ضمن گفتارى فرمود:
«لَعلَّك تَرَى أَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ إنَّما خَلقَ هذا العالَمَ الواحِدَ، اَو تَرَى أنَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَم یخلُق بَشراً غَیرَكُم؟ بَلَى واللهِ لَقَد خَلَقَ اللهُ تبارَكَ وَ تَعالى اَلفَ الفَ عالَمٍ، وَ اَلفَ الفَ آدَمَ، وَ اَنتَ فِى آخِرِ تِلكَ العَوالمِ و اُولئِكَ الآدَمیِّینَ؛»
گویا رأى تو چنین است كه خداوند همین یك جهان را (كه نسل ما نیز جزء آن است) آفریده است؟ یا چنین میپنداری كه خداوند متعال انسانى غیر از (نسل) شما را نیافریده است، آرى سوگند به خدا، خداوند متعال هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم را آفریده و تو در (نسل) آخر این عالمها و این آدمها هستى.[5]
نتیجه و جمعبندی
از مطالب بالا كه نظریات علمى نیز آن را تائید میکند، چنین نتیجه میگیریم كه منظور از حضرت آدم(ع) در اسلام، كه از آن به عنوان اَبُوالبَشر (پدر انسانها) یاد میشود، و نام او در قرآن 25 بار (كه هشت مورد آن به صورت «یا بنیآدم» است) آمده، نخستین انسان این عالَم (كه آخرین عالم است و تا قیامت امتداد دارد) میباشد، و قبل از او هزار هزار (منهاى یك) آدم و نسل، وجود داشته، كه هر آدم و نسلش در یك عالم بودهاند، و پس از انقراض آن نسل، عالَم آنها به پایان رسیده و سپس عالَم جدید و آدم جدید براى نسلهای آینده به وجود آمدهاند.
از قرائن و نشانهها استفاده میشود كه آدم(ع) پدربزرگ نسل فعلى، کاملترین انسانها بوده، و در نتیجه این نسل و این عالَم كه ما در آن هستیم و تا قیامت امتداد دارد، نسبت به نسلها و عالمهاى گذشته، برترى دارد، از اینرو سجده فرشتگان كه مطابق فرمان خدا بر آدم(ع) انجام شد، به عنوان انجام فرمان خدا و تكریم و تجلیل از این آدم (كه آخرین آدم است) بوده و فرشتگان، خدا را سجده شكر نمودند كه پدر کاملترین نسل انسانى را آفرید، ولى نسلهاى قبل - كه گاهى در بعضى از روایات از آنها با عنوان «نسناس» یاد شده - از چنین تكامل و موقعیتى برخوردار نبودهاند.[6]
با این اشاره و سرآغاز، كه بیشتر مبتنى بر قرائن و حدس است، ورق داستانها را به روى خود میگشاییم، و گوش جان فرا میدهیم تا درسهایی از این داستانها بیاموزیم و در راستاى تكامل خود، از آن بهره گیریم.
پینوشتها:
[1]. اَلَّذِى خَلَقَ السَّماواتِ وَ الاَرضَ فِى سِتَّةِ اَیامٍ (اعراف، 57 - یونس، 3 - هود، 7 – فرقان، 59 - سجده، 4 - ق، 38 - حدید، 4).
[2]. اقتباس از تاریخ انبیاء، تالیف عمادزاده، ص 53.
[3]. مجمع البیان، ج 10، ص 406.
[4]. مشارق الانوار بُرسى، طبق نقل بحار، ج 57، ص 336.
[5]. توحید صدوق، ص 200، خصال صدوق، ص 180، تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 16 و 59، بحار، ج 75، ص 336.
[6]. از آیه 30 سوره بقره كه حاكى از سؤال اعتراض گونه فرشتگان در مورد خلقت آدم(ع) است، بعضى چنین استفاده كرده اند كه: قبلا نسل هایى از انسان ها وجود داشته اند و همواره به فساد و خونریزى سرگرم بوده اند و منقرض شده اند، و در پاسخ خداوند به فرشتگان كه در آیه 31 بقره آمده، اشاره اى به تكامل یافتن آخرین آدم و نسل او وجود دارد.